فیلم کمپ ایکس ری ساختهی Peter Sattler از دسته فیلمهایی است که آمریکاییها برای توجیه وجود زندانهای سیاسی موجود در کشور و نمایش انسانیتی نمادین و غیرواقعی در وجود سربازان خودساختهاند. این فیلم داستان تعدادی از زندانیان سیاسی مسلمان که به اتهام تروریست بودن دستگیر شدند و در زندان گوانتانامو به سر میبرند را تعریف میکند. جدا از داستان ساده فیلم در عمق قصه مسائل مهمی نهفته است.
نکته حائز اهمیت در این فیلم بازی یک بازیگر مطرح ایرانی که این اواخر فیلمی با بازی او (جدایی نادر از سیمین) برنده جایزه اسکار شد، یعنی پیمان معادی است. در کنار او، کریستن استوارت دیگر بازیگر به نام هالیوودی که دلیل اصلی معروفیت و محبوبیتش سری فیلمهای گرگومیش (twilight) است، به بازی میپردازد.
همانطور که میدانیم پیمان معادی فردی مسلمان و شیعه مسلک است و عقبهی اینچنینی او باعث میشود که بازی وی در فیلمی همانند کمپ ایکس –ری و نقشی مانند نقش علی امیر کمی مورد تأمل باشد. البته لازم به ذکر است که علی در فیلم فردی سنی است که البته ایرانیتبار هم نمیباشد.
این فیلم ازنظر فضای فیلمسازی ساختار بستهای دارد و لوکیشنهای فیلم در فضاهای باز بسیار کم است. این عامل حس زندان و اسیری را بهخوبی به مخاطب القا میکند و تنها در مواردی محدود فضایی غیر از زندان مشاهده میشود که سربازان آمریکایی در حال تفریح و خوشگذرانیاند.
فیلم با صحنه انفجار برجهای دوقلو در یازده سپتامبر و پخش این تصاویر از یک شبکه عربی در یکخانهی محقر و فقیرانه آغاز میشود. سپس علی وارد خانه میشود درحالیکه تعداد زیادی گوشی موبایل در کیسهای ریخته و آورده است (در فیلمهایی که هالیوود در آن به جنبهی تروریست بودن مسلمانان پرداخته است اغلب بمبهایی برای انفجار استفاده میشود که با دوگوشی موبایل فعال میشود، یک گوشی روی مواد منفجره و دیگری در دست تروریست است) و بعد صدای اذان پخش میشود و او (پیمان معادی) به نماز میایستد و او را میربایند (دستگیر میکنند) و در ادامه او را در لباس نارنجی گوانتانامو و در زندانی با سربازانی که لباس نظامی آمریکایی دارند میبینیم.
در اولین صحنهای که بعد از فلش فوروارد به ۸ سال بعد شاهد دیده میشود که یک سرجوخه برای سربازان جدید درباره زندان و زندانیان صحبت میکند که آن را در زیر میخوانید:
(( اون ها هر ۳ دقیقه باید برای جلوگیری از خودکشی بازرسی بشن. اجازه ندید که این تکرار شما رو آسیبپذیر کنه. این دقیقاً همون چیزیه که این افراد به دنبالش هستن… .
باید حواستون باشه که بعضی از این افراد هشت ساله که اینجا زندانین. حتی قبل از اینکه چندتااز شما برین دبیرستان اینجا بودن. راه و روش اینجا رو بهتر از شما میشناسند. شما رو آزمایش میکنن و از شما جلو میزنن و هیچ اشتباهی در این مورد نکنید، اینجا منطقه جنگیه، با این فرق که با بمبهای کنار جادهای سروکار نداریم و از «اف ۱۶» هم استفاده نمیکنیم. بااینحال باز هم اینجا منطقه جنگیه.
شاید بعضی از شما فکر کنید؛ که اینجا اومدید تا از فرار کردن اونا جلوگیری کنید. نه این کار شما نیست. دیوارها این کار رو برای ما انجام میدن. اینجا اومدین تا نذارید اونا بمیرن.
-بله؟
-چند وقت یکبار زندانیها رو منتقل میکنیم؟
-زندانی سیاسی
-چی؟
اینطوری باید صداشون بزنی. نه اینکه بهشون بگی زندانی، همگی فهمیدین؟ هیچ استثنایی نیست. زندانی سی-یا-سی
-چرا نباید بهشون بگیم زندانی؟
-زندانی شامل پیماننامه «ژنو» میشه اما زندانیهای سیاسی نه.))
