امروزه فروشگاههای زنجیرهای نقش پررنگتری در بازار و به ویژه بازار مواد غذایی ایفا میکنند.
اجناسی که در فروشگاههای زنجیرهای به فروش میرسد، به نسبت سوپرمارکتهای کوچک ارزانتر هستند. چون در موقع خرید این اجناس به دلیل حجم بالای خرید از تخفیفهای ویژه برخوردار میشوند. و یا شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی خود شعبات پخش مواد غذایی خود در شهرها و یا کشورهای مختلف دایر میکنند، که این امر باعث میشود قیمت خرید اولیه ارزانتر و به نسبت قیمت برای فروشنده نیز کمتر شود.
در جهان میتوان به فروشگاههای زنجیرهای وال مارت و کروگر اشاره کرد که شبکه توزیع پخش مواد غذایی را در کشور ایالات متحده امریکا اداره میکنند.
در کشور ایران نیز فروشگاههای زنجیرهای چندین سال است مشغول فعالیت هستند که از جمله آنها میتوان به رفاه، شهروند و…. اشاره کرد. ولی این فروشگاهها، به هیچ عنوان نمیتوانند مثل نمونههای آمریکایی خود باشند. مهمترین مشخصه این نوع فروشگاهها که نمونههای ایرانی آن را ندارند، داشتن شعبات گوناگون در هر منطقه و محله است و با توجه به اینکه اجناس آنها قیمتشان بسیار ارزانتر از مغازهها و سوپرمارکتهای پیرامونی خوداست، به تدریج در حال بلعیدن خردهفروشیهای اطرافشان هستند.
در ظاهر مردم فکر میکنند که این عالی است چون دست واسطهها را قطع و اجناس از کارخانه مستقیم به دست مصرفکننده میرسد. اما این ظاهر کار است….
برمیگردیم به نمونههای آمریکایی این فروشگاهها. در نمونههای آمریکایی هم اینگونه است که این فروشگاهها برای جذب مشتری اجناس را ارزانتر عرضه میکنند.
یک سؤال مطرح میشود اگر فردی بخواهد به طور مثال شکلاتی را تولید و در این فروشگاهها عرضه کند باید چهکار کند. مسئولین این فروشگاه برای این کار شرطهایی قرار میدهند. مثلاً به تولیدکننده میگویند که شکر، کاکائو، وانیل، نارگیل و… را باید ازآنجایی تأمین کنی که من تعیین میکنم و به نوعی تولیدکنندگان باید برای تأمین مواد اولیه وابسته به شرکتهایی باشند که مدیر و رئیس این فروشگاهها تعیین میکند و در کل نبض تولید و مصرف و حتی نوع خوراک مردم را به دست میگیرند.
از این موضوع جالبتر آنکه تمام این تأمینکنندههای مواد اولیه بزرگ یهودی هستند و اقتصاد بزرگی مثل ایالاتمتحده در چنگال چند یهودی است و نه فقط اقتصاد بلکه جان مردم هم در چنگال این افراد است؛ و به تبع آن شرکتهای بیمه و داروسازی هم در دست این شبکه است. وقتی تولید مواد اولیه از لحاظ ژنتیکی دستکاری شود مردم دچار بیماریهای نوظهور و خاص میشوند. در نهایت این شرکتهای داروسازی هستند که مانند یک منجی وارد شده و داروی بیماری خودساخته را ارائه میدهند؛ از طرفی دارو جدید گران است. پس اینجاست که پای شرکتهای بیمه به این قضیه باز میشود. و شبکه کامل میشود و یک شبکه یهودی حاکم بر تمام اجزاء جامعه بزرگی مثل ایالاتمتحده میشوند و با پولهای حاصله حالا به دنبال به دست آوردن ارکانهای قدرت سیاسی هستند. پس آدمها را با پولی که دارند میخرند و مردم آمریکا در ظاهر رأی میدهند ولی در اصل این پول این افراد هست که آدمها را در مصادر قدرت میچینند؛ و به همین راحتی یک کشوری به بزرگی ایالاتمتحده با بیش از ۳۰۰ میلیون جمعیت تصرف میشود.
اما این مسائلی که مطرح شد چه ارتباطی به کشور ایران دارد؟
کشور ایران در شرایطی قرار دارد که با شکلگیری این یک طبقه فربه در آن که به آن طبقه بورژوا گفته میشود و به قشرهای میانه گفته میشود، که دیگر به شکل سنتی زندگی نمیکنند و تمام احتیاجات خود را از فروشگاهها میخرند چون دیگر زمانی برای تهیه سبزی و یا خریداری گوشت تازه ندارند و مدام در حال کار کردن و تأمین نیازهایی هستند که هر روزه رسانهها به صورت کاذب برای آنها تعریف میکنند. درنتیجه نیاز این جامعه فروشگاههای زنجیرهای هستند که تمام اقلام مورد نیاز این طبقه را که از لحاظ جمعیتی بالغ بر نود درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص میدهند، تأمین کند.
در ادامه، روند رشد این فروشگاهها و تأثیر آن بر جامعه را بررسی میکنیم…
در وهله اول، این فروشگاهها با ارائه اجناس با قیمت بسیار پایین به مردم باعث میشوند که سوپرمارکتهای کوچک از بین بروند و خود به تنهایی انحصار پخش محصولات را در دست بگیرند؛ و بعد از بین رفتن سوپرمارکتهای خرد هر طور که دوست داشته باشند قیمتگذاری کنند و یا حتی با احتکار برخی محصولات حیاتی ، مشکلات امنیتی به وجود بیاورند. در نهایت دیده میشود که دیگر صاحبان سوپرمارکتها تعطیل شده یا باید تبدیل به کارگران این فروشگاهها شوند و یا به خیل عظیم بیکاران بپیوندند.
در وهله دوم، صاحبان این فروشگاهها با این ثروت میتوانند مواد اولیه این محصولات را در انحصار خود درآورند؛ بهطور مثال پیشخرید محصولات کشاورزی و هرکس بخواهد محصولی تولید کند باید در این فروشگاهها به فروش برساند. باید از جاهایی که او میگوید این مواد اولیه تهیه کند و کسانی که تن به این روش نمیدهند نمیتوانند محصول تولیدی خود را بفروشند. در نتیجه تولیدکنندگان مجبور میشوند به شرایط تعیین شده توسط صاحبان فروشگاههای زنجیرهای تن دهند تا محصولاتشان را بفروشند. کشاورزان هم به همین شکل دچار مشکل میشوند و یا اصلاً با نابودی کشاورزی داخلی، کشور مجبور به واردات میشود و روزبهروز وابستهتر. این وابستگی در حوزه مواد غذایی به شدت امنیت کشور را به خطر میاندازد.
وهله سوم، حالا این فروشگاهها هم مواد اولیه و هم توزیع را در دست دارند. و به دنبال بخش سوم هستند یعنی تأثیرگذاری روی مردم با دستکاری ژنتیکی مواد اولیه و ایجاد بیماریها گوناگون از جمله ناباروری، انواع سرطانها و بسیاری دیگر از مشکلات که ناشی از مواد غذایی است.
وهله چهارم، این شرکتها کار خود را به همین ختم نمیکنند بلکه حالا به دنبال شرکتهای داروسازی و بیمهها هستند تا بتوانند سیکل سیطره اجتماعی خود را تکمیل کنند.
وهله پنجم، با کامل شدن سیطره اجتماعی یک بخش دیگر باقی میماند و آن چیزی نیست جز به دست آوردن مصادر سیاسی و پول کلانی که از مراحل قبل کسب کردند. به راحتی آدمها را میخرند و به مصادر قدرت مینشانند و به تبع آن سیاستمداران استخواندار و قوی که تن به این فساد نمیدهند خانهنشین میشوند. مثل شرایطی که در ایالاتمتحده حاکم است.
و اگر بخواهیم در حاضر مصداقی را برای این فروشگاه مثال بزنیم میتوان فروشگاه کوروش را مثال زد.
جالب آن است که باید بدانیم سهامداران و مدیران فروشگاههای کوروش همانطور که از اسمشان هم معلوم است، از سلطنتطلبها هستند با این پنج مرحله میتوانند حکومت اسلامی را تضعیف کنند و دوباره نظام شاهنشاهی را در کشور حاکم کنند.