مقدمه
جمهوری اسلامی «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»[۱] ضمن نفی دوقطبی شرقی-غربی در ۱۲ فروردین ۵۸ با ۹۸.۲ درصد مقبولیت بهعنوان شکل حکومت حاصله از انقلاب اسلامی برگزیده شد[۲]؛ اما دیری نپایید که گروههای سیاسی به دوقطبیسازی سیاسی روی آوردند. چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا دوقطبیهای مشهور جمهوری اسلامی در دهههای ۶۰ و ۷۰ چرا و چگونه شکل گرفتند. این دوقطبیها تا چه حد حقیقت دارند و تا چه حد میتوانند ظرفیت تسهیم جامعه را داشته باشند.
[divide style=”dots” icon=”square” color=”#2c06ce”]
شیعیان امامیه و دوقطبیهای گفتمانی
شیعه بهمثابه امت وسط[۳] در طول تاریخ استراتژیک خود نه هیچگاه جبری بوده و نه هیچگاه تفویضی، نه هرگز معتزلی مآب بوده و نه هرگز اشعری مآب و نه هرگز تابع اسلامِ رحمانیِ مرجئیان بوده و نه هرگز تابع اسلامِ تکفیریِ مارقیان[۴]. دوقطبیهای واهی و خیالی که انعطافی بهحق نداشته و امت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم را متحیر در دوراهی میکردند. ائمه امامیه هماره ضمن نفی دوقطبیهای باطل و نهی از تمایل به آنها با استعانت از قرآن کریم تشیع را در صراط مستقیم الهی هدایت و راهبری مینمودند.
مشی امت وسط بر صراط واحده مستقیمی است که حرکت در آن هدایتی است انعم و انحراف و اعوجاج از آن ضلالتی است انقم و نتیجه آن سقوط است[۵]. تبیین صراط مستقیم و نفی دوقطبیهای خیالی، واهی و ضاله میتواند انسان را در شناخت موقعیت خود در نسبت با صراط مستقیم و جریانهای انحرافی محک زند.
دوقطبیهای حقیقی مبتنی بر گزارههای حق و باطل تقسیم و تفکیک میشوند. حق بر صراط واحده مستقیم استوار است و باطل بر بیراهههای متعدد و انحرافی. ازاینرو است که امت وسط در مقابل انحراف قرار میگیرد[۶].
ریشهشناسی گزاره افراطوتفریط
یکی از گزارههای مشهور در توصیف دوقطبیها گزاره افراطوتفریط است اما آیا این گزاره خود میتواند تشکیل دوقطبی حقیقی را بدهد یا خیر. برای فهم بهتر، ریشهشناسی لغوی-اصطلاحی افراطوتفریط مبین موضوع خواهد بود.
تبیین لغوی: بهطورکلی در ادبیات عرب فَرَطَ به معنای جلو رفتن است. درحرکت کاروانها دو خبره و راهبلد برای تعیین منزلگاه در پیشانی کاروانها حرکت میکردند. نخستین آنها منزلگاه را مبتنی بر چراگاه و مراتع خوش آبوهوا نشانهگذاری میکرد و دیگری، منزلگاه را مبتنی بر دسترسی به منابع آبی تعیین مینمود. اولی به رائد و دومی به فارط موسوم بود. لذا در لغت فارط، امام و راهبری بود که جهت استسقا در پیشانی کاروان حرکت مینمود و خطِ حرکت و هجرت کاروان را ترسیم مینمود. اطاعت از فارط کاروان را به مقصود میرساند و تخطی از آن چیزی جز گمراهی و معطلی برای کاروان نداشت. امتی که مأمومِ فارط بودند بهغایت، نیک بختی و سعادت میرسیدند و آنانی که نافرمانی میکردند و پشت امام نمیآمدند به انحراف و گمراهی دچار میشدند.
با نحوِ فَرَطَ به باب افعال و تفعیل دو گزاره جدید در نسبت با فارط و فعل فَرَطَ شکل میگیرد. باب افعال و تفعیل طیف معانی متعددی دارد اما آنچه در تبیین لغوی افراطوتفریط بیش از همه مشهورتر است آن است که افراط شتاب در فعل را نشان میدهد و تفریط کندی در آن را نمایان میسازد. لذا آنانی که رهنمودهای راهبر را برنمیتافتند خود به راهی دگر میشتافتند و آنانی که التزامی در طاعت راهبر نداشتند از غافله وی عقب میماندند. عاقبت هر دو انحراف است و گمراهی و غایتش بدفرجامی و شقاوت است.
