با نگاهی گذرا به مهمترین سایتهای سیاسی خبری غرب و سایتهای یهودی- صهیونیستی و مراکز فکری (Think Tanks) فعال در این عرصه، اذعان به شکست روحانی و پیشبینی پیروزی آیت الله رییسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ بدون استثنا مشاهده میشود. این اندیشکدهها تحلیلهای خود را بر دو واقعیت عمده یکی نارضایتی مردم از نتایج توافق برجام و دیگری عملکرد ضعیف اقتصادی دولت نهادهاند.
یکی از این اندیشکدهها کریتیکال تریتز پراجکت[۱](Critical Threats Project) هست که از سوی موسسه امریکن اینترپرایز (American Enterprise) جهت تحلیل و پیگیری تهدیدات کلیدی برای امنیت ملی آمریکا ایجاد شده است. مدیریت این پروژه با فردریک کاگان[۲] استاد سابق تاریخ نظامی در آکادمی نظامی آمریکا بوده و ادعا دارد تمرکزش بر تهدیدات ایران و شبکه القاعده قرار گرفته است.
کریتیکال تریتز پراجکت در یکی از مقالات در مورد انتخابات امسال ایران مینویسد: «شکست روحانی غیرمحتمل نیست. آمریکا باید محتاط باشد چون اگر مخالفین روحانی به ریاست جمهوری برسند، ایران از گرایشهای دیپلماتیک و اقتصادی به غرب دور میشود» و در استدلال این پیشبینی میافزاید:
آینده روحانی به موفقیت اقتصادی او گره خورده است.
طبق نظر (آیت الله) خامنهای، روحانی اقتصاد مقاومتی را در اولویت قرار نداده است.
در نظرسنجی اخیر بهطور قابلتوجهی ۷۵ درصد ایرانیان اظهار داشتهاند که برجام یا همان توافق هستهای شرایط زندگیشان را بهتر نکرده است.
این مقاله همچنین به شکست رییسجمهور در ارائه طرح مشخصی برای بیکاری نیز اشاره کرده است.
خبرگزاری بلومبرگ که شعبهای از شرکت بلومبرگ ال پی به عنوان شرکت اطلاعات و رسانه و نرمافزارهای مالی در نیویورک شناخته میشود، بهتازگی در مورد انتخابات ایران تصریح کرده است که آمار نشان میدهد روحانی از پیروزی دور است و علیرغم وجود طرفدارانش، وی در انتخابات میبازد.[۳]
فوربز(Forbes) که یکی از مشهورترین مجلات تجاری در آمریکاست در مورد انتخابات ایران طی مقالهای تحت عنوان: «اقتصاد، عرصه کلیدی برای نبرد در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷»، به آمارگیری نمونهای که توسط IranPoll.com در ایران انجام شده اشاره میکند و میافزاید که در این آمارگیری بیش از هزار نفر بین ۱۱ تا ۱۴ اپریل شرکت کردند که به نظر میرسد نتیجه آن برای رییسجمهور مستقر نگران کننده باشد.[۴]
المانیتور که توسط یک سرمایهدار عرب-آمریکایی اداره میشود و مقر آن در واشنگتن است و شرکای رسانهای در کشورهای خاورمیانه از قبیل الاخبار، الیوم، السفیر دارد، در مقالهای در رابطه با انتخابات ایران چنین تیتر زده است: «چگونه اصلیترین دارایی روحانی، بزرگترین مسئولیت او برای پاسخگویی شد؟» و منظورش از دارایی، توافق برجام است.[۵]
شورای آتلانتیک اندیشکدهای آمریکایی واقع در واشنگتن است که در امور بینالمللی فعال میباشد. این اندیشکده نیز مقالهای با عنوان « قالیباف و رییسی پرطرفدارترین کمپین انتخاباتی را دارند» منتشر کرده است.[۶]
میدل ایست مانیتور نیز با انتشار مقالهای تحت عنوان: «روحانیون ایران از رییسی حمایت میکنند»، با اشاره به ۳/۲ میلیون بیکار در ایران و عدم تأثیر توافق برجام در بهبودی شرایط اقتصادی ایران آن را از دلایل مخالفین و رقبای روحانی ذکر کرده است.[۷]
واشنگتن تایمز حسن روحانی را moderate یا میانهرو مینامد و در تعریف این واژه، سیاست باز کردن اقتصاد ایران به روی غرب را بکار میبرد. واشنگتن تایمز احتمال باختن روحانی به رییسی را پیشبینی میکند و دلیل آن را ناامیدی و سرخوردگی مردم از نتایج برجام برمیشمرد.[۸]
خبرگزاریهای یهودی-صهیونیستی: نکته جالب توجه در مورد سایتها یا خبرگزاریهایی که مستقیماً توسط یهودیان صهیونیست اداره میشوند مانند جرازلمپست، جیپست، رویترز، هارتص این است که هیچیک از اینها موضعی درباره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایران نگرفتهاند و نخواستهاند که پیشبینی کاندیدای پیروز را مورد تحلیل قرار دهند و فقط به اخبار روزانه انتخابات، آن هم گزینشی و جهتدار بسنده کردهاند.
