زمانیکه مردم مؤمن ایران در عزای حسینی بودند، خنّاسی در پستوی خود به فکر این بود که چهطور میتوانم انرژی حاصل از شور حسینی را به جای رساندن به شعور حسینی به بیشعوری برسانم؟! نتیجهی این خناسی، سیاههای شد به نام «آشتی ملی، عفو عمومی، و حق خواهری برای کُردها؛ دلنوشته محسن رنانی برای شام غریبان حسین ع» بر بستر شبکههای اجتماعی نشسته و خاطر مؤمنین را مکدر ساخت. بیتوفیقی خود در عزاداری برای سبط رسول را به گردن نظام انداخته که این نظام، حسینی عمل نمیکند. آخر، همناله شدن با رژیم صهیونیستی بر ضرورت همهپرسی استقلال کردستان این همه مایه گذاشتن از حسین بن علی ع را میخواست؟! آسمان حسین به ریسمان «توسعه» بافته شده تا سکتاریسم و جداییطلبی به عنوان نتیجهای از سیاستهای «نظام» نمایانده شود. به سیاق سیاهههای قبلی این آقا، سیاهی ذغال هم تقصیر نظام (بخوانید ولایتفقیه) است، چه رسد به اینکه حقوق اقلیتها در ایران نادیده گرفته شده باشد و نتیجه طبیعی آن جداییطلبی.
ایشان که دم از توسعه میزنند نمیدانند یکی از مؤلفههای اصلی در توسعهیافتگی جوامع، کیفیت «ملتسازی»[1] آنها است؟ در حال حاضر در منطقهی غرب آسیا، تنها کشوری که مفتخر است بالاترین کیفیت ملتسازی را دارد، ایران است؛ چهطور این را نمیبینند؟! وقتی مردمی بر قومیت خود تأکید کنند و اصرار به جدایی از حکومت مرکزی کنند، این تلقی به «ملتسازی» منجر نمیشود. حکومت مرکزی که یک آقابالاسر نیست که حق زیردستان را میخورد و باید تا جایی که میتوان از او کند. این تلقی هیچ پیشرفت، یا به قول ایشان هیچ توسعهای را در پی نخواهد داشت. اگر کمبودهایی هست که حتماً هست، البته ویژه کردها هم نیست، راهی غیر از جداییطلبی و خوشحال کردن صهیونیستها دارد.
جای تأسف بیشتر آنجاست که حمایت از اقلیتها به دستاویزی برای آقای اقتصادخوان تبدیل میشود تا عقدههای سیاسی خویش را باز کند؛ از همهپرسی استقلال، به فتنه ۸۸ و حبس برخی سران فتنه، و ایرانیان خارج نشین و مهاجرین افغان میرسد. راستی فریاد این که در حق مهاجرین افغان ظلم میشود مگر از حنجره انقلابیون در این سالها کم شنیده شده است؟
دولتهای دهه هفتاد و هشتاد که هممشرب ایشان بودهاند چنین اعتقادی نداشتند. تنها کاری که دولت اصلاحات کرد، همکاری با آمریکا در اشغال افغانستان در سال گفتوگوی تمدنها بود. آخر هم برای ما حل نشد که چهطور در سال گفتوگوی تمدنها، جنگ افغانستان شروع شد و دولت خاتمی هم به جای گفتوگو با افغانها، راه آمریکاییها برای حمله به عراق را تسهیل کرد؟! جنگ را با دست طرد میکردند و با پا به پیش میکشیدند. اصلاحطلبان ازاینجهت دروغگویان مزوری بودند که ننگ این همکاری با آمریکاییها تا ابد بر دامانشان خواهد ماند. و چه آمال و آرزوهایی در دل، بسته بودند بر این فتحالفتوح آمریکایی. و حالا که بحران مهاجرین و تبعات جنگ افغانستان دامان همه را گرفته، فرافکنی میکنند و نظام را مقصر جلوه میدهند.
بازگشت سرمایههای خارجی چه ربطی به «پارادایم شیفت» در سیاست ایران دارد؟ اگر تمام پول خارجنشینان هم وارد ایران شود مگر مشکل اقتصاد ربوی حل میشود؟! یکی از مهمترین موانع سرمایهگذاریهای خارجی، نظام بانکی داخل با نرخ بهره بسیار بالای آن است که امکان هرگونه سرمایهگذاری آزاد و معقولی را نفی میکند. سه دهه استاد اقتصاد بودن و کینز و فریدمن سق زدن و توسعه را در مغز جوانان ایرانی فروکردن، نتیجهاش این شده که کمکاریها و بحرانهای «علم اقتصاد» را به گردن سیاست بیاندازند! اقتصادی که تا مغز استخوان آن ربا نشسته و بانکهای آن جوهره جان مردم را میمکند، محصول تفکر نظام بوده یا رهآورد معیوب علم اقتصاد و کپیبرداری احمقانه از نهادهای اقتصاد سرمایه گرایی؟!