تبیین اصطلاحی: تبیین اصطلاحی مربوط به کاربردهای اصطلاحی یک گزاره است که بافهم لغوی مفهوم فَرَطَ، فارط، افراطوتفریط کاربرد اصطلاحی آن ملموستر میگردد. در ادبیات عرب افراطوتفریط در نسبت با فارط تعریف و تبیین میشود؛ که به ترتیب بدین نحو خواهد بود:
افراط یعنی: فِعلُ ما یَجِبُ تَرکُه: انجام آنچه را باید پرهیزش کرد
تفریط یعنی: تَرکُ ما یَجِبُ فِعلُه: پرهیز آنچه را باید انجامش داد[۷]
افراطوتفریط هر دو انحرافی است از رهنمودهای فارط که وظیفه رهبری و راهبری را دارد.
ازاینرو افراطوتفریط تشکیل دوقطبی نمیدهند بلکه افراطوتفریط هر دو در یکقطب و امت وسط که رهروی فارطاند در قطب دیگر قرار میگیرند. امت وسط در مسیر حقه صراط واحده مستقیم رهسپارند و اصحاب افراطوتفریط در مسیر باطله ضالین و منحرفین قرار میگیرد. (نماهنگ ۱)
نماهنگ ۱– فارط کیست؟ افراطوتفریط در نسبت با فارط به چه معناست
عوامل قطبیسازی سیاسی-اجتماعی
نگارنده در این مجال و مقال سه عامل را بیش از همه در دوقطبیسازیهای سیاسی-اجتماعی دخیل میداند که در ادامه به تبیین هر یک میپردازد، إن شاء الله.
- تبیین نقش Position و Opposition در قطبیسازی سیاسی
Position در مهندسی سیاسی به فرد و جریانی اطلاق میشود که بر اریکه قدرت تکیه زده است؛ و Opposition به فرد یا جریانی گفته میشود که خارج از دایره قدرت قرار داشته و بر صاحبان قدرت نقد روا میدارد.[۸]
به نظر میرسد این ابتداییترین و مهمترین ریشه و عامل دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی در جمهوری اسلامی باشد؛ که زمینه یارکشی و تسهیم نخبگان سیاسی و بهتبع عوام جامعه را فراهم کرده است.
- رویکرد گفتمانمدار در دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی
گفتمان، قول یا Discourse که آن را میتوان بهمثابه نماد و پرچمی تلقی کرد که مبین روش و منش جریانی است دومین عاملی خواهد بود که میتواند در دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی ایفای نقش داشته باشد.
با مروری بر تاریخچه جمهوریهای یازدهگانه درخواهیم یافت هر دولتی که اهتمام بیشتری در گفتمانسازی جناحی نموده است نقش پررنگتری در دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی ایفا نموده است.
- نقش تنابز در دوقطبیسازیهای سیاسی-اجتماعی
تنابز واژگانی قرآنی است که در ادبیات سیاسی امروز به برچسب زدن موسوم است. نبز ازجمله متعلقاتی است که قرآن کریم آن را از ریشههای اختلاف و فساد اجتماعی معرفی مینماید و نهی از آن را ضروری اصلاح اجتماعی میداند.[۹]
نبز را نیز بهعنوان عامل سوم در دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی میتوان تبیین کرد. غالباً صاحبان Position به دلیل تسلط بر مبادی قدرت و احاطه بر رسانهها توفیق بیشتری نسبت به جریان Opposition در نبز و دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی بازی مینمایند.
جدول ۱– ترسیم ماتریس عوامل قطبیساز در نسبت با Position و Opposition
دوره |
گفتمان (قول) |
برچسب (تنابز) |
||
Position |
Opposition |
Opposition |
Position |
|
دولت موقت |
لیبرال |
انقلاب اسلامی |
|
|
جمهوری نخست |
لیبرال |
انقلاب اسلامی |
|
|
جمهوری دوم |
انقلاب اسلامی |
ضدانقلاب |
|
|
جمهوری سوم |
چپ سنتی |
|
راست |
چپ |
جمهوری چهارم |
چپ سنتی |
|
راست |
چپ |
جمهوری پنجم |
راست سنتی |
چپ سنتی |
رادیکال[۱۰] |
|
جمهوری ششم |
راست مدرن |
|
|
|
جمهوری هفتم |
اصلاحطلب[۱۱] |
راست سنتی |
محافظهکار[۱۲] |
|
جمهوری هشتم |
اصلاحطلب |
اصولگرا[۱۳] |
اصولگرا |
|
جمهوری نهم |
انقلاب اسلامی |
اصلاحطلب-ضدانقلاب |
|
اصولگرا |
جمهوری دهم |
بهار |
اصلاحطلب-ضدانقلاب |
فتنهگر |
اصولگرا-انحرافی |
جمهوری یازدهم |
اعتدالگرا |
|
افراطی |
|
دولت موقت: که خاستگاه آن مرتبط به جریان نهضت آزادی و با مشی لیبرالی بود در کنشهای مدیریتی بهمرور گفتمان انقلاب اسلامی را به مقابله و تقابل با خود کشاند.
