بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق نظم بینالملل نیز تغییر یافت و از نظام دوقطبی تبدیل به نظام تک هژمون به رهبری آمریکا شد. این نظام بینالملل نیز ادامه یافت تا ۲۲ بهمن سال ۵۷ که نوید ظهور قدرتی میداد که امروز بعد از گذشت ۳۶ سال هنری کیسینجر استراتژیست برجسته آمریکایی از آن با عنوان امپراتوری جدید ایران یاد میکند. در طول این ۳۶ سال غرب بهخصوص آمریکا از همه توان خود برای براندازی این نظام مقدس استفاده کرده است. در این خصوص آمریکا از سال ۸۰ تا ۹۳ در طول ۱۳ سال گذشته ۱۱ دکترین و استراتژی علیه این نظام مقدس به کار برده است که به صورت مختصر به این ۱۱ دکترین و استراتژی اشاره میکنیم.
۱) استراتژی هویج و چماق (Carrot and Stick)
مبتنی بر این دکترین، کشور هدف، همچون اسب «وحشی» است که باید «رام» شود. به هنگام گرسنگی اسب وحشی در بند، او را تطمیع نموده و به او «هویج» میدهند؛ اما هر بار که آن اسب، بخشی از هویج را میخورد، یک ضربه شلاق یا چماق بر سر او فرود میآید. تکرار این روند تطمیع با هویج و تهدید با چماق تا زمان «رام» شدن آن اسب ادامه مییابد: تا زمانی که «زین» را بر پشت خود بپذیرد و «سواری» بدهد. این استراتژی بعد از اینکه جرج بوش رییسجمهور آمریکا ایران را محور شرارت نامید از سوی آمریکا اتخاذ شد. مبتنی بر این استراتژی ایران اسب وحشی، آمریکا و اسرائیل چماق در دست و انگلیس و فرانسه و آلمان هویج را به دست میگیرند.
۲) استراتژی پلیس خوب، پلیس بد (Good Cop Bad Cop)
این استراتژی در مورد پرونده هستهای ایران به کار برده شد. مبتنی بر این استراتژی کلانتر جهانی دارای دو پلیس خوب و بد میباشد. پلیس خوب آلمان، انگلیس و فرانسه میباشند و خواستههای آنان تعلیق فعالیتهای هستهای و اینکه ایران باید به خواستههای پلیس خوب تن در دهد وگرنه با پلیس بد که آمریکا و انگلیس میباشند مواجه خواهد.
۳) استراتژی مکانیسم ماشه (Trigger Mechanism)
با شکست نمایش پلیس خوب، پلیس بد، چهار کشور معارض یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، خط قرمزی را تعیین نموده و مبتنی بر آن «مکانیسم ماشه» را تعریف کردند: اگر به خواستههای ما تن ندهید، به طور اتوماتیک «ماشه» اسلحه ضابطین قانون جهانی چکانده شده و پرونده شما به شورای امنیت رفته و …. با عدم موفقیت ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، این دکترین نیز در پائیز ۱۳۸۳ ابتدای ۲۰۰۴ به شکست انجامید. مبتنی بر این استراتژی در سال ۸۳ تهدیدها علیه ایران بیشتر میشود.
۴) استراتژی شوک و بهت (Shock and Awe)
شوک و بهت، یک اصطلاح تاکتیکی نظامی است که اصطلاحاً «غلبه سریع» نامیده میشود. مبتنی بر این استراتژی بعد از وارد کردن یک شوک به حریف و گیج کردن وی وارد مرحله بهت و گرفتن نتیجه میشود. درست مثل کسی که وقتی تصادف میکند تا لحظاتی گیج و البته بهت زده است و اگر یک دزد همان لحظه بخواهد کیف یا جیبش را بزند، راحتترین کار ممکن را پیش رو دارد! بر مبنای این تاکتیک، باید به دشمن جوری ضربه زد که فلج شود و نتواند دفاع مناسبی را در پیش بگیرد.