این امام خمینی ره بود که فرمود «تا وقتی ربا در بانکهای ما باشد، جمهوری ما اسلامی نیست». ما انقلابیها، مؤمن به این امام هستیم و معتقدیم هنوز جمهوری ما اسلامی نیست. اما موضع این آقای اقتصادخوانده، و سایر همفکرانش در مقابل جمشید پژویان چه بود وقتی که در سال ۹۲ گفت که «اقتصاد یعنی من»؟! ادعا کرد که «اقتصاد عمومی» یعنی اقتصاد لیبرال را من از ابتدای انقلاب در دانشگاههای ایران وارد کردم و بسیاری از این اقتصاددانان شاگرد مستقیم و غیرمستقیم او هستند. غیرازاین است که نهادهایی مانند بانک و بورس از نهادهای سرمایهگرایی هستند و همین اقتصادخواندهها آنها را اداره میکنند؟ هیچوقت موضعی از این آقا که دائم علیه نظام دستبهقلم است علیه این واقعیتهای تلخ ندیدیم.
در نهایت هم به طرز تهوعآوری، مسئله کردها را که یک مسئله انسانی و صرفاً اجتماعی تعریف کرده بود، بهانه کرده و لجاجت و عناد سیاسی خود در حمایت از موسوی و کروبی را عقدهگشایی میکند. تا جایی که نظام را بهصورت کنایهآمیز تهدید به انقلاب میکند! صریحاً اعلام میکنیم جریان نفاق در ایران اسلامی دچار بحران است، لذا فکر میکند نظام در بحران است. «نظام» به آمدوشد دولتها تعریف نمیشود، به روحیه و عقلانیت انقلابی تعریف میشود که هر روز قویتر و پختهتر از گذشته شده است. عقلانیت انقلابی یعنی تمایز هرچه بیشتر مؤمنین از کافرین و بحرانیتر شدن وضعیت منافقین و لیبرالها در ایران. امروزه وارد شدن به قطار انقلاب آسان است اما ماندن در آن سختتر شده و این نشان از پیشرفت است. انقلاب بهپیش میرود و نفاق هر چه سختتر نفس میکشد. صدای تنفس ایشان با ریههای آلودهشان را میشود شنید. و البته این را صاحبان بصیرت میفهمند.
مردم اگر میخواهند اشعث بن قیس را بشناسند راه دور نروند همینجا در همین نزدیکی دوروبرمان پر هستند، از این بیخاصیتهای پرمدعی. مدعی اسلام هستند اما هیچ خاصیتی برای اسلام ندارند. و پشت ابوموسی اشعریها به همین اشعثها گرم است.
پینوشت:
[1] Nation Building
محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان است که از دولت اصلاحات تا کنون رسالت اجتماعی خود را دفاع از مظاهر کفر، نفاق و روشنفکری لیبرال تعریف کرده است. وی داعما اقدام به سخنرانی و انتشار یادداشتهایی کنایهآمیز به جبهه انقلاب اسلامی میکند. از این رو هرچند سیاهههای او ارزش پاسخ دادن ندارد اما برای تنویر افکار عمومی لازم است، شبههافکنیها و حملات سفسطهآمیز وی توسط افسران جنگ نرم پاسخ داده شود، لذا باشگاه استراتژیستهای جوان منتظر دریافت یادداشتهای شما برای انتشار خواهد بود. همچنین ضروری است پاسخهای ابتدایی خودتان را در بخش کامنتهای آخرین یادداشت وی ابراز کنید.
