شورای روابط خاجی آمریکا: هاشمی رفسنجانی مدل توسعه چین را تحسین می‌کند

متن زیر ترجمه‌ی مقاله‌‌ی شورای روابط خارجی آمریکا (CFR) با عنوان «بررسی اقتصاد مقاومتی در ایران» می‌باشد که علاوه بر تشریح جناح‌های اقتصادی در ایران به بررسی مدل توسعه چین به عنوان مدل مورد علاقه حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی می‌پردازد.

[divide style=”dots” icon=”square” color=”#3000fc”]

در هفته‌های اخیر مباحثاتی در مورد توافق هسته‌ای یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در جریان است. از طرفی آیت الله خامنه‌ای مزایای ادعاشده‌ی برجام را زیر سؤال می‌برد و از طرف دیگر آقای روحانی همچنان از مذاکرات انجام شده توسط دولتش دفاع می‌کند. درواقع دعوا بر سر توافق هسته‌ای نیست، بلکه بر سر اقتصاد ایران است که البته هویت حکومت هم می‌تواند دخیل باشد. بحثی که قدمتش به اندازه عمر خود جمهوری اسلامی است. سؤالی که موجب جناح‌بندی شده این است که آیا اختلاط با اقتصاد جهانی، انقلاب را به خطر می‌اندازد یا بقایش را تضمین می‌کند.

از سال 1979(1357) که رژیم تئوکراتیک در ایران کلید خورد، حاکمان مذهبی بر سر مسئله‌ی اقتصاد اختلاف نظر پیدا کردند. افراطیون(یا اصول‌گرایان) همواره حامی مالکیت و تجارت خصوصی بوده‌اند اما از اینکه مبادا تکیه بر صادرات و سرمایه‌گذاران خارجی استقلال ایران را مورد تهاجم قرار دهد نگران‌اند. از نظر ایشان، هرچه ایران بیشتر با اقتصاد جهانی درگیر شود تمایل حکومت در جهت تغییر غرب کمتر خواهد شد. تأکید اینان بیشتر بر توسعه‌ی بازارهای داخلی و بهبود روابط اقتصادی با حکومت‌های همسایه همچون عراق و افغانستان است. اما جناح عمل‌گرای سیستم، چنین نسخه‌هایی را برای حکومتی که تکیه‌اش تا حد زیادی بر درآمدهای عایده از صادرات نفت است کافی نمی‌داند. با توجه به (وضعیت) اقتصاد ایران و تقاضای کالاهای غربی از طرف شهروندان ایرانی، اینان راهی جز فروش نفت و تکیه بر مؤسسات مالی جهان نمی‌بینند.

شکل 1:مقایسه‌ی یک‌صد دلاری با معادل آن به ریال ایران توسط یک صراف در تهران
مقایسه‌ی یک‌صد دلاری با معادل آن به ریال ایران توسط یک صراف در تهران

 یک مدل چینی؟

مسئله‌ی چین بسیار در این مباحثات به چشم می‌خورد. عمل‌گرایان در ایران به رهبریت هاشمی رفسنجانی – رئیس‌جمهور اسبق ایران – مدت‌هاست که مدل چین را تحسین می‌کند. مدلی که حکومتی اتوکراتیک که رشد اقتصادی بسیار بالا را تضمین می‌کند. به نظر اینان چین در «کنار هم قرار دادن اتوکراسی و علم اقتصاد بازار مبنا» موفق بوده است. از نظر اصول‌گرایان سختگیر همچون خامنه‌ای چین مدلی است که باید از آن اجتناب شود. از دید او چین، ایدئولوژی خودش فدای سود اقتصادی کرده است. اما بااین‌همه، امروزه چیزی از سیستم کمونیستی چین باقی نمانده است. بعلاوه، افراطیون مذکور حرفشان این است که تجارت با غرب فقط به تعاملات اقتصادی ختم نمی‌شود و ضرورتاً به آلودگی فرهنگی کشانده خواهد شد. درحالی‌که عمل‌گرایان احتمالاً شاهد پیشرفت شگرف شهرهایی همچون شانگهای هستند، افراطیون تنها نشانه‌های رکود فرهنگی را مشاهده می‌کنند. افراطیون معتقدند که اگر ایران می‌خواهد هویت ایدئولوژیکی خود را حفظ کند بایستی علناً وسوسه‌های مالی و فرهنگی غرب را رد کند.

درعین‌حال که دولت ایران سعی دارد تحت شرایط معاهده‌ی هسته‌ای مجدداً به تجارت جهانی و شبکه‌های مالی متصل شود، توانایی ایران در متعادل کردن این تنوع دیدگاه‌ها در اقتصاد محک خواهد خورد. در طی مذاکرات هسته‌ای، خامنه‌ای خود را کنار کشیده و توافق را رد کرده است و درعین‌حال افرادی را که معتقدند سعادت ایران در گرو بهبود روابط ایران با جامعه‌ی بین‌الملل است مورد شماتت قرار می‌دهد. وی در سخنرانی ابتدای سال جدید ایرانی، در 21 مارس(اول فروردین) نقادانه در مورد توافق هسته سخن گفت و اذعان داشت که مسائل مطرح شده(در طول سخنرانی)، حرکات آمریکا در راستای مسدود کردن تجارت ایران است. وی افزود :«آمریکایی‌ها گفته‌اند که تحریم‌ها را برمی‌دارند. آن‌ها این کار را کرده‌اند اما بر روی کاغذ. اینان طوری رفتار می‌کنند که نتیجه‌ی لغو تحریم‌ها هرگز مشاهده نخواهد شد.»

وی سپس از مسئله‌ی هسته‌ای به مسئله‌ای که آن را «اقتصاد مقاومتی» می‌نامد موضوع را تغییر داد. طبق تعریف رهبری، اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که خود را از صادرات نفت جدا و از صنعت داخلی در برابر رقبای بیگانه حمایت می‌کند. همچنین تجارت را به نفع بازارهای محلی برمی‌گرداند و پول خود را از بانک‌های بین‌المللی بیرون نگاه می‌دارد. اگر رژیم ایران این حرکت را انجام دهد، «می‌تواند کشور را در برابر تحریم‌ها و (حتی) امکان بازگشت تحریم‌ها از حفظ کند. اگر اقتصاد مقاوم شود، (توطئه‌های) دشمن تأثیر چندانی نخواهد داشت.»

درسی که خامنه‌ای از مسئله‌ی هسته‌ای گرفت این بود که تکیه‌ی ایران بر فروش نفت و مؤسسات مالی بین‌المللی موجب ضربه‌پذیری کشور از آمریکا شده است. از نظر وی کشور در راه استقلال می‌بایستی خود را از جهان و بازارهای جهانی بیرون کشد. تنها در این صورت است که جمهوری اسلامی می‌تواند ارزش‌های انقلابی خود را حفظ و در برابر ایالات متحده‌ی آمریکا مقاومت کند. برای چنین استقلالی، فقر ملی قیمتی ست که ایران بایستی بپردازد.

 

دلیل نیاز به «درگیری سازنده»

روحانی و متحدانش مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی را رد نمی‌کنند، اما نگاهشان به این قضیه به‌گونه‌ای دیگر است. از نظر آنان سرمایه‌گذاری‌های خارجی و افزایش فروش نفت، رشد اقتصادی را تضمین خواهد نمود و ملت بی‌قرار و ناراضی از وضع موجود را تسکین خواهد داد. بعلاوه، جذب بیشتر سرمایه گزار و سرمایه‌ی خارجی می‌تواند راهی مؤثر در جهت خنثی‌سازی تحریم‌های محتمل از سوی ایالات متحده باشد. به هر میزان که کشورهای اروپایی و آسیایی در ایران سرمایه‌گذاری نمایند، به همان اندازه نفت این کشور را خواهند خرید و متعاقباً اهمیت کمتری به هشدارهای آمریکا مبنی بر تحریم‌های مضاعف خواهد داد. تحریم‌هایی که به دنبال مسائلی چون تروریزم و حقوق بشر وضع‌شده‌اند.

اما روحانی که بزرگ‌شده‌ی مکتب رفسنجانی است، اقتصاد جهانی و سرمایه‌ی خارجی را از لنز متفاوتی مشاهده می‌کند. درحالی‌که حاضر وظیفه‌ی روحانی حفظ ساختار و تمرکز قدرت است و رشد اقتصادی لازمه‌ی آن است. بعلاوه، روحانی در ماه مارس اظهار داشت که «یک جزء مهم سیاست‌های اقتصاد مقاومتی تعامل سازنده با جهان است و مسیر دولت ما تا حاضر اقتصاد مقاومتی بوده است.»

 در پایان، بحثی که مجدداً در ایران حول توافق هسته‌ای مطرح شده است ، چشم‌انداز اقتصادی یا حتی رقابت‌های حزبی نیست. مسئله هویت جمهوری اسلامی است. روحانی بسیار از وابستگی بخت سیاسی‌اش به اقتصاد مسرور است. مذاکرات توافق کنترل سلاح‌های بحث‌برانگیز (the controversial arms control agreement) که بر عهده‌ی وی بود با هدف تولید سرمایه‌ی خارجی و در جهت احیای اقتصاد طراحی شده بود. ورای چنین افق کوتاه‌مدتی، عمل‌گرایان از مسئله‌ی ارضای انتظارات قشر جون استقبال کردند. در غیاب چنین فرصت‌هایی، نه تنها امکان خستگی ملت از دولت روحانی رو به فزونی خواهد رفت  بلکه خود جمهوری اسلامی نیز دچار فقدان مقبولیت خواهد شد.

 

بحران هویت

در نظر خامنه‌ای و افراطیون، ارزش‌های ایدئولوژیکی رژیم هستند که در ابتدا بایستی حفظ شوند. یک جمهوری اسلامی که ارزش‌های انقلابی‌گری‌اش را همچون دوران پسا‌مائوی چین باخته است ، دورنمایی ضعیف برای ایران به عنوان یک ایدئولوگ خواهد بود. افراطیون که همواره نسبت به بیگانگان، بالأخص غربی‌ها شکاک‌اند، اقتصاد جهانی را تله‌ای می‌دانند که رژیم را محاصره خواهد کرد و بافتش را تغییر خواهد داد. اینان بقای نظام را در انزوا می‌بینند.

این مسئله، با توجه به مسائل مطروحه‌ی سابق، تا مدتی حل‌نشده باقی خواهد ماند. احزاب و مؤسسات جمهوری اسلامی همچنان دچار برخورد اهداف خواهند شد. از طرفی، روحانی سرمایه‌گذاران را تشویق، و از سوی مقابل خامنه‌ای ورودشان را تقبیح خواهد کرد. از خامنه‌ای بیاناتی ضد تجارت، و از روحانی درخواست بیشتر برای تعامل را خواهیم دید. خامنه‌ای سعی می‌کند همچنان از توافق هسته‌ای خود را دور نگاه دارد و روحانی چاره‌ای جز دفاع(از کار خود) نمی‌بیند. در بحبوحه‌ی این مشاجرات، کشورهای سرمایه‌گذار هنوز مطمئن از حرکت به سمت ایرانِ دمدمی نیستند.

با این تفاسیر، ایران در سال 2017، انتخابات بحث‌برانگیزی را تجربه خواهد کرد. آن زمان است که مشخص می‌شود ایران با بحران هویتش چه کار خواهد کرد.

منبع: Council on foreign relations

[download id=126]

یک دیدگاه

دیدگاهی بنویسید