دیوید هیوم، زیگموند فروید، ماکس وبر، آدام اسمیت، فرانسیس بیکن، استوارت میل و … معتقدند که در انسان عقل بردهی غریزه است. محال است که انسان بتواند عقل خود را بر غرایز، خشم و احساسات خود غالب کند. اینکه عقل خود را بر غرایز خود حاکم کنید و اینطور حرفها متعلق به پیامبران و شبشعر و اینگونه محافل است و الا در عمل محال است انسان بتواند عقل خود را بر غرایز خود حاکم کند. بگذریم از اینکه اگر پیامبران این توصیه را بهعنوان یک استراتژی و دکترین اصلی مطرح میکردند، راه تحقق آن را نیز ارائه میکردند. دستوراتی مثل روزه، انفاق و … همه تمرین اراده و تمرین مسلط شدن بر غرایز و نفسانیات است و الا بدون این تمرینها و با حاکم بودن این اندیشه بر انسان که هر چه میل و لذت انسان در آن بود انسان باید به سمت آن برود و نباید امیال طبیعی خود را کنترل کرد، حاکم بودن عقل بر غرایز و نفسانیات ممکن نیست. همواره در طول تاریخ انسان غربی جسمگرا و خردگرا بوده -که البته این خرد به معنای همان عقل شمارش گر یا عقل ابزاری است و با عقل در نگاه اسلام کاملاً متفاوت- انسان شرقی روح گرا و انسان حوزهی غرب آسیا وحی گرا.