درواقع آنچه گفته شد بیان میکند که وجود سربازان برای نجات مسلمانان از دست خودشان است و جنگ تنها جنگ سرد با صلاح نیست بلکه باید با یک تفکر مبارزه کرد و حتی گاهی لازم است آن تفکر را در زندان مادیات زندانی کرد تا به خود و بقیه آسیب نزند.
از همان صحنههای آغازین که ما زندانیانی را میبینیم با چهرههایی است که شبیه به مسلمانان (دارای ریش و ظاهری شرقی در کنار استفاده از کلمات عربی و بعضاً فارسی) است. تقریباً همه آنها بسیار خشن و فاقد تعادل روحی و ازنظر اخلاقی بی موالاتاند.
در قسمتهای مختلف فیلم میبینیم که مسلمانان را افرادی جاهل و خرافی و دارای تعصباتی بیمنطق و عقبافتاده نمایش میدهد. بهطور مثال یکبار که کول (کریستن استوارت) برای زندانیان کتاب میبرد و از آنان میخواهد که انتخاب کنند یکی از مسلمانان بهشدت پرخاش و بیاحترامی میکند و وقتی سرجوخهی او میآید به او توضیح میدهد که آنها از دخترها خوششان نمیآید یا وقتی میخواهند برای آنها کتاب یا روزنامه ببرند باید روی عکسهای خانمها را با ماژیک مشکیرنگ کنند تا آنها معلوم نباشند. یا درصحنهای دیگر میبینیم که وقتی صحبت از قبله و نماز به سمت مکه به میان میآید سرباز کول پوزخندی میزند.
یکبار که علی و کول در حال صحبت هستند این گفتگو بین آنها ردوبدل میشود که:
((شماها همیشه میگین از قوانین پیروی کنین تا بذاریم تلویزیون ببینید، ها؟ اما اگر من از قوانین شما پیروی کنم، معناش چیه؟ معناش اینه که موافقم که این حقو دارین تا برای من قانون وضع کنین، ها؟ خب، شما ندارید. شما حق ندارین برای من قانون بذارید. پس من هرگز از قوانین شما پیروی نمیکنم…هرگز. میدونی، شاید فکر کنی که احمقم
-نه، احمق نیستی
-نه، منظورم اینه که شاید راست بگی اما …))
درواقع علی دلیل منطقیای برای ممانعت از انجام قوانین ندارد. او تنها از سر لجبازی و اعلام وجود دست به مخالفت میزند درحالیکه خود میداند شاید این کار احمقانه باشد و دلیلی برای نقض قوانین ندارد.
این فیلم تلاش زیادی در خوب نمایش دادن شخصیت سربازان آمریکایی و نشان دادن رفتار انسانی از آنها دارد. از این دسته میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-امانت دادن کتاب برای مطالعه، دادن حق انتخاب کتاب به آنها
-دادن غذاهای درجهیک حتی با مخلفات اضافه، در ظرفهای مرتب و تمیز به زندانیان در حدی که در فیلم گفته میشود که غذاهای سربازان آنها به این حد از کیفیت نیست
-گذاشتن قرآنها بهطور مرتب و با احترام فراوان در حولههای تمیز و دادن یک قرآن به هر زندانی
-سکوت و صبوری سربازان در مقابل بیاحترامیها و پرخاشگریهای ممتد و مکرر مسلمانان
-آنها حتی حاضرند از مافوق خود به خاطر بدرفتاری با زندانیان شکایت کنند و خود را برای آنها به خطر اندازند.
از مهمترین نکات فیلم وجود فردی بسیار تنومند و کریهالمنظر بهعنوان سردسته مسلمانان است. بازیگر این نقش Marco Khan در فیلمهایی نظیر «خدا نمرده است» نیز نقش یک مسلمان متحجر و بدخلق را بازی میکرد. مارکو خان سابقه طولانی در بازی در چنین نقشهایی را در کارنامه خود دارد. این شخصیت فردی بی موالات است و تنها فردی است که در فیلم فارسی حرف میزند. حتی شخصیت علی که بازیگری ایرانی این نقش را ایفا میکند عربزبان است. این فرد که محمود نام دارد در برابر آمریکایی بدترین رفتار ممکن را نشان میدهد. نکته مهم این است که چرا نام محمود؟ اولین فرد محمود نامی که در ذهن یک بینندهی خارجی نقش میبندد و ازقضا شخصیتی منفور و در نظر آمریکاییها فردی خشن است که میتواند باشد؟ بله، رئیسجمهور اسبق ایران یعنی محمود احمدینژاد. کسی که بهطورجدی با رابطه با آمریکا مخالف بود و در مقابل زورگوییهای آنها ایستادگی میکرد و حقوق ملت ایران را با هیچچیز معاوضه نمینمود.
در فیلم این شخصیت هم افرادش را از رابطه با آمریکاییها بهشدت نهی میکند و در برابر هر رفتار آنها عکسالعمل مخالفانه شدید نشان میدهد. در بخشی از فیلم محمود اسرا را مجبور میکند اعتصاب غذا کنند تا او به خواستهی خود که یک دستگاه ورزشی بوده برسد و اینکه بقیه زندانیان جز محمود اجازه استفاده از آن دستگاه را نداشتند. حتی آنها مطمئن نبودند که خود محمود هم بخواهد یا بتواند از دستگاه استفاده کند. این اعتصاب غذا در مقابل چیزی که برای همه جمع کاربرد ندارد نمایشی از تحریمها از دید آمریکاییها است، یعنی سردسته جمع که در کشور ما نظام حاکم مورداشاره است به خاطر خودخواهی خود تصمیمی میگیرد که همه را به خطر میاندازد ولی نتیجه آن سودبخش نیست.
البته این دیدگاه، دیدگاه نظام حاکم بر آمریکا نیست بلکه آن چیزی است که میخواهند بقیه جهان بدانند.در بخشی از فیلم نماز جماعت مسلمین در زندان پخش میشود و در همان حال صحنههایی از بالا بردن پرچم آمریکا و ادای احترام سربازان و به پرچم نمایش داده میشود و تدوین این دو صحنه در کنار هم حس سجده به پرچم آمریکا توسط مسلمانان و خاکساری آنها در برابر پرچم را به مخاطب القا میکند.
حال به شخصیت علی امیر میپردازیم.
از اولین حضور او در فیلم میبینیم که او با بقیهی همکیشانش تفاوتهایی دارد. ازجمله اینکه بهشدت سعی در برقراری ارتباط با سربازان دارد و خصوصاً در مواجهه با کول که یک زن است ابایی از صحبت کردن ندارد. اما چیزی که بین همهی زندانیان مشترک است بدرفتاری و فحاشی است. یکبار که علی سعی در صحبت کردن با سرباز کول را دارد و او خودداری میکند، علی به او بیاحترامی میکند و با ترفندی او را به سمت در سلولش میکشد و یک لیوان پر از مدفوع به سمت او پرتاب میکند. درصحنهی بعد که کول در حال شستن لباس خود در بهداری زندان است یک پوستر به زبان فارسی در پشت وی نصبشده است. علت فارسی بودن نوشته شاید این است که این نکته به زندانیان مسلمان این زندان و خصوصاً به تنها فارسیزبان آن محمود برمیگردد. جملهی روی پوستر این است:
مرض سگ دیوانه که معالجه نشود کشنده هست. { این بخش بارنگ سفید نوشتهشده و در زیر آن بارنگ قرمز نوشته است:} زندگیتان به آن وابسته میباشد.
ابتدا لازم است توضیحی راجع به این بیماری داده شود:
Zoonoses عبارت از امراضیاند که بین انسان و حیوانات مشترک بوده و علاوه بر حیوانات انسان نیز به آن مبتلا میگردد که مشکلات عظیم را برای صحت عامه به بار میآورد. این امراض قابلانتقال و سرایت از حیوان به انسان و از انسان به حیوان میباشد. حیوانات نقش مهمی را در بروز این نوع بیماریها ایفا میکنند و ازجمله بزرگترین مخزن این بیماریها محسوب میشوند. درنتیجه حتی اگر تمام انسانهای بیمار نیز شناسایی و مداوا شوند بیماری هنوز در بدن حیوانات به حیات خود ادامه داده و در فرصتهای مناسب به انسان راه خواهد یافت. انسان از زمانهای بسیار دور با این دسته از بیماریها آشنا بوده و منشأ و علت آنها را جستجو میکرده است.
حتی قرنها قبل از میلاد مسیح بشر میدانست که هاری (Rabies) از سگ، طاعون از موش و تریشین از خوک به انسان سرایت میکند. در حال حاضر نیز بیش از ۴۰۰ نوع بیماری مشترک بین انسان و حیوان شناساییشدهاند و دائماً به این فهرست اضافه میشود. گرچه بیشتر این بیماریها جزء اختلالات بسیار کشنده طبقهبندی نمیشوند، اما عوارض متعدد انسانی و مالی را بر فرد مبتلا و جامعه تحمیل میکنند. ابتلای به این بیماریها از یکسو باعث درد و رنج و ازکارافتادگی فرد مبتلا شده و از سوی دیگر مصارف گزاف تداوم را بر او و جامعه تحمیل میکند. ابتلا به بیماریهای قابلانتقال بین انسان و حیوان معمولاً در افرادی دیده میشود که با حیوانات، لاشه و یا دیگر محصولات حیوانی سروکار دارند. مردم عادی نیز از طریق مصرف مواد غذایی آلوده مانند شیر و دیگر محصولات لبنی، گوشت و سبزی در معرض خطر این دسته از بیماریها قرار میگیرد. ازجمله این بیماریها میتوان به بروسلوز، سیاهزخم (انترکس)، تیتانوس، توبرکلوز، توکسوپلاسموز و غیره اشاره کرد. هاری یا مرض سگ دیوانه نیز ازجمله امراض مشترک بین انسان و حیوان بوده و تمام حیوانات خون گرم به شمول انسان و پرندگان را مبتلا میسازد.
با توجه به توضیحات بالا برداشتی که از این جملات میشود این است که زندانیان این زندان بهمثابه سگهایی که مرض سگ دیوانه دارند هستند و سربازان بهمثابه انسانها و سربازان باید مراقب باشند که این بیماری به آنها سرایت نکند و مشکل آنها باعث خسارات مالی و جانی نشود.
در طی فیلم بارها علی از کول سراغ جلد هفتم کتاب هری پاتر را میگیرد و به کول میگوید که او میخواهد بداند که پایان داستان چه اتفاقی میافتد و اینکه او از پایان داستان بیاطلاع است او را دیوانه میکند و درجایی دیگر میگوید که در کل داستان او فکر میکرده که اسنیپ (یکی از شخصیتهای داستان) شخصیت منفی داستان است ولی در پایان کتاب شش او مردد شده و گمان میکند اسنیپ شخصیت مثبت داستان است. در پایان فیلم کول برای علی یک کتاب جلد هفت به یادگار میگذارد و درواقع پایان داستان را برای او به ارمغان میآورد. حال اگر این را به جامعه کنونی تعمیم دهیم و علی را یک مسلمان و یا یک ایرانی در نظر بگیریم برداشت میشود که جامعه مسلمان شک کرده است که دشمنانی که برای خود میشناخته واقعاً دشمنانش باشند و ممکن است کسانی که سالها دشمن داشته دوستانش باشند، دشمنانی مثل آمریکاییها و این سردرگمی برای جامعه کلافه کننده شده است.
یکبار در مکالمهای علی میگوید تو و من در حال جنگیم و کول میگوید که اینطور نیست اما علی قبول نمیکند. این نشانگر دیدهای متفاوت این دو قشر درباره رابطهی بین دو کشور است.
علی فردی دروغگو است؛ یعنی نمیتوان به حرفی که میزند اطمینان داشت. بهطور مثال او به کول میگوید که در آلمان زندگی میکرده درحالیکه ما در ابتدای فیلم دیدیم که او در یک کشور عربی زندگی میکرد (با توجه به تلویزیون و صدای اذان). یا وقتی به کول میگوید که آب میخواهد ولی به او مدفوع میپاشد. یا در جای دیگر که علی در حال وزرش است به کول میگوید به بقیه دروغ گوید که او ۴۰ بار روپایی زده و کول در جواب میگوید که حاضر نیست دروغ بگوید.
در پایان فیلم که علی تصمیم به خودکشی میگیرد و تیغ خود را از لای قرآن بیرون میآورد و روی سجاده مینشیند که خود نشانگر این است که آنچه قرآن به شما میدهد به شما آسیب میزند. علی اعتراف میکند که به بهشت اعتقاد ندارد و درجایی دیگر وقتی کول پرونده او را مطالعه میکرد میبیند که یکبار از نمازخواندن سرباز زده است. علی که از بین زندانیها معقولتر رفتار میکرد درنهایت دچار بیاعتقادی شد و آن را علناً اعلام کرد.
درنهایت هم سرباز آمریکایی جان او را نجات میدهد و به او زندگی دوباره میدهد و تفکرات اوست که وی را از خودکشی منصرف میکند.
در تمام طول فیلم علی به کول علاقهمنداست. زن نماد سرزمین و عقیده است و این یعنی یک مسلمان به فرهنگ و سرزمین و عقیدهی آمریکای علاقه دارد؛ اما آنچه میبینیم این است که علی هرگز به او نمیرسد و کول او را ترک میکند.
هدف اصلی که فیلم دنبال میکند کاربردی و لازم بودن زندانهایی مثل گوانتانامو و قباحت زدایی از بدرفتاریهای سربازان با مسلمانان از طریق منفی نشان دادن مسلمین است. در کنار آن میتوان به اشارات قابلتأملی در رابطه با روابط ایران و مسلمین با دیگر کشورها خصوصاً کشورهای غربی اشاره کرد و به نحوی این اطلاعات در بستر یک داستان روان به مخاطب القا میشود که درنهایت شاید او متوجه اثر نشود اما تفکر موردنظر جایگزین گشته است.
نوشته خانم عرفانه زند
15 دیدگاه دربارهٔ «گوانتانامو با اعمال شاقه! / تحلیل فیلم کمپ ایکسری (Camp X-Ray 2014)»
خوب بود ولی در اخر با این متن(در تمام طول فیلم علی به کول علاقهمنداست. زن نماد سرزمین و عقیده است و این یعنی یک مسلمان به فرهنگ و سرزمین و عقیدهی آمریکای علاقه دارد؛ اما آنچه میبینیم این است که علی هرگز به او نمیرسد و کول او را ترک میکند) و با توجه به سخنرانی دکتر عباسی در مورد خانم فراهانی کمی دو گانگی پیش میاد(منظور اینه که اونجا گفته شد چون بازیگر مرد خارجی به زن ایرانی نگاه میکنه پس عاشق سرزمین ماست اما الان چون مرد ایرانی به زن خارجی نگاه میکنه عاشق فرهنگ اونه)
سلام
درسته؛ زن نماد عقیده و سرزمین.زن آمریکایی بیرون زندان و آزاد. درجه دار نیروی نظامی هم هستش.مرد ایرانی داخل زندان.
دقیقا نگاه همراه حسرت مرد ایرانی به زن آزاد و درجه دار نظامی آمریکایی.
سخنرانیهای دانشگاهی استاد را از کجا گیر بیاریم؟
به سایت dr-abbasi.ir مراجعه بفرمایید
خیلی بد بود. خیلی بد نوشته بودید. خیلی بد بینانه نگاه کرده بودید. این فیلم به صورت تعجب آوری ضد آمریکایی بود. توجه بیش از حد به مباحث نشانه شناختی باعث انحراف از تحلیل درست فیلم شده عزیز. این عافت بزرگ مباحث آقای عباسی و هوادارانشونه.
از نگاه مخاطب همیشه سرنوشت و اعمال قهرمان فیلم(کریستین استیوارت در اینجا) مهمه. خب اون به فرمانده خشن و هوسباز خودش(آمریکا و ارتش آمریکا) پشت کرد و علی رو انتخاب کرد که به خشونت متهم بود. برای اون نوشت که مطمئنه اون آدم بدی نیست. چالش قهرمانشناخت و انتخاب بود. اون علی رو انتخاب کرد و معمای اون رو برد تا بهش فکر کنه. معادلات علی رو پذیرفت و با خودش برد تا به اونا فک رکنه. پذیرفت که اگه علی به اون کثافت پاشیده به خاطر عملکرد بد خود آمریکائیهاست و …
نقد فیلم تون اصلا خوب نبود چیزایی که نوشتید همه اش بر عکس بود متاسفانه. این یک فیلم خوب بود. نباید در این موارد اشتباه کرد. مواظب باشید
متأسفانه شما هیچ اطلاعی از ناخودآگاه انسان ندارید. و فیلم ها رو سطحی تحلیل می کنید.
در ضمن آفت درسته…
این مباحث پوسیده مربوط به ناخود آگاه رو الان همه می دون عزیز جان. عصبانیت نداره که . من نظرم رو گفتم تو هم نظرت رو بگو:)
نه تحلیل نویسنده چنگی به دل می زنه نه تحلیل شما! فیلم هم چندان خوب نیست! ایراداتش مسخره ان ! اصلا ساختار منسجمی نداره
دیدگاه…خوب بود. ناخودآگاه!!!!!!. ضداسلامی و ضدایرانی بودن فیلم یک اصل اساسی و بستر روایت داستان فیلمه ولی ضدآمریکایی بودن وقتی زیر پرچم اون هستی صرفا یک اعتراض تلقی میشه و ژست ضدآمریکایی فیلم انحرافیه. فیلم ضد آمریکایی دره الاه هستش که شخصیت اصلی پرچم آمریکا رو در انتهای فیلم وارونه میکنه.
اگر علی امیر در فیلم نقش یک فرد مسلمان سنی را بازی میکند پس چطور نامش علی است؟
امام علی (ع) در دید اهل سنت خلیفه چهارم محسوب می شود و مشکلی در این زمینه وجود ندارد.
دوست عزیز اکثر این نوع تفاسیر نسبی اند … یعنی هر کس بر مبنای پیش فرض فکریِ خودش ، برداشت متفاوتی میکنه از فیلم … این تحلیل شما هم از پیش فرض قاطعانه تون مبنی بر ضدایرانی بودن هالیوود نشات میگیره …
یه نکته خیلی مهم وجود داره : زمان ساخت و اکران فیلم مصادف با پایان کار یک دولت و آغاز به کار یک دولت دیگر در ایران
این نقدی که اینجا خوانده شد نقدی کاملا متعصب و خشک و بدبینانه بود
… این فیلم با ده ها نماد ریز و درشتی که کارگردان توی اون گنجونده، یک فیلم نمادسازه، شکی در این نیست. بارزترین نشانی که توی فیلم هست پوستر بیماری هاری است که به زبان فارسی هست. خوب لابد این پوستر رو کارگردان برای قشنگی و یا برای سردی و گرمی هوا اونجا نچسبونده!!
بازی آقای معادی بازی قوی و خوبی بود. کار بازیگر همینه و نباید زیاد در این مورد سخت گرفت که چرا این فیلم رو بازی کرده، معادی بازی نمی کرد یکی دیگهرو میبردن بازی می کرد و تا جایی که بشه فیلم رو در یک خلاء ذهنی بدون هیچ بکگراند فلسفی – سیاسی دید یه درام قابل قبول و و تا حد زیادی اثرگذار بود، اما همهاش این نیست: به نظر من شواهد بسیاری در فیلمنامهی هوشمندانه این فیلم وجود داره که میشه با در نظر گرفتن اونا، ثابت کرد که این فیلم به سفارش پنتاگون ساخته شده تا از گوانتانامو، اتهامزدایی کنه و وجود اون رو موجه نشون بده؛ اونا مثل ما نیستن که حرفشون رو با هارت و پورت و شعار و داد و قال بزنن؛ خیلی آروم و زیرپوستی حرفشون رو میزنن: بله به نظر من این فیلم یه فیلم سفارشی از طرف دولت آمریکاست: اولین نشانه اسم فیلم هست. ایکسری اشعهای هست که در پزشکی و در بیمارستانها برای نشان دادن یک مشکل، یک معضل، یا عامل مخل سلامت و یک بیماری به کار می ره، مثلاً شکستگی استخوان رو نشون می ده. این اسم در این جا نمادسازی میکنه، می خواد القا کنه که گوانتانامو مثل یه بیمارستانه که در اون بیمار مسلونا هستن و پزشک آمریکائیا و مسلمونا رو بعنوان بیمار باید در یه همچین جایی آورد و به اصطلاح درمان کرد. این فیلم با این اسمش می خواد بگه که داره یه همچین چیزی رو نشون می ده! . توجه کنید که در خود فیلم اسم این کمپ روی تابلوهای زیادی اومده و اسم واقعی اون اون ایکس ری نیست! ۲) این فیلم می خواد بگه مسلمونا دو دستهاند یک دسته مسلمونای خوب هستند و دسته دوم مسلمونای بد. معادی نماد مسلمونای خوبه و اون باباهه که مثل یه غول می مونه و همهش پرخاش می کنه و تف پرتاب می کنه و می خواد همه رو پاره کنه!! (تندرو = انقلابی = بنیادگرا) مسلمون بده هست. فیلم میخواد بگه مسلمون خوب اون مسلمونایی هستن که از بچهگی توی غرب و با فرهنگ غرب بزرگ شده (معادی اونطور که خودش توی فیلم می گه از بچگی توی برمه آلمان بزرگ شده) و بدها همون القاعده و تروریست ها هستن. این فیلم می خواد بگه مسامونای خوب هم موقع تنبیه مسلمونای بد تنبیه میشن (خشک و تر با هم سوختن) بنابراین خوبا باید یه فکری به حال بدا بکنن اگه می خوان تنبیه نشن! این فیلم معادی رو (مسلمون خوبه رو!!) مثل یه کودک نشون می ده (کودک معصوم و بیگناه!) نشونه هاش هم علاقه اون به کتابهای هری پاتره! حتا یکی از سربازای آمریکایی در جواب بلوندی که ازش میپرسه تو راجع به هری پاتر چی می دونی، سربازه میگه همون کتابایی که بچه ها میخونن؟!! معادی (مسلمون خوبه!) توی سکانسهای پایانی دیدید چه جور گریه میکنه و بهونه می گیره و مثل یه بچه تسلیم بلوندی میشه! توجه کنید به این نمایش تسلیم شدن و گرفتن دست ها … توجه کنید با این که معادی (مسلمونه) حالا ۸ سال توی گوانتانامو توی یه جای کوچیک (اشاره بلوندی به سربازه دیگه در مورد سلول معادی در یکی از سکانس ها) و حتا طبق گفته خودشون حتا آفتاب ندیده، زندگی کرده و اونوقت، توی سکانسهای آخر وقتی داره گریه می کنه و با دستهاش عین بچه ها اشکهاش رو پاک می کنه؛ زیر ناخنهاش چه جور چرک گرفته، انگاری همهاش توی گل و لای مثل بچه ها داشته بازی می کرده!!! دقیقا” اونو عین یه بچه نشون داده! از همه این ها مهمتر این فیلم با نشون دادن امکاناتی که آمریکاییها در اختیار زندانی ها می ذارن میخواد بگه گوانتانامو اونجورها هم که میگن بد و مخوف نیست، اصلاً مخوف و بد نیست، مثل هتل می مونه و برای ساکنین خود سرویسهای زیادی می ده!! این حرف رو عینا یکی از سربازها به بلوندی می زنه توی فیلم. جالبه که این فیلم یکی از اون همه شکنجههایی که اسنادش درز کرده و پخش شده، مثل غرق کردن مصنوعی رو که خیلی هم ظرفیت سینمایی داره نشون نمی ده!!! فقط بسنده می کنه به یکی دو عکس از سروکله خونی معادی و جای زخم هایی که روی پشتش هست! (موقعی که لباسش رو درمیاره تا حمام کنه) در این صورت حتا می تونه منکر انجام شکنجه توی گوانتانامو بشه و ادعا کنه که این زخمها مربوط به قبل از دستگیری معادی هست (مسلمون) و مربوط به گوانتانومو نیست. باید توجه کنیم که نگاه واقعی آمریکایی ها به قرآن نگاه همون کشیشی هست که اوایل دوره اول رئیس جمهوری اوباما فکر کنم، در یک از ایالت ها، قرآن رو آتش زد و مثل اون سیاستمدار انگلیسیه (فکر کنم چرچیل) که گفت هرچی هست زیر سر این قرآنه و تا این کتاب بین مسلمونا باشه اوضاع ما همینه، حالا آفتاب از کدوم طرف سر زده که آمریکاییها بین دشمنهای خودشون، یعنی همین اسرایی که در کمپ هستن عامل مهم بدبختی خودشون (قرآن) رو توزیع می کنن و در اختیار اونها میذارن؟ اون هم توی گوانتانامو!!! خیلی حرفها توی این فیلم هست و نباید صرفا به چشم یه درام حقوق بشری و عاشقونه به اون نگاه کرد؛ فوقالعاده با زیرکی حرفهایی رو که پنتاگون یا بزرگتر از اون، ژنوتیپ یا نوعِ آمریکایی دوست داره بزنه، میزنه و القاء میکنه. شک ندارم هرکی این فیلم رو ببینه تصورش کاملاً یا دستِکم تا حدود زیادی راجع به گوانتانامو عوض میشه و این به نظر من هدفی بوده که فیلم (کاملاً حساب شده و سفارشی) برای محقق شدن اون ساخته شده! …