ولی اظهارات وزیر دفاع رژیم تروریستی اسرائیل در ۱۳ آپریل ۲۰۱۷ و پیشبینی ترور روحانی را میتوان هشداربخشترین و خطرناکترین تحلیل انتخاباتی صهیونیستها دراینباره دانست.[۹]
لیبرمن وزیر دفاع اسرائیل گفته است: «تعجبی نخواهد داشت اگر کسی از طرف حامیان دو آتشه تشکیلات اصولگرایان، رییسجمهور ایران حسن روحانی را هنگام انتخابات ۱۹ می ترور کند.»
با توجه به تجربهای که از این نوع پیشبینیها از سوی رژیم صهیونیستی و تحقق آن به فاصله کوتاهی بعد از انتشار خبر داریم، این باید زنگ خطری برای جمهوری اسلامی ایران باشد تا با هوشیاری تمام از اجرای خواستهها و اهداف شوم اسرائیل برای ایجاد دودستگی خصومتآمیز در کشور و تضعیف نیروهای معتقد به اسلام انقلابی جلوگیری به عمل آورد.
از دیگر مواردی که بسیار حائز اهمیت است این است که هیچیک از این اندیشکدهها در سایتهای خود کوچکترین اشارهای به مواضع انتقادی و استدلالات مخالفین روحانی در مورد عدم اجرای تعهدات آمریکا و اعضای ۵ +۱ در مورد برداشتن تحریمها در برجام نکردهاند و این موضوع در سانسور و بایکوت شدید قرار دارد. درحالیکه در تمامی مناظرات، مهمترین انتقادات مخالفین دولت در مورد برجام عدم استیفای تعهدات طرف مقابل از جمله برداشتن تحریمها بوده است و حداقل برای حفظ ظاهر دموکراسی ادعایی خود میتوانستند با اشاره مختصری به این مواضع انتقادی در مناظرات، آن را تحلیل یا حداقل تکذیب کنند که این خود نشان از آگاهیشان از خطاکار بودن ۵+۱ در پایبندی به تعهداتشان دارد.
یکی از اتفاقات شاخص سال ۲۰۱۷ که در کنفرانس امنیتی مونیخ شاهد آن بودیم، نزدیکی مواضع رژیم صهیونیستی، عربستان و ترکیه بر علیه ایران بوده است که از نگاه تحلیلگران بینالملل نیز دور نماند.
عدهای این شبه ائتلاف را در راستای هماهنگی این سه قدرت منطقهای با دولت ترامپ دانسته و آینده این روند را برای تهران مخاطرهآمیز پیشبینی میکنند که به نظر این جانب موضع فوق، منطبق بر واقعیت نیست.
کتاب «سودهای جنگ[۱]» نوشته «آریبن مناشه[۲]»، جاسوس اسرائیلی است که در سال ۱۹۹۲ چاپ شده است. او در این کتاب به نوشتن خاطرات خود پرداخته است. این کتاب توسط دکتر مسعود انصاری –از وابستگان فرح پهلوی– با نام «پول خون» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب در ۲۱ فصل جمعبندی شده است که در فصل نهم آن ماجرای یک نرمافزار جاسوسی با نام «پرومیس[۳]» نوشته شده است که آژانس امنیت ملی آمریکا و سازمان اطلاعات اسرائیل از آن برای جاسوسی از سازمانهای اطلاعاتی دیگر کشورها استفاده میکردند.