جمهوری نخست: در استمرار مشی لیبرالی اصرار نمود و باز گفتمان انقلاب اسلامی را به مقابله با خود بسیج نمود.
جمهوری دوم: هرچند گفتنی است که حیات دوماهه جمهوری دوم فرصتی را برای ظهور و بروز گفتمان نداشته است[۱۴] اما بههرتقدیر از باب تسامح این جمهوری را میتوان طلایهدار گفتمان انقلاب اسلامی تلقی نمود؛ که جریانهای ضدانقلاب را به مقابله و حذف خود بسیج نمود.
جمهوری سوم و چهارم: گرایشهای سابق حلقه مدیریتی دولت در عمل سیاستهای اقتصادی-سیاسی بلوک شرق و چپ را در کشور پیاده نمود. توأمان جریانی منتقد در مجلس یکم و دوم شکل گرفت که بر نگاه اقتصادی دولت منتقد و معترض بود. لذا آنچه در دهه شصت به دوقطبی چپ و راست منتج گردید مبتنی بر اختلاف در دیدگاههای اقتصادی بود.[۱۵] دولت وقت منطبق بر همین اختلاف عقیده با تحدید و تحصیر حلقه مدیریتی خود توانست جریان و جناحی را به چپ مشهور نماید و در مقابل جریان منتقد که متعرض اقتصاد غیرمردمی و صرفاً دولتی بودند را به راست محدود و مشهور نماید. رویکرد جمهوریهای سوم و چهارم و حلقه وابستگان و حامیان وی رفتهرفته فضایی را در جهت انحلال حزب جمهوری و انشقاق جامعه روحانیت مبارز بازنمود.[۱۶]
جمهوری پنجم و ششم: هرچند رئیسجمهور این جمهوری از حامیان کابینه جمهوری ماقبل خود محسوب میشد اما در مقام عمل حکومت خود را مبتنی بر مشی لیبرالی استوار نمود. بدنه ایدئولوژیک این دولت راستِ لیبرال و بدنه انسانی آن نیز عموماً نیروهای راست سنتی بود. هندسه عملکرد دولت یکبار روانی مهم داشت که سبب شد تا تصویرِ ذهنیِ وجودِ دوقطبی در کشور تثبیت و به یک باور و تلقی قطعی بدل گردد.
جمهوری هفتم و هشتم: مردم خسته از دوران تعدیل و توسعه اقتصادی جمهوری پنجم و ششم که زیر بار فشارهای سنگین اقتصادی و فرهنگی به ستوه آمده بودند این بار نه به جریانی که از حفظ وضع موجود سخن به میان میآورد بلکه به جریانی متوجه و متعطف شدند که سخن از تغییر به میان میآورد. تغییر از شرایط نابسامان اواخر جمهوری ششم به اوضاع بسامان موعود در جمهوری هفتم.[۱۷] هرچند دو جریان در عمل استمرار جمهوری ماقبل خود میبودند[۱۸] اما دومخردادیها اکنون پیروزی خود را مبدائی برای تاریخ تلقی میکردند. آنها بهواسطه گرایشهای رفرمیستی حاکم بر اتاق فکرهای خویش، عنوان و گفتمان اصلاحطلبی را برای خود برگزیده و خود را در مقابل جریانهای محافظهکار معرفی مینمودند و این آغازی بر تشکیل دوقطبی دیگر در کشور بود. از طرف دیگر شکست جریان راست سنتی در مجلس ششم را نیز میتوان سرآغازی برای به قطب درآمدن اصولگرایی دانست. فراکسیون اقلیت به رهبری غلامعلی حداد عادل برای تبری از تنابز جریان پیروز نام اصولگرا را در تقابل با جریان اصلاحات برگزید. با پیروزی گفتمان اقلیتِ مجلسِ ششم در مجلس هفتم پازل دوم دوقطبی اصلاحطلبی-اصولگرایی در تصویر ذهنی جامعه و نخبگان تثبیت میگردد. دوقطبی که تاکنون توانسته است اعتبار خود را در جهت تقسیم نخبگان و تسهیم جامعه در باور خواص و عوام حفظ نماید.
جمهوری نهم و دهم: هرچند در اواخر جمهوری دهم دولت تلاش نمود تا گفتمان مستقلی را تحت عنوان بهار برای خود تئوریزه نماید اما به دلیل وابستگی و نزدیکی جمهوری نهم و دهم به گفتمان انقلاب اسلامی رویکرد عرضی و نابهنگام دولت ضمن طرد از جریانهای انقلابی باعث شد تا از رسیدن به مقصود خود بازبماند. در تاریخ جمهوری اسلامی از پیروزی این جریان به گردش قدرت یاد میشود لذا حامیان این جریان نیز این پیروزی را مبدائی برای تاریخ تلقی نمودند. ضمن این گردش، تقابل و تنازع گروههای منتقد کار را تا جایی کشاند که بعضاً گروههای اپوزسیون دولت به اپوزسیون نظام بدل گردیدند و در سال ۸۸ تا براندازی نظام نیز پیش رفتند.
جمهوری یازدهم: مردم خسته از تنازع و درگیریهای سیاسی چهار سال گذشته این بار به جریانی اعتماد نمودند که با نفی دوقطبی اصلاحطلبی و اصولگرایی خود را میانهرو و اعتدالگرا معرفی کرده است تا ضمن جذب آرای هر دو قشر گفتمان مستقلی را برای خود ترتیب دهد. اعتدال بهعنوان رمز گفتمانی جمهوری یازدهم در شهریور ۹۲ رسماً به اعتدال ارسطویی توصیف شد[۱۹] اعتدالی که نه از امت وسط بلکه از اختلاط بین حق و باطل سخن به میان میآورد. این دولت در عمل نیز با مشی تجدیدنظرطلبانه[۲۰] سعی در تثبیت موقعیت خود در حاکمیت داشت. این جریان برای بقای سیاسی خود از تکنیکهای مهندسی افکار عمومی در جهت تحقق تاکتیک دوقطبیسازی سیاسی-اجتماعی استفاده نمود و با مهندسی دوقطبی اعتدال و افراطی و معرفی خود بهعنوان طلایهدار اعتدال سعی در جلب سرمایه اجتماعی برای خود نمود؛ اما این جریان به دلیل التقاط در برداشت از اعتدال و دافعهمندی بالا در برخورد با جریانهای منتقد به نظر نمیرسد بقای گفتمانی داشته باشد.
دوقطبیهای چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا روگرفتی از هندسه سیاسی غرب
اما مهمترین نکتهای که در این دوقطبیسازیها جای تأمل دارد التقاطی بودن دوقطبیهای مذکور از هندسه سیاسی غرب است. جمهوری اسلامی که در سال ۵۸ با نفی شرق و غرب حاکمیت خود را تثبیت کرد درنهایت بهواسطه التقاط مدیران و منتقدان سبب احیای ایدئولوژیهای شرق و غرب میشود. چپ که مؤید تفکرات بلوک شرق است و راست مؤید تفکرات بلوک غرب. لذا به نظر میرسد بهواسطه ضعف ساختار فکری و اندیشهای مدیران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره این دوقطبیهای ضاله در زیر لوای جمهوری اسلامی حیات خود را احیا و ابقا نموده است.
علاوه بر این اصلاحطلب و اصولگرا نیز دوقطبی مستقل جمهوری اسلامی محسوب نمیشود و آن نیز روگرفتی از هندسه ایدئولوژیک غرب در تاریخ استراتژیک مسیحیت است. اصلاحطلبی که ترجمانی از جریانهای رفرمیستی و روگرفتی از کلیسای پروتستان و اصولگرایی که ترجمانی از جریانهای فاندامنتالیستی و روگرفتی از کلیسای ارتودکس است.
التقاط جریانهای سیاسی در تنظیم هندسه سیاسی جمهوری اسلامی نمایی و نمادی از عدم اصالت این دوقطبیها و ابطالپذیری آنها میباشد.
مسکرات سیاسی
معضل قطعی و خطیر دوقطبینمایی مفهومی به نام «سکرات العقول» است که ضمن آن عقل و شعور اجتماعی تحت تأثیر هیجان و احساسات، حبها و بغضها مختل میگردد و قدرت تصمیمگیری و تصمیمسازی را از آنها سلب مینماید.
کاربرد اصطلاحی مشتقات سَکَرَ در ادبیات عرب به هر آنچه سبب سد عقل شود گفته میشود. «مسکرات» مجموعه نوشیدنیهایی است که عقل را زایل و مسدود مینماید. «سکرات الموت» حالتی از مرگ است که در آن عقل کارایی خود را از دست میدهد. در نفسشناسی انسان نیز دو قوه شهویه و غضبیه در حالت غلبه سبب سکرات العقول میشود که در نقشه انسان در قرآن قابل تبیین است. به همین نسبت در اینجا از حالت دیگری از سکر سخن به میان میآوریم که در آن انسان تحت تأثیر هیجانات سیاسی عقل خود را زایل نموده و اختیار تصمیمسازی را به عهده طراحان مهندسی افکار عمومی محول میکنند.
لذا نگارنده بر اساس نقشی که دوقطبینمایی سیاسی در تضعیف عقلانیت اجتماعی در تصمیمسازی و تصمیمگیری دارد واژه «مسکرات سیاسی» را برای این پدیده در مهندسی سیاسی پیشنهاد مینماید.
بحث و نتیجهگیری
برخی گروهها و جریانات سیاسی جهت کسب اعتبار ذهنی در میان جامعه به دوقطبینمایی سیاسی دامن میزنند و از طریق القای فضای رقابتی و تهییج احساسات و ایجاد حب و بغض به کسب سرمایه اجتماعی میپردازند. دوقطبینمایی سیاسی نشانی از فقر گفتمان و نمایی از قبیله گرایی گروه مذکور است.
جریانهای انقلابی باید ضمن هوشیاری و تبری از دوقطبینمایی سیاسی، بدنه نخبگی و اجتماعی را در جهت برائت از دوقطبیشدگی تفهیم و تقنیع نماید تا هم خود به دام نیافتند و همگروههای فرصتطلب، منفعتطلب و قدرتطلب را خلع سلاح نمایند.
پینوشت:
[۱] الموسوی الخمینی، روحالله، صحیفه نور، جلد ۶، صفحه ۳۵۸
[۲] روز جمهوری اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ دسترسی: ۱۱/۱۱/۱۳۹۴، لینک دسترسی:
http://www.irdc.ir/fa/calendar/10/default.aspx
[۳] قرآن کریم، سوره البقره، آیه: ۱۴۳، «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَهَ الَّتِی کُنتَ عَلَیْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ وَإِن کَانَتْ لَکَبِیرَهً إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّـهُ وَمَا کَانَ اللَّـهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللَّـهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ»، لینک دسترسی:
[۴] تاریخچه فرقه مرجئه، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ دسترسی: ۲۰/۰۱/۱۳۹۴، لینک دسترسی:
[۵] قرآن کریم، سوره فاتحهالکتاب، آیه: ۷، «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ»، لینک دسترسی:
[۶] حسینی خامنهای، سید علی، دیدار با مردم نجفآباد، ۵/۱۲/۱۳۹۴، لینک دسترسی:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32414
[۷] انصاری، محمدعلی، بیان ۳، تفسیر سوره طه، جلسه نهم، انتشارات مؤسسه فرهنگی بیان هدایت نور، مشهد
[۸] عباسی، حسن، کلبه کرامت، اندیشکده یقین
[۹] قرآن کریم، سوره حجرات، آیه: ۱۱، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»، لینک دسترسی:
[۱۰] نیکی ملکی، حجت اله، مستند بعد از خمینی، رادیکالها، قسمت ۶، شبکه خبری اجتماعی افسران، ۱۳۹۴، لینک دسترسی:
http://afterkhomeini.afsaran.ir/?p=654
[۱۱] Reformist
[۱۲] Conservative
[۱۳] Fundamentalist
[۱۴] عباسی، حسن، کلبه کرامت، مهندسی سیاسی، اندیشکده یقین
[۱۵] باهنر، محمدرضا، برنامه شناسنامه
[۱۶] نیکی ملکی، حجت اله، مستند بعد از خمینی، رادیکالها، قسمت ۶، شبکه خبری اجتماعی افسران، ۱۳۹۴، لینک دسترسی:
http://afterkhomeini.afsaran.ir/?p=654
[۱۷] عبدالوهاب، علی، مستند مصاف ۱، سفیر فیلم، ۱۳۹۲
[۱۸] عباسی، حسن، کلبه کرامت، مهندسی سیاسی ۳، مهندسی سیاسی، جلسه ۳۲۸، اندیشکده یقین، ۱۳۹۲
[۱۹] ربیعی، علی، همایش ملی تبیین مفهوم اعتدال، ۱۳۹۲، تاریخ دسترسی: ۲۸/۰۱/۱۳۹۵، لینک دسترسی:
[۲۰] Revisionism