بر اساس این استراتژی دو نوع شوک میتوانست بر ایران وارد شود اول شوک از درون و دوم شوک از بیرون. در شوک از درون دو گزینه را موردنظر داشتند: شوک انقلابی ناشی از یک اغتشاش گسترده در سطح کشور ایران و دیگری شوک دموکراتیک، ناشی از تحقق یک انقلاب مخملین، مانند آنچه در گرجستان و اوکراین رخ داد. گزینه اغتشاش گسترده داخلی محتمل و قریبالوقوع نبود، اما از آنجا که تا انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ایران چند ماه بیشتر نمانده بود، فرض سران کاخ سفید بر تحقق «انقلاب صورتی» در روزهای انتخابات مزبور بود. تبلیغات گسترده و فضاسازی برای کشاندن مردم ایران به خیابانها، توأم با تحصن و تحریم انتخابات، خط مشی غرب بود. بخش دوم این دکترین را ارزیابی ابعاد «بهت» پس از شوک و برآورد دوره ماندگاری آن بهت و چگونگی بهرهبرداری بهینه از آن، دربرمی گیرد. از آنجا که آمریکا، موفق به وارد آوردن شوک _ از درون یا بیرون _ به ایران نشد، لذا «بهتی» پدید نیامد که بتواند از آن بهرهبرداری کند. سرنوشت محتوم این دکترین نیز شکست بود.
۵) چیکن استراتژی یا بازی بزدل (Chicken Strategy)
در این سناریو، دو جوان راننده فرضی، تنها از روی «لج» به تقابل و رویارویی با یکدیگر میپردازند. برای این دو، بازی چیکن، محمل لجبازی است. با توجه به اینکه هر دو طرف «آگاهانه» به بازی چیکن اقدام میکنند، چنانچه «عقلانیت» بر صحنه حاکم شود، این بازی میتواند «اجتنابپذیر» گردد.
احتمالات در چیکن استراتژی:
۱- برخورد: زمانی که هیچیک از طرفین حاضر به برگشت از موضع خود نباشد، احتمال تصادف و «برخورد» مطرح خواهد بود.
۲- عبور: زمانی که یکی از طرفین، موضع خود را تعدیل کند، در آخرین لحظه، از مقابل حریف کنار رفته و در نتیجه طرفین از کنار هم «عبور» میکنند.
۳- توقف: زمانی که هر دو طرف، در آخرین لحظه، موضع خود را تعدیل کنند و ترمز نمایند، هر دو اتومبیل سپر به سپر، رو در روی یکدیگر «توقف» میکنند.
۴- عقب نشینی: زمانی که یکی از طرفین، از موضع خود برگشته، اما به دلیل باریکی گذرگاه امکان کنار رفتن از مقابل حریف و عبور را نداشته باشد، ابتدا توقف نموده و برای اجتناب از برخورد، اتومبیل خود را در وضعیت «دنده عقب» قرار داده و با سرعت «عقب روی» و «عقب نشینی» میکند. چیکن استراتژی، برای آمریکا یک دکترین در سطح عملیاتی و برای ایران یک دکترین در سطح استراتژیکی است.
این دکترین بلافاصله بعد از روی کار آمدن دولت نهم طراحی شد. در این استراتژی که از گستردهترین دکترینهای اتخاذ شده بود، فرض بر این است که هر دو بازیگر (ایران و آمریکا) از همدیگر میخواهند که به خواستههای طرف مقابل تن دهند. ما هیچ یک از بازیگران از خواستههای خود کوتاه نمیآیند.
با توجه به اینکه تا این استراتژی همه استراتژیها غرب یک نوع نگاه از بالا داشت در این استراتژی آمریکا خود را با حریف در «توازن استراتژیها- نه توازن استراتژیکی» میدید، زیرا «چیکن استراتژی» دکترینی از موضع «هم طرازی» است که در آن هیچیک از طرفین نمیتواند نگاه از بالا داشته باشد.
۶) استراتژی قورباغه آب پز (Frog Strategy)
فرانسویها، برای طبخ قورباغه، آن را کباب نمیکنند، بلکه آن را در دیگ مملو از آب سرد قرار داده و آن دیگ را روی آتش قرار میدهند. قورباغه، موجودی دوزیست و خونسرد است، این موجود، اگر یکباره به درون دیگ پر از آب جوش پرتاب شود، متوجه گرما شده و واکنش نشان میدهد؛ اما زمانی که درون دیگ آب سرد قرار داده میشود و آب درون دیگ بهمرور به نقطهجوش میرسد؛ او خیلی دیر متوجه این تغییر دمای اطراف خود شده و بدین ترتیب زنده زنده، آب پز میشود!