تمدن غرب با تمامیت خود به صحنه مبارزه وارد شده است، کارزار اقتصادی امروز دیگر بر سر منافع نیست بلکه بر سر وجود است، انکار مکتب اقتصادی غرب یعنی نقطه تمامیت تمدن غرب. در این نزاع تمدنی، متناسب با شرایط و تحولات اجتماعی، در هر برهه زمانی، یک کدام از عرصههای حیات اجتماعی بشر اهم جلوه داده میشود و نزاع در آنجا به نهایت خود میرسد، روزگاری در نظام سازی بود و اکنون در اقتصاد.
یک قرن پیش، هالفورد مکیندر با انتشار مقالهای با عنوان «محور جغرافیای تاریخ» نگرانی اصلی سیاست دفاعی غرب را از اینکه گستره خشکی اوراسیا تحت کنترل یک قدرت قرار بگیرد و در چنین وضعیتی به اعمال استیلای جهانی دست بزند بازگو کرد. مقاله وی که به مقاله «محور» شهرت دارد در سال ۱۹۰۵ منتشر شد که طی آن تاریخ را صحنه نزاعی دائمی بین قدرتها بر سر منطقه اوراسیا معرفی نمود. وی شاهکلید پیروزی در نبردها جهانی را، در اختیار داشتن تمامی منطقه آسیای میانه بهصورت یکپارچه میدانست و مدعی بود از طریق تسلط بر این منطقه و سپس بر اوراسیا، میتوان همه جهان را تحت سلطه در آورد.
در ایران با ۴۴.۳ درصد اول، روسیه با ۱۱.۳ درصد دوم، ایتالیا با ۴.۵ درصد و برزیل با ۴.۲ در رتبههای بعدی ترافیک الکسا هستند.
شناسنامه تلگرام:
موسس: پاول دورف، ملیت: روسی، فارغ التحصیل دانشگاه دولتی سنپترزبورگ، مؤسس پیامرسان تلگرام در ۲۰۱۳، دارایی خالص ۲۶۰ میلیون دلار آمریکا (۲۰۱۲)
پیامرسان تلگرام (Telegram) یک پیامرسان چندسکویی (Cross-platform) است که برای نسخههای کلاینت متنباز است. کاربران تلگرام میتوانند پیامها، تصاویر، ویدئوها و اسناد (همه انواع پروندهها پشتیبانی میشود) خود ویرایش و بهصورت رمزنگاریشده تبادل کنند. تلگرام رسماً برای اندروید و آیاواس (از جمله تبلتها و دستگاههای بدون وای-فای) و ویندوزفون در دسترس است. همینطور نسخه وب، نسخه اواس ده، نسخه لینوکس و یک کلاینت دسکتاپ ویندوز از توسعهدهندههای مستقل که از رابط برنامهنویسی نرمافزار تلگرام استفاده میکنند در دسترس هستند. کاربران نرمافزار امکان تبادل پیام، عکس، ویدیو و فایل تا حجم ۱.۵ گیگابایت را دارند.
در بررسی شناسنامه تلگرام مخصوصاً از نویسنده و کشور تولید کننده، ممکن است این شبکه به نظر برسد که از نسخههای غربی آن قابلاعتمادتر است؛ اما در بررسیهای دقیقتر میبینیم پشت پرده این شبکه اجتماعی چه موضوعاتی است که عموم مردم و مخصوصاً نخبگان باید به آن توجه نمایند.
«تلگرام»چگونهجیباطلاعاتیایرانیانراخالیمیکند؟
در شرایطی که موج احساس عدم امنیت نسبت به محصولات نرمافزاری صهیونیستی در حوزه فضای مجازی که به صراحت و با وقاحت هرچهتمامتر به تخلیه اطلاعاتی و جاسوسی از دولتها و ملتها مشغول میباشند فراگیر شده بود، به ناگاه برنامه پیامرسانی بر بستر تمامی سیستمعاملها اعلام
موجودیت نمود که شعار خود را امنیت قرار داده بود و اینگونه القا میکرد که گویا بر آن شده تا نگرانیهای کاربران فعال حوزه شبکههای اجتماعی را برطرف نماید.
