یادداشت زیر مبتنی بر ۳ بخش نوشته شده است، ابتدا بخش نخست و بخش دوم را به طور جداگانه بررسی کرده سپس در بخش سوم ارتباط این دو را بررسی نموده و در نهایت نتیجه گیری میکنیم.
بخش نخست به بررسی چیستی استراتژی گزینه سامسون اشاره خواهد داشت.
در بخش دوم کمی از تاریخ طرح ریزی استراتژیک یهود را مرور مینماییم.
در بخش سوم یا نهایی به بررسی امکان پذیر بودن یا نبودن آن میپردازیم
بخش اول:
چندی پیش یعنی در سال ۱۹۹۱ کتابی تحت عنوان گزینه سامسون توسط سیمور هرش منتشر شد، بهتر است در بخش اول دربارهی این کتاب و چیستی گزینه سامسون صحبت کنیم این نام از یکی از شخصیتهای کتاب مقدس (عهد عتیق) به نام سامسون گرفته شده است.

سامسون فردی یهودی بوده که زمانی که توسط فلسطینیان اسیر شد و به معبد برده شد تا کشته شود با زدن تنه خود به ستونهای معبد سبب فرو ریختن ستونهای معبد شده، سقف معبد فروریخته و فلسطینیان که سبب آزار و اذیت یهودیان میشدند کشته میشوند
اینگونه شد که سامسون درحالی که فریاد میزد ((اجازه بدهید تا با فلسطینیها بمیرم)) در نهایت خودش وهزاران فلسطینی که او را دستگیر کرده بودند را به کام مرگ کشاند.

مفسران و تحلیل گران عرصه استراتژی استراتژی گزینه سامسون را برای موقعیتی بکار میبرند که یک عامل (فرد یا کشور یا …) تهدید به از بین بردن عامل دیگر میکند و همچنین توازن قوا بین دو عامل وجود ندارد و اگر بخواهیم دقیق تر بیان کنیم استراتژی گزینه سامسون یک استراتژی یهودی – صهیونیستی است که مبتنی بر استفاده از سلاح هسته ای به عنوان راه حل نهایی برای حفظ موجودیت خویش است.
با توجه به اظهارات رابرت گیتس که در سال ۲۰۰۶ در مراسم تاییدش به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده مطرح شد و گزارشات سازمان سیا که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، اسراییل دارای سلاح هسته ای با قابلیت پرتاب از زمین، هوا، دریا میباشد. این مورد به اسرائیل اجازه خواهد داد تا با تکیه بر استراتژی گزینه دوم قابلیت ضربه دوم را داشته باشند.
موشکهای بالستیک جریکو، فانتوم های F 15i، زیر دریاییهای پیشرفته دولفین ۲ که توسط آلمانها ساخته شده است از گزینههای مورد استفاده جهت این حمله نام برده میشوند.
اگر چه سلاح هسته ای از نظر سردمداران رژیم صهیونیستی به عنوان نوعی ضمانت سبب امنیت آن رژیم محسوب میشود اما این رژیم در جنگهای خود (دهه ۶۰ میلادی، ۱۹۷۳ یوم کیپور، ۲۰۰۶ لبنان، ۲۰۰۸ غزه، ۲۰۱۲ غزه، ۲۰۱۴ غزه) از استفاده از سلاح هسته ای خودداری کرده و رو به سوی سلاحهای متعارف میآورد. در سال ۲۰۰۳ مارتین ون کرولند که یک تاریخدان نظامی است در کتاب خود تحت عنوان The Gun and the olive branch بیان میکند که ما صاحب چند صد کلاهک اتمی هستیم و میتوانیم آنها را به همهی اطراف پرتاب کنیم، بیشتر پایتختهای اروپایی اهدافی در برابر نیروی هوایی ما هستند.
بخش دوم:
در بخش دوم قصد داریم کمی از تاریخ طرح ریزی استراتژیک یهود را بررسی نماییم.
تاریخ طرح ریزی استراتژیک یهود مبتنی بر ۴ گام عرضه میشود.
- گام اول: مهاجرت یا Exodus است که قوم یهود به سوی سرزمین موعود حرکت میکند (سرزمین موعود از منظر یهود یا همان رویای ابراهیم (ع) به حد فاصل دو رود نیل تا فرات اطلاق میشود)
- گام دوم: تسخیر سرزمین موعود (فلسطین و اطراف آن)
- گام سوم: تسخیر شهر موعود (همان بیت المقدس یا اورشلیم)
- گام چهارم: بنای هیکل سلیمان نبی (ع) (معبد سلیمان (ع))

یهود بیش از ۳۰۰۰ سال است که در رویای تحقق این طرح استراتژیکی خود میباشد و در این مدت یکبار تا بنای هیکل سلیمان رسیدند اما در نهایت موفق به تحقق این ۴ گام نشدند.
به صورت کلی میتوان این هدف را هدف غایی یهود دانست. استراتژی اصلی یهود مبتنی بر ارض موعود است و تا این طرح به حاصل ننشیند حرکت و استراتژی یهود محقق نشده است.در مقابل آن استراتژی حرکت شیعه مبتنی بر فرد موعود است و تا آن فرد موعود (حضرت صاحب الزمان (عج)) نیاید استراتژی حرکت شیعه به ثمر نشسته است.
در تلقی یهود این ۴ مرحله یکبار در ۳۰۰۰ سال پیش تا مرحله معبد پیش رفت. مدیریت گام اول با حضرت موسی (ع) و گام دوم با حضرت یوشع (ع) بود و… با این وجود هنوز موفق به تحقق هدف استراتژیک خود نشدهاند در طول این مدت سیر حرکت یهود آرام اما پیوسته مبتنی بر حرکت لکه جوهر انجام میگرفت.
بخش سوم:
در این بخش نیز بهتر است ابتدا به یک رویداد تاریخی بپردازیم:
در دوران جنگ سرد (۱۹۴۷ تا ۱۹۸۹ یا ۱۹۹۱) که بین ایالات متحده آمریکا و شوروی سابق شکل گرفته بود هر دو کشور دارای سلاح اتمی بودند و تعدادی از موشکهای اتمی شوروی نیز در کوبا مستقر شده بود
در این دوره بسیاری از کارشناسان احتمال وقوع یک جنگ اتمی بین دو کشور را میدادند جنگی که تمام دنیا را فراخواهد گرفت، چندین مرتبه این تنازع به بالاترین حد خود رسید اما هیچگاه به جنگ اتمی ختم نشد زیرا سران هر دو کشور میدانستند کسی که کلید جنگ اتمی را بزند در حقیقت کلید نابودی خود و تمام جهان را فشرده است. این مناقشه در نهایت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تمام شد و شوروی و ایالات متحده هرگز از سلاح اتمی استفاده نکردند.
جالب است که پس از حدود نیم قرن که از تجربه استفاده از بمب اتمی در ژاپن میگذرد هنوز کودکانی به دنیا می آیند که ناقص الخلقه هستند و این موضوع حتی در سیبری نیز مشاهده شده است، پژوهشگران این اتفاق را نتیجه اثر تشعشعات اتمی میدانند. از آن گذشته زندگی در محلهایی که انفجارهای اتمی را در آن شاهد بودیم تا مدتها امکان پذیر نمیباشد.
اما در استراتژی گزینه سامسون فرض میکنیم خطری موجودیت اسرائیل را تهدید کند و اسرائیل حمله نظامی گسترده ای را به شهرهای جهان ترتیب دهد طبیعتاً دیگر کشورهایی که دارای بمب اتمی هستند در مقابل این حمله ساکت نبوده و شروع به حمله اتمی به اسرائیل خواهند کرد، همچنین دانستیم حرکت یهود مبتنی بر ارض موعود است و اگر این اتفاق بیافتد که به ارض موعود حمله اتمی صورت گیرد دیگر نه آن منطقه و نه مناطق دیگر قابلیت سکونت از گام اول یا Exodus را نخواهد داشت.
بر این باوریم که درست است رژیم غاصب صهیونیستی دارای موشکها و بمبهای اتمی است اما خود بهتر از هر کسی میداند که اکنون که بعد از ۳۰۰۰ سال به تحقق رؤیا و طرح استراتژیک خود بیش از بیش نزدیک شده است زدن کلید اتمی در جنگ به منظره عدم تحقق این تلاشهای ۳۰۰۰ ساله خود و پرت شدن در تونل تاریخ خواهد بود که معلوم نیست اینبار بعد از چند هزار سال دوباره یهود توان تشکیل دولت خود را در منطقه فلسطین داشته باشد.
این موضوع را میتوان در جنگهای اخیر این رژیم نیز دنبال کرد، با وجود اینکه منطقه غزه یک محدوده بسیار کوچکی است و رژیم غاصب صهیونیستی میتوانست با یک بمب اتمی تمام آن منطقه را نابود کند اما هرگز دست به اقدام چنین کاری در ۳ جنگ اخیر نزده و حتی از سلاحهای کاملاً متعارف استفاده کرده است.
میخواهم سوالی در ذهن مخاطب این یادداشت ایجاد کنم .

آیا رژیم صهیونیستی استراتژی دیگری برای نابودی دشمن خود دارد و سعی میکند زیر چتر گزینه سامسون آن را مخفی کند یا خیر؟
من به این سؤال جواب بله میدهم ان شا الله در آینده به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت… .
وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