مقدمه:
سوره فرقان در نمایی کلی بیانگر جریان تقابل رسول خدا با کفار است. در بیانی دقیقتر این سوره تقابل فکری دو جریان را نشان میدهد که یک جریان منتسب به رسول خداست و جریان دیگر جریان کفر است.[1]
بررسی آیات سوره فرقان نشان میدهد که این تقابل فکری در دو جهت صورت میپذیرد. کفار از یکسو قرآن را مورد هجوم شبهات خود قرار میدهند و از سوی دیگر به خود رسول خدا با شبهاتشان حمله میکنند.
جهت اول: هجوم به قرآن
هجوم کفار به قرآن به منزله هجوم آنان به مبانی فکری جریان الهی است. قرآن دربردارنده تمامی خطوط فکری جریان الهی است. لذا اگر کفار بتوانند قرآن را با شبهات خود مکدّر سازند، در حقیقت مبانی فکری اسلام را به حاشیه راندهاند.
برای مثال در آیات زیر کفار شبهاتی را در مورد قرآن مطرح میکنند:
- إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ (آیه 4){و کافران گفتند: «اين فقط دروغى است که او ساخته، و گروهى ديگر او را بر اين کار يارى دادهاند.»}
- وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (آیه 5){و گفتند: «اين همان افسانههاى پيشينيان است که وى آن را رونويس کرده، و هر صبح و شام بر او املا مىشود.»}
- وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً (آیه 32) {و کافران گفتند: «چرا قرآن يکجا بر او نازل نمىشود؟!»}
در مقابل این شبهات خداوند متعال خود به طور مستقیم از قرآن دفاع میکند و به رسولالله (ص) به تمسک به قرآن راهنما میشود. لذا میبینیم که خداوند در اولین آیه از جایگاه قرآن دفاع میکند. نمونهای از آیات مربوط به دفاع از گنجینه مبانی اسلام(قرآن) را در ادامه میبینیم:
- تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا (آیه 1) {زوالناپذیر و پربرکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بيمدهنده جهانيان باشد}
- قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا(آیه 6){ بگو: «کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمين را مىداند؛ او (هميشه) آمرزنده و مهربان بوده است!»}
- كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا – وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (آیات 32و33){ اين به خاطر آن است که قلب تو را بهوسیله آن محکم داريم، و (ازاینرو) آن را بهتدریج بر تو خوانديم – آنان هيچ مثلى براى تو نمىآورند مگر اينکه ما حق را براى تو مىآوريم، و تفسيرى بهتر (و پاسخى دندانشکن که در برابر آن ناتوان شوند)!}
- بخشی از پاسخهای خداوند مربوط به بیان عذابهای کفار در قیامت میشود، روزی که کفار از عدم اتخاذ راه الهی حسرتبار خواهند شد.
جهت دوم: هجوم به رسول خدا
هجوم کفار به رسولالله به منزله هجوم به رهبر جریان الهی است. قطعاً اگر کفار بتوانند با شبهات خود پایههای رهبری این جریان را سست کنند، در حقیقت تمامیت این جریان را تهدید کردهاند. لذا خداوند متعال در چندین آیه ضمن دفاع از پیامبر خود، به او دلداری هم میدهد.
در آیات مختلف نمونههایی از شبهات و رفتارهای تخریبی کفار نسبت به خود رسولالله را میبینیم:
- وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا (آیه 7) {و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!}
- أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا (آیه 8) {يا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، يا باغى داشته باشد که از (ميوه) آن بخورد (و امرارمعاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پيروى مىکنيد!»}
- وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا (آیه 41) { و هنگامى که تو را مىبينند، تنها به باد استهزايت مىگيرند (و مىگويند:) آيا اين همان کسى است که خدا او را بهعنوان پيامبر برانگيخته است؟!}
خداوند هم شبهات و رفتارهای تخریبی کفار را به شیوههای مختلف پاسخ میدهد:
- تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِّن ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورًا (آیه 10) {زوالناپذیر و بزرگ است خدايى که اگر بخواهد براى تو بهتر ازاینقرار مىدهد: باغهایی که نهرها از زير درختانش جارى است، و (اگر بخواهد) براى تو کاخهایی مجلّل قرار مىدهد}
- وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا (آیه 20) { ما هیچیک از رسولان را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند؛ و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرارداديم، آيا صبر و شکيبايى مىکنيد (و از عهده امتحان برمىآييد)؟! و پروردگار تو همواره بصير و بينا بوده است.} این آیه پاسخ به شبهه مطرح شده در آیه هفتم این سوره است.
- وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا (آیه 42){ امّا هنگامى که عذاب الهى را ببينند، بهزودی مىفهمند چه کسى گمراهتر بوده است!} این آیه نیز در پاسخ به ادعاهای کفار است که در آیات 41 و 42 مطرح شده بود.
- همانطور که خداوند در پاسخ به شبهات وارد بر قرآن، وضعیت کفار در قیامت را مطرح کرده است، در دفاع از پیامبر خود نیز به وضعیت حسرتبار کفار در قیامت اشاره میکند و میفرماید: الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا – وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا (آیات 26و27) { حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است؛ و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! – و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: «ایکاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم!}
- در بیانهای دیگر، خداوند متعال با بیان وضعیت سایر انبیاء و سرانجام سایر تکذیب کنندگان در طول تاریخ به پیامبر خود دلداری میدهد. برای مثال آیات 35 الی 40 از این سوره را ببینید.
- در آیات 56 و 58 هم خداوند با بیاناتی، پیامبر خود را دلداری میدهد.
بدین ترتیب در نمایی کلی خداوند متعال در این سوره با ترسیم دو جریان، نمونهای از تقابل فکری این دو جریان را بیان کرده و از جریان الهی به رهبری رسول خدا در مقابل شبهات و اقدامات تخریبی جریان کفر دفاع میکند.
مؤخره:
در میان آیات این سوره تنها در یک آیه به رسول خدا امر و نهی شده است و آن، آیهی 52 سوره فرقان است. پسازاینکه خداوند متعال از مبنای فکری جریان منتسب به رسول الله (یعنی قرآن) دفاع کرد، خداوند به پیامبر خود دستور میدهد که از کفار تبعیت نکند و مبتنی بر قرآن، با کفار جهاد کبیر کند.
فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا (آیه 52) { بنابراين از کافران اطاعت مکن، و بهوسیله آن [= قرآن] با آنان جهاد بزرگى بنما!}
با تدبر در این آیه چند نکته حاصل میشود:
- قرآن به صراحت به عنوان مبنای رفتار رسول الله و جریان منتسب به رسول الله معرفی می شود.
- اگر امر خداوند به پیامبر ص دربارهی مراجعه به قرآن، مربوط به اتخاذ مبانی فکری از قرآن باشد، بنابراین نهی خداوند از اطاعت کفار به معنای نهی از اتخاذ مبانی و رویّهی فکری کفر است. شاهد این نکته آیه 43 ام است که میفرماید: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ … {آيا ديدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزيده است؟! } این آیه مبنای فکری و رفتاری کفار را بیان میکند که مبتنی بر هوای نفس است.[2] و [3]
- دلیل دیگر بر اینکه متعلق این نهی[4]، روش فکری کفار است، آن است که در آیات متعدد این سوره خداوند مدل اندیشه و استدلالات جریان کفر را بیان میکند، تا جایی که در آیهی 9 این سوره خداوند متعال میفرماید: انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا {ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، آنگونه که قدرت پيدا کردن راه را ندارند!} با این بیان، خداوند متعال تمامی شبهات کفر را قیاسات ناقص و باطلی و بدون حجت معرفی میکند که راهگشای حقیقت نیست.
- قرآن تقابل فکری و فرهنگی میان این دو جریان را جهاد مینامد و آن را جهادی بزرگ نام میدهد. جهادی کبیر.
حرف آخر:
یکی از مهمترین دغدغههای امروز در انقلاب اسلامی، تحول بنیادین علوم انسانی است که منتقدان فراوانی دارد. با توجه به مطالب ذکر شده، آیهی 52 ام سوره فرقان میتواند به عنوان مبنای تحول علوم انسانی غربی قرار گیرد، علوم انسانیای که به گفته مقام معظم رهبری کاملاً غیرتوحیدی و مبتنی بر مادیگرایی[5] است. نگرش قرآن در این آیه نیز مبتنی بر یک نفی و یک اثبات است[6] نفی کامل مبانی و ایدئولوژیهای غیرتوحیدی و اثبات مبانی و ایدئولوژی توحیدی اسلام ناب محمّدی.
با این نگاه است که قرآن عزیز از این تقابل، به عنوان جهاد یاد میکند، آن هم جهادی کبیر.[7]
پینوشت:
[1] آیات پایانی سوره نیز که بیانگر ویژگیهای «عباد الرحمن» است، در واقع معرفی کننده اعضای جریان منتسب به رسول خداست.
[2] بررسی فلسفه بسیاری از علوم غربی نشان میدهد که ریشهی بسیاری از علوم غربی تثلیثی و یا مبتنی بر هواهای نفسانی است و با نگاهی حیوانی به انسان ایجادشدهاند. شاید بارزترین مثال آن دیدگاه رایج لذتگرایی در اندیشههای فروید باشد.
[3] وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (آیه 28 سوره کهف) {و از کسانى که قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پيروى کردند، و کارهايشان افراطى است.} این آیه نیز که مخاطب ظاهریاش پیامبر است، شاهدی بر این مدعاست. یعنی دقیقاً عدم اطاعت از کفار به دلیل تبعیت کفار از هوای نفسشان است.
[4] فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ {… از کافران اطاعت مکن …}
[5] دیدار اساتید دانشگاه با امام خامنهای در روز چهارم ماه مبارک رمضان سال 1435 : «حرف این است که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیر الهی است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست.» +
[6] مانند: لا اله (نفی) الا الله (اثبات)
[7] مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود در دانشگاه امام حسین ع ما را با این تعبیر الهی آشنا کردند و راه جهاد را برای سربازانشان تبیین کردند +