در این مقال قصد آن داریم که پرده از اسرار این محصول مشترک جاسوسی برداشته و زوایای پنهان این ابزار خطرناک را به نمایش عموم گذاشته تا مشخص شود که تلگرام نه نرمافزاری امن برای کاربران بلکه محصولی در خدمت امنیت دولتهای صهیونیستی میباشد.
مدیر سایت تلگرام پاول دروف و برادر وی نیکولای میباشند که برادر او هم مدیر سابق شبکه اجتماعی وی کی میباشد که به زاکربرگ دوم معروف است، جالب آنکه این شبکه ضداجتماعی جزء سایتهای محبوب در سرزمینهای اشغالی و در میان صهیونیستهاست.
پاول دروف دارای مدرک دکتری زبانشناسی و از تیزهوشترین دانشجویان دانشگاه سنپترزبورگ بوده و پدر وی نیز از یهودیانی است که استاد فلسفه دانشگاه محسوب میشود و در بدو شروع کلاسهای خود قسمتهایی از «کتوویم» قسمت سوم «تنخ» را قرائت میکند.
پاول در جریان کودتای آمریکایی اوکراین، دستور سرویس امنیتی روسیه FSB را جهت مسدودسازی صفحات رهبران کودتای اوکراین در شبکه اجتماعی وی کی و دادن اطلاعات لیدرهای میدانی کودتا را رد کرده و عملاً باعث گردید که دولت روسیه که بر سر باقی ماندن اوکراین در اتحاد با خود یا پیوستن به اتحاد دشمنان خود تحتفشار بود، با وی برخورد کرده و وی نیز همراه با اعلام استعفا خود سندی را دال بر فشار ولادیمیر پوتین و دستگاه امنیتی روسیه در وی کی انتشار داد و اعلام کرد هرگز به روسیه برنخواهد گشت. پاول قبل از خروج از طریق دوست همدانشگاهی خود با پدر وی «مایکل میری لاشویلی» آشنا میشود و همراه با سرمایه وی شرکتی به نام «قلعه دیجیتال» را در آلمان ایجاد میکند که مرکز آن در «برلین» قرار دارد.
مایکل میری لاشویلی میلیاردر یهودی -صهیونیست یک روسی- گرجستانی و صاحب شرکت کسبوکار میری لاشویلی و یکی از بزرگترین تاجران طلا و جواهر دنیا و رهبر کنگره یهودیان روسیه است.
وی تأثیرگذارترین عضو WJC کنگره جهانی یهود بوده و در حال حاضر ساکن تلآویواست. مایکل از حامیان تجهیز ارتش رژیم صهیونیستی به آخرین سلاحهای روز دنیا و افزایش بودجه نظامی این رژیم میباشد و بارها در کنگره جهانی یهود این موضوع را مطرح کرده است.
جالب آنکه سرور نرمافزار تلگرام در کشور انگلیس و شهر لندن بوده و این سؤال بیپاسخمانده که چطور میشود که شرکتی در برلین آلمان مستقر میباشد چرا باید سرور آن در لندن و آن هم بر یک سرور کاملاً دولتی که سایتهای دولتی انگلیس بر آن سوار است باشد؟! البته در سال ۹۵ تلگرام سرویسدهی به ایرانیها را از سرور انگلیس به هلند انتقال داد که این هم موضوع قابلتأملی است که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
با توجه به اسناد یاد شده شکی نیست که تلگرام صرفاً به این دلیل ایجاد شده که با شعار تضمین امنیت کاربران خصوصاً کشورهای هدف صهیونیستها در برههای که اسناد متقنی در باب جاسوسی و فروش اطلاعات توسط وایبر، واتسآپ و اینستاگرام و… در فضای مجازی پخش گردید و اذهان عمومی را مشوش ساخت در لوای این ادعای دروغین مأموریت جمعآوری اطلاعات کاربران اینگونه نرمافزارها را بدون وقفه ادامه دهند.
