امروزه از پایان جنگ جهانی دوم ۶۰ میلیون پناهنده و مردم رانده شده در جهان وجود دارند که تقریباً نیمی از آنها مسلمان هستند. بعد از پناهندگان افغانی، سوریها بزرگترین گروه را تشکیل میدهند و هماکنون نیز صدها هزار مسلمان روهینگیا در بخشی از این تصویر دردآور بر روی کره زمین سهیم هستند.
تاریخچه روهینگیا
«برمه» یا «Burma» نامی انگلیسی است که در دوران حکومت استعماری انگلیس بر کشور برمه در اواخر قرن هجدهم انتخاب شد و انگلیسیها آن را از پرتغالیها که به این کشور Birmania میگفتند، برگرفتند که خود از کلمه محاورهای و بومی Bama که نام بزرگترین قوم در برمه بود مشتق شده است. گفته میشود که کلمه باما نیز از میانمار یا میانما Myanmar/Myanma که از سال ۱۲۳۵ میلادی این کشور به این نام نامیده میشد به وجود آمده است. برای گروههای مبارز نام «میانما» انعکاسی از گرایش ضد استعماری است چرا که قبل از ورود انگلیسیها، کشور این نام را با خود داشت. ازاینجهت در سال ۱۹۸۹ ژنرال Saw Maung نام انگلیسی برمه را به میانمار تغییر داد. درحالیکه بیشتر سازمانها مانند سازمان ملل متحد این نام جدید را به رسمیت شناختند ولی آمریکا و انگلیس تا کنون همان نام برمه را در اسناد دولتی و رسمی خود استفاده میکنند.[1]
ترکیب قومی میانمار
یازده قوم و طایفه اصلی در این کشور زندگی میکنند که بامار[2] و شان[3] دو قومی هستند که بیشترین تعداد را دارند. ولی در کل ۱۳۵ طایفه در میانمار وجود دارد. جمعیت روهینگیا ۱/۳ میلیون نفر از کل جمعیت ۵۳ میلیون نفری میانمار را تشکیل میدهد که در ایالت راخین[4] در غرب میانمار زندگی میکنند.
انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن با بمبهای اتمی آمریکا, به مستعمره قرار دادن برمه ادامه داد و چون از کاهش قدرت خود بر برمه میترسید کلید مشکل را در تقویت قوم اقلیت کارن[5] دید.
در سال ۱۹۴۸ برمه استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد و در همان سال که بذر جداسازی ایالت کارن با پشتیبانی انگلیس کاشته شده بود, پا گرفت و درگیری مسلحانه آنها با حکومت کمونیستی برمه آغاز شد.[6]
بزرگترین پناهنده قومی از برمه کارنها بودند که به تایلند پناهنده شدند. آمریکا و ویتنام در دهه ۱۹۶۰ از قوم کارن علیه کمونیستهای برمه حمایت میکردند و آنها را مسلح مینمودند. وقتی برمه در سال ۱۹۹۷ عضو آسه آن شد ویتنام از در دوستی با دولت میانمار برآمد و حمایتش را از کارن قطع کرد. تا اینکه در سال ۲۰۱۰ دولت غربگرا در برمه روی کارآمد.
از این ۱۳۵ قوم و طایفه، دولت میانمار برای روهینگیا هیچ حق قانونی یا وجاهت حقوقی قائل نیست و معتقد است آنها بنگالی هستند که بهطور غیرقانونی در این کشور بسر میبرند. در ماهنامه The Islamic که به قلم Adem Carroll دراینباره مطلبی چاپ شده، آمده است: مسلمانان صدها سال است که در برمه زندگی میکنند و سکههای قدیمی نشان میدهد که مسلمانان حتی در مقام قدرت نیز بودهاند.
Daniel Wagner
دنیل وگنر[7] مؤسس «راهحل برای ریسکهای کشور» و مدیرعامل «شرکت ریسک» و نیز مؤلف کتاب Virtual Terror است. وی در آسیای جنوب شرقی و چین و سنگاپور بهعنوان مدیر منطقهای ریسکهای سیاسی فعالیت کرده و پستهای مدیریتی متعددی درزمینهی ریسکها و مدیریت اقتصادی در آسیا و آمریکا داشته و نیز مقالات فراوانی در خصوص «مدیریت ریسک و امور جاری» نگاشته است.
وی در مقالهای تحت عنوان «چگونه طمع، پول و قدرت، سوخت آتش عذاب مردم روهینگیا در میانمار است» به نکته مهمی اشاره میکند و مینویسد: صاحبمنصبان رسمی انگلستان استعمارگر، هنگام واگذاری برمه، قوم روهینگیا را در لیست سرشماری و آمار اقوام موجود در برمه حذف کردند.[8]
در دهه ۱۹۴۰ زمانی که بریتانیا بعد از حمله ژاپن به برمه در سال ۱۹۴۲ در زمان جنگ جهانی دوم کنترل بنگلادش را به دست گرفت، ۲۲ هزار روهینگیا به داخل بنگلادش پناهنده شدند. برمه در سال ۱۹۴۸ مستقل شد و در دهه ۱۹۷۰ با شروع غربال کردن و جداسازی تبعههای برمهای از غیر برمهای یا خارجیها ۲۰۰ هزار نفر روهینگیا مجبور به کوچ به بنگلادش شدند. بنگلادش بیشترین تعداد پناهندگان مسلمان روهینگیا را در سالهای ۱۹۹۱ تا ۹۲ داشت بهطوریکه ۲۵۰ هزار نفر مجبور به مهاجرت شدند.[9]
بیشترین ظلم در مورد اقلیتهای مذهبی و قومی در دنیا به مسلمانان روهینگیا روا داشته شده است، آنها در ایالت راخین در مرز بنگلادش زندگی میکنند. روهینگیا در مورد تاریخ خود معتقدند از نسل مسلمانانی هستند که بهعنوان تاجر به میانمار آمده بودند. البته آنها به زبان بنگالی صحبت میکنند. دولت میانمار روهینگیا را مهاجرین غیرقانونی میداند و سالهاست که از خدمات اولیه آموزش، بهداشت و شهروند بودن محروم هستند.
