ریشه استراتژی به واژهی یونانی استراتگوس Strategos برمیگردد.[2] استراتگوس که در جمع به صورت Strategi یا Strategoi در میآید، در واقع لقب رهبران ارتش باستان (و به خصوص رهبران ارتش باستان آتنی) بود که به دلیل فرماندهی و فن دستور دادن به نیروهای ارتش و تعلیمات اصول خاص نظامی و تدبیر جنگی، به ایشان اطلاق میشد.[3]
واژه استراتگوس مشتق شده از استراتوس Stratos یعنی ارتش است. پیدایش واژه استراتگوس همزمان با افزایش میزان اهمیت و پیچیدگی بیشتر تصمیمگیریهای نظامی بود. جنگیدن به نقطه عطفی رسیده بود؛ زیرا طرفین جنگ دیگر قادر نبودند که صرفاً به فداکاریها و از خودگذشتگیهای فردی جنگجویانشان برای دستیابی به پیروزی متکی باشند، بلکه مجبور بودند که فعالیتهای جنگی واحدهای بیشماری متشکل از سپاهیان خود را هماهنگ کنند. در ضمن با اهمیت روزافزون نیروهای دریایی در این دوران بر تعداد متغیرهایی که باید یک فرمانده نظامی در طرحریزی عملیات جنگی در نظر بگیرد، افزوده گردید. در نتیجه، چگونگی هماهنگی و آمیختگی یکانهای مختلف در نیروهای نظامی از طریق طرحریزی جامع از حیاتیترین مسائل تصمیمگیری برای فرماندهان موفق بشمار آورده شد. [4]
امروز این واژه برای طرحریزی جامع در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی به كار میرود.
سطوح مختلف استراتژی:
الف- در نیروهای مسلح ایالات متحده
1- سطح فنی استراتژی Technical Strategy
2- سطح تاکتیکی استراتژی Tactical Strategy
3- سطح صحنهی عملیات استراتژی Theater Strategy
4- سطح استراتژی بزرگ Grand Strategy
ب- در جمهوری اسلامی ایران
1- سطح تکنیکی
2- سطح تاکتیکی
3- سطح عملیاتی
4- سطح استراتژیکی
5- سطح فوقاستراتژیکی (ابراستراتژی)[5]
استراتژی Strategy
استراتژی، هنر و علم به میدان آوردن منابع و نیروهاست. [6]
استراتژی بزرگ Grand Strategy
هنر و علم به کار بردن قدرت ملی، در تمام شرایط، به منظور دستیابی به مقاصد امنیت ملی، که به وسیله اعمال کنترل از نوع و درجه مطلوب بر دشمن با توسل به نیرو، تهدید به استفاده از نیرو، فشار غیرمستقیم، دیپلماسی، طفره و نیرنگ، و سایر وسایل قابل تصور انجام میگردد. [7]
استراتژی ملی National Strategy
هنر و علم به کار بردن قدرت ملی برای دستیابی به مقاصد ملی در تمام شرایط و در زمان آرامش و جنگ. [8]
اصل Principle
قانون مسلطی که بر رفتار و کردار ملی حکمفرماست؛ یک عقیده، یک دیدگاه، یا اعتقادی که بر شیوه زندگی یک ملت نفوذ هدایتکنندهای را دارد. [9]
بلند مدت Long Time
دورهای به اندازه كافی طولانی كه هم اجازه افزایش ظرفیت را بدهد و هم چنین فرصت دگرگونیهای چشمگیر و مؤثر در تولید و مصرف را امكانپذیر سازد. [10]
تاکتیک Tactics
هنر و علم هدایت و ادارهی منابع و نیروها در صحنه و میدان عمل است. [11]
دکترین ملی National Doctrine
قواعد کشوری (ملی) حاکم بر رفتار، بدون قدرت قانونی. [12]
سطح فوقاستراتژیك Superstrategic Level
بالاترین سطح طرحریزی و اجرای جهانی، که حوزهی ابراستراتژی را دربرمیگیرد. (ردهی اداری رهبری انقلاب اسلامی).[13]
سطح استراتژیك Strategic Level
بالاترین سطح طرحریزی و اجرای ملی، که حوزهی کلان موضوعات را به صورت همهجانبه و جامع در بر میگیرد، مانند ردهی اداری قوای سهگانه (ردهی اداری رئیس جمهور).[14]
سطح صحنه Theater Level
سطح طرحریزی و اجرای واسط میان سطح فوقاستراتژیک و سطح استراتژیک.[15]
سطح عملیاتی Operational Level
سطح طرحریزی و اجرای واسط میان سطح استراتژیک و سطح تاکتیکی که حوزهی کلان موضوعات را به صورت موردی در بر میگیرد، مانند ردهی وزرا.[16]
سطح تاكتیكی Tactical Level
سطح طرحریزی و اجرای خرد، که حوزهی کلی یک موضوع را در بر میگیرد، مانند ردهی اداری منطقهای حوزه کلی یک استان.[17]
سطح تكنیكی Technical Level
سطح طرحریزی و اجرای فنی – فردی، که حوزهی جزء یک موضوع را در بر میگیرد، مانند ردهی یک راننده – یک اپراتور – یک تکنیسین – و … .[18]
سیاستهای ملی National Policies
راهکارهای کلی یا بیانات هدایتکننده و توجیهی که برای تعقیب مقاصد ملی توسط یک دولت اتخاذ میشوند.[19]
طرحریزی Planning
فرآیند تبدیل سیاستPolicy به برنامه Program، طرحریزی نامیده میشود. طراح، سیاست را ساختاربندی، زمانبندی و هزینهبندی مینماید. در این صورت، «طرح» تهیه شده است. طرح مصوب را «برنامه» و برنامهی غیر مصوب را طرح مینامند.[20]
سطوح مختلف طرحریزی:
1. طرحریزی فوقاستراتژیکی Superstrategic Planning
2. طرحریزی استراتژیك Strategic Planning
3. طرحریزی عملیاتی Operational Planning
4. طرحریزی تاكتیكی Tactical Planning
5. طرحریزی تكنیكی Technical Planning
طرحهای استراتژیکی – طرحریزی استراتژیک Strategic Plans
فرآیند تبدیل سیاست استراتژیكی به برنامهی استراتژیكی است. [21]
طرحهای کوتاهمدت استراتژیکی، برای دو سال طرح میشوند. طرحهای میانمدت برای دورهای بین سه الی ده سال تدوین میگردند. طرحهای درازمدت برای دورهای بین یازده الی بیست سال و یا بیشتر طرح میشود.
كوتاهمدت Short Term
آیندهی خیلی نزدیك، كه در طی آن انعطاف در بهرهبرداری به دلیل ظرفیت و روشهای فنی موجود، محدود است. [22]
پینوشت:
1. صحراگرد،مجید؛ مطالعه طرح ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده انرژی، دانشگاه عباسپور، 1386، صفحه 6.
2. Merriam-Webster’s collegiate dictionary, 11th Ed., Massachusetts, U.S.A, Merriam-Webster Incorporated, 2005. Word: Strategy .
3. باقری، م. فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسی، چاپ اول، تهران، انتشارات خرد، بی تا، ص17.
4. لطفیان، سعیده؛ استراتژی و روشهای برنامهریزی استراتژیک، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی 1384، صص 1-24.
5. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .
6. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .
7. کالینز، جان؛ استراتژی بزرگ، بایندر، کوروش (مترجم)، چاپ اول، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1383، ص 473.
8. استراتژی بزرگ، ص 473.
9. استراتژی بزرگ، ص 473.
10. صحراگرد،مجید؛ مطالعه ی طرح ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده انرژی، دانشگاه عباسپور، 1386، ص 25.
11. استراتژی بزرگ، ص 481.
12. مطالعه طرح ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 45.
13. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .
14. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.
15. سایت اینترنتی http://www.andishkadeh.ir .
16. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.
17. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.
18. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 52.
19. استراتژی بزرگ، ص 496.
20. استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 58.
21. استراتژی بزرگ، ص 499.
22. طرح ریزی استراتژی ملی انرژی جمهوری اسلامی ایران در افق 1414، ص 72.
اندیشکده یقین
سلام
خدا قوت
فقط میتونم در حال حاضر بیان احساس کنم
اینکه عاملین اندیشکده ، بخصوص بنیان گزار علم استراتژى ایران عزیز ،
باعث روشنى مسیر زندگى ام و گسترش جهان بینى ام شده اند ( به صورت رایگان ) کمال تشکر را دارم
از خداوند برایتان افزونى توان و خلاقیت را خواستارم .
اصل Principle
قانون مسلطی که بر رفتار و کردار ملی حکمفرماست؛ یک عقیده، یک دیدگاه، یا اعتقادی که بر شیوه زندگی یک ملت نفوذ هدایتکنندهای را دارد
ایا دکترین نزدیک به این مفهوم نیستش؟