لیبرالیسم واژهای است که اروپاییان و آمریکاییها از آن تعریف واحدی دارند و در مقابل «سوسیالیسم» یا «چپ» که دخالت شدید دولت در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه را معتقد است، به کار میرود. البته در هر کشوری این تقسیمبندی با نامهای متفاوتی شناخته میشود که این تفاوت، در معنای هریک از آنها بیتأثیر نیست. در آمریکا تقسیمبندی لیبرالیسم و محافظه گرایی یا لیبرال و محافظهکار مورد پذیرش قرارگرفته است درحالیکه در اروپا گرایشها به چپ و راست تقسیم میشوند. جناح «چپ»، سوسیالیستها ازجمله مارکسیستها را در برمیگیرد و ضد لیبرالیسم است و جناح«راست»، لیبرالها و رفرمیستها میباشند که گرایشهای شدید ناسیونالیستی هم دارند. البته تقسیمبندی لیبرال و محافظه گرا از قرن نوزدهم توسط اروپاییها نفوذ پیدا کرد و محافظهگرایان به موافقین حکومت سلطنتی اطلاق میشد. لیبرالها خواهان رفورم و تغییر بودند و در مقابل گروه سنتی که خواستار حفظ پادشاهی بودند قرار گرفتند. در حقیقت لیبرالیسم بهعنوان ایدئولوژی یک جنبش رفرمیستی در اروپا آغاز شد و میتوان گفت که متأثر از مذهب عصر خود، کلیسا و روحانیون کاتولیک به وجود آمد. لیبرالیسم با همین نگرش اولیه در مورد کنترل و تحدید مذهب به گسترش ایدئولوژی و اصول خود در تمامی زمینهها پرداخت و درصدد جهانی کردن آن کوشید و میکوشد و آن را طوری تعریف کرده و میکند که همه را در آن جای دهد. مانند لباس تک سایزی که اندازه همه باشد. مؤید این سخن، موضعگیریهای مجمع اقتصاد جهانی است که سعی دارد از اصول لیبرالیسم بهعنوان یک معیار اندازهگیری، جداولی تهیهکرده و کشورها را رتبهبندی نماید. این مجمع، کشورهایی نظیر یمن، مالی، ایران، عربستان، مصر، سوریه، روسیه،… را در رده کشورهای محافظه گرا قرار داده و با هر یک از اصول لیبرالیسم به استدلال میپردازد. بهعنوانمثال یکی از شاخصهایش «نابرابری بین زن و مرد» است که توسط Global Gender Gap Report ارائه شده و در این رتبهبندی بهکاررفته است.