مقدمه:
در فرآیند چارهاندیشی، تصمیمسازی، تصمیمگیری و اقدام، آدمی مستلزم کسب مهارتهای معرفتی تبیین و تشخیص است. تبیین و تشخیص امور حقی از باطلی در جهت تدبیر امور در راستای رسیدن به غایتی خیر. تعلیم و تزکیه[۱]، ایمان و عمل صالح[۲]زوجهای ضروری هستند که انسان مؤمن را در جهتیابی و نیل به حقیقت سوق میدهند. علم و عمل نیز یکی دیگر از زوجهای ضروری هستند که فرد مؤمن را از مجهولات به معلومات میرساند[۳]. اما بهطورکلی معرفت فرقانی محصول تقواست[۴] و انسانی که به تقوا رسد به حکمت رسیده است[۵]. تصمیم انسان حکیم خطاناپذیر و بیشترین قرابت را با حق الهی دارد. تصمیمسازی در جاده حق غایتی چون خیر ندارد و حرکت در مسیر باطل مقصدی چون شر ندارد. اما انسان مؤمن تا مرحله حکمت دامنه معرفتی متفاوتی دارد و بهتبع قدرت تفکیک و تمیز حق از باطل نیز در آنها متفاوت بوده و هر یک سطحی از حق را درک کردهاند.
زوجهای ضروری |
|
تعلیم |
تزکیه |
ایمان |
عمل صالح |
علم |
عمل |
جدول ۱- زوجهای ضروری در بندگی جهت نیل به حقیقت و سعادت
[divide style=”dots” icon=”square” margin_top=”10px” margin_bottom=”10px” color=”#”]
برآیند سهگام تشخیص، تصمیم و اقدام[۶] مسیری را جعل مینماید که مؤمن را در نیل به مقصدِ حق به حرکت درمیآورد. در گام نخست فرد باید قدرت تشخیص حق از باطل را بیابد و آنها را تمیز دهد. در گام دوم فرد باید بر اساس تشخیص خود تصمیمسازی کرده و طرحی را برای عملی کردن هدف خود تنظیم نماید و در گام سوم فرد باید بتواند طرحِ تصمیم خود را اجرایی نماید.
در یک تلقی دیگر گام تشخیص خود متعلقی از گام تصمیم است و گام تدبیر رابطی میان تصمیم و اجرا است[۷].
تلقی سوم همان گزاره قرآنی توکل است که در سهگام تشریح میشود.[۸]
در تلقی توکل گام تشخیص در دل گام اعتماد تبیین میشود. گام تصمیم به گام تفویض بدل مییابد و گام اقدام در نسبت با گام تسلیم تفسیر میشود. فرد در گام نخست تشخیص خود را بر اساس اعتماد به خداوند تبیین میکند. تصمیم خود را در گام تفویض به اراده خداوند وابسته میداند. و در گام اقدام نیز نتیجه را به خداوند واگذار مینماید.
توفیق در گام تشخیص بسته به قدرت فرقان انسان دارد. منحیثالمجموع معرفتهای فرقانیِ مفروض یک انسانِ مؤمن در گام تشخیص را میتوان در سه سطح طبقهبندی کرد[۹]. برای تقریب به ذهن برای هر سطح مسامحتاً قدرت تشخیص آنان را به درصدی نسبت میدهیم.
سطح نخست-معرفت شکی: در معرفت شکی، انسان مؤمن یک معرفت حداقلی دارد و این حالت زمانی اطلاق میشود که فرد مرز بین حق و باطل را تشخیص ندهد و نتواند بین دو تصمیم، حق را انتخاب نماید. فرد میداند که حق و باطل، و بهتبع خیر و شری وجود دارد و به آن نیز قائل است اما در ظرف معرفتی فرد وجوه افتراقی حق از باطل ظهور و بروز ندارد لذا قدرت تشخیص را از فرد سلب نموده است. در یک فضای شماتیک مسامحتاً درجه این معرفت فرقانی را ۵۰% در نظر میگیریم (اصطلاحاً بین دو تصمیم اعتبار پنجاهپنجاه قائل است) یعنی برای هر دو تصمیم که یکی رو بهسوی حق و رشد دارد با تصمیمی که رو بهسوی باطل و غی دارد قدرت تمایزی ندارد. لذا بین دو تصمیم مردد است. در این نوشتار قوه مؤثر در این معرفت را توهم در نظر میگیریم.
سطح دوم-معرفت ظنی: در معرفت ظنی[۱۰]، انسان مؤمن یک معرفت حد وسطی دارد و این حالت زمانی اطلاق میشود که فرد صرفاً تصوری از حق دارد. لذا جهت حق را تشخیص میدهد هرچند نتواند مصداق آن را به عینه بشناسد و به آن یقین یابد و آن را تبیین نماید (در یک فضای شماتیک مسامحتاً درجه این معرفت فرقانی در محدوده۵۰%<حسن ظن<75% متغیر است). به تعبیر دیگر فرد حق را به شکل سطحی حس مینماید ولی درکی از عمق و محتوای آن ندارد لذا در این حالت فرد در معرض خطر اباطیل قرار دارد. تمایلات نفسانی و غفلت میتواند سبب انحراف این افراد از تصمیمگیریهای حقیقتجویانه شود. در اینجا قوه مؤثر در این معرفت را تخیل در نظر میگیریم.
سطح سوم-معرفت یقینی: در معرفت یقینی، انسان مؤمن یک معرفت حداکثری دارد و این حالت زمانی اطلاق میشود که فرد قادر است حق را از باطل تشخیص داده و مصداق آن را نیز تبیین نماید (در فضای شماتیک مسامحتاً درجه این معرفت فرقانی در محدوده ۷۵%<یقین<100% متغیر است). یعنی فرد در تشخیص حق از باطل به حد یقین رسیده است و تصمیمگیریهای وی نیز خطاپذیری پایینی دارد. بسته به حد معرفت یقینی آن نیز در سه لایه[۱۱] تنظیم و تفکیک میشود.
لایه نخست-علم الیقین: در این حالت انسان مؤمن از اثر یک پدیده نسبت به آن پدیده علم مییابد[۱۲]و چون رابط یقین در این حالت عنصر دانایی است لذا به آن علم الیقین میگویند (درجه آن را مسامحتاً در محدوده ۷۵%<علم الیقین<90% در نظر گرفته) و نیز قوه مؤثر در آن را تفکر در نظر میگیریم زیرا این فرد باید قادر باشد از طریق آثار موجود، رابطه و تحلیلی را رقم بزند که فرد را به حقیقت پدیده برساند.
لایه دوم-عین الیقین: در این حالت فرد از مشاهده یک پدیده به آن پدیده یقین مییابد (که درجه آن را مسامحتاً در محدوده ۹۰%<عین الیقین<100% در نظر گرفته) و نیز قوه مؤثر در آن را تعقل در نظر میگیریم زیرا فرد باید چنان قدرت تبیین داشته باشد تا به تعین حقیقت یک پدیده برسد تعقلی که از فرط ایمان حاصل شده باشد.
لایه سوم-حق الیقین: در این حالت فرد با پدیده محشور است و از این حیث به حقیقت آن پدیده یقین مییابد که درجه آن را مسامحتاً ۱۰۰% میدانیم. قوه مؤثر در این معرفت را تذکر در نظر میگیریم. در این مقام فرد هم ذاکر است و هم مذکور و در حقیقت عین ذکر است و به قولی محل وحدت ذکر، ذاکر و مذکور است[۱۳] لذا فرد خود را در محضر حق و خدا میبیند و این حضور را درک میکند. با حق محشور است و نسبت به حقیقت پدیدهها علم حضوری یافته و شناخت و تحلیل آن نیز خطاناپذیر است لذا در تشخیص و تصمیم به حقالیقین رسیده است و در اقدام نیز مقصد و مقصودی جز حق و خیر را نمیبیند. ذکر انسان را از سراپردهی غفلت برون کرده و به حکمت میرساند[۱۴] لذا آنچه حق است میبیند و میشنود[۱۵] و قلبش به جایگاه اطمینان میرسد[۱۶]، ازاینرو هم در تشخیص مطمئن است، هم در تصمیم و هم در اقدام، همانطور که آن پیر جماران خود از عاقبت عملکرد خود مطمئن است[۱۷]. فرد در مقام ذکر، مذکور خدا است[۱۸]، خداوند خود، همنشینش میشود و اموراتش را تدبیر میکند و نیز خود میان او و ارتکاب خطا حائل میشود[۱۹]فلذا مشیت الهی اقتضا میکند که در تشخیص، تصمیم و اقدام نیز به حق عمل شود و خطایی روی ندهد (إن شاء الله).
سطح تشخیص |
تخمین |
خطاپذیری |
قوه |
حالت قلب |
شکل دریافت |
توضیحات |
|
شک |
۵۰%=شک |
خطاپذیر |
توهم |
وسواس |
— |
عدم افتراق حق و باطل در ظرف فهم فرد |
|
ظن |
سوء ظن |
۲۵%<سوء ظن<%50 |
عین خطا |
تخیل |
— |
— |
سوگیری حق و باطل از طریق گمان |
حسن ظن |
۵۰%<حسن ظن<%75 |
خطاپذیر |
— |
— |
|||
یقین |
علم الیقین |
۷۵%<علم الیقین<%90 |
خطاپذیر |
تفکر |
— |
علم حصولی |
از آثار یک پدیده علم به حقیقت آن میبرد |
عین الیقین |
۹۰%<عین الیقین<%100 |
خطاپذیر |
تعقل |
— |
علم حصولی |
از مشاهده یک پدیده پی به حقیقت آن میبرد |
|
حق الیقین |
۱۰۰%=حق الیقین |
خطاناپذیر |
تذکر |
اطمینان |
علم حضوری |
از حشر با یک پدیده پی به حقیقت آن میبرد |
جدول ۲- سطوح تشخیص در نسبت با سطوح معرفتی
هرگاه فرد در گام تشخیص به یقین رسیده باشد بسته به حد آن در حوزه تصمیم و اقدام نیز به حقیقت و خیر نزدیکتر است و خطاپذیری کمتری مییابد اما هرچه قدرت فرد در تبیین حقیقت و فرقان کمتر شود قدرت اجرایی وی نیز ضعیفتر شده، خطاپذیری آن افزایش یافته و شر نتیجه اقدام وی را تهدید مینماید.
شکل زیر قصد دارد تا سطوح تشخیص را در ظرف معرفتی یک انسان مؤمن به تصویر کشد (شکل ۴). هر قدر فرد فرقان قویتری دارد به تبع قدرت تشخیص، تمییز و تفریق حق از باطل نیز در آن قویتر است. در این شکل همانطور که نشان داده شده است ظرف معرفتی یک انسانِ مؤمنِ مشکوک، برای حق یا باطل بودن امری تلقی واحدی دارد و نمیتواند آنها را از یکدیگر تفکیک نماید لذا فرد در یک فضای برزخی قرار میگیرد که قدرت تصمیمسازی و شهامت تصمیمگیری را از وی سلب مینماید لذا برای حوزه حق و باطل یکرنگ واحد در نظر گرفته شده است که نشان از عدم قابلیت قوه معرفتی فرد در تشخیص حق از باطل میباشد.
با ارتقای معرفتی در نمودار تشخیص، فرد قادر میشود برخی مصادیق حق و باطل را درک نماید لذا در معرفت ظنی در حوزه حق رنگ زرد به رنگ سبز متمایل میشود و در وادی باطل رنگ زرد به سرخ گرایش مییابد. این دو رنگ در معرفت ظنی بسیار به هم نزدیک هستند اما میتواند به صاحب خود کورسویی از حق و باطل را نشان داده و به آن جهتگیری دهد. این روند در سیر نمودار ادامه مییابد تا اینکه فرد در انتهای نمودار به یقین میرسد لذا تمایز حق و باطل وضوح بیشتری مییابد و در نهایت فرد در حق الیقین به کمال فرقان رسیده و به حقیقت حق و باطل نیل مییابد.[۲۰]

اسلام راه کسب معرفت فرقانی را ایمان و عملِ صالحِ تابعِ آن معرفی میکند که از برآیند آن گزارهای به نام تقوا حاصل میشود، شِقی از تقوا همان طاعت الهی و ترک معصیت خداوند است. فرد هرقدر بتواند شکاف بین دانسته را با عمل به علم خود کمتر کند خداوند نیز گنجینههای معرفت را بیشتر به روی آن میگشاید. محصول تقوا فرقان است و انسانِ صاحبِ فرقان در نهایت به حکمت میرسد.
ادب استخاره:
نتیجه اقدامِ مبتنی بر تصمیم و تشخیصِ فرقانمدار حق است و مقصد آن خیر. برای انسان مؤمن حرکت در جاده حق و نیل به مقصودِ خیر حائز اهمیت است هرچند معرفت تبیین و تشخیص آن را نداشته باشد.
در اسلام ادب استخاره به معنای طلب خیر کردن از خداوند در فرآیند تصمیمگیری و اقدام است و در دو شکل انجام میشود.
- استخاره مقدم بر تصمیم:
اینگونه از استخاره برای مؤمنی است که در گام تشخیص دچار ضعفِ در تصمیمسازی و شکِ در تصمیمگیری است. در این حالت اگر فرد به هیچ راهی چارهای نیافت وی مجوز استفاده از استخارهِ مقدم بر تصمیم را مییابد تا بتواند جهت خیر و شر را تشخیص داده و بر مبنای آن تصمیم بگیرد. لذا به اینگونه از استخاره که جهت راهنمایی مؤمنِ مبتلا به شک تجویز میشود اصطلاحاً استخارهِ مقدم بر تصمیم اطلاق مینماییم. در این حالت فرد باید برای هر دو گزینههایِ تصمیمساز حالتی برابر قائل باشد و حتی به وجهی از آنها مظنون نیز نباشد. اگر مؤمنی برای وجوه تصمیمساز حسن ظنی داشته باشد دیگر مجوزی برای استخاره مقدم بر تصمیم نمییابد.
- استخاره مؤخر از تصمیم:
اینگونه از استخاره برای مؤمنی است که از روی ظن یا از روی یقین تصمیمسازی و تصمیمگیری کرده است لذا برای آنکه در اقدام نیز به سرمنزل خیر منتج شود توصیه اکید به استخاره مؤخر از تصمیم میشود[۲۱]. به این نحو که از خداوند در مسیر این تصمیمی که گرفته است طلب خیر میکند تا اقدام آن نیز نتیجه خیری را رقم بزند. در این قِسم از استخاره فرد قدرت تشخیص دارد اما تقدیر و نتیجه تصمیم و اقدام خود را به خداوند تفویض میکند تا إن شاء الله به خیر منتج شود. فرد در این حالت به مقام توکل نائل میگردد. همانطور که گفته شد در این مقام فرد باید سهگام را طی نماید. گام نخست اعتماد است، گام دوم تفویض است و گام سوم تسلیم است. در گام نخست فرد تشخیص خود را منوط به تشخیص الهی میداند و به آن اعتماد دارد لذا تمایلات نفسانی خود را دخیل در تشخیص نمیکند. در گام دوم فرد بر پایه اعتمادی که در مرحله نخست کسب کرده است فرآیند تصمیم را به خداوند تفویض مینماید؛ و در گام سوم فرد به نتیجه اقدامی که بر اساس تفویض امورات خود به خداوند کسب میکند تسلیم میشود. در این مقام فرد خود را غرق در طاعت الهی میبیند و خود را رها در مشیت الهی مییابد. لذا موضوع استخاره مؤخر از تصمیم همپوشانی گستردهای با امر توکل مییابد که انسان را بیشتر به سرمنزل قرب الهی نزدیک میکند و با خداوند محشور مینماید[۲۲].
انواع استخاره |
حوزه استخاره |
مجوز استفاده |
کاربرد |
قدرت تشخیص از حیث سطح معرفتی |
استخاره مقدم بر تصمیم |
استخاره در تصمیم |
شک در تشخیص |
تشخیص خیر از شر |
شک |
استخاره مؤخر از تصمیم |
استخاره در اقدام |
پس از تصمیمگیری |
درخواست خیر در اقدام |
ظن و یقین |
استخاره مؤخر از تصمیم زمانی بکار میرود که فرد از حیث معرفت فرقانی، قدرت تشخیص و توان تمیز حق از باطل را مییابد فلذا برای گام اقدام از خداوند طلب خیر مینماید.
استخاره مقدم از تصمیم برای مؤمنی بکار میرود که از حیث معرفت فرقانی توان تشخیص حق از باطل در تصمیمگیری و تصمیمسازی را نداشته و در سطح معرفت شکی قرار دارد. در این حالت فرد مردد در تصمیمگیری است و برای گزینههای تصمیمساز حالتی برابر قائل است. استخاره مقدم بر تصمیم فرد را قادر میسازد تا بتواند جهت خیر را از میان گزینههای تصمیمساز تشخیص دهد. در این سطح از استخاره که به روشهای مختلفی انجام میشود[۲۳] فرد از طریق منابع استخاره و از طریق اهل استخاره اقدام مینماید. در این شکل فرد از جانب خداوند پاسخی جهت کشف خیر از میان گزینههای تصمیمساز دریافت میکند.
آنچه بدیهی است و در روایات نیز مشخص است و عالمان نیز بر آن مؤکدند آن است که فرد از حیث معرفت چنان ارتقا بیابد که استخاره مؤخر از تصمیم را شالوده کنشهای زندگی خود قرار دهد و از این طریق به معنای واقعی توکل نائل آید؛ اما آفت آنجاست که فرد در زندگی خود نتواند ارتقای معرفتی بیابد و همواره خود را در دوراهیهای شکی ببیند-هر چند استخاره مقدم بر تصمیم چاره و مُسکنی برای آنست-اما توقف بر آن فرد را از مرحله شک به مرحله وسواس در کنشهای زندگی و اخذ معارف میکشاند. حالت وسواس نتیجه استمرار تشکیک انسان است.
باید دقت کرد که یک فرد برای تصمیمهای مختلف ممکن است قدرت تشخیصهای متفاوتی داشته باشد. مثلاً یک فرد درآنواحد برای تشخیصِ یک تصمیم مشکوک باشد و برای یک تصمیم دیگر مظنون یا اینکه به آن یقین داشته باشد.
پینوشت:
[۱]«لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»، سوره: آلعمران، آیه: ١۶۴، لینک
[۲]«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ»، سوره: العنکبوت، آیه: ٩، لینک
[۳]«مَن عَمِلَ بِما یَعلَ مُوَرَّثَهُ (عَلَّمَه) اللهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم»، حلیه الاولیاء، جلد ۱۰؛ اعلام الدین، صفحه ۳۰۱
[۴]«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّـهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّـهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»، سوره: انفال، آیه ۲۹، لینک
[۵]رویکرد معرفت مدار، ویرایش ۱، ۱۳۹۲، تهران: اندیشکده یقین
[۶]این تلقی با تأسی از تبیین جایگاه بصریتی خواص در شکلگیری تاریخ اسلام توسط حکیم امام سید علی خامنهای برداشت میشود-دیدار فرماندهان لشگر ۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در ۳۰/۳/۱۳۷۵
[۷]استاد حسن عباسی، جلسه ۳ کلبه کرامت، انطباق چاره و سیاست در تصمیم و اجرا، ۱۲/۱۱/۱۳۸۵، لینک
[۸]انصاری، محمدعلی، گامهای موفقیت، مشهد: انتشارات مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور
[۹]این تقسیمبندی غالباً در فقه کاربرد داشته و نگارنده نیز آن را از فقه وام گرفته است. ۱. شک که اعتباری برابر بین دو فرض قائل است، ۲. ظن که اعتباری سطحی برای دو فرض قائل است، ۳.یقین که بین دو فرض یکی را معتبر میداند.
[۱۰]گمان (در اینجا منظور حسن ظن است)
[۱۱]مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران: انتشارات صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۷۰، صفحه ۳۵۷
[۱۲]استاد حسن عباسی، جلسه ۱۸۳ کلبه کرامت، رویکرد علممدار ۲، ۱۲/۰۷/۱۳۸۸، لینک
[۱۳]انصاری، محمدعلی، عارفانه (شرح خطبه ۲۲۲ نهج البلاغه)، مشهد: انتشارات مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور، چاپ نخست، صفحه ۸۷
[۱۴]همان، صفحه ۱۰۷
[۱۵]«اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى جَعَلَا لذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَهِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَا لْعَشْوَهِ»، سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳ (طبق ترتیب فیض الاسلام)
[۱۶]«الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّـهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، سوره: الرعد، آیه: ٢٨، لینک
[۱۷]موسوی خمینی، سید روح الله، وصیتنامه عبادی سیاسی امام خمینی، تهران: انتشارات حفظ و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۶۸
[۱۸]«الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، سوره: البقره، آیه: ١۵٢، لینک
[۱۹]مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۱۶۲
[۲۰] منظور آن است که ظرف معرفتی فرد چنان است که قدرت تشخیص، تمییز و تفریق حق از باطل را ندارد و در منظر فرد وجوه افتراقی حق از باطل واضح نمیباشد. لذا محل بحث و منظور در این نوشتار نسبی بودن حق و باطل و یا فازی بودن آنها نمی باشد.
[۲۱]این قِسم از استخاره در ادبیات دینی به استخاره مطلقه موسوم است
[۲۲]البته آنچه گذشت نباید اینگونه تلقی شود که آنانی که در شک هستند و استخاره مقدم بر تصمیم میگیرند از توکل بیبهرهاند، نه بلکه اینجا مصداق اتم و کمال در توکل منظور بوده است.
[۲۳]از جمله استخاره با قرآن، استخاره با تسبیح و گونههای دیگر
2 دیدگاه دربارهٔ «تبیین جایگاه استخاره در فرآیند تصمیمگیری و اقدام»
سلام. از این منظر نگاه به موضوع استخاره جالب بود. تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
استخاره از موضوعاتی است که پیامبر صل الله علیه وآله درباره آن به امت بسیار تاکید فرموده اند که در هر کاری چه کوچک و چه بزرگ استخاره را ترک نکنید.
این استخاره که اینقدر مورد تاکید پیامبر و امامان علیهم السلام است معنی اش این نیست که با تسبیح یک و دو کن یا قرآن باز کن بلکه معنی اش طلب خیر کردن از خداست و نوعی حالت دعا کردن است….
علامه مجلسی در ابتدای کتاب “مفاتح الغیب” در موضوع استخاره بعد از نقل چند روایت درباره لزوم استخاره در تمام امور یعنی طلب خیر و صلاح کردن از خدا در تمام امور نوشته اند:
بدان که استخاره چند نوع است:
اول آن که در هر امری که اراده نماید به خدا متوسل شود و خیر خودرا در آن امر از او خواهدوبعد در آنچه پیش آید از واقع شدن یا نشدن آن امر راضی و دلخوش باشدو بداند که خیرش در همانکه پیش آمد بوده است.
دوم آن که بعد از طلب خیراز خدا کردن به دل خود نظر کندوآنچه به خاطرش افتد به آن عمل کند.
سوم بعد از طلب خیر از خدا با مومنی مشورت کند و به آنچه آن مومن گوید عمل کند.
چهارم استخاره به قرآن یا تسبیح یا رقاع یا بنادق …..
سپس گوید: بیشتر احادیث استخاره دلالت بر قسم اول می کند…..
همچنین نوشته اند که عمده استخاره آن سه قسم اول است که این روزها متروک شده است……
در روایات آمده است در امور جزیی هفت مرتبه بگوید “اَسْتَخیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَهً فى عافِیَهٍ ” “از رحمت الهى طلب خیر و سعادت همراه با عافیت مى کنم”
ودر امور مهم یکصد مرتبه بگوید اگر در سجده باشد بهتر است در سجده نافله شب یا نافله صبح باز هم بهتر است
عمده حالت دعاست .