پیروزی انقلاب اسلامی از استثنائیترین دورههای تاریخ است. تلاش شده است که در این انقلاب دین در عرصه حاضر شده و مناسبات اجتماعی را رقم بزند و این یعنی آرزوی انبیا و ائمه معصومین(ع) و صالحین که حاصل دسترنج آنها بعد از چند هزار سال در عصر ما رقم خورد و ما میراث دار این واقعه مهم هستیم.
شروع دهه چهارم که آلان ما در نیمه آن هستیم مثل یک انسان، دوره بازنگری جوانی است و به تبع اینکه در دهههای کودکی و نوجوانی و جوانی احیاناً اقداماتی از سر هیجان و احساس صورت داده است و فقدان آگاهی طبیعتاً در دهه چهارم آرامآرام کامل شده و به پختگی میرسد.
دهه چهارم باید دهه عقلانیت دینی و دهه تحقق آرمانهایی است که شهدا در طول تاریخ به خاطر آن عزیزترین داراییشان را تقدیم کردند. اگر دهه چهارم دهه عقلانیت و دهه پختگی است و مبتنی بر تجربهها، چهرهای از جمهوری اسلامی به جهان ارائه باید ارائه کرد که در عمل و نه در قول زبان تبلیغ دین صورت گیرد و جامعه آرمانی دینی به منصه ظهور برسد.
برای رسیدن به این هدف باید کارهای اساسی صورت که به چند مورد آن اشاره و توضیح مختصری داده میشود:
تربیت نیرو
برای رسیدن به جامعه آرمانی دینی باید انسانهایی تربیت کرد که توانمندی و قابلیت اداره جوامع را داشته باشند. یکی از کارکردهایی که در دهه چهارم باید به صورت جدی دنبال شود تربیت متفکرین، مدیران، طراحان و برنامهریزانی است که قدرت کلان نگری بوده و بتوانند هزینهها را در جامعه پایین آورده و جهتگیریها را تصحیح و تسهیل نمایند بهبیاندیگر تربیت استراتژیستها طبیعی است که اقدام در این حوزه از بقیه حوزهها سختتر است. در برخی رشتهها محدودیت ملی برای آموزش وجود ندارد مثل اینکه فیزیک را میشود در هر کجای دنیا آموخت ولی در دنیا فقط یک رشته وجود دارد که در هر کشوری این رشته برای عموم وجود ندارد و آن علوم استراتژیک است و بیش از 95 درصد کشورها اساساً فاقد توانایی برای این حوزه هستند و تصمیم سازی در آنها تعطیل میباشد. مابقی کشورها نیز متأثر از تئوریهایی هستند که از دانشگاههای جوامع حاکم و سلطهگر تأثیر گرفتهاند، چرا که هیچ کشوری از خودش اجازه ندارد تصمیم سازی کند مانند کشورهایی مثل عربستان و مصر که در برابر حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه به دلیل عدم تصمیم سازی و دستور گرفتن از آمریکا و اسرائیل سکوت کردند.
اما ملتی که مستقل است و خودش تصمیم میگیرد و سرنوشت خودش را خودش میخواهد رقم بزند، مقوله تصمیم سازی از این حیث انحصاری و استثنایی است لذا برای بقاء در آینده و دهه چهارم باید در حوزه تربیت نیروهای استراتژیست اقدام جدی صورت گیرد. لذا با توجه به گستردگی و افزایش شتاب تحولات نیاز است کسانی تربیت شوند تا بتوانند در صحنه باشند و آن را اداره و مدیریت کنند. نکته آخر در این مورد اینکه تصمیم سازی استراتژیک به این معنی نیست که پیرهای یک سیستم مدام خود را در رأی مردم قرار داده و مطرح کنند یا یک مفسد اقتصادی را ذخیره انقلاب بنامد به همین خاطر در این زمانه جهانی باید به سمتی حرکت کرد که بتوان انسانهای در طراز جهانی را تربیت نمود. (موضوع تربیت انسان طراز در انقلاب اسلامی موضوع مقاله بعدی خواهد بود ان شا الله)
تحول در حوزه علوم انسانی
آنچه که میتواند در دهه چهارم حرکت ما را جلوتر از سایر جوامع بروز داده و به جلوه گری برساند تحرک در حوزه علوم انسانی است. مادامی که در حوزههای تکنولوژی و حتی علوم زیستی و علوم پایه دیوارهای علم را شکافته و به سمت جلو حرکت کنیم این راهی است که دیگران در 200 الی 300 سال آن را طی کردهاند و ما فقط این راه را در عرض 20 سال طی خواهیم نمود که البته کمارزش نمیباشد. آنچه مردافکن میباشد دامنه علوم انسانی است لذا باید برای رسیدن به یک تمدن اسلامی تغییر و تحول در حوزه علوم انسانی جدی گرفته شود. ما در حوزه هستهای حاضرشدهایم هرگونه هزینهای را متحمل شویم و تا آستانه جنگ جلو برویم ولی در حوزه تحول در علوم انسانی هیچگونه حمایتهای مادی و معنوی وجود ندارد. با علوم انسانی است که سایر علوم معنا پیدا میکند و با توجه به اینکه اهمیت و ارزش علوم انسانی بنیادی و ارزشمند است اما به همین مقدار نیز مظلوم واقع شده است. امروز وقتی پروفسور استیگلیتز برنده جایزه نوبل اقتصادی از سقوط این علم صحبت میکند یا جهانی که تصور میکرد در پایان تاریخ این لیبرالیسم است که میتواند پاسخهای بشر را برآورده سازد و یا اگر نماینده پارلمان انگلیس تنها راه حل مشکلات مالی را فاینانس اسلامی بیان میکند ما اگر در حوزه اقتصاد میتوانستیم برنامهای مدون داشته باشیم میتوانستیم پاسخ گوی این نیازها باشیم که این امر مستلزم تحول در حوزه علوم انسانی و اقتصاد است.
سند چشمانداز و برنامههای پنج ساله
یکی دیگر از برنامههای مهم در دهه چهارم انقلاب نگارش برنامههای پنج ساله توسعه بر اساس سند چشمانداز و الگوی ایرانی – اسلامی پیشرفت است. با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ما در شرایط حساس امروزی در پیچ تاریخی قرارگرفتهایم به نظر میرسد فرصت برای آزمونوخطا وجود ندارد. یا اینکه عدهای برنامههای پنجساله و سایر برنامهها را مبتنی بر رویکردهای غیر از الگوی ایرانی-اسلامی نگارش کنند تنها فرصت سوزی خواهد بود که جبران آن هزینههای زیادی را تحمیل خواهد کرد. بر این اساس برنامه ششم توسعه در حالی نگارش شده است که سخنگوی دولت یازدهم مبنای آن را کتاب امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران که نوشته دکتر حسن روحانی است میداند.
اما آنچه که در این کتاب به عنوان الگوی اقتصادی مطلوب برای جمهوری اسلامی آورده شده است الگوی اقتصادی مکاتب نهادگرایان و نئوکینزیها میباشد که در مغایرت آشکار با برنامههای اقتصادی اسلامی میباشد.
در هر صورت نگارش چنین برنامههایی در این برهه حساس نمیتواند در دهه چهارم پیشرفت و عدالت بر اساس گفتمان انقلاب و اسلام جامعه را به پیشرفت و نه توسعه برساند امری که در حوزه سیاست خارجی امروز همچون آفتاب تابانی میدرخشد که نتوانست در حوزه هستهای به یک نتیجه مطلوب برساند.
توضیحات:
این مقاله توضیحی بر جلسه 170 کلبه کرامت که بخش اول از سرفصل ترندگذاری انقلاب اسلامی است که ادامه خواهد داشت.