با بررسی اتفاقات یک سال اخیر میان ایران و عربستان سعودی میتوان به این نتیجه دستیافت که نوعی گرایش به ایجاد تنش و آشوب در رفتار سعودی و در مقابل آن نوعی رفتار مبتنی بر بازداری از سوی ایران در دستور کار دو کشور قرار گرفته است که با وجود دلایل کافی برای آغاز درگیریهای نظامی، سبب جلوگیری از این امر شده است.
البته در اینجا باید این نکته را نیز یادآور باشم که اولاً درگیری نظامی لزوماً به معنای جنگ تمامعیار نیست و ثانیاً بروز جنگ میان قدرتهای منطقه خاورمیانه، به دلیل همسطح بودن تقریبی قدرت نظامی، اصولاً امری بسیار بعید میباشد.
بعد از آغاز تغییرات ژئوپلیتیکی خاورمیانه در سال ۲۰۰۱ و تغییر حکومت کشورهای افغانستان و عراق بر اثر جنگ ایالاتمتحده، در پی آن تغییر شکل و فرم گروههای تروریستی در این منطقه و نهایتاً تغییر در حاکمیت کشورهای منطقه بر اثر بروز جنبشهای مردمی، توازن قدرت در خاورمیانه از سوی جبهه اعراب به طرف جبهه ایران تغییر کرد که نمونههای آن را در استیلای هژمون ایران در کشورهای یمن، لبنان، عراق، سوریه و… میتوان ملاحظه کرد.
طبیعتاً زمانی که حکام سعودی خود را پیشوای اعراب دانسته و در پی ایفای نقش برادر بزرگتر اعراب باشند، تضعیف جبهه اعراب در وهله نخست آنها را به واکنش واخواهد داشت. ازاینروی عربستان سعودی برای مقابله با جبهه تحت استیلای ایران چند راهکار عمده را در دستور کار قرار داد.
راهکار اول عربستان به انزوا کشاندن ایران، تضعیف ژئوپلیتیک ایران و در نهایت برتری ژئوپلیتیک بر ایران در منطقه بوده است که با توجه به عدم ارتباط میان ایران و غرب در سالیان گذشته به واسطه تحریمها، راهکاری مناسب برای عربستان محسوب میشد. لیکن این طرح با توافق ایران و غرب بر سر مسئله هستهای و ایجاد رابطه میان ایران و غرب عملاً با شکست روبهرو شده و امروزه به طور تصنعی و در سطوح پایین حکومتهای غربی در جریان است که طبعاً کارایی لازم را برای عربستان نخواهد داشت.
راهکار دوم، ایجاد جنگ نیابتی با ایران است. نمیتوان ادعا کرد که شروع درگیریهای نظامی در عراق و خصوصاً سوریه کاملاً توسط عربستان سعودی طرحریزی و تحت امر آن بوده است ولی با قدرت میتوان مدعی بود که عربستان از وضعیت شبه آشوب در این دو کشور بهره برده و آن را به مرحله آشوب حداکثری رساند. آشوبی که امروز به جنگهای تمامعیار بدل شدهاند. هدف عربستان از این اقدام در وهله نخست تضعیف بازیگران هلال شیعی و در وهله دوم درگیر کردن ایران در جنگهای داخلی این کشورها بوده است. عربستان میداند شکست نیروهای تحت حمایت ایران در سوریه، عراق و حتی یمن عملاً ناشدنیست لیکن با درگیر کردن حداکثری ایران در این بحرانها، امید به تسهیل در نیل به اهداف سیاسی خود در صحنه جهانی و منطقهای با ایجاد ائتلافهای ضد ایرانی دارد. این طرح به طور مقطعی در عرصه جهانی برای سعودیها میتواند مؤثر باشد ولی در عرصه منطقهای خیر زیرا اصولاً قدرتهای منطقهای مانند ترکیه، پاکستان، مصر و حتی اسرائیل علاقهای برای درگیری سیاسی و خصوصاً نظامی با ایران ندارند.
راهکار سوم عربستان، ایجاد دوگانه شیعه و سنی، و جایگزین کردن آن با دوگانههای قومیتی است. هدف اول این طرح تضعیف نیروهای بالقوه تحت استیلای ایران در سرزمینهای عربی مانند عربستان، بحرین و یمن، و هدف دوم آن ایجاد نفاق میان نژادهای عرب و فارس در خاک ایران است. نوع مبارزات شیعیان در سه کشور فوق تاکنون از ثمربخش بودن این طرح برای سعودی جلوگیری کرده زیرا شکل و فرم این مبارزات به گونهایست که مشروعیت حاکمان کشورها را تحتالشعاع قرار میدهد نه مذهب آنها را و با نگاهی به پیشینه تاریخی ایران نیز میتوان دریافت که هدف دوم این طرح یعنی تجزیه ایران بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا طرحی راهبردی.
راهکار چهارم عربستان بهرهجویی از ابزار نفت علیه ایران است. این راهکار در چهارچوب مسائل اقتصادی دستهبندیشده و طبعاً از شاخصههای دنیای اقتصاد تبعیت خواهد کرد، نه شاخصههای سیاسی و نظامی. عربستان قصد دارد تا با پایین نگهداشتن قیمت نفت به ایران و علاوه بر آن به دیگر رقبای نفتی خود صدمه وارد کند و البته نباید فراموش کرد خود سعودیها نیز از این ماجرا متضرر خواهند شد. راهکار ایران نیز برای مقابله با این طرح، افزایش تولید است که توافق با غرب نیز باعث تسهیل در این امر شده. شاید عربستان بخواهد با افزایش تولید خود بازار نفتی ایران را تخریب کند اما این امر پیرو قواعد اقتصادی منجمله قاعده عرضه و تقاضا است و باز هم بیش از ایران، خود عربستان بیشترین خسارت ناشی از این مسئله را تقبل خواهد کرد زیرا این طرح به معنای فروش نفت بیشتر با قیمت کمتر است! و البته با توجه به وضعیت اقتصادی نابسامان عربستان، باید دید این کشور تا کجا توانایی مقابله با مشکلات اقتصادی ناشی از این طرح را خواهد داشت.
با بررسی مسائل ذکر شده باید اذعان کرد راهکارهای حکام سعودی برای مقابله با ایران بسیار نزدیک به بنبست هستند و این کشور در مقابله ایران به بنبست استراتژیک رسیده است.