آدرس سایت: http://www.renani.net
آخرین یادداشت:
آشتی ملی، عفو عمومی، و حق خواهری برای کُردها (دلنوشته محسن رنانی برای شام غریبان حسین «ع»)
«دل نوشته ی جوان عاشق ولایت به محسن رنانی»
عقده پراکنی های بی منطق و بی اساس و براساس توهمات ذهنی ای را که سعی بر القائش داشتید را خواندیم و بیش از همیشه بر این باور رسیدیم که چطور حق و باطل را خناسانی چون شما در هم ممزوج می کنن ، این را منی نمی گویم که در طایفه از ما بهتران زندگی می کند ، این را کسی می گوید که فرزند معلم است همان کسی که از رگ و ریشه ی همان هایی است که خناسی چون تو برای آنها دلسوزی می کند ، من رگی کرد دارم ، آری اجدادم نام طایفه اشان را کرد نهادن اما امروز سال هاست که دیگر به کردی سخن نمی گویم و دیگر لباس کردی نمی پوشم و مانند آنها فکر نمی کنم ،، چون خود نخواستم و من این را فراموش نکردم ، این باور را سر کلاس همان معلمی آموختم که از همان طایفه است و همان کسی که به جای آنکه فرهنگ قمم را یادم بدهد فرهنگ ملی ام را برایم زنده کرد ، من خود فرهنگ قمم را ازبرم بس است هرچه از نژاد اصیل و پاک و خوب گفیتم ، امروز من مسلمانم یک فدائی برای دین و وطنم ، توسعه یعنی من ، توسعه یعنی آنکه حاضرم به جای آنکه مرزی جدا کنم مرزی بی افزایم توسعه یعنی عقیده ای که من را وادار می کند تا مشکلات را ببینم و افتخار کنم که یک ایرانی مسلمان به دنیا آمدم چون می دانم تنها حلال مشکلات همین باور است ، کدام کرد کدام لر … کدام قم ، من اینجام تا گره بگشایم و برای تبدیل من به ما از ایدولوژی حق بگویم ،
تو قلبی فته انگیز داری ، مقصودت حل مشکل نیست ، ایدولوژی های کهنه و بی برکت غرب را تدریس میکنی و خوب درس های جنود شیطان را از بر کردی ، به خود می بالی که استادی ، اقصاد بلدی ، جیره خوار نظامی و کاسه لیسی دشمن می کنی و به خود می بالی که مزدوری برای مزد باد به گلو می اندازی و حرف های گنده تر از دهن نجست می زنی ،، مگر غیر آن بود که امسال ما صبح و شام بر مشکلات گفتیم و راه پیش رو گذاشتیم ، مگر نگفتیم که بازگردید هنوز راه قله باز است از این و آن گفیتم و منطق آوردیم و علم و دین را از هر طرف به شما خورانیدم تا از خریت به آدمیت سیر کنید چه شد حل مشکلات و بدبختی های ما را در پراکندگی اقوام جستو جو کردی و قطعا این هم جزء همان راه حل هایی است که از دل اقصاد به پایان رسیده و بی آبروی لیبرال جستوجو کردی ، تو هم که خریت پژوهان را پیش گرفتی خریت استادت ، تعجبی هم نیست باید هم از اختلال ذهنی ای به نام لیبرال خریت بیرون بیاید ، مشکل اقصاد مملکت را در نحوه ی اداره نظام می دانی یا در نحوه ی تدبیر دولتت ، نکند فرستادن منابع استراتژیک مفت به عربستان سعودی و ترکیه جژء تدابیر نظام بود ، اقتدار برای امثال تو آویزان بودن به تنبان یهود بود یا به لرزه انداختن تن بی رمق دشمنان ، مگر این امام خمینی ره نبود که فرمود «تا وقتی ربا در بانکهای ما باشد، جمهوری ما اسلامی نیست». چطور توسعه را به جای فهمیدن این جمله به فرهنگ منهت غربی حواله دادی
ادعای ادب می کنید در حالی از دستاویزی به حسین(ع) و خاندان پاکش برای بیان عقدهای خود ابایی ندارید ، درد حسین(ع) امثال تو بودید که شکم هایتان از حرامی پر شده که به چاشنی ربا آلوده است مگر کینز ، بنتام ، آدام اسمیت و دیگر سران قبله گاه تو از حسین(ع) و دردش چیزی می فهمیدن که اقصاد دینی بنویسند ، آخر مگر غرب هم اقتصاد دارد ، اگر امروز هم حسین(ع) بود تو درد دینا را به تقصیر ایشان می انداختی ، اگر دم خرانی همچون تو دراز است به نظام چه ، فریاد این ولایت همواره بر دین بود و اقتصادی که مبتنی بر پایه ای دینی اسلامی بنا شده که هنوز اجرایی نشده چرا که تئوری ها منهت لیبرال جایش را گرفته ، دولتت هم که سر کار است و خودتان با سلام صلوات اورا به جایگاه ریاست بردید ، اگر اقتصاد مملکت راکت است به دست همین ها راکت است پس دم از مدیریت اقصادی نزنید که مدیرانتان کلاً سر کارن ،، آخر همه که مثل تو بی عقل نیستن کدام بشری در بانکی سرمایه گذاری می کند که نرخ بالای بهره اش کمر شکن است ، بیرون روی سرمایه های خارجی چه ربطی به نظام دارد ، بد نیست یک سر به فلسفه اقتصاد خدایانت بزنی این محصول اقتصادی همان محصول بی برکتی است که بنتام آن را منفعت نامید ، اصالت منفعت که کاری با مردم ندارد کار با امثال تو دارد ، اگر شرفی داشتید آنقدر بی شرمانه والراشتین را از آنچه می خواست بگوید منع نمی کردید ، بی فکران رئالیست ، یونان و ایتالیا و اسپانیا و فرانسه و آلمان و به عبارتی اروپا و آمریکا و به عبارتی واضح تر تمام غرب که مسلمان نیستن ، حکومت اسلامی هم که ندارن ، صبح و شام هم علیه اسلام و مسلمین فتنه می کنند (توسط امثال تو) آن ها چرا اقصادتشان پاشیده؟؟؟؟؟ ، به خیال واهمت اقصاد می دانی ، بیچاره یک عمر سق زدن اندیشه ی غربی به تو یاد نداد که یاد بگیری آنقدر ساده توسعه را در جدایی و حمایت از سران جدایی و فتنه انگیزت ندانی ، آخر اگر مهدی(عج) بود که امثال تو و سران تو و خدایانت را به حصر نمی انداخت یک جا سر از تنتان جدا می کرد که ذهن های فاسدتان به خیال پردازی های موهوم نپردازد پس بترس که ظهور بس نزدیک است، باید ذهن های لیبرال پرست بدانند که دامن زدن به اندیشه ی به پایان رسیده و منهتِ بی آبروی غربی منفعتی برایشان ندارد و به زودی و به برکت این روزها نسلی بر می خیزد تا با تبعیت از امام غایبش و نظام(ولایت فقیه) اصیل و پاکش چنان ریشه ی خود و اندیشه خاطیان فتنه گر و غربی های عقب افتاده را برکند که جهان تنها آمده ی یک ظهور باشد ظهوری که وحدت را با ملتی متحد و یکپارچه آغاز می کند … والیس اصبح بالقریب …
(افشین بهرامی)
راکد نه راکت … کلن ذهن شما ها موشک و اسلحه و زور و دادبیداده
ما دکتر رنانی رو میشناسیم هم خودشون هم خانومشون هر دو تحصیل کرده و فرهیخته و میهن دوست و مومن تر از شما هستند هم دلسوز تر خجالبت بکشید عکس ایشون رو گذاشتید با پرچم اسرائیل واقعا چه معنی داره این حرکات زشت شما
از خدا نمیترسید با آبروی مردم بازی میکنید؟
کی هستید شما که همچین غلطی میکنید اسم خودتونو چی میذارید/؟
مشکل همین ظاهربینیهای سطح پایین هست.
ما هم چیزی نیستیم جز یک دیوار بلند مقابل امثال شما و رنانی و تفکر لیبرالیتان.
تو مملکتی که محمود اسکندری (بهترین خلبان فانتوم در جهان به اعتراف آمریکا ی ها) و جلیل زندی (بهترین خلبان اف-14در جهان و رکورددار پیروزی جنگ هوایی باز به اعتراف آمریکا ی ها) پس از کسب افتخارات در جنگ با عراق و شکست و نابود کردن دشمن و زنده برگشتن در تصادف اتومبیل روی زمین کشته می شوند و حتی اجازه نامیدن شهید به آنها داده نشده خراب کردن محسن رنانی با الفاظ حوضی و عرفانی (تقیه) بسیار کار راحت و پسندیده ایست که دشمنان ایران با استفاده از دروغ {شریعتمداری در پاسخ به مهاجرانی در باب سروش میگوید: میدانم سروش جاسوسی نکرده، اما میشود به ایشان «بهتان» زد و «افتراء» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته»}
بنابراین میشود حتی دکتر محسن رنانی وطن پرست را اعدام هم کرد البته طبق بهتانی که آقایون ساختن
البته شما جرات پخش این مطالب ندارید و ما در جای دیگر از این مرد دفاع میکنیم . پاینده باد ملت بی بدیل ایران زمین مرگ بر دشمن ملت ایران.
مقایسه امثال رنانی و اهداف آنان با شهدای دفاع مقدس و اهداف آنان اشتباه محض است
سلام
جناب آقای رنانی فرزند ماست هرچند دارای افکار متفاوت و حتی لیبرالی هم باشد. احساس من اینه که نباید به هر بهانه ای فررزندان این مملکت رو از قطارمون پیاده کنیم. به عبارت دیگر حادثه ، فاجعه نیست. یک خطا به معنای از بین رفتن اصل نیست. پس هوچی گری وجهی نداره. این عکس هم زیبا نیست، خلاصه ایشان در حال تدریس در همین مملکت برای جوانان ما هستند.
پس هوچی گری ممنوعه. اما نقد سر جای خودش. درس خواندن دلیل نمیشه که ما کسی رو نقد نکنیم. مومن بودن به معنای ایمنی از تمامی خطا ها و اشتباهات نیست. پس آقای رنانی فرزند این ممکلت هست اما گاها ( و شاید حتی بعضی ها بگن اکثرا ) دارای خطاهایی هستند. از عزیزان تقاضا می شود خطاهای ایشان را به خودش گوشزد کنن. این بهترین راهه.