مایکلمیریلاشویلیکیست؟
همانطور که بیان نمودیم مایکل میری لاشویلی سرمایهدار صهیونیست که رئیس کنگره یهودیان روسیه (RJC) عضو هیئترئیسه کنگره جهانی یهود (WJC) رئیس شرکت قلعه دیجیتال یکی از اصلیترین و مشوق همیشگی جنگطلبی ارتش رژیم صهیونیستی بوده و است.
مایکل میری لاشویلی مدیر شرکت قلعه دیجیتال (Digital Fortress) که مدیر و سرمایهگذار نرمافزار تلگرام میباشد یک مهره امنیتی ساده محسوب نمیشود بلکه بهجز مسئولیتهای رسمی وی، او را میتوان یک مدیر اطلاعاتی دانست.
مایکل میری لاشویلی در کنار معاون شاباک (شین بت)
در عکس زیر مشاهده میکنید مایکل لاشویلی کلاهی بر سر دارد که آرم یا نشان خاصی بر آن حک گردیده که برای کارشناسان نظامی امنیتی آشنا به نظر میآید. کسانی که با نیروهای ارتش اسرائیل آشنایی دارند به خوبی میدانند که هر شهروند صهیونیست مناطق اشغالی فلسطین، یک نظامی محسوب شده و طبق قانون داخلی اسرائیل غاصب باید یک محل خدمت نظامی را برای خود انتخاب کنند و در طول سال در خدمت واحد مربوطه بوده و در شرایط خاص نیز بهطور کامل تحت فرماندهی رده نظامی مشخص قرار گیرند.نشانی که به آن اشاره کردیم آرم سایرت متکل (סיירת מטכ”ל Sayeret Matkal) یگان فوق ویژه ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش اسرائیل میباشد که بالاترین مرجع نظامی در دولت نامشروع صهیونیستی محسوب میگردد. نیروهای این یگان مستقیماً از فرماندهی ارشد کل ارتش جنایتکار اسرائیل دستور میگیرند.
جالب آنکه در شرح مأموریت این یگان فوق ویژه آمده است: این نیروها مسئولیت تمامی «عملیاتهای ضدتروریستی»، «عملیاتهای پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن» و قابلیت «حملات ضربتی همزمان» را بر عهده دارند!
جالب آنکه بسیاری از مسئولین طراز اول رژیم صهیونیستی سابقه حضور یا فرماندهی در یگان سایرت متکل را در پرونده جنایتکارانه خود به ثبت رساندهاند؛ از جمله جلادانی که میتوان به نام آنان اشاره کرد؛ ایهود باراک، بنیامین نتانیاهو، شائول موفاز و نفتالی بنت (وزیر اقتصاد) میباشند که هرکدام در زمان خود فرماندهی این یگان یا بخشهایی از آن را بر عهده داشتهاند.
سایرت متکل در حقیقت واحد شناسایی ستاد کل ارتش رژیم نامشروع صهیونیستی محسوب میشود و در جای دیگر از جزئیات مأموریت آن بیان شده است:
Conducting Deep Reconnaissance Behind Enemy Lines To Obtain Strategic Intelligence
که ترجمه دقیق آن «انجام شناسایی عمیق پشت خطوط دشمن برای به دست آوردن اطلاعاتی استراتژیک» میباشد.
این یگان فوق ویژه که وظیفه این چنینی را بر عهده دارد صرفاً از افسران خبره اطلاعاتی -عملیاتی ارتش رژیم اشغالگر فلسطین تشکیل گشته و هیچ سربازی حق حضور در این واحد را ندارد، این نیروی فوق ویژه طبق اسناد تنها یگان نظامی – امنیتی رژیم غاصب اسرائیل محسوب میگردد که حتی کیدون (Kidon) نیز در عملیاتهای خود نیازمند تائید فرمانده این یگان میباشد. با تفاسیر فوق میتوان تلگرام را تکاور نخبه اینترنتی ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی دانست که درواقع با شعار دروغین حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران که بعد از رسوایی تخلیه اطلاعاتی جاسوسکدههای همیشه همراه وایبر، واتسآپ و اینستاگرام موج ناامنی را در جامعه کاربران این قبیل شبکههای ضداجتماعی ایجاد کرده بودند، فعالیت خود را آغاز کرد تا براساس مأموریتی که برای این یگان فوق ویژه که در بالا بدان اشاره کردیم ترسیم شده ضمن شناسایی دقیق از خطوط دشمن خود به جمعآوری حداکثری اطلاعات استراتژیک آن اهتمام ورزد.
