اُبژکتیویته در آیت کویر

حیرت و درد چه واژگان فاخر و چه بلنداهای دست نایافتنی هستند. تنها زمانی می‌توان در آغوش دونی‌ها آرمید که خود را هم‌اندازه دونی‌ها، دانی کنی. دانی بودن شرط دنیایی بودن است. اما درد، تو را از حضیض دونی‌ها به اعتلا می‌برد و از نبودن به بودن و سپس به شدن می‌کشاند. اصولاً اگر آرام باشی مدام فروتر و فروتر می‌روی. اما برای اعتلا نیاز به التهاب است، التهابی حیرت‌مند.

و گر مراد بیابم به قدر وسع چه کوشم؟!

ایده‌ی این جستار کوتاه گام نخست است، رو به درانداختن طرحی نو، از جنس اندیشه، از معدن قرآن، برای نیل به حقیقت، این گمشده‌ی همیشه‌ی انسان هر زمان، که کافی بود اندکی از صراط مستقیم در مسیر این خطیرترین مأموریت انسانی خود زاویه گیرد تا بزرگ‌ترین سرمایه‌ی فکری عبرت‌آمیز را برای پویندگان راستین راه حق به دست دهد: تاریخ ۲۶۰۰ سال کارنامه‌ی انحراف معرفتی بشر از حقیقت؛ یعنی، فلسفه. مرادم از فلسفه، اعم است از غرب و شرق، اسلامی و مسیحی، جدید و باستان، و هر آن‌چه تا کنون ذیل مفهوم این عنوان به معنایی که توضیح خواهم داد قرار گرفته است.