گاردین مینویسد: «در برخی گزارشها آمده است که در اکتبر ۲۰۱۶ نه افسر پلیس میانمار توسط مردان مسلح کشته شدند که مدعی هستند آنها مسلمان بودند. پسازآن دولت میانمار اعلام کرد که میخواهد کشور را از اقلیت مسلمانان که تروریست هستند خلاص کند.»[10] ولی این مسئله عجیب مینماید چراکه فشار به این اقلیت و سیاست پاکسازی قومی را سالهاست که دولت میانمار در پیشگرفته بنابراین به این ترور باید با شک و تردید نگریست.
در خاتمه نشست آسه آن (ASEAN) در تایلند، رهبران این پیمان منطقهای تصمیم گرفتند که روهینگیا را مهاجران غیرقانونی از اقیانوس هند بنامند. سایت روهینگیا اینترنشنال مینویسد: آیا کسی باور میکند که انسانهایی از اقیانوس به وجود بیایند؟ اگر اینطور است بنابراین کار تایلند که قایقهای پناهندگان روهینگیا را به سمت اقیانوس هند برمیگرداند خطا نیست چون آنها طبق تصمیم رهبران آسه آن مخلوقات اقیانوس هند هستند. طبق اطلاعات موثق، حالا کارتهای هویت قبلی روهینگیا را که «تبعه برمه» در آن قید شده بود میگیرند و کارت هویت جدیدی میدهند که خارجی بودن آنها بهصورت حروف FRC در آن قید شده است. دارندگان کارت اف.آر.سی. نمیتوانند پاسپورت برای مسافرت بگیرند و یا در انتخابات شرکت کنند.
«روهینگیا اینترنشنال» نیز در مورد تاریخچه روهینگیا معتقد است: از لحاظ تاریخی آراکان (Arakan) نه قسمتی از برمه بود نه بنگلادش. بلکه یک منطقه مستقلی بود که سالها توسط مسلمانان اداره میشد. بنگلادش استقلال خود را از پاکستان در سال ۱۹۷۱ به دست آورد و مردم روهینگیا از قرن هفتم در آراکان زندگی میکردند.[11]
تحلیلهای مختلف از علل نسلکشی روهینگیا
الف) استعمار انگلیس
همانطور که اشاره شد انگلیس عامداً نام مردم روهینگیا را از لیست اقوام موجود در برمه حذف کرد و پایه اختلاف را گذاشت. رئیسکل ارتش میانمار در یک کنفرانس خبری گفته بود: «نیاز به تکمیل یک کار ناتمام باقیمانده از جنگ جهانی دوم بود» با نگاه به تاریخ میبینیم که چگونه استعمار از خود فجایع دنبالهداری بجای گذارده است.
http://www.nationalarchives.gov.uk/cabinetpapers/documents/maps-in-time.pdf
ایندیپندنت طی مقالهای تحت عنوان «چه چیزی موجب نسلکشی مسلمانان روهینگیا در میانمار شد؟ کلونیالیسم غربی»[12] به نقش استعمار انگلیس بهعنوان علت اختلافات قومی و طایفهای در جهان اشاره میکند و در این زمینه اینگونه توضیح میدهد: با توجه به رنگ پوست تیرهتر روهینگیاییها و مذهب متفاوتشان، شایع است که مردم روهینگیا از بنگلادش آمدهاند. در حقیقت آنها ریشه تاریخی در مرزهای میانمار دارند به همین صورت، جوامع بنگلادشی نیز در استان چیتاگنگ[13] در همسایگی با استان یا ایالت آراکان در میانمار ساکن هستند. ایجاد مرز بین این دو استان محصول استعمار است. در واقع بریتانیا قول استقلال را هنگام جنگ با ژاپن به روهینگیا داد اگرچه به آن عمل نکرد و قول خود را زیر پا گذاشت. با توجه به پیشبینی تنش بین روهینگیا و دیگر اقوام در میانمار، برخی از مردم روهینگیا درخواست ملحق شدن به بنگلادش را هنگام ایجاد مرز بین بنگلادش و برمه در سال ۱۹۴۷ کردند.
ایندیپندنت همچنین در ادامه مینویسد: در سال ۱۹۴۷ روهینگیاییها توسط دولت با رده «خارجی» طبقهبندی شدند و در سال ۱۹۸۲ نه فقط به آنها تابعیت داده نشد بلکه حق زندگیکردن در میانمار را نیز نداشتند مگر آنکه مدارک و اسنادی نشان دهند که اثبات کند اجدادشان قبل از استقلال میانمار در آنجا زندگی میکردند اگرچه چنین مدارکی برای بیشتر جوامع در دنیا غیرقابل حصول است.
یکی از مسئولین دولتی ایالت راخین گفته بود: «چطور میگویید ما پاکسازی قومی میکنیم (اشاره به نظر سازمان حقوق بشر سازمان ملل متحد که این عمل را پاکسازی فومی دانسته است) اینها یک گروه قومی نیستند.» و درنتیجه خشونت به حدی رسید که بعد از ۲۰۱۲ صدها نفر از روهینگیا را با وضع فجیعی کشتند و ۱۲۵ هزار نفر از مسلمانان روهینگیا از محل زندگی خود مجبور به فرار شدند. طبق اعلام سازمان ملل متحد امسال بیش از هزار نفر روهینگیایی کشته شدهاند. روهینگیا در کمپهای پناهندگان در شرایط بسیار بدی بسر میبرند؛ نه تبعه کشوری هستند و نه بهداشت اولیه دارند و نه کار و درآمدی. جامعه بینالملل از اقدام علیه این جنایت جنگی خودداری میکند و دولت انگلیس به فروش بیش از نیم میلیون پوند سلاح به میانمار دستش به خون روهینگیا آلوده است.
ب) نفت و گاز و منافع چین و هند در میانمار
میانمار بین کشورهایی که همیشه به منابع آن طمع داشتهاند ازجمله چین و هند واقع شده است. از سال ۱۹۹۰ شرکتهای چینی در ایالت «شان» در شمال میانمار به بهرهبرداری از چوب درختان، رودخانه و منابع معدنی آن میپردازند. در ایالت راخین در غرب میانمار منافع چینیها و هندیها بسیار وسیع میباشد و آن احداث زیرساختها ولولههای نفتی در منطقه است. آنها میگویند چنین پروژهای برای میانمار شغل زا و درآمدزا خواهد بود. میانمار در سال ۲۰۱۱ درهای خود را برای سرمایهگذاری خارجی باز کرد. فوراً پس از اعلام این سیاست در سال ۲۰۱۲ تهاجمات به مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین گسترش یافت و همزمان دولت میانمار قوانینی برای توزیع اراضی کشاورزی وضع کرد و موجب شد شرکتهای بزرگی از گرفتن اراضی سود ببرند. احداث خطوط لولههای نفتی در سپتامبر ۲۰۱۳ توسط کمپانی نفتی چین سیان پی سی (CNPC) آغاز شد که مرکز ایالت راخین را به چین وصل میکرد. به همین دلیل چین برای حفظ منافع خود از دولت میانمار در عملیات علیه روهینگیا پشتیبانی میکند. بنا به گزارش رویترز در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷ وزیر خارجه چین در ملاقات با دبیر کل سازمان ملل اعلام کرده است که چین از تلاشهای دولت میانمار برای حفظ امنیتش در ایالت راخین حمایت میکند.[14]
هند نیز در پروژه حملونقل دریایی و اتصال هند به خلیج بنگال سرمایهگذاری کرده است و این پروژه بهوسیله این کشور تأمین مالی و ساخته شد. بنابراین ایالت راخین، هم برای چین و هم برای هند یک منطقه استراتژیکی بوده و هست.
ج) راهبان بودایی ضد اسلام
حدود ۴۹۰ میلیون نفر بودایی در دنیا وجود دارند و این یعنی ۱۰ درصد جمعیت جهان که در آموزشهایشان «صلح» و «عدم خشونت»(Non violence & Peace) را یک پیام جهانی میدانند.
اصول عقاید بودا مهربان و آرام بودن، صبر داشتن، احترام به عقاید عمومی برای صلح، خودداری از هر نوع تنفر، خودداری از خودخواهی، رضایت خود را فدای سعادتمندی دیگران کردن، میباشد.
نظر بودا در مورد دیگر مذاهب نیز بسیار غیرانحصارگرایانه است. آنها معتقدند: «بودایی یک وحی نیست که آن را منحصر کند بلکه یک کشف است و بودا فرهنگ و مذهب را تنیده میداند. برای یافتن حقیقت ما باید متحد شویم و دست در دست هم دهیم تا به هماهنگی مذهبی برای سعادت بشر برسیم. امروز باید به هر فرد مقدس یا مذهبی که خالصانه مذهبش را پیروی میکند احترام بگذاریم. بودائیسم یک مذهب است که هم خود زندگی میکند و هم میگذارد که دیگران زندگی کنند بنابراین بوداییها فقط باید پند دهند بدون استفاده از هیچ قدرتی. فقط باید راه را نشان دهند. بزرگترین معجزه آن است که یک انسان بد را به یک انسان خوب تبدیل کنی نه اینکه مذهبش را تغییر دهی.»[15]
حال بسیار سخت است که این نیم میلیارد نفر جمعیت را با این طرز تفکر علیه گروه یا مذهبی برانگیخت. چگونه میتوان مثل شیعه و سنی یا مسیحی و مسلمان بین بودا و دیگر مذاهب بخصوص علیه مسلمانان تنش ایجاد کرد و جنگ را شعلهور ساخت.. میانمار باسابقه تاریخی اختلاف بین گروههای قومی برجایمانده از دخالت استعمار پیر و مرز کشیهای تصنعی و دستکاریشده و هدفدار، بهترین پتانسیل برای ایجاد این جرقه بود. اسلام صهیونیست که گروههای تکفیری سلفی سردمدار آن هستند بهعنوان وسیله مناسبی برای ایجاد یک خصومت خونین برگزیده شد. از طرف دیگر نیاز و ارتباط نزدیک راهبان بودایی با ارتش کشور نقطهضعف مناسبی بود. بیشتر راهبان میانمار برای یک یا دو سال در یک صومعه زندگی میکنند و سپس به خانواده بازمیگردند. در این مدت هزینه خورد و خوراک راهبهها توسط ارتش تأمین میشود. چنین رابطه عمیقی را در سریلانکا نیز بین راهبان و نیروی نظامی کشور میتوان پیدا کرد، جایی که نهضت دیگری بنام «۳۶۰» علیه مسلمانان شکل گرفته است و این پاشنه آشیل راهبان میانماری بود. بنابراین این دو فاکتور در شوراندن راهبان علیه مسلمانان کافی بود.
Ashin Wirathu
در برمه راهبه بودایی بنام ویراتو[16] «نهضت ۹۶۹» خود را در اعتراض به طالبان به دلیل تخریب اماکن مقدس بودا در بامیان افغانستان سازماندهی کرد ولی هماکنون این نهضت علیه هر مسلمانی در برمه فعالیت میکند. این نهضت خود را ناسیونالیست و ضد اسلام معرفی میکند. ویراتو در سال ۲۰۰۳ به ۲۵ سال زندان محکوم شد ولی پس از ۷ سال در سال ۲۰۱۰ از زندان آزاد گردید. مجله International Business Time وی را «بن لادن برمه» لقب داده است و وی آن را انکار نمیکند. ویراتو در سال ۲۰۰۳ به دلیل انتشار جزواتی علیه مسلمانان و اسلام هراسی به زندان رفت. ولی هماکنون ازآنجاکه صدای ویراتو با سیاست دولت میانمار در مورد مسلمانان روهینگیا همنوایی دارد، از فعالیتهایش جلوگیری به عمل نمیآید.
تاکنون بیش از هزار نفر از مردم روهینگیا به فجیعترین شکلی کشته شدهاند که با هماهنگی دولت، ارتش و راهبان میانمار صورت میگیرد.
د) کلپتوکراسی[17] حاکم بر میانمار نه دموکراسی
این دیدگاه که بیشتر «واگنر» مدعی آن است، فساد و غارت را مبنای تحلیل خود میگذارد و معتقد است که همراه با سکوت سو چی رئیس حکومت لیبرال دمکرات میانمار که مشارکت وی با نظامیان را در فاجعه روهینگیا نشان میدهد، این حاکمان نظامی میانمار هستند که دهها سال است منابع ثروت طبیعی کشور را غارت میکنند و مسئول فاجعه نسلکشی مسلمانان روهینگیا هستند. حاکمان نظامی همچنان در جستجوی ثروت هنگفت از فروش منابع طبیعی کشور به کشورهای اطراف جهان میباشند و تعجبی ندارد که چرا تهاجمات ددمنشانه علیه روهینگیا ادامه دارد. اگر ایالت راخین عاری از ثروت منابع طبیعی بود و ازنظر ژئوپلیتیکی برای انتقال نفت و گاز به چین و دیگر کشورها مهم نبود شاید دولت زیاد توجهی به روهینگیا نمیکرد. اما حقیقت این است که کشورهایی از جهان در استخراج منابع طبیعی از میانمار به طور عام و از ایالت راخین به طور خاص دخالت دارند. برای مثال در سال ۲۰۱۳ چین خط لوله گاز طبیعی از ساحل میانمار که از ایالت راخین میگذشت را به پایان رساند که نتیجه آن ۳۰ سال قرارداد با نیروی نظامی میانمار بود. این قرارداد چند میلیارد دلاری اولویت امور را در حکومتهای کلپتوکراسی مثل میانمار مشخص میکند.
نقشه زیر مناطقی که دارای چاههای نفت و گاز هستند را نشان میدهد. بیشتر میادین نفتی و گازی در ایالت راخین و در مرز این ایالت با ایالت همجوارش Magwe قرار دارد.[18]
در چند سال گذشته بیش از ۲ میلیون ایکر (حدود یک میلیون هکتار) از اراضی اقلیتهای قومی در میانمار غصب شد. مالکیت زمین در برمه مخدوش است و آن به دلیل ادعای رژیم دیکتاتوری نظامی برمه بر تمام اراضی در طول حکومتش بود. به همین علت مدیران اجرایی محلی، زمینها و اموال روهینگیا را خیلی راحت تصرف میکنند.
رژیم حجاز نیز با دولت میانمار و چین همکاری میکند تا تولید و توزیع منابع طبیعی را در ایالت راخین صنعتی کند و وقتی ریاض و پکن یک تفاهمنامه در خصوص تعهد وارد کردن روزانه ۲۰۰ هزار بشکه نفت خام به لولههای نفتی Sino-Myanmar که به چین وصل میشود امضا کردند، عربستان و چند همسایه خلیج فارس در سال ۲۰۱۱ عمیقاً در صنعت نفت وارد شدند. امارات عربی متحده نیز جادهها و هتلهایی برای رونق صنعت نفت راخین احداث کرد. همچنین در سال ۲۰۱۴ قطر شروع به حمل متان به چین از طریق میانمار نمود که خود تأکیدی بود بر نقش میانمار در ارتباط چین و دولتهای خلیج فارس. بنابراین به نظر میآید که ارتش میانمار تا وقتیکه روهینگیا از ایالت راخین بیرون رانده نشوند آرام نخواهد گرفت و سو چی نیز برای ماندن در قدرت با این شیاطین معامله کرد.
ه) اسراییل و میانمار
آیا اسراییل در پشت صحنه فجایع روهینگیا قرار دارد؟ روزنامه چپگرای اسراییل، هارتص در شماره ۶ سپتامبر ۲۰۱7[19]خود مینویسد که با تشدید خشونت در میانمار، اسراییل همچنان به جانتا[20] نیروی نظامی میانمار کمک تسلیحاتی میکند. این روزنامه با آوردن اخبار جنایات رژیم میانمار در حق اقلیت مسلمانان روهینگیا و اینکه جسد ۲۶ روهینگیایی که ۱۲ نفرشان کودک بودند از رودخانه نف (Naf) مرز بین میانمار و بنگلادش بیرون آورده شد، اعتراف میکند که هیچیک از این فجایع تغییری در سیاست اسراییل و وزیر دفاعش به وجود نیاورده و اسراییل فروش سلاح را به میانمار متوقف نکرده است.
یکی از روسای ارتش میانمار ژنرال Aung Hlaing در سپتامبر ۲۰۱۵ برای خرید تسلیحات به اسراییل سفر کرده بود و با رئیس ستاد ارتش اسراییل دیدار داشت. وی دیداری نیز با پیمانکاران نظامی و دفاعی اسراییل به نامهای Elbit Systems و Elta Systems داشته است. همچنین میشل بن باروخ[21]، رئیس همکاری دفاعی بینالمللی وزارت دفاع (SIBAT) در تابستان ۲۰۱۵ به میانمار رفت و فرمانده جانتا خریداری قایقهای تندروی Dvora از اسراییل را فاش کرد. وبسایت TAR Ideal Concepts که شرکتی اسراییلی است و متخصص در فراهم نمودن تجهیزات نظامی و آموزش آن میباشد تصویری از آموزش سلاح را انداخته و نوشته بود که میانمار استفاده عملی از سلاح را آغاز کرده است.
این اخبار حداقل نشان از رضایت رژیم اسراییل از فاجعه نسلکشی مسلمانان روهینگیا و تقویت خط مشی کنونی حاکم بر میانمار است، یکی از جاهایی که لیبرال دموکراسی و صهیونیسم باهم یکی میشوند.
و) نقش آمریکا در میانمار
بعدازاینکه برمه از مستعمره انگلیس آزاد شد (۱۹۴۸)، نگرانی آمریکا نیز از اینکه برمه بهعنوان اولین کشور آسیای جنوب شرقی به دامن کمونیسم بیفتد آغاز گردید.
در سال ۲۰۰۳ دولت و سنای آمریکا تحریمهای گستردهای را علیه برمه تصویب و اعمال کردند و بدین ترتیب حمایتهای خود را از «آنگ سان سو چی»[22] مستحکم نمودند. بنابراین دولت آمریکا همیشه درصدد براندازی حکومت سوسیالیست بوده و از معارضان دولت برمه حمایت میکرد. یکی از این معارضان داخلی، جدایی خواهان کارن بودند که سازمانی تحت نام Karen National Union KNU) تشکیل دادند. زمانی که فرمانده KNU قصد مذاکره با دولت نظامی میانمار را داشت به طور مشکوکی کشته شد.
سو چی کیست و چگونه به قدرت رسید؟
سو چی که تحصیل گرده دانشگاه آکسفورد انگلیس است در سال ۱۹۶۸ فارغالتحصیل میشود و با شعار دموکراسی با حکومت وقت که «حزب برنامه سوسیالیست برمه» در قدرت بود به مخالفت میپردازد و با تأسیس حزب (National League for Democracy (NLD یا «لیگ ملی برای دموکراسی» و با رهبری تظاهرات معروف به ۸۸۸۸ در طرفداری از دموکراسی و لیبرالیسم مطرح میشود. در سال ۱۹۹۱ جایزه صلح نوبل را به او دادند و وی در سال ۲۰۰۷ تاکتیک ضد خشونت خود را چنین اعلام کرد: «من تاکتیک ضد خشونت را نه به دلیل اخلاقی بلکه به دلیل عملی و سیاسی برگزیدم.»
Aung San Suu Kyi
آمریکا به حمایت از سو چی پرداخت و تحریمهایی را علیه برمه اعمال کرد و سو چی از این تحریمها برای فشار بر دولت وقت میانمار حمایت میکرد. با روی کار آمدن سو چی و به دست گرفتن قدرت این تحریمها در زمان ریاست جمهوری اوباما برداشته شد.
جوزف توماس مدیر مجله ژئوپلیتیکال در تایلند و مجله New Eastern Outlook دراینباره چنین مینویسد: «در حقیقت حزب سیاسی سو چی سوار بر سونامی طولانیمدت کمکهای مالی و سیاسی آمریکا و اروپا بر سرکارآمد. با تصویر متناقضی که رسانههای غربی برای سو چی با جایزه صلح نوبل درست کردند و خشونت جنبش سیاسی او را بزک کردند، خیلیها قادر نیستند حقیقت را دریابند حتی اگر عاقبت شواهد بسیاری برملا شوند.»
وی میافزاید: «در سال ۲۰۰۷ رسانههای غرب «انقلاب زعفرانی» که با متحدان سو چی رهبری میشد و شامل هزاران راهب با پوشش لباس مخصوص زعفرانی رنگ بود را با ولع گزارش دادند. همان راهبانی که بهعنوان مبارزان برای دموکراسی نقش داشتند به تنشهای قومی دامن زدند و از مردم خواستند که از جامعه مسلمانان اجتناب کنند. همان مردمی که دهههای طولانی در میانمار مورد آزار قرارگرفتهاند.»[23]
در روزنامه ایندیپندنت انگلستان در سال ۲۰۱۲ طی مقالهای به این مسئله اشاره شده است که سازمانهای راهبان بهطور شوکآوری جزواتی منتشر کردند و از مردم خواستند که با جامعه روهینگیا ارتباط نداشته باشند. در این جزوات روهینگیا را بهعنوان «ظالم بالذات» و «طراحان ریشهکن کردن» دیگر اقوام میانمار نام دادند.
توماس میپرسد: «خیلی مشکل است که دانسته شود منظور رسانههای غرب از «فعال دمکراسی» چیست وقتی چنین فعالی بهوضوح نژادپرستی، تعصب، تبعیض و نسلکشی را نمایش میدهد. آمریکا و انگلیس نه فقط از لحاظ مالی و غیرمالی حزب سیاسی سو چی را حمایت کردند بلکه وزرای کابینه او با برنامههایی که بودجه آن توسط آمریکا تأمین میشود آموزش میبینند ازجمله وزیر اطلاعات کنونی Pe Myint.»
جوزف توماس نتیجه میگیرد که در روزنامه «تایمز میانمار» در مورد سوابق این شخص آمده: «او پزشک بوده و شغل خود را تغییر داده و بهعنوان ژورنالیست در موسسه Indochina Media Memorial Foundation در بانکوک آموزش دیده است. طبق اسناد ویکی لیکس این موسسه مجموعهای از نمایندگان رسانههای آمریکا و اروپاست که در حقیقت سازمان رسانه برمه است و در تایلند تأسیس شده است و برنامه NED را آموزش میدهد که مخفف National Endowment for Democracy (اعانه ملی برای دموکراسی) است که هم از لحاظ تأمین بودجه و هم از لحاظ مدیریت توسط کنگره آمریکا و دولت آمریکا اداره میشود. بنابراین مطمئناً خروجی اخبار و اطلاعات از وزارت اطلاعات میانمار علیه روهینگیا توسط دولت آمریکا سازماندهی میگردد.»
وی تأکید دارد که بحران روهینگیا یک بهانه تمامعیار برای حمله نیروی نظامی آمریکا به وجود آورده است مشابه دخالت نظامی آمریکا در فیلیپین به بهانه مقابله با «تروریسم». آمریکا بهآسانی میتواند این مخاصمه را خاتمه دهد ولی با دقت آن را میپروراند.
این را هم باید افزود که از سپتامبر ۲۰۱۱ و واقعه انفجار برجهای دوقلو در آمریکا، اسلام هراسی ابزاری شد برای ترساندن و تقسیم کردن جمعیتها و ملل در جهان.
گلوبال ریسرچ مقالهای از تونی کارتالوچی[24]، محقق و نویسنده ژئوپلیتیک در سایت خود درج کرده و به تحلیل دخالت آمریکا در ظلمی که به مسلمانان روهینگیا وارد میشود پرداخته است. وی اظهار میدارد: جریانی که روهینگیا را از خانهشان در میانمار به دریا راند، پیروان و طرفداران قدیس حامی دموکراسی، آونگ سان سو چی هستند. سو چی NGOهای حامی وی مستقیماً و قویاً تأمین شده و تضمین شده توسط دولتهای آمریکا و انگلیس میباشند. اینNGO ها و آژانسهای خبری ساختگی نظیر DVB Democratic Voice of Burma و Era Journal همگی توسط Burma Campaign UK و NED (اعانه ملی برای دموکراسی) جهت تأمین مالی پذیرفته شدند همچنین Mizzima که کاملاً توسط NED و مؤسس Open Society یعنی جرج سورس که یک مجرم مالی شناخته شده است تأمین مالی میشود.
با اینکه ویراتو راهب بودایی دهها سال است که خشونتهای سیاسی در میانمار را رهبری میکند و کمپین خونینی را علیه روهینگیا به راه انداخته است. بااینحال وی جزو طرفداران سو چی بهحساب میآید. غرب ویراتو را محکوم و تحریم نکرد و هنوز در رسانهها با او مصاحبه میشود.
همچنین در سال ۲۰۱۳ آمریکا اعلام کرد که میانمار یک مورد موفق برای دموکراسی و کاپیتالیسم است و این اعلام علیرغم شیوع خشونت در میانمار با موافقت کنگره آمریکا روبرو شد و تحریمها در ۲۰۱۳ لغو گردید.
در ۲۰۱۴ آمریکا و سرمایهگذاران بینالمللی پولهای خود را به برمه سرازیر کردند و در جون ۲۰۱۴ آمریکا گزارشی از عملکرد برخی شرکتهای آمریکایی منتشر کرد و متوجه شد که تقریباً هیچیک از این شرکتها شفاف عمل نمیکنند یا از شراکت با شرکتهای میانماری ناقض حقوق بشر مثل شرکت Myanmar Oil & Gas که یک شرکت با ماهیت نظامی است و در سراسر میانمار کار اقتصادی میکند اجتناب نمیورزند چراکه این ماهیت کاپیتالیسم است که برای دستیابی به منافع سرشار خط قرمزی را قائل نیست.
به نظر ماهنامه The Islamic شصت میلیون میانماری، بازار بکر و دستنخوردهای برای محصولات آمریکایی از نوشابه گرفته تا موبایل است بنابراین نمیتوان بهسادگی این کشتار را یک اختلاف قومی داخلی انگاشت. برای رسیدن به این منبع تغذیه در اولین گام پس از لغو تحریم، اوباما برنامه Generalized System of Preferences (GSP) را در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۶ امضا کرد. بر این اساس میانمار قادر خواهد بود که برخی از محصولات خود را به آمریکا صادر کند و در عوض تعرفههای گمرکی موردنظر آمریکا در میانمار اعمال شود. این راهی بود که جلوی پای میانمار گذاشته شد تا دروازههای میانمار را به روی آمریکا بگشاید.
برای درک استراتژی آمریکا نسبت به میانمار گزارش اتاق بازرگانی آمریکا دراینباره بسیار جالب است. این گزارش تحت عنوان « US-Myanmar Commercial Relations, The Next Phase»25 به تاریخ جون ۲۰۱۶ تهیه شده است که بسیار آمرانه و دستوری، به تجزیه و تحلیل مشکلات اقتصادی میانمار و تسهیل روابط تجاری آمریکا با این کشور پرداخته است. در قسمتی از این گزارش آمده: با نگاهی به تایلند همسایه میانمار منافع بالقوه حضور سرمایهگذاران آمریکا مشاهده میشود. شرکتهای آمریکایی در تایلند که در صنایع تولیدی و خدماتی سرمایهگذاری کردند جمعاً ۲۲ میلیارد دلار در سال در صادرات به دست آوردهاند و ۱۷۵ هزار کارگر تایلندی به استخدام درآمدند. شرکتهای آمریکایی درباره بازار میانمار خوشبین هستند و برای اینکه ارتباط ما با میانمار به «فاز بعدی» برسد نیاز به رفرم وسیع و لیبرالیزه کردن بازار میانمار است که آمریکا در سیاست خود باید لحاظ کند.
این گزارش سپس به ۷ چالش بزرگ که منافع آمریکا و سرمایهگذاری در میانمار و رسیدن آمریکا به «فاز بعدی» را با مشکل روبرو کرده است اشاره میکند و در انتهای بررسی هر یک از چالشها، توصیههای عملی برای رفع آنها ارائه میدهد که ازاینقرار است:
1- دسترسی به منابع مالی که در این رابطه آمریکا خواهان تغییر سیستم بانکی و اجازه قرض گرفتن از خارج و نیز خارج کردن بیمه انحصاری از دست دولت و اجازه ورود شرکتهای بیمه خارجی میباشد.
2- دسترسی به زمین چراکه دولت، مالکیت زمین در میانمار را در اختیار دارد و سیستم تجارت زمین وجود ندارد و آمریکا مایل است که سیستم ملی ثبت اراضی در میانمار ایجاد شود و تغییر کاربری کشاورزی به غیر کشاورزی امکانپذیر گردد. حال شاید بتوان حدس زد که چرا باید روهینگیا از زمینهایی که در آن زندگی میکنند رانده شوند. برای انتقال اراضی به اقوام مختلف میانمار، پاکسازی قوم روهینگیا از ضروریات است.
3- دسترسی به الکتریسیته، یعنی قیمت برق در میانمار خیلی ارزان است و دولت سوبسید پرداخت میکند و این موجب جلوگیری از سرمایهگذاری بخش خصوصی در صنعت برق میشود بنابراین توصیه کرده است که خصوصیسازی برق انجام شود و تعرفههای رقابتی در بازار ایجاد گردد.
4- نبود کارگران سالم و ماهر که پیشنهاد داده است مسئولیت آموزش دست یک وزارتخانه باشد و وزارت کار و آموزش باید با هماهنگی یکدیگر کارگران ماهر تربیت کنند.
5- حاکمیت قانون, بهطوریکه وجود حاکمیت قانون لازمه آرامش و امنیت فعالیتهای اقتصادی است بنابراین توصیه شده که قدرتهای دلبخواهی دولت محدود شود.
6- نامعین بودن تعرفهها و مالیات، در این خصوص دولت میانمار باید قانون سرمایهگذاری را در جهت رفع محدودیتها برای واردات شرکتهای خارجی تغییر دهد و تصریح میکند که لیبرالیزهکردن واردات و توزیع، یک کاتالیست برای پیشرفت میانمار است! در این گزارش آمار صادرات آمریکا به میانمار در سال ۲۰۱۲ را ۶۶ میلیون دلار اعلام کرده که در سال ۲۰۱۵ به ۲۲۷ میلیون دلار رسیده است. عادی کردن روابط اقتصادی اساسی هست ولی باید با ایجاد نرخهای تخفیفی تعرفه گمرکی این روابط کامل شود. گفتگوهای مقدماتی به میانمار کمک میکند تا نوع تعهدات برای دسترسی به بازار و حمایت از سرمایهدارانی که شرکتهای آمریکایی به دنبال آن هستند را متوجه شود.
7- زیرساختهای ناکافی در کشور نیز چالشی برای سرمایهگذاران آمریکایی ذکر گردیده است و توصیه کرده که موقعیتهای مالی برای زیرساختها باید افزایش یابد.
همچنین ذکر شده که از دیگر مشکلات موجود در میانمار برای سرمایهگذاران آمریکایی، فقدان ساختمانهای اداری، هتلها و خانههای کافی برای جذب سرمایهگذاران است و نیز در مورد نرخ برابری ارز دلار با کیات یا چات (Kyat) واحد پول رایج میانمار چنین نگاشته است: بانک مرکزی نرخ دوگانه ارز را در سال ۲۰۱۲ پایان داد و نرخ شناور را در پیش گرفت و کیات شروع به بالا رفتن کرد و نرخ رسمی ۶ کیات را در مقابل یک دلار آمریکایی تثبیت کرد که البته منجر به تورم وسیعی شد. درنتیجه تجار و اقتصاددانان نگران شدند و از بانک مرکزی خواستند که وارد مدیریت ارز نشود. بنابراین اگر میانمار میخواهد از کیات حمایت کند باید مقدار زیادی دلار آمریکایی ذخیره کند تا کلیه پول رایج خود را از بازار بخرد.
این گزارش تأکید میکند که «علیرغم همه این مشکلات، پتانسیل میانمار چشمگیر است.»
و این قانون امپریالیسم است وقتی کشوری بعد از پذیرش طرح «فاز اول» سلطهگر وارد همکاری میشود باید منتظر «فاز بعدی» تمام ناشدنی وی باشد.
پینوشت:
[1] https://www.sporcle.com/blog/2017/07/why-did-burma-change-name-to-myanmar
[2] Bamar
[3] Shan
[4] Rakhine
[5] Karen
[6] https://www.theislamicmonthly.com/7-things-you-should-know-about-the-crisis-in-burma/
[7] Daniel Wagner
[8] http://www.scmp.com/comment/insight-opinion/article/2112126/how-greed-money-and-power-are-fuelling-rohingyas-suffering
[9] http://www.dw.com/en/myanmars-rohingya-a-history-of-forced-exoduses/a-40427304
[10] https://www.theguardian.com/global-development/2017/sep/06/who-are-the-rohingya-and-what-is-happening-in-myanmar
[11] https://rohingyasinternational.wordpress.com/articles/
[12] http://www.independent.co.uk/voices/rohingya-genocide-myanmar-aung-sun-suu-kyi-colonialism-bangladesh-a7932876.html
[13] Chittagong
[14] https://qz.com/1074906/rohingya-the-oil-economics-and-land-grab-politics-behind-myanmars-refugee-crisis/
[15] http://www.mukogawa-u.ac.jp/~iasu2012/pdf/iaSU2012_Proceedings_603.pdf
[16] Ashin Wirathu
[17]Kleptocracy => حکومت دزدان و فاسدان که برای چپاول منابع طبیعی کشور, مسند قدرت را با هر ترفندی به دست دارند
[18] ۳۲-jccp-mr-win-maw-presentation.pdf (گزارش وزارت انرژی میانمار از وضعیت کنونی و آینده نفت و گاز میانمار)
[19] http://www.haaretz.com/opinion/1.810390
[20] Janta (جانتا یک ارتش سوسیالیست بود که ژنرال وین آن را در سال ۱۹۶۲ تأسیس کرد)
[21] Michel Ben Baruch
[22] Aung San Suu Kyi
[23] https://www.globalresearch.ca/the-rohingya-myanmar-mass-murder-made-in-america/5572140
[24] Tony Cartalucci
[25] https://www.uschamber.com/sites/default/files/us_-_myanmar_commercial_relations_-_the_next_phase_-.pdf
برنامه جهانخواران این است: حل کردن همه جوامع در اقتصاد خودشان، و بهره کشی از آنها…
و سیاست های گام به گام آنها در این راستاست…
سلام بنده مستندساز هستم و تا مرز مانمار رفته ام…
عکسی که تصویر بودایی ها و اجساد است مستند نیست و به احتمال زیاد مربوط به زمین لرزه چین است و ربطي به كشتار مسلمانان ميانمار ندارد و انتشار آن از ارزش مقاله فوق می کاهد.
(به دلیل نبود تصاویر مستند از کشتار مسلمانان هرچیز مشابهی منتشر می شود)