مقدمه
حتما شما هم این داستان را شنیدهاید که بعد از سالها، کوچه را آسفالت کردند. اندک مدتی بعد گوشه آن را کندند تا لوله آب را تعمیر کنند. چندی بعد گوشه بالاتر را برای انشعاب گاز قطع کردند، کمی بعدتر تیر چراغ برق را جابجا کردند و…
خلاصه چنان کردند که کف کوچه از دوران قبل از آسفالت هم بدتر شد و این روزها، کوچههای خاکی به نوستالوژی روزگار دوستداشتنی دیروزمان تبدیل شده است!
حقیقت این است که به بهای ناچیزی، آرامش و سازگاری با شرایط زندگی و محیط زندگی ما را میگیرند و وعده شرایط زندگی بهتر در صورتی که «اگر…»، را میدهند. این «اگر»هایی که تمامی ندارند و هیچگاه لباس بروز به خود نمیگیرند.
هر جامعهای از مجموعهای از گسلها و شکافهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و… تشکیل شده است. که در دمای صفر بحران، وضعیتی متعادل و آرام دارد. تلاش برای بالا بردن دمای بحران، باعث از هم گسیختن گسل و باز شدن آن میشود. در نتیجه زلزلهها و رانشهای عظیمی سراسر جامعه را در بر میگیرد و دیری نمیپاید که «همه چیز» از دست میرود…[۱]
و اما تاریخ…
معاویه از کثیفترین، پستترین، مرموزترین سیاستمداران تاریخ بود که هرمنکری را مرتکب میشد، اما در خفا و یا با توجیه…
معاویه برای آن که بذر کینه و عداوت نسبت به امیرالمؤمنین، علی علیه السلام را از همان آغاز در دل مردمان بپاشد، در برخی جاها بره هایی را به اسم خویش به کودکان هدیه می داد و چون رشته علاقه از گردن طفل به پای گوسفند گره می خورد، خدعه و مکر معاویه ای به اوج می رسید و گوسفند را به ضرب و زور، به نام علی علیه السلام از طفل باز می ستاند و این ماجرا، یک سرش مهر و محبت به معاویه بود و سر دیگرش کینه و نفرت نسبت به امیرالمؤمنین، علی علیه السلام و در دل ها این گونه القا می شد که معاویه مظهر عطوفت و بخشایش و رحمت است و امام علی علیه السلام، مظهر ظلم و جور و شقاوت؛ ماجرایی که از بیخ و بن دروغ بود و تارش از مکر و حیله و پودش از خیانت و جنایت بافته شده بود.[۲]
در واقع معاویه با این چنین حیله هایی، کینه آقا امیرالمومنین علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیه السلام) را در دل مردم شام کاشت. تا آنجا که بعد از واقعه کربلا و اسارت اهل بیت (علیه السلام) ،وقتی از آقا امام سجاد (علیه السلام) پرسیدند: «سخت ترین لحظات اسارت برای شما کجا بود؟» ایشان سه بار فرمودند:«الشام الشام الشام…».
سیگنالها و سیستمها!
البته که «تاریخ تکرار بی پایان خطاهای زندگی است.» (لورنس دورل) چنانچه آغاز سده جدید میلادی با هدیهای گرانبها برای غرب همراه بود. فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، بزرگترین شادی تمدن غرب، بعد از یک قرن کشمکش پیدا و پنهان بود.
مدل فروپاشی و شکست بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی، مبنای بسیاری از مطالعات و اقدامات بعدی بلوک غرب شد. دامن زدن به نارضایتی گسترده در میان اقشار مختلف مردم از طریق عمال و خودفروختگان، از برجستهترین راهکارهایی است که به آرامی و زیر پوست جامعه صورت میگیرد. استاد حسن عباسی، در گفتگوی ویژه خبری در تاریخ ۱۱ آذرماه ۱۳۹۴ در بررسی یکی از راهکارهای CIA در جمهوری رومانی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، میگوید: «سیستم اطلاعاتی شوروی سابق، چائوشسکو، رئیس جمهور سابق رومانی را در جریان جاسوسی معاون اولش از دولت و کشور وی میگذارد. پس از دستگیری معاون اول رئیس جمهور، در بازجوییهای صورت گرفته، او ضمن اقرار به جرم خود، وظیفه خود در قبال CIA را اینگونه تبیین می کند: CIA دو خواسته داشته است: ۱. اولویتهای برنامههای ریاستجمهوری و هیات دولت را با برنامههای کم اهمیتتر تغییر بدهم. یعنی مسائل با اهمیت در اولویتهای پایینتری قرار گیرند. ۲. اشخاص غیر حرفهای و غیر مرتبط را برای پستهای مختلف در نظر بگیرم.»
در عصر کنونی، دیپلماسی بدون جاسوسی، معنا و مفهوم ندارد. الکساندر دومارانش، در کتاب معروف خود یعنی، جنگ جهانی چهارم؛ دیپلماسی و جاسوسی در عصر خشونت، تاکید میکند، که اتخاذ هرگونه دپلماسی و سیاست بدون توجه به بازوی قدرتمند جاسوسی و دستگاه جاسوسی، عملا شکست خورده است. به عقیده او، دستگاه جاسوسی، نه در ذیل دستگاه دیپلماسی قرار میگیرد بلکه همطراز آن قرار دارد. او از این طریق،حمله شوروی به افغانستان را در دهه ۷۰ میلادی، پیشبینی کرد. این در حالی بود که دستگاههای دپلماسی غربی، در شوک این حمله بودند!
متاسفانه در سالیان پس از انقلاب اسلامی، و به خصوص چند سال اخیر، ضعفهای ساختاری عظیم در دستگاههای ارشد امنیتی کشور، و به یمن وجود مدیران نالایق و غیرمتخصص، برخی از این دستگاههای امنیتی به «سیستم هشدار پس از حریق!» تبدیل شدهاند. نگاهی گذرا به مسائلی مانند: ترور دانشمندان هستهای در خیابانهای پایتخت، اختلاسهای گسترده و سرقتهای عظیم مالی و سپس فرار مجریان این جرائم به خارج از مرزها، ورود افراد نفوذی و مشکوک به ارتباط با بیگانگان به دستگاههای کلیدی کشور بدون تایید صحیح نهادهای مربوطه و… مشتی نمونه خروار از اتفاقات ناگواری است که در سایه عدم وجود سیستم یکپارچه امنیتی مقتدر در کشور رخ داده است.
دولت علیهالسلام!
«تجربه نشان میدهد که اغتشاش معمولا تلاشها را خنثی میکند.» این جمله طلایی مقدمه ژنرال الکساندر هیگ بر کتاب خاطرات ژنرال هایز است.[۳] اعتراضات و آشوبهای خیابانی، نوع خاصی از مواجهه حکومتها با افراد جامعه است که حتی اگر خواسته آنها نامشروع و فقط دغدغه بخش از اندکی از جامعه باشد، هرگونه سرکوب و برخورد را دشوار و گاهی حتی غیر قابل توجیه مینمایاند! این تاکتیک مبارزه مدنی، به قدری ساده و قدرتمند است که تاکنون بسیاری از حکومتهای دیکتاتوری و حتی دمکراسی را نیز سرنگون کرده است. نمونههای آن را معمولا بنیاد سورس و CIA در جمهوریهای تازه به استقلال رسیده در آسیای میانه، با نام انقلاب مخملین رقم زدهاند. و تلاشهای ناکامی را نیز در سال ۱۳۸۸ در ایران انجام دادند که ثمره آن وضع تحریمهای بینالمللی بسیاری علیه مردم کشور بوده است.
یکی از بزرگترین علل شکست انقلاب مخملین در ایران، بصیرت سیاسی و همراهی مردم با ولایت بود. پر و واضح است که مردم به خوبی از انقلاب و خون شهیدان پاسداری میکنند و هرگز تن به ذلت و بازگشت به دوران استعمار سیاه را نمیدهند.
اما تصور کنید که اگر ناکارآمدی نظام به قدری باشد که پاسخگوی نیازهای ابتدایی زندگی مردم در تحریم و سختی نباشد، مسئولین کشوری دغدغه زندگی سخت مردم را نداشته باشند و در حال پر کردن جیبهای خود و اطرافیانشان از خزانه ملت باشند، فساد گسترده و همهجانبه بیشتر بخشهای دستگاههای کشور را در بر گرفته باشد و در این فضای آشوبزده، عدهای با دستگذاشتن روی گسلهای اجتماعی و تلاش برای فعال کردن و دامن زدن به آنها باشند، دمای بحران به قدری افزایش مییابد که سیستمهای امنیتی مرتبط را در خود ذوب میکند و مقابله با آن هزینههای گزاف و خسارتهای جبرانناپذیری را برای کشور و حکومت در پی دارد.
