۱) به لحاظ اسمی منظور «زیست شناسی با محوریت خدا» بوده است. در مقابل زیست شناسی و بیولوژی -به معنایی علمی که الان در دانشگاه ها تدریس میشود- را علمی انسان مدار و منتزع از جهان بینی مادی میدانیم. (چرا که اعتقاد دارم دانش انسان حاصل بینش اوست)
۲) به لحاظ موضوع biology فقط در حوزه مادیات (موجودات زنده مادی) حرف میزند و در مورد غیب (خدا، ملک، روح، جن و…) حرف نمی زند در صورتی که در theobiology از غیب در کنار شهادت حرف زده می شود و حتی مطالعه موجودات زنده انسان را به یاد خدا می اندازد. چرا که یک بیولوژیست مسلمان چشم آیت بین دارد و این آیات به او نشانی خدا را میدهند و به جای آنکه ایمان انسان کم شود افزایش می یابد.
۳) به لحاظ روش شناسی و متودولوژی biology مبتنی بر حجیت تجربه است در صورتی که در theobiology حجیت علاوه بر تجربه بر گزاره های یقینی وحیانی است.
۴) و از حیث غایت هدف biology شناخت موجودات زنده مادی است بدون توجه به ارزش های الهی! اما theobiology علاوه بر آن موجودات غیب را می شناسد تاثیر و تاثر آن را می پذیرد و به ارزش های الهی تن در می دهد و در واقع هدفش مثل هر علم نافع دیگری نزدیک کردن انسان به هدف خلقتش یعنی عبادت می باشد.
تفاوت theobiology با biology از نظر مبانی:
مبنای اول نظریه انتخاب طبیعی (biology) «تنازع برای بقا» است. کلمه تنازع و نزاع معنای بی رحمی و جنگیدن به هر قیمت رو در بردارد. کلمه بقا هم نسبی است چرا که به حکم عقل باطل است در ثانی به حکم نقل «کل من علیها فان» و «کل شی هالک الا وجهه» این امر محال است. این من باب تذکر بود، اما ما در قرآن (theobiology) مفهومی «فاستبقوا الخیرات» داریم. اولا عرصه حیات عرصه مسابقه است، ثانیا برای رسیدن خیرات و خوبی ها! حداقل این مطلب این است که داروینیسم اجتماعی از منظر قرآن رده!
مبنای دوم نظریه انتخاب طبیعی biology «انتخاب توسط طبیعت» است. چه کسی انتخاب میشود؟ آنکه با طبیعت سازگار تر باشد. شاید ما در مقابلش در theobiology «سازگارتر با سنت الهی» به تعبیر قرآن «اصطفی»(برگزیده) میشود، را داشته باشیم.
theobiology آیه محور است در صورتی که biology آرخه محور است.
تفاوت theobiologist(زیست شناسِ حکیم) با biologist(زیست شناسِ فیلسوف):
عنوان انتخاب شده شاید تا کنون استفادهنشده باشد اما باهدفی خاص انتخابشده است. حتماً لفظ حکمت، حکیم، محکم و… را زیاد شنیدهاید! اما آیا تا حالا از خود پرسیدهاید که معنای واقعی این کلمه چیست؟
اما آیات زیادی داریم که در آن حکیم و مشتقات آن بهکاررفته باشد: مثلاً خدای حکیم، قرآن حکیم، لقمان حکیم، آموزش و حکیم کردن مردم توسط انبیا و مواردی ازایندست.
واقعاً معنای حکیم چیست؟
بهصورت خلاصه می توان گفت که حکیم کسی است که میتواند حقیقت را از روی علائم پدیدهها تشخیص دهد.
حالا زیستشناس حکیم یا حکیم زیستشناس کیست؟ کسی است که حقیقت موجود در موجودات زنده رو از طریق علائم تشخیص میدهد! یعنی از واقعیت به حقیقت میرسد.
حالا حتماً میپرسید:
۱) راه دستیابی به حکمت چیست و چطوری میشود حکیم شد؟
در پاسخ باید بگوییم که راه آن تقوا پیشه کردن است. به این معنا که تسلیم خدا باشیم!
۲) اما ارتباط آن به زیستشناسی با محوریت خدا چیست؟
اگر هنگام بررسی موجودات زنده عالم با تقوا ورزیدن چشم قلب خودمان را بازکنیم، حکیم میشویم یعنی آیات الهی رو میبینیم و به خدا مؤمنتر میشویم و… .
نوشته آقای رحمان رزمپا
سلام علیکم
فوق العاده عالی بود من اکثر جلسات میبینم ولی این مورد تا حالا ندیده بودم استاد عنوان کنن ؟
کدوم جلسه کلبه مربوط به این بحث میخواد مفاد بیشتری کسب کنم؟
سلام.تئوبیولوژی بین جلسات استاد نیست.بلکه استاد یه جلسه داشتن با عنوان بیوتئولوژی،که من با خودم گفتم میتونیم تئوبیولوژی هم داشته باشیم…از تمایز بین حکمت و فلسفه و آیه یا آرخه محور بودن استاد هم استفاده کردم.همچنین از جلسه نقد علم استاد هم استفاده کردم
سلام
درود بر برادر رزم پا
بسیار عالی و خردمندانه بود.
یا الله