با این حساب باید دانست که تلگرام یک هواپیمای کاغذی سفید رنگ در آسمانی آبی نیست بلکه یک اپلیکیشن شناسایی مخفی کار است که میخواهد با نفوذ در عمق سختافزار و نرمافزار کاربران اطلاعات آنان را رصد و تخلیه نماید.
شرکت قلعه دیجیتال ۲ دفتر رسمی در منطقه و شهر بوفالو در نیویورک (دفتر اصلی شرکت) و نیز در برلین آلمان (دفتر دوم) و دفتر پوششی به نام ریتز کارلتون در هرتزلیا در سرزمینهای اشغالی فلسطین دارد و از نکات مهم و جالبتوجه آن است که شرکت و تیم تجاری Vaizra که متعلق به پسر ارشد میخائیل میری لاشویلی و دوست و همکلاسی پاول دروف در دوران دانشگاه نیز میباشد در دو شهر از این شهرها دفتر داشته و به کارهای تجاری مشغول است.
اکسل نف به همراه یدزحک میری لاشویلی به ترتیب عضو هیئتمدیره شرکت قلعه دیجیتال و مدیر اجرایی آن و یدزحک میری لاشویلی رئیس هیئتمدیره و پدر وی سرمایهگذار اصلی این شرکت میباشند.
البته در سایت قلعه دیجیتال مدیرکل (مدیر داخلی) این شرکت را فردی یهودی – آمریکایی به نام مت گربر (Matt Gerber) معرفی نموده است که در سابقه او مدیریت شرکتهای امنیتی حوزه سایبر که زیرمجموعه دولت آمریکا نیز بوده وجود دارد.
Venture Village مرجع خبری اخبار ویژه دنیای تکنولوژی در اروپا که اتفاقاً این شبکه خبری نیز در برلین آلمان مستقر است! به صراحت بیان میدارد که قلعه دیجیتال شرکتی آمریکایی با اصالتی روسی (خانواده میری لاشویلی) در راستای توسعه نرمافزارهاست که مسئولیت ساخت و مدیریت تلگرام را به عهده داشته و دارد.
همچنین سایت و نشریه مشهور اقتصادی فوربز (Forbes) که متعلق به خانواده یهودی – آمریکایی اصالتاً اسکاتلندی تبار فوربز بوده و دفتر آن در نیویورک مستقر است و جزء مؤثرترین نشریههای اقتصادی دنیا محسوب میگردد در بخش روسی خود با اشاره به اینکه نرمافزار تلگرام متعلق به شرکت قلعه دیجیتال مستقر در آمریکا است بیان داشته که پاول دروف به عنوان مدیر تلگرام در این شرکت مسئولیت را پذیرفته است. دیتاسنتر اصلی شرکت نیز در شهر کینگ واشنگتن و منطقه تاکویلا (Tukwila) در نزدیکی سیاتل واقع شده است که این دیتاسنتر یک مرکز فوق سری و امنیتی محسوب میگردد.
موضوع جالب دیگری که در این میان باید در آن تأمل کرد آن است که یکی از سه دیتاسنتر قدرتمند این غول بزرگ جاسوسی مرکز مدیریت شرکت TITAN و صاحب پروژه مخفی پهپاد گوگل و فیسبوک میباشد و این نیز سندی کامل بر مدیریت در سایه NSA (سازمان جاسوسی آمریکا در فضای سایبر) به وسیله شرکت قلعه دیجیتال در کنترل و همکاری با جاسوسخانهای دیگر در فضای مجازی به حساب میآید.
موضوع به همین سادگی تمام نمیشود شرکت SABEY که خود جزء اولین دیتاسنترهای آمریکا و از اصلیترین دیتاسنترهای جهان میