در تئوری سیستمها، صحبت از یک سیستم به عنوان موجود و کلیتی است که حدود و مرزهای مشخصی دارد تا اجزاء داخلی و خارجی آن تمیز داده شود و ورودی (InPut) و خروجی (OutPut) آن مشخص گردد. تمرکز در تئوری سیستمها بر روی کنش و واکنش یا تأثیرات متقابل اجزا میباشد. تئوری سیستمهای عمومی (GST) در غرب برای اولین بار توسط یک بیولوژیست به نام لودویگ ون برتالنفی[1] در دهه ۱۹۳۰ ارائه شد. وی از این تئوری در علم حیات استفاده کرد.
در تعریف سیستم گفته شده که:
- هر جزء بر کارکرد کل تأثیر دارد.
- هر جزء متأثر از حداقل یک جزء دیگر است.
استفاده از تئوری سیستمها کمک کرد تا نه فقط در سیستمهای علوم طبیعی بلکه در سیستمهایی نظیر ارتباطات خانواده، سازمانها و دولت عیبیابی بهتر و دقیقتر صورت گیرد.
در اینجا ضروری است به سخنان استاد حسن عباسی در تشریح تئوری سیستمها و ضرورت ایجاد آن در جلسات کلبه کرامت پرداخته شود تا ارتباط تئوری سیستمها با انتخابات را بهتر درک کنیم:
«سیستم در فارسی سامانه است و در عربی نظام. سروسامان دادن به جامعه یعنی همه چیز جامعه مثل اقتصاد و سیاست و فرهنگ سامان یابد و باید سیستماتیک کار کرد.
سه دسته افراد در اداره جامعه دخیل هستند. گروه اول کسانی هستند که تئوری و فکر تولید میکنند (Think Tanks) که حکما و اندیشمندان هستند؛ گروه دوم اندیشه را به سیستم تبدیل میکنند (سیستممن)، گروه سوم خروجی سیستمها را میگیرند و مدیریت میکنند(Managers)، ما سیستممن نداریم. کتاب ریاضی را گروه اول مینویسد، ایجاد کارخانه را گروه دوم با طراحی سیستم انجام میدهد که همان سیستممن است و فرمول را به تولید تبدیل میکند، نسبت رئیسجمهور با این گروهها باید تعیین شود، رئیسجمهور در گروه سوم میگنجد، یک نفر نمیتواند هر سه را با هم انجام دهد. امروز خلاء شهید بهشتی در کشور چشمگیر است، یعنی کسی که تئوری را به سیستم تبدیل کند و سیستمسازی کند.
در نگرش سیستمی اول باید کلاننگر بود. به تبع آن همهجانبهنگری (نگرش سیستمی) و سومین توانمندی استراتژیست، آیندهنگری میشود.
بهترین شکل معرفی سیستم, سیستمهای مکانیکی است. در سیستم اجزایی هستند که خروجی آنها نتیجه مفید است. شما وقتی کاپوت جامعه را بالا میزنید باید بتوانید بگویید که این مورد اشکال دارد. سیستم باید به ما خروجی بدهد ولی سازمان خروجی ندارد.
شکل دیگر، سیستم ارگانیکی است که به قدمت انسان برمیگردد و موضوع، انسان است. سیستم ارگانیکی نظام قدرت را به پنج دسته تقسیم کرده: اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماعی و دفاعی. پنج کمیسیون اصلی هر مجلس اینها هستند. در دولتها وزارتخانهها هم به همین شکل است. اشکال این است که دورهاش تمام شده و این دیدگاه سنتی است. دورهای آمده که سیستمهای سایبرنتیکی فعالاند و دو حوزه دارند. سیستم تولید اطلاعات و سیستم انرژی که این دو جزو منابع قدرت هستند. سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اجتماعی و دفاعی هم درگیر اطلاعات هستند و هم درگیر انرژی. در آینده منابع قدرت دوتا خواهند بود و وزارتخانههای اصلی دوتاست. عصر طراحی سیستمهای پنجوجهی گذشته است. در حوزه سطح استراتژیکی این دو حوزه فقط وجود دارد. تولید اطلاعات و انرژی کار همه است. این سیستمهای دوقلو را غرب رویش کار میکند. ولی سیستم ما چیز دیگری است که تلقی دینی ماست. این اشتباه کسانی است که سند چشمانداز را نوشتند. فرق بین پروژه ۱۴۰۴ (سند چشمانداز) با ایران ۱۴۱۴ در این است که شما انرژی و اطلاعات را مبنا قرار میدهید.»[2]
«مراحلی که باید طی شود یکی ایجاد سیستم است ، سپس حفظ سیستم، و مرحله دیگر بسط سیستم میباشد. مهمترین قسمت آن، ایجاد سیستم است.
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
بین اجزاء سیستم باید ارتباط معنادار باشد که از همه مهمتر است. باید برای سؤالات جدید پاسخهای جدید داشت. باید گپ بین vision و mission را کاهش داد یا متعادل کرد. این گپ بین چشمانداز مشترک و مأموریت مشترک در داخل سیستم است… .»[3]
با توجه به این توضیحات ما در جامعه با دو خلاء مواجه هستیم:
خلاء اول: تولید اندیشه
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر معظم از زمانی که زعامت را عهدهدار شدند اصرار بر برپایی کرسیهای آزاداندیشی و تولید اندیشههای قابل پیاده شدن به عنوان ورودی و خوراک سیستمها داشتهاند. هم در دانشگاهها و هم در حوزهها. با نگاهی گذرا به مطالبات رهبری باید به این سؤال پاسخ داد که دانشگاهها یا حوزهها چه مقدار توانستهاند به این مهم پرداخته و فرمول تولید کنند و چه میزان کارگاه استفاده از این ورودیها طراحی شده و سیستمسازی صورت گرفته است؟ مطالبات رهبری را به چند سرفصل عمده میتوان تقسیم کرد:
فرهنگی و آموزشی
- استقلال فرهنگی، سبک زندگی ایرانی اسلامی
- الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
- برداشته شدن نمونهها و قلههای اشرافی گری و دور بودن مسئولان از تجمل
- نقشه جامع علمی
- تحول بنیادین آموزشوپرورش
- همکاری دانشگاه و صنعت. ارتباط علم با فناوری. مسائل علمی ناظر به نیازهای کشور باشد. کار علمی نباید به دنبال سفارش خارجی باشد. باید نگاه کنید ببینید نیازهای داخلی چیست؟
- تکمیل زنجیره علم و فناوری یعنی زنجیره از ایده و فکر سپس علم سپس فناوری سپس تولید و سپس بازار را ما باید تکمیل کنیم. اگر کار تحقیقاتی کردیم به فناوری هم رسیدیم اما تولید انبوه نشد یا بازار برایش پیشبینی نشد این ضربه خواهد خورد.
- اهمیت شرکتهای دانشبنیان
اقتصاد
- اقتصاد مقاومتی: متکی به ظرفیت داخلی، امکانات داخلی و تولید داخلی.
وظیفه ستاد فرماندهی در اقتصاد مقاومتی تعیین اینکه چهکارهایی در اقتصاد مقاومتی میگنجد؟ چهکارهایی نسبت به اقتصاد مقاومتی بیتفاوت است؟ چهکارهایی ضد اقتصاد مقاومتی است؟ - سیاست صرفهجویی و انتقال به خلاءها
- اقتصاد بدون نفت
- بانکداری اسلامی بانکداری بدون ربا
- از بین بردن جادوی دلار
- عدالت اجتماعی و از بین رفتن فاصله طبقاتی
دیپلماسی خارجی
- اعتقاد به بدعهدی آمریکا و مخالفت با مذاکره با آمریکا
- صنعت هستهای باید باقی بماند و توسعه پیدا کند.[4]
اندیشکدهها یا هیئتهای فکری چقدر توانستند این مطالبات را به عنوان ورودیها (InPut) سیستم بپرورانند؟ یکی از این مطالبات، حذف ربا از اقتصاد کشور و بانکها میباشد که کار فقهی و گسترده و عمیقی را از حوزهها میطلبد ولی متأسفانه هیچ حرکتی در تولید اندیشه و فرمول منسجم در این خصوص صورت نگرفته است حضرت آقا برای رفع این خلاء، بارها برگزاری کرسیهای آزاداندیشی را چه در دانشگاهها و چه در حوزهها توصیه مؤکد کردند و در مقاطع مختلف فرمودند:
«چرا شما جوانها کرسیهای آزادفکری را به وجود نیاوردید؟ بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزادفکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظیها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمیکند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان میبینید همه ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رایج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشر عباد. الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه». سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. و الا فضای جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید. جنجال قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش میشود این؛ به خصوص وقتی دست بیگانه هم دخالت دارد.»[5]
«کرسیهای مباحثه و مناظره را در حوزه علمیه عرف کنید. یکی از موضوعاتی که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسئله آزاداندیشی است که در بعضی از صحبتهای آقایان بود. چرا این کرسیهای آزاداندیشی در قم تشکیل نمیشود؟ در قم باید اینجوری باشد. یکنفری نظر فقهی میدهد، نظر شاذی است. خیلی خوب، قبول ندارید، کرسی نظریهپردازی تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهی را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفی داده میشود همینجور، نظر معارفی و کلامی داده میشود همینجور، مسئله تکفیر و رمی و این حرفها را بایستی از حوزه برانداخت؛ آنهم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ؛ یک گوشهای از حرفشان با نظر بنده حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم رمی کنم؛ نمیشود اینجوری، این را باید از خود داخل طلبهها شروع کنید. این یکچیزی است که جز از طریق خود طلبهها و تشکیل کرسیهای مباحثه و مناظره و همان نهضت آزاد فکری و آزاداندیشی که عرض کردیم، ممکن نیست. این را عرف کنید در حوزه علمیه؛ در مجلات، در نوشتهها گفته شود.»[6]
«آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار – با کموزیادش – تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگوئید؛ این میشود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، جهتگیری پیدا میکنند و در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزی است که شما میخواهید.»
البته گامهای بسیار مقدماتی ولی امیدبخش در این رابطه برداشته شده که از آن جمله تشکیل مؤسسه تحقیقاتی «فقاهت و تمدنسازي اسلامي» (فرهنگ و تمدن علوی)، در سال ۱۳۸۹ با هدف پيگيري و تحقق منويات مقام معظم رهبري در باب ضرورت تحول حوزه میباشد. این مؤسسه اهداف خود را بدین گونه بیان کرده است:
هدف موسسه تولید علم در زمینهی تمدنسازی و سبک زندگی اسلامی و نیز دغدغههای ولی فقیه در عرصهی تحول علوم اسلامی و حوزوی است. مؤسسه تحقیقاتی فقاهت بر این باور است که حوزه مسئول دينداري مردم و خاستگاه تمدن اسلامي است؛ تمدني كه ظهور آن در گرو دو مقدمه است:
- ترسيم نقشة راه و ارائهی نظامهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و هنري براي حکومت ديني؛
- تربيت نيروي انساني توانمند و انديشهگر
این موسسه سعی دارد که به این نکته بپردازد که چرا و چگونه فقه دین به فقه احکام فروكاست و به حاشيه رفت؟
اخیراً استاد اکبر نژاد مدیر سایت فقاهت در سالگرد شهادت شهید صدر مقالهای را تحت عنوان «با حلوا حلوا گفتن، فقه شیرین نمیشود» در سایت خود منتشر نمودهاند و نیاز مبرم جامعه به تدوین احکام اقتصادی از سوی حوزه را مؤکدا اینچنین ابراز داشتند:
«چندی پیش آقای دکتر مرتضی عزتی از مؤسسان و اعضای هیئت مدیره اقتصاد اسلامی، در برنامهای تلویزیونی ابراز داشت که معلمان دینی باید در عرصه دین نظر بدهند نه در ساحت اقتصاد! او با این بیان خود به یکی از مراجع تقلید جسارت کرد. بیشک این سخن آن هم در رسانه ملی، خبط بزرگی است و در آن شکی نیست.
ضمن تقدیر از همه کسانی که نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند تا از ساحت حوزه و عالمان دین دفاع کرده باشند، جا دارد این سؤال را از خود بپرسیم که چرا این اتفاق افتاد؟
اغلب ما در این موارد برافروخته شده و ابراز احساسات میکنیم. مثلاً بلند بلند میگوییم که: «آقای کذا! خودت اقتصاد را نمیفهمی! فقه شیعه پاسخ گوی تمام نیازهای بشر در تمامم ادوار است! اینها نشان از بیخبری تو از دین میدهد!» یا میگوییم: «مرجعیت شیعه در طول تاریخ در تمام مسائل ریز و درشت ورود کرده و با موضوع شناسی دقیق و عالمانه پیچیدهترین تحلیلها را ارائه کرده است!» یا بازمیگوییم: «فقهای ما صدها سال است که درباره مکاسب و متاجر بحث کرده و سخن گفتهاند. حتی زمانی که اقتصاد به معنای مصطلح آن نبود، فقهای ما اقتصاددان بودهاند!»
«شما را نمیدانم، حقیر به عنوان طلبهای که از بُن دندان به جامعیت و حاکمیت دین باور دارد، از تکرار این حرفها شرم دارم. خیلی وقتها خجالت میکشم. بلند بلند بگویم که فقه ما قدرت مدیریت همهجانبه جامعه انسانی را دارد. از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ و جامعهشناسی و… این شرم از تردید در باورها نیست. بلکه از کمکاری خودمان است! از این است که میدانم که هم، دانشگاهیان هم، مدیران و هم، مردم کوچه و بازار آنقدر این حرفها را از ما شنیدهاند و پشتوانهای از عینیت برای آن نیافتهاند که حالشان از آنها به هم میخورد. تا کی میشود با حلوا حلوا گفتن فقه را شیرین جلوه داد. اگر فقه ما پاسخگوست، پس کو این پاسخگویی؟! اگر دین جامعیت دارد-که البته دارد- کو این جامعیت؟! اگر دین درونمایههای حاکمیت را دارد، کجاست آن درونمایههای فاخر؟! اشکال بزرگ روشنفکران بر ما همین است که شما فقط شعار میدهید، کو عینیت این شعارها؟! جامعه بشری تا کی باید دلش را به این شعارهای شیرین خوش کند و منتظر بماند تا شما واقعیت آنها را نشان دهید؟!
وقتی حوزه ما هنوز هم که هنوز است، در مکاسب شیخ انصاری(ره) سیر میکند و از بیع عذره و کلب و خنزیر دست نشسته است و در اینکه معاطات بیع است یا اباحه در تصرف تردید دارد و در اصول فقه خود هنوز در اولیات زندگی بشر یعنی حجیت خبر ثقه و امثال آن سالها به بحث مینشیند و مسائل زائد را با لذتی مثالزدنی راست و چپ میکند و بر طولانی شدن دوره اصولش فخر میفروشد، چه امیدی بر تکرار نشدن جسارتها وجود دارد؟
برادران من! وقت آن رسیده است که هم ما و هم بزرگان ما باور کنند که مردم خواه فرهیخته باشند خواه عامی از کلیگوییها ما خسته شدهاند. اینکه ربا حرام است، نص صریح قرآن است و نیاز به هیچ اجتهادی ندارد، اینکه ما اقتصاد مبتنی بر نفی فاصله طبقاتی میخواهیم، از فطریات العقول است و نیاز به ارشاد بزرگان ندارد. جامعه ما امروز نیازمند راهکارهای اقتصادی است. جامعه ما حق دارد از خود بپرسد: این آقایان که وجوهات را مصرف میکنند و صدها سال است خود را متولی دین میدانند و میگویند دین عهدهدار همه امورات خلق الله است، چرا یک طرح جامع اقتصادی راه گشا برای معضلات اقتصادی کشور بیرون نمیدهند؟
برخی میگویند مکاسب شیخ مقدمه ورود در مسائل اقتصادی جدید است! گیرم این حرف درست باشد، نمیدانم کی ما از این مقدمه رها شده و به ذی المقدمه خواهیم رسید؟! ای کاش مادر حوزه، فرزندان بیشتری از جنس شهید صدر(ره) میزایید تا به جای شعار دادن و کلیگویی، با مسائل جامعه اسلامی مسئولانه برخورد میکردند و با ذهن نظام ساز خویش، فکری به حال انقلاب اسلامی و مردم فلکزده مینمودند.»[7]
خلاء دوم: سیستممن
اندیشه وقتی تولید شد حال نیاز به سیستممن یا سیستمسازی داریم تا در درون آن بتوان مأموریتهای لازم برای آن اندیشه و ویژن (Vision) را در سیستم تعبیه کرد. در این مرحله, طراحی تبدیل تولیدات فکری یا ورودی (InPut) به یک خروجی (OutPut) مفید صورت میگیرد. کاربرد آن در انتخابات بدین شکل است که کاندیداهای ریاست جمهوری موقعی میتوانند وعدههای انتخاباتی خود را از حالت شعار به یک برنامه مدون تبدیل کنند که برای آن سیستمسازی کرده باشند و از ابتدا تا انتهای آن قابل پیشبینی باشد. و این مقدور نیست مگر اینکه اجزای درگیر در سیستم مشخص گردد یا اجزای متناسب برای اجرای آن برنامه برای ایجاد خروجی مورد هدف، خلق شود یا اجزاء موجود تغییر یابد. بهعنوانمثال خودکفایی و اقتصاد مقاومتی موضوعات و اجزایی مانند نفت، صنعت بهطور اعم و هستهای بهطور اخص ، کشاورزی، و حتی تحول بنیادین در آموزشوپرورش و آموزش عالی را دربر میگیرد و همه اینها حول محور خودکفایی باید سیستممند شوند تا این امر تحقق یابد. اینطور نیست که سیستم معیوب آموزشوپرورش یا وابستگی بودجه دولت به درآمد نفت بتواند خروجی خودکفایی را محقق سازد. نمونه دیگر اینکه اگر اندیشهای تولید میشود و علما و دانشمندان اقتصادی و فقهی به حرمت اسکناس به عنوان ربا و جایگزین کردن آن با طلا برای مبادلات متفقالقول میشوند، این راه حل تا هنگامی که مانند خون جاری در بدن، بهطور سیال در اجزاء سیستم یک کشور جریان نیابد و به مانعی در هر یک از زیرمجموعههای سیستم از قبیل بانک ، معاملات روزمره،، بازرگانی خارجی، امنیت، معاهدات بینالمللی و . . . برخورد نکند نمیتواند اجرا شود بنابراین لازمهاش سیستمسازی برای این تئوری یا به عبارتی ممکن کردن یک نظریه است. وقتی سیستممن متناسب با اندیشه تولید شده و جود نداشته باشد متوسل به سیستمهای غربی که ورودیهای خاص خود را میطلبد، شده و ناچار به حذف اندیشه تولید شده یعنی ورودی سیستم میشوند.
این یکی از بزرگترین ضعفهای نظام جمهوری اسلامی است که کاندیداهای ریاست جمهوری بدون داشتن سیستممن شعارهایی را مطرح میکنند که فاقد پشتوانه اجرایی است، به همین علت در اکثر موارد روسای جمهور، در حالت خوشبینانه، با به دست گرفتن قدرت نظریه خود را نمیتوانند به سرانجام برسانند یا به نتایج معکوس آن تن میدهند. از مضرات عدم وجود سیستممند برای نظریهها میتوان نظریه سیاست تشویق به ازدیاد جمعیت در دوره دولت آقای احمدینژاد را مثال زد. وی با ارائه طرح اعطای یکمیلیون تومان به ازای تولد هر فرزند که فاقد سیستمسازی بود، آن را با بنبست مواجه کرد که خود تبدیل به نقطه ضعفی در سیاستگذاری وی شد، یا سیاستهای تشویقی وی برای انتقال کارمندان دولت از تهران جهت تمرکززدایی نیز نتیجه تأثیرگذاری در کشور به دست نداد.
خلاء سیستممند در جامعه موجب زایش وعدههای انتخاباتی کاندیداها از درون ضعفهای دولت قبل میشود. بدین معنی که نظرات یا برنامههایی که کاندیداهای ریاست جمهوری بیان میکنند عمدتاً راهحلهایی است که از دل مشکلات کنونی و ضعف عملکرد دولتی که بر سرکار است بیرون میآید. مشکل صعود قیمت دلار در دولت احمدینژاد ، با وعده انتخاباتی پایین آوردن ارزش دلار در قبال ریال از طرف آقای روحانی به غنیمت گرفته میشود و بر همین منوال کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ نیز وعده حل مشکل بیکاری و تولید را به دلیل ایرادات اساسی در برنامه دولت یازدهم از جمله افزایش حجم واردات و در پی آن ورشکستگی تولیدات داخلی و سیر صعودی نرخ بیکاری، محور برنامههای خود قرار میدهند. با این نگرش مشکلات کشور شاید در مقاطعی تقلیل یابد ولی گپ بین Mission و Vision کاسته نمیگردد. درحالیکه از نگاه یک استراتژیست اندیشه خودکفایی یا کدآمایی ، به عنوان یکی از ورودیهای سیستم باید بستر اجرایی خود را آماده سازد و تمامی اجزاء سیستم تعریف شوند تا خروجی موفق و مورد نظر مهیا گردد. این موجب میشود که روسای جمهوری که بر سرکار میآیند اگر هر یک از اجزا ء سیستم را تغییر دهند، میدانند که خودکفایی محقق نمیگردد و خروجی چیز دیگری خواهد بود.
متأسفانه سایتهای متعددی با نامهای پرطمطراق «اتاق فکر» ، «کرسیها» و . . . به وجود آمده است. همچنین آییننامههای متعدد کرسیهای آزاداندیشی از سوی آموزش عالی تهیه و تصویب و به دانشگاهها ابلاغ گردیده ولی هیچ خروجی و تولید و فرمولی برای سیستم مدیریت کشور مشاهده نمیشود. در این برهه از زمان اندیشکده یقین تنها مرکزی است که بهطور سیستماتیک به این امر مهم میپردازد. و بر این باور است که تا این خلاءها از بین نرود و تولید اندیشهای برای سیستم تحقق نیابد، اداره کشور به فرد و نظرات و سلایق وی وابسته خواهد بود و با تغییر رییسجمهور، اداره نظام نیز دستخوش این دگرگونیها شده و اهداف در بستر بیثباتی ضربه خواهند دید.
پینوشت:
[1] Ludwig Von Bertalanffy
[2] جلسه ۲۶ کلبه کرامت
[3] جلسه ۲۸ کلبه کرامت
[4] برگرفته از سخنرانیهای 6/6/92 و 25/3/95
[5] بیانات در دیدار جمعی از نخبگان کشور 6/8/88
[6] بیانات رهبری در دیدار جمعی از استادان، فضلا و طلاب حوزههای علمیه 8/6/86
[7] http://feghahat. com
عالی بود. مرسی.
با عرض سلام
سایت مثل همیشه عالی است فقط سوالم این است که چرا انتخابات 96 را تحلیل نمی کند؟
سلام. خسته نباشید اگه ممکنه مقالات رو توقالب پی دی اف اراءه بدید خیلی عالی میشه چون اینطور قابل چاب نیست . ممنون و موفق باشید
سلام علیکم
ذیل هر مقاله می توانید از دکمه «چاپ مطلب» استفاده کنید و نسخه مناسب چاپ مقاله را مشاهده کنید و با استفاده از ctrl + p در مرورگر آن را به فایل PDF تبدیل کنید.