این نهایت بحران نیست. اگر دستگاهها و افراد مسئول برای برخورد با این وضعیت، خود در پدید آمدن آن نقش داشته باشند، و نقد آنها و وضعیت موجود، مساوی با شکایت و بازداشت باشد، و هیچ کس حق دلسوزی و انتقاد و اعتراض به دولت را نداشته باشد، کشور به انبار باروتی تبدیل میشود، که کوچکترین جرقهای به انفجار آن میانجامد.
حمایت برخی از مسئولین ارشد اجرایی کشور در طی سالهای گذشته از رسانه ضد انقلابی «آمد نیوز»، همکاری برخی از اطرافیان مسئولین با اغتشاشگران بازار و جو عمومی جامعه، جولان آزادانه نفوذیهای دشمن در عمق مواضع اجرایی کشور، فرار مسئولین از پاسخگویی و مسئولیت پذیری و انداختن مشکلات به گردن دیگران، این شک را ایجاد میکند که برخی تلاش دارند تا با استراتژی قرار دادن مردم در برابر اصل نظام و وانمود به ناکارآمدی نظام اسلامی در حل مشکلات مردم، تنها راهکار پیشرو را مذاکره مجدد با غرب و تن دادن به خواستههای نامشروع آنان و دست کشیدن از انقلاب اسلامی جلوه دهند.
استراتژی نارضایتی مهندسی شده[۴]
اساس شکلگیری هر حکومتی، در ابتدا، تامین نیازهای زندگی مردم است. بدیهی است که اگر حکومتی نتواند این امر را برآورده سازد، تلاش برای سرنگونی و جانشین کردن آن با حکومت و ساختار مدیریتی بهتر، امری عادی و حتمی است.
تاریخ طرحریزی استراتژیک غرب به خوبی بیانگر این واقعیت است که تلاش بیشتر استراتژیستها، بر استفاده از استراتژیهای قدیمی و کارآمد است. بهرهگیری دشمن از دانش و تجربههای پیشین خود و همچنین یکپارچگی عملکرد دستگاهها و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر آن،اگر در حالی باشد که در داخل مرزهای ممالک هدف، نیروهایی وابسته و دلسپرده وجود داشته باشند که بی هیچ چشم داشتی و یا با چشم داشت اندک و یا با خیالات فراوان (؟) در حال اجرای قدم به قدم طرحهای او باشند، پیشبرد برنامه براندازی و جانشینی کاری آسودهتر و چه بسا حتی ارزانتر خواهد بود.
ایجاد و شکلدهی نارضایتی در بین عموم مردم، کلیدیترین راهکار برای ایجاد بحران در هر جامعه است. اما این عمل اگرچه در بیان امری ساده است، اما اگر هیچ دسترسی به منابع انسانی و نیروهای تصمیمساز و تصمیمگیر در جامعه هدف وجود نداشته باشد، کاری بسیار دشوار، هزینهبر و زمانبر است.در حالی که حتی هیچ تضمینی برای پیروزی در این نبرد خاموش وجود ندارد.
ایجاد نارضایتی برنامهریزیشده از طریق نیروها و عمال وابسته و نفوذیها در جامعه هدف، دقیقا استراتژی درازمدت و حساب شده ایالات متحده برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. که در طی سالیان گذشته نمونههای بارز این استراتژی را بارها دیدهایم. اما پیشبرد همزمان و هوشمندانه دو استراتژی «نارضایتی مهندسی شده» و «برخورد سخت»، از جانب دشمن، تمرکز زدایی خطرناکی برای مقابله با برنامههای دشمن را به وجود آورده است. در این فضای ایجاد شده، عدهای با آسودگی خاطر دست به پیشبرد اهداف و برنامههای دشمن زدند. مثلا در همه سالهای پس از انقلاب اسلامی، همواره پستهای اجرایی اقتصادی و نظریه پردازی علوم انسانی در انحصار طیف خاصی از افراد معلومالحال بوده است که بررسی نتیجه عملکرد آنها، گویای تلاش برای اجرای نظریات و راهبردهای دشمن در آن حوزههاست.
در زیر به صورت اجمالی برخی از مصداقهای «اصل نارضایتی مهندسی شده» ذکر شده است.
حوزه های مرتبط:
- محیط زیست
- عمران آبادانی
- انرژی و آب
- سیاسی و امنیتی
- علمی و تئوریک
- اقتصاد و اشتغال
- جوانان، ازدواج و مسائل جنسی
- مسائل مرتبط با جوانان و انقلاب جنسی
برخی از مصداقهای موجود:
- قطعی آب و برق و گاز در فصلهای مختلف سال در بخشهای گوناگون کشور
- گرد و خاک (ریزگردها) های نواحی جنوب (غربی و شرقی) کشور
- عدم کمکرسانی و بازسازی مناطق سیلزده و زلزلهزده به نحو شایسته
- افزایش قیمت دلار و طلا (سکه) و نابسمانی در بازار ارز، طلا و سرمایه
- رانت خواریهای گسترده و فساد عظیم مالی-بانکی-ارزی
- ربوی بودن ساختار مالی و بانکی کشور و دفاع مسئولین مربوطه از این ساختار
- اشرافیگری مسئولین و عدم پاسخگویی
- بحران آب و خشکسالی
- بحران اشتغال و عدم حمایت از کالای تولید داخل
- بحران ازدواج و تشکیل خانواده برای جوانان و اولویت نداشتن این واجب برای مسئولین
- وابستگی شدید اقتصاد به نفت
- بی توجهی به مقوله اقتصاد مقاومتی
- بروز پدیده آقازادهها و ژنهای برتر (؟)
- تعطیلی صنعت انرژی هستهای و ایجاد مشکل برق و رادیو داروها
- بی سامانی پروژههای گسترده و بزرگ ملی (نظیر: شبکه ملی اطلاعات، صنعت هستهای، سازمان فضایی کشور و…)
- تلاش برای گمراهی افکار عمومی از طریق مباحثی نظیر فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام، حجاب اجباری، اجازه ورود زنان به ورزشگاه، لغو کنسرتها، مائده هژبری و…
- عدم توجه به حریم خصوصی ملت وعدم تلاش برای راه اندازی شبکه ملی اطلاعات
- تلاش بی پایان برای پیوند با دشمن خونی ملت و عدم پذیرش شکست در مذاکرات هسته ای و تلاش برای بقاء بر برجام با طرفهای ۵+۱
- نابسمانی در وزارت اطلاعات و انجام ندادن وظایف در عرصههای امنیتی از طرف این نهاد و همچنین تلاش برای ایجاد دوگانگی امنیتی در کشور از طریق کشمکش نا محدود با اطلاعات سپاه
- تلاش برای ایجاد اختلاف میان ارتش و سپاه
- توقف پروژههای عمرانی خرد و کلان و تلاش برای بیرون راندن قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) از معادلات عمرانی کشور
- عدم تلاش برای اصلاح نظام توزیع کالا در کشور (نظیر: توزیع میوه، سبزیجات و لباس با قیمت های گوناگون در بخشهای مختلف یک شهر)
- عدم تلاش برای ایجاد شبکه سالم نظارت بر گمرکات و ترویج قاچاق از مبادی رسمی و غیر رسمی و حتی در برخی موارد حمایت از قاچاقچی (نظیر: حمایت از کولبران و…)
- ایجاد و حمایت از شبکههای رانت خواری گسترده و نفوذ در حجم و ابعاد گوناگون
- کاهش رشد علمی و سطح علمی جامعه و همچنین مدرک گرایی بی حد و مرز و افزایش تعداد دانشگاهها
- آلودگی هوای تهران و سایر کلانشهرها
- ترویج و تاکید بر شعار «ما نمی توانیم» و ایجاد جو یاس و ناامیدی در حوزها و مسائل جامعه سازی و تئوریک علوم انسانی، جامعه شناسی و اقتصاد
- ترویج «دکترین ارتباط با دنیا»]ی غرب[ و نگاه به غرب و تعریف غلط از پدیده «دنیا»
- مدیریت غلط شهری در تهران و سایر کلان شهرها
- مدیریت غلط در حوزههای مربوط به محیط زیست
- زیر سوال بردن امنیت ملی کشور در ابعاد گوناگون از سخنرانی مقامات دولتی علیه ساختار دفاعی گرفته تا اقدام دولت در کاهش و سپس قطع بودجه دفاعی و چراغ سبز نشان دادن به دشمن برای تحریمهای بیشتر و حمله نظامی
- عدم اعتقاد مسئولین به تولید ملی
- آشقتگی بازار انواع کالا (قیمت کالا و عرضه و تقاضای کالا)
- احتکار گسترده کالا و بی سامانی نظارت بر بازار کلاهای اساسی
- صادرات کالاهای اساسی در زمانهای حساس و واردات کالاهایی که در کشور تولید میشوند
- انحصار واردات برخی کالاها در دست برخی افراد و شرکت های خاص (نظیر: خودرو، چادر زنانه و…)
- توزیع بیحساب و کتاب ارز دولاتی میان تجار و عدم وجود سیستم نظارت بر تاجاران، در نتیجه گم شدن و غیر قابل ردیابی شدن ارز دولتی، یا واردات کالا با ارز دولتی و عرضه آن در بازار با قیمت ارز آزاد، یا اظهار خرید کالایی خاص برای دریافت ارز دولتی اما خرید و واردات کالایی دیگر، یا فرختن ارز دولتی در بازار با قیمت ارز آزاد
- عدم برخورد قاطع با آشوبگران و سربازان جنگ ارزی (دلالان، سودجویان، بهم زنندگان امنیت اقتصادی و محتکران کالایی و مخصوصا کالاها اساسی و دارو)
- عدم توجه به مساله سلامت و گرانی هزینههای درمانی
- کاهش کیفیت سوخت به خصوص بنزین
- پایین بودن کیفیت خدمات مسافرتی (هواپیمایی، اتوبوسرانی، تاکسیرانی و قطار بین شهری)
- پایین بودن کیفیت جادهها و خیابانهای کشور
- افزایش مدت خدمت سربازی و سرباز محور بودن بسیاری از یگانهای نظامی و رزمی کشور در نتیجه افزایش سن ازدواج و بروز ناهنجاریهای اخلاقی
- حمایت غیر علنی از مساله کشف حجاب و بی حجابی در معابر شهری و اتومبیل
- وجود فساد سازمان یافته و تلاش برای چپاول ثروت ملت تا پیش از پایان دولت فعلی و فرار از کشور (نظیر: فساد پتروشیمیها و فرار مرجان شیخالاسلام آلآقا به کانادا، یا تلاش سیف برای فرار به استرالیا و…)
- اولویت دادن به مسائلی نظیر رفتن زنان به ورزشگاه یا حجاب و پوشش زنان در برابر رسیدگی به مسائل واجبتر نظیر اشتغال و کشف شبکه های فساد سازمان یافته
- حمایت علنی و بکار گیری مدیران دو تابعیتی و جاسوسان خارجی و یا دعوت از آنها در جلسات سازمانها یا نهادهای کشوری و در برخی موارد حمایت از جاسوسان بازداشت شده و یا گریخته
- مساله فروش خدمت سربازی و ایجاد شکاف میان طبقات بالا و پایین جامعه
- عدم باور به جنگ ارزی-اقتصادی-تجاری با امریکا و غرب
- اعتماد کورکورانه به غرب به خصوص کشورهای اروپایی
- برخورد با هرگونه صدای مخالف و برچسب زدن غیر اخلاقی به منتقدان (نظیر: قطع بودجه صدا و سیما در پی پخش فیلم گاندو، یا توهینهای مکرر حسن روحانی به منتقدانش)
- خامفروشی مواد اولیه معدنی، صنعتی، پتروشیمی و… در عوض اختصاص همان ارز، تخصیص شده برای واردات، به تولید کالا در کشور
- پایین بودن کیفیت خودروهای ساخت داخل و تبدیل کردن صنعت خودروسازی به نماد صنعت ایران که صنعتی کاملا انحصاری و در دست مافیایی قدرتمند است.
- آتشسوزی آثار ثبت ملی
- شایعه پراکنی گسترده و استفاده از تکنیک رسانههای بازتابی برای ایجاد جنگ روانی علیه نظام و مقاومت ملی در برابر مستکبرین غربی
[۱] برای اطلاع بیشتر به جلسات ۸۲۳ و ۸۲۴ کلبه کرامت مراجعه کنید. (جلسه۸۲۳: مواجهه با گسلها، جلسه۸۲۴: قرون وسطی – گسلها رو موقتاً ترمیم کنید.)
[۲] https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4892/7671/96498/%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D9%85
[۳] ماموریت در تهران، ژنرال رابرت هایزر، علیاکبر عبدالرشیدی، انتشارات اطلاعات
[۴] Dissatisfaction Engineering Strategy