یک مثال خوب و موفق این استراتژی هم ظاهراً صدام بود که مثل یک قورباغه خوب نشست توی دیگ دیپلماسی بینالمللی که در طی یکی دو دهه آرام آرام گرم میشد تا بالاخره آنچنان خودش را در تله جنگ با امریکا یافت که نه راه پس داشت و نه پیش.
این روند، آمریکا و متحدین اروپاییاش را به اتخاذ دکترین کلاسیک «قورباغه آب پز» در ابتدای بهمنماه ۱۳۸۴ در مورد ایران تشویق نمود.
۷) استراتژی آنفولانزای نیویورکی
استراتژی آنفلوانزای نیویورکی دکترین هفتم است که توسط نیکولاس بنس در سال ۲۰۰۷ در کنگره آمریکا مطرح شد. پس از آن نیز در فیلمهایی مانند ۳۰۰ دنبال شد. از آنجا که دامنه شمول این استراتژی بسیار زیاد است و همه مردم ایران را شامل میشود، اطلاع از آن اهمیت بالایی دارد. این طرح یک فرآیند نفرت سازی در جامعه ایران را دنبال میکند که معطوف به شهروندان ایرانی است. این نوع بر استراتژی تفرقه و بیماری سیستم هدف استوار است بهگونهای که برای نیل به مقصود باید ایجاد بدبینی در تمامی شئونات یک کشور انجام شود. آنها برای از بین بردن جمهوری اسلامی متوسل به استراتژی آنفولانزای نیویورکی شدند. لذا راهحل ارائه شده در برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که نام آنفولانزای نیویورکی به خود گرفت.
این استراتژی که اساس آن بر تفرقهافکنی استواراست اهدافی را دنبال میکند که به شرح زیر است:
الف- نفرت مردم از مردم: یعنی مردم نسبت به هم احساس نفرت کنند و از در کنار هم بودن منزجر شوند.
ب- نفرت مردم از مسئولین: یعنی مردم از مسئولین بهشدت ناراضی و امید به کارآمد بودن آنها را با خود به گور ببرند.
ج- ٫نفرت مردم از اسلام
د- نفرت مردم از حکومت
و- نفرت مردم از ایرانی بودن خود (به طور مثال با ساخت فیلم ۳۰۰)
۸) استراتژی دایم پارادایم (همه جانبه نگر)
این استراتژی در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از سال ۱۳۸۷ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است.
شاهکارهای اطلاعاتی که از سوی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفت شاهدی بر این مدعاست. دستگیری سرکرده گروهک جند الشیطان، ناکامی گروهک پژاک، دستگیری چند جاسوس اسرائیلی و تسخیر پهپاد آمریکایی نمونههایی است که نشان میدهد استراتژی دائم پارادایم در حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک ناکارآمد بوده است.
در حوزه نظامی نیز باوجود تهدیدهای دائمی آمریکا علیه ایران به همگان ثابت شده که ادعایی بیش نیست و در حال حاضر کشورمان جزء ۵ کشور امن جهان از لحاظ ضریب امنیتی است
در حوزه اقتصادی مدیریت ویژه مقام معظم رهبری این بوده است که شعارهایی که در چند سال اخیر اعلام شده، رویکرد و ماهیت اقتصادی داشتهاند. در علوم استراتژیک به این نوع تصمیمسازی ترندگذاری گفته میشود. ترندگذاریها در افقهای چند ساله صورت میگیرد و شعارهای سالی که مقام معظم رهبری تعیین میکند اصطلاحاً ترندگذاری و نوعی آماج گذاری است که در جهتگیری کلی یک کشور را معین میکند.
۹) استراتژی هویج سمی
گام بعدی در ادامه سال ۲۰۰۸ و در قالب استراتژی هویج سمی برداشته شد. در اینجا هدف بازگشایی دفتر دیپلماتیک در ایران تا آمریکا بتواند به طور مستقیم با مردم ایران ارتباط برقرار کند و در کنار این مسئله با جامعه اصلاحطلبان میانهرو درباره رئیس حکومت (رئیسجمهور) گفتگو کند که این تدبیر نیز شکست خورد. در واقع جامعه غرب میخواست با تغییر مسئولین ارشد نظام (با توجه وجود ظرفیت انتخابات ۸۸) دیدگاههای خود را در سیاست خارجی از جمله موضوع هستهای پیاده کند. تلاشهایی که برای ایجاد دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران در سال ۸۷ انجام شد، ارتباطهای سفارتخانههای اروپایی در تهران با برخی جناحهای سیاسی در جریان انتخابات در همین راستا بوده است.
در اواخر آبان ۱۳۸۷ هاآرتص نوشت: ویلیام برنز معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما در بحث بازگشایی دفتر حافظ منافع، استراتژی «هویج سمی» را دنبال میکنیم. هویج سمی به آمریکا این امکان را میدهد با مردم ایران ارتباط مستقیم برقرار کند و علاوه بر این بتواند با «جامعه اصلاحطلبان میانهرو» درباره رئیسجمهور گفتوگو کند.
۱۰) استراتژی آژاکس ۲ بازسازی کودتای ۲۸ مرداد
پس از انتخابات ۱۳۸۸ ریاست جمهوری ایران، تظاهرات گستردهای در خیابانها در اعتراض به نتایج آن برگزار شد که طرفداران محمود احمدینژاد را در یکسو و طرفداران میرحسین موسوی و کروبی را در سوی دیگر قرار داد.
در این روش در ایران برای گسترش اخبار تکاندهنده و افزایش رعب و وحشت و خشونتها توسط عوامل اطلاعاتی ضد نظام ایران انجام شده است.
اول اینکه در شبهای انتخابات ریاست جمهوری ایران، پیامکهایی فرستاده شد مبنی بر پیروزی میرحسین موسوی. با این اوصاف و پس از اعلام نتایج رسمی و پیروزی احمدینژاد، به نظر میرسید که این نتیجه چیزی شبیه تقلب در انتخابات بود. بااینحال سه روز پیش از آن موسوی و دوستانش پیروزی احمدینژاد را قطعی میدانستند و تلاش کردند تا بگویند این پیروزی بهوسیله اقدامات مغشوش کننده حاصل شده است.
دوم اینکه شهروندان ایرانی در اینترنت برای چت کردن در فیسبوک و یا عضو شدن در توییتر انتخاب شدند. آنها اطلاعاتی- چه درست و چه غلط- در مورد گسترش بحران سیاسی و تظاهراتها دریافت میکردند. اخباری از درگیریهای مسلحانه و شمار کشتهشدگان که هنوز تأیید نشده بود، در فیسبوک و توییتر منتشر شد. هدف از انتشار یکسری پیامها در توییتر ایجاد اغتشاش و سردرگمیها برای افزایش اعتراضهای ایرانیها و ایجاد درگیریهای بیشتر میان یکدیگر بوده است.
درعینحال عوامل نظامی ارتش آمریکا در هرجایی از جهان بهدقت نظارهگر اوضاع در تهران بودند. آنها تلاش کردند تا کارآمدی این روش خرابکارانه را در ایران مورد ارزیابی قرار بدهند. آشکارا روند بیثبات کردن ایران بهویژه تهران تحت این طرح سیا عملی شد.
۱۱) استراتژی «مدهآ»
مدهآ داستان دختر پادشاهی است که عاشق دشمن پدر خویش میشود دشمنی که به کشور پدر آمده تا پوست قوچ طلایی که مظهر نیرو و قدرت خاصی برای کشور پدرش میباشد را از وی گرفته و یا برباید. مدهآ با کمک به دشمن در اجرای نقشه از پیش طراحی شده به کشور و پدر خود خیانت میکند. مدهآ که از جادوگری نیز بهرهمند میباشد عاشق جیسون میشود و در این مسیر به جیسون کمک میکند، روغنی به وی میدهد تا جیسون بر بدن خویش مالیده تا نفس اژدها وی را نسوزاند. هنگامیکه سربازانی که از دندانهای اژدها به وجود آمدهاند به تعقیب جیسون و گروهش که با کمک مدهآ و برادرش پوست طلایی را دزدیدهاند میآیند مدهآ ابزاری را به جیسون میدهد تا آن را به میان سربازان انداخته و باعث میشود که سربازان با خودشان مشغول جنگیدن شوند. در پایان مدهآ وقتی پدر خویش را به همراه سپاهیانش در تعقیب خود و جیسون میبیند با بیرحمی تمام برادر خود را نیز میکشد و هر تکهای از آن را بر سر راه پدر میافکند و پدرش را به این وسیله معطل میکند تا بتواند با جیسون فرار کند، زیرا او از پادشاه یونانی خوب آموخته است که میتوان یک مرد را بهوسیله فرزندانش بهخوبی تحت تأثیر قرار داد.
عوامل اجرایی که در پروژه مدهآ بهعنوان صحنهگردان دوران بعد از انتخابات دهم بودهاند شامل بسیاری از زنان سیاسیون و هنرمندان در داخل و خارج هستند و نکتهای که یکی از مدعیان پیروزی در انتخابات نیز در گفتار خویش به آن اشاره نموده، نقش فعالیتهای هنری در این جریانها بوده است
پروژه مدهآ چند محور اصلی دارد که از جمله آنها میتوان به ایجاد شیفتگی در طرف مقابل برای جذب و وارد شدن به جلای وطن (شامل خروج از کشور، خروج از حاکمیت) اشاره کرد.
در فاز دوم، افراد در هر دو حالت، برای جذب و پشتیبانی توسط عامل جذب و یا عدم پیگرد توسط حاکمیت، حاضر خواهند بود از نزدیکترین افراد و داشتههای نظام بهعنوان ثمرهها و فرزندان انقلاب، برای زمینگیر کردن مجموعه انقلاب، نظام و مسئولین استفاده کنند.
خط اصلی پروژه مدهآ این نکته اساسی است که مردان را از طریق فرزندان بهتر میتوان تحت تأثیر قرار داد. مرد هم میتواند مصداق شخصی داشته باشد و هم مصداق حقوقی و معنایی بیابد. به عبارتی میتوان از یک دولت و نظام تشبیه به مرد نمود و ثمرهها و دستاوردهای آن نیز میتواند به مثابه فرزندان آن تعبیر نمود.
نوشته آقای سید رحمانی
سلام علیکم
ضمن عرض تشکر، فروپاشی شورویکه بعد از انقلاب ۵۷ بود و این یعنی نظام بین الملل در همان زمان دو قطبی بود.
۲۰ – صد آفرین
تشکر . بسیار مفید بود.
بسمه تعالی و با سلام خدمت شما دوستان عزیز.از این نکته سنجی شما متشکرم.دوست عزیز منظور حقیر در این مقدمه اشاره به انقلاب ۵۷ به عنوان بر هم زننده نظمی کلی است .انقلابی که بدون هیچ شکی چه در دوران دفاع مقدس و چه سال های پس از ان غرب به خصوص امریکا تمامی برنامه های خود را در جهت براندازی ان قرار داده اند.امریکا فقط با سه استراتژی رقیب خود شوروی را توانست از عرصه قدرت کنار زند ولی امروزه در تقابل با جمهوری اسلامی هیچ کارید نتوانسته بکند علیرغم همه توطئه هایش.البته بنده استنباط شما را از مقدمه رد نمی کنم.
تشکر از مطلب مفیدتون
ذیل هر استراتژی پلت یا تصویر مرتبط رو قرار میدادید بهتر بود
جناب علی اقا سلام .حقیر تا حالا پلتی در این زمینه ندیدم.این مجموعه شامل سخنرانی های استاد به صورتی موردی است و برای هر استراتژی سخنرانی مجزا دارند مثل آزاکس ۲ که سال ۸۸ بوده .
متشکر
بسمه تعالی و با سلام
ضمن عرض تبریک سال نو
دوستان عزیز عنایت داشته باشند منبع این یادداشت سخنرانی استاد در سال ۸۵ در تبریز می باشد و این یک مقاله تولیدی نیست نه این مقاله و نه مقالاتی که در این زمینه در تعدادی از سایت ها نوشته شده.تنها کسی که این استراتژی ها رو بیان کرده فقط استاده و حقیر صرفا در جهت اشنایی بیشتر دوستان به صورت خلاصه اوردم که جنبه اموزشی هم داشته باشد.
با سلام انگار امریکای جهانخوار با استراتژی آنفلانزای نیویورکی را مجدانه پی گیری میکند. و ظاهرا تا حدود بسیاری موفق هم بوده است
نویسنده محترم، چرا موضوع به این مهمی را بدون سند و ارجاع ارائه نموده است؟؟
ممنونننننن .خیلییی زیاد
اگه ممکنه ارجاعاتش هم قرار بدید.