تفاوت و تمایز مراکز علمی در جهان و رابطه‌ی آن با تولید علم

به‌طورکلی در جهان، مراکز علمی به سه دسته دانشکده ، پژوهشکده ، و اندیشکده تقسیم می‌شوند. برای مشخص شدن تفاوت‌های این سه ، به بیان مختصر ویژگی‌های هریک در ایران می‌پردازیم.

دانشکده:

امروزه در کشور ما، افرادی با مطالعه تعداد محدودی کتاب و جزوه و شرکت در کلاس‌های متعدد کنکور و آموختن تعداد زیادی تست در چهارچوب مشخص، در کنکور ورودی دانشگاه در رده‌های کارشناسی ، کارشناسی ارشد و حتی دکتری قبول‌شده و وارد دانشکده می‌شوند. در دانشکده، دانشجویان با حضور در کلاس‌های علمی و مطالعه کتب مرتبط با رشته خود، علوم تولیدشده توسط افراد دیگر درگذشته را می‌آموزند؛ بدون اینکه تغییری در آن‌ها ایجاد کرده و یا نظر خود را اعمال کنند. استاد نیز عموماً به بیان مطالب مشخص‌شده در چهارچوب کتاب و جزوه شخصی می‌پردازد و به‌ندرت اگر خود نیز نقدی بر یک مبحث درسی داشته باشد دانشجویان علاقه‌مند را به خارج از وقت کلاس ارجاع می‌دهد.
در حقیقت ما در دانشکده ، هم‌میدانیم که  به چه چیز می‌خواهیم برسیم و هم راه رسیدن به آن را می‌شناسیم. به‌طور  مثال می‌خواهیم یک میکروفن بسازیم و برای ساخت این میکروفن هم علم آن را داریم که در کتاب‌های درسی آورده شده است و هم این‌که شیء مورد نظر ما برای ساخت معلوم است و فقط باید در دانشگاه درس بخوانیم  بعد از چند سال فلان مدرک را بگیرم و راه رسیدن به آن‌هم مطالعه کتاب‌ها و جزوه‌های مشخص و قبولی در امتحانات  است.

پژوهشکده:

 در پژوهشکده، پژوهشگر با استفاده از علومی که توسط افراد دیگر تولیدشده و او در دانشکده آن‌ها را آموخته است هدفی برای پژوهش خود تعیین می‌کند که عموماً این هدف در جهت حل مشکلات جامعه و بهبود بخشیدن به شرایط زندگی است. مثلاً تصمیم می‌گیرد برای بیماری”ایدز”، درمانی پیدا کند پس شروع به تحقیق روی بیماران مختلف و آزمایش‌کردن انواع روش‌ها می‌کند تا بالاخره داروی لازم را کشف کند. و یا پژوهشگر دیگری تصمیم می‌گیرد یک اتومبیل که به میزان کمتری سوخت مصرف می‌کند، طراحی کند لذا شروع به تحقیق روی انواع اتومبیل و مطالعه علوم مکانیک کرده تا درنهایت هدفش را محقق کند.
پس در پژوهشکده ما میدانیم که  به چه چیز می‌خواهیم برسیم ولی راه رسیدن به آن را نمی‌دانیم و تلاش می‌کنیم آن را بیابیم.

اندیشکده:

برخلاف دو مورد قبلی ، در اندیشکده فرد مشخصی مثل دانشجو ، استاد یا پژوهشگر تعریف نمی‌شود. خبری هم از کتاب‌های کلیشه‌ای و جزوه‌های مشابه و مقالات علمی محض نیست. در اندیشکده هرکس، از هر رشته و جایگاهی، بدون هیچ محدودیتی و بدون هیچ‌گونه تعصب نسبت به دانشمند یا نظریه‌ای خاص، به‌دور از هیاهوی کتاب و کلاس، اندیشه و تراوش‌ها ذهنی خود را بیان می‎‌کند. فرد، این اندیشه را مثل یک مکعب چوبی بی‌شکل روی میز می‌گذارد و سپس با ابزار خراطی و با کمک افراد دیگر مدت‌ها روی آن کار می‌کند تا درنهایت یک مجسمه چوبی، که همان علم و نظریه جدید باشد تولید شود. درواقع در اندیشکده نه می‌دانیم که به چه چیز می‌خواهیم برسیم و نه راه رسیدن به آن را می‌دانیم.
به‌طور مثال زمانی که نیوتون به‌دور از کلاس و درس ، زیر درخت نشسته بود از قبل قصد نداشت نیروی جاذبه را کشف کند؛ اما با نگاه اندیشمندانه‌ای که به سیب در حال افتادن انداخت توانست بعد از چند سال کار کردن روی آن، درنهایت نیروی جاذبه را کشف کند. درحالی‌که در طول سال‌ها هزاران نفر زیر درخت می‌نشستند ولی هیچ‌یک ذهن خود را از چهارچوب معین‌شده، بیرون نمی‌بردند . و یا هنگامی‌که ارشمیدس، مانند همه انسان‌های دیگر تصمیم گرفت که داخل وان حمام بنشیند نمی‌دانست که این کارش منجر به کشف “چگالی” خواهد شد.

بیایید تا نگاهی مختصر به جامعه و وضعیت فعلی کشورمان بیندازیم. امروزه در بین مردم جامعه و نظام اداری کشور کدام‌یک از موارد بالا اصل قرارگرفته و حضور در کدام‌یک ارزش و برتری محسوب می‌شود؟؟؟

سید عرفان حسینی
برگرفته از جلسه444 کلبه کرامت

2 دیدگاه

دیدگاهی بنویسید