چند وقت پیش یکی از جامعهشناسان ایرانی گفته بود علم جامعهشناسی مرده است. جامعهشناسان چه کردند بماند، اما اکنون که تحلیلهای متخصصان علوم اجتماعی در دانشگاههای ایران درباره مشکلات اجتماعی اخیر را میبینیم به واقعیت آن بیشتر واقف میشویم؛ از تحلیلهای مربوط به ماجرای تشییع جنازه آن خواننده پاپ تا اعتراضات پاییز و زمستان گذشته.
دکتر حسام الدین آشنا به عنوان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک دولت تدبیر و امید در نخستین روز سال ۱۳۹۷ دقیقا در یکم فروردین ماه که نویدبخش امید و نوروزی است، یأسنامهی دکتر محمد فاضلی را در کانال خود منتشر کرد. پیش از او هم دکتر محسن رنانی به عنوان یک اقتصاددان از تئوریسینهای حامی دولت امید، تحلیل فاضلی را به عنوان تحلیل برتر سال در حساب رسمی خود انتخاب کرده بود. همین مثلث یأس را در نظر بگیریم: آشنا از علوم ارتباطات دانشگاه امام صادق، رنانی از رشته اقتصاد دانشگاه اصفهان، فاضلی از علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی، هر سه دائر بر مدار یأس و ناامیدی که ای وای ناکارآمدی نظام به تمامه عیان شده است.
پاسخ به استدلالات ایشان که البته عموما از انواع مغالطات بهره برده بود، انرژی بیحاصل صرف کردن است. چون پارادایم مبحث ایشان منتفی است. هر چه ایشان در تحلیل خود بر مفهوم «مسأله» تأکید کرد، من بر مفهوم «پارادایم» تأکید میکنم. «ما و فاضلی در یک پارادایم نیستیم». هر چقدر برای او تکلیف نامشخص است برای ما وضعیت روشن است. او از ابهامات زیاد در عرصه سیاستگذاری در نظام صحبت میکند، از نگرفتن تصمیمهای سختِ لازم، و گرفتن تصمیمهای سختِ غلط، از عدم شفافیتها و به هم ریختگیها، از چیزباختگیها و عدم دستاوردها یا دستاوردهای ناپایدار و بیدوام و … اما ریشه این همه، اصرار بر نفهمیدن پارادایم جدید است.
این جریان ناتوانی کسانی هستند که نتوانستهاند حقیقت انقلاب اسلامی را درک کنند و اکنون به صراحت اعلام موضع کرده و خود را در نوعی استیصال میدانند که اسمش را جدیدا گذاشتهاند وضعیت «پیشامسأله». دکتر فاضلی به صراحت اعلام میکند که اساسا هیچ طرح اقتصادی روی میز نیست؛ یعنی اصلا مسأله دعوا بر سر اجرای این طرح و آن طرح نیست، حتی قبل از مرحله اجرا، دعوا بر سر انواع راهحلها هم نیست، دعوا بر سر این است که اساسا مسأله چیست؛ ما در مرحله پیشامسأله هستیم. اینجاست که تفکیک پارادایم ما و فاضلی خود را نشان میدهد. ما در مرحله پیشامسأله نیستیم، این جامعه دانشگاهی است که در مرحله پیشامسأله گیر کرده است. پیش از او بزرگترین کارشناسان این حوزه در جهان اعلام تسلیم کردهاند. جوزف استیگلیتز برنده جایز نوبل اقتصاد کتاب نوشت با عنوان سقوط آزاد و گفت این اقتصاد جهان نیست که بحران دارد این علم اقتصاد است که سقوط آزاد کرده. اگر ناکارآمدی در اقتصاد است مربوط به علم اقتصاد است. عمده مسئولین اقتصادی ما فارغالتحصیل رشته اقتصاد و از بهترین استادان این رشته در دانشگاههای خود بودهاند. و جالب آن که عمده مسئولین دپارتمان خزانهداری آمریکا اقتصادخوانده نیستند! ناکارآمدی از نظام دانشگاهی است. همین اخیرا دکتر گلشنی از دانشگاه شریف اندک حیثیت باقی مانده از دانشگاه را هم به پرسش گرفت. او که رئیس دپارتمان فلسفه علم این دانشگاه بوده و از این دانشگاه بالاتر در رتبهبندی دانشگاهها در ایران نداریم گفت و بارها هم گفته که دانشگاه ناکارآمد است. مگر امام خمینی نفرمود دانشگاه مبدأ همهی تحولات است؟ مگر مقام معظم رهبری نفرمود که کرسیهای نظریهپردازی در دانشگاهها را راه بیاندازید. کرسی نظریهپردازی دکتر آشنا، دکتر رنانی، دکتر فاضلی، و … کجا هستند؟ کدام نظریه و تئوری را ساخته و پرداخته کردهاند؟ دکترین ایشان چیست؟ ایشان سالها بر مصادر امور بودهاند. همان آقای رنانی در دولت دوم خرداد و همین آقای فاضلی در دولت تدبیر و امید در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری مسئولیت داشتهاند. کدام استراتژی را تدوین کردهاند؟ فاصله زمانی مسئولیت این دو در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری حداقل یک دهه است. یک دهه گذشته اما همچنان در مرحله پیشامسأله گیر کردهاند و مسئول قدیم، یأس مسئول جدید را لایک میکند! این است کارآمدی نظام دانشگاهی که تازه وقتی وارد موقعیت تصمیمسازی میشوند استیصال ایشان بالا میزند.
چرا؟ چون هنوز حقیقت انقلاب اسلامی را درک نکردهاند. انقلاب اسلامی اراده جدیدی را وارد ساحت حکمرانی کرده است. هر جا این اراده حاکم شد، هر پیچی را گذراندیم. هر جا هم حکمرانی بر پایهی ارادههای غیرانقلابی شد نتیجه طبیعی آن ماندن در همان پیچها بود. مثلا یکی از آنها نظام بانکداری است که دکتر فاضلی هم به آن اشاره میکند. چه در دهه شصت که خیزی برای اصلاح آن برداشته شد، چه در دهه هشتاد که طرح اصلاح نظام بانکی توسط دولت مهرورز ادعا شد کار دست اقتصاددانان افتاد. کجا کار دست انقلابیها بوده؟ اساسا اقتصاددان انقلابی اگر میشناسید معرفی کنید. علم اقتصاد از همه وضعیت بدتری دارد. با علم اقتصاد که نمیشود نظام مالی و اقتصاد غیرربوی داشت. ربا در جوهره کاپیستالیسم و علم اقتصاد قرار دارد. طرحهای تحول اقتصاد مانند همان هدفمندی یارانهها را دادند به همان اقتصادخواندهها مانند فرزین و حسینی و پژویان و دیگران که همه استاد اقتصاد بودند. این یعنی که دولت مهرورز اراده جدید انقلاب در حکمرانی را نفهمیده بود. علم اقتصاد در دنیا زمین خورده چه برسد به ایران؛ دانشجویان در دانشگاههای فرانسه و آمریکا کلاسهای امثال منکیو را ترک میکنند و آن را تبدیل به جنبشی دانشجویی کردهاند. اگر ناکارآمدی در اداره معیشت است مربوط به ناکارآمدی علم اقتصاد است. نگویند در فلان کشور فلان فرمولها و قواعد جواب داده، همانها در نظام اسلامی جواب نمیدهند. دفاع مقدس را جنگنخواندهها پیش بردند، اقتصاد را هم اقتصادنخواندهها. شرط آن وجود اراده و درک پارادایم جدید است.
خلاصه این که مشکل ما کسانی هستند که نه رومیِ رومی هستند، نه زنگی زنگی. دکتر فاضلی میگوید در چهارچوب همین نظام باید عمل کنیم و اصلاحات صورت پذیرد. در اینجا باید مفهوم «نظام» را تدقیق کرد. نظام جمهوری اسلامی یعنی محصول انقلاب اسلامی. یعنی نهضت انقلابی به مثابه چشمهای فیّاض، اراده تحول و انقلاب را میجوشد و در میدان ارادهها وارد شده و کنشها را به همآوردی میطلبد. نظامسازیِ حاصل از این ارادهمندی، نظام جمهوری اسلامی را صورتبندی میکند. هر کس که در خود، آن اراده را میبیند در نظام جمهوری اسلامی تعریف میشود و هر کس هم که نه، طبیعتا خارج از این نظام حکمرانی است. لذا ما و فاضلی و آن مثلث یأس و ناامیدی در یک پارادایم نیستیم.
اینان محاظفه کارانی هستند که عزم و اراده هیچ تصمیم سختی را ندارند. الان در مرحله تقابل پارادایمی هستیم. تعارفها و عدم صراحتها را باید کنار گذاشت. همان امنیتی که ایشان از آن یاد کردهاند که در منطقه آتش گرفته غرب آسیا در جزیره آرامش هستیم، دستاورد همان اراده جدید انقلابی است. چطور این را به عنوان دستاورد نمیشمرند و تحلیل نمیکنند؟ آیا امنیت موجود خود به خود به وجود آمده؟ یا نتیجه سیاستگذاریهای دانشگاهیان است؟! سردار سلیمانی و سردار فدوی و سردار جعفری و امثالهم درس گرفته از مکتب خمینی بودهاند یا از دپارتمانهای جامعهشناسی و علوم سیاسی و اقتصاد و … نظام دانشگاهی؟
هر کس خود را متعلق به چهارچوب مثلث ناتوانی و یأس میداند صریح صحبت کند: ناکارآمدی مربوط به اراده انقلابی است یا غیر انقلابی؟ مگر رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی امنیت ملی در سال گذشته نفرمودند که باید در مقابل جریان غیرانقلابی درون نظام ایستاد؟ آقای دکتر فاضلی و بقیه اهالی سرزمین ناتوانی در زمره جریان غیرانقلابی درون نظام هستند. لذا نمیتوانند نان نظام را خورده و بگویند اصلاح را باید در چهارچوب همین نظام انجام داد و در عین حال تزریقکنندهی اراده غیرانقلابی درون آن باشند. هیچ اصلاحی در نظام جمهوری اسلامی بدون ارادهی انقلابی امکان اثربخشی ندارد.
پارادایم انقلاب اسلامی سنجههای تمدنی خود را دارد که با سنجههای تمدن مدرن متفاوت است. معیشت نظام اسلامی را اقتصاددانان نمیتوانند مدیریت کنند، سیاست خارجی حکومت اسلامی را متخصصان دیپلماسی از دانشگاهها نمیتوانند تعقیب کنند، سیاست داخلی جمهوری اسلامی را سیاستخواندههای دانشگاهی نمیتوانند به پیش ببرند، سینمای جمهوری اسلامی را هنرآموزان نمیتوانند نجات دهند، دانشگاه و علم در دانشگاه چه در ایران چه در هر کجای دیگری از این کره خاکی نمیتواند به کار نظام اسلامی بیاید. دستها را باید از این علم و نظام دانشگاهی شست. حالا رئیس جمهور مملکت پی این باشد که فیزیک اسلامی داریم یا نه. اینان هم البته در همان مرحله پیشامسأله هستند. رئیس فرهنگستان علوم دکتر داوری هم منتظر رسیدن عهد دینی باشد. انسداد فکری و عملی جماعت غیرانقلابی در تمام ابعاد خود را نمایانده است. اما در مقابل، جوانان مؤمن انقلابی معتقد هستند که در عهد دینی قرار دارند، نظام اسلامی از جوهر ارادهمندی انقلابی خود تغذیه میکند و در میدان کنش ارادهها، زورآزمایی میکند تا خود را اثبات کند. انسداد و ناتوانی فکری و عملی برای دانشگاهیان و غیرانقلابیهاست.
بخشی از سخنرانی دکتر فاضلی تحت عنوان «بحران ناکارآمدی یا جنبش چیزباختگان» در نشست «بررسی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناآرامیهای دیماه ۹۶» در فیلم زیر قابل مشاهده است: