اتیمولوژی واژه Rights:
Right: something that you are morally, legally or officially allowed to do or have. (I)
Moral: relating to the principles of what is right and wrong, and with the difference between good and evil. (II)
درست یا غلط بودن از دیدگاه چه کسی ؟ خوب یا بد بدون از دیدگاه چه کسی ؟ از دید انسان !؟
Legal: allowed, ordered or approved by law. (III)
Law: the system of rules that citizens of a country, city, state etc. most obey. (IV)
Rule: an official instruction that says how things must be done or what is allowed. (V)
Official: approved of or done by someone in authority. (VI)
Authority: the power you have because of your official position. (VII)
شخص دارای اختیار وضع قوانین، بر چه مبنایی این قوانین را ایجاد می کند ؟ بر مبنای عقل محدود خود ؟
اتیمولوژی واژه حق:
حق : عدل (VIII)
عدل یعنی هر چیز در جای خود قرار بگیرد . چه کسی می تواند جای صحیح هر چیز را تعیین کند؟
آیا به جز پدید آورنده یک مجموعه ، کسی توانایی جایابی اجزا را دارد ؟ آیا انسان ها خالق خود هستند ؟
نتیجه گیری:
Human Rights
چیزهایی که انسان مجاز است داشته باشد و یا کارهایی که مجاز است انجام دهد .
(بر مبنای اصول تعیین شده توسط انسان های صاحب قدرت)
حقوق بشر
چیزهایی که انسان مجاز است داشته باشد و یا کارهایی که مجاز است انجام دهد .
(بر مبنای اصول تعیین شده توسط خداوند)
پی نوشت:
i: Longman Dictionary
ii: Longman Dictionary
iii: Longman Dictionary
iv: Longman Dictionary
v: Longman Dictionary
vi: Longman Dictionary
vii: Longman Dictionary
فرهنگ لغت معین :viii
نوشته آقای فرهاد قلعه ای
سلام
کاش کمی مبسوط تر توضیح می دادید و توضیحات نتیجه گیری خود را می نوشتید.
و همچنین ترجمه ی بخش های انگلیسی را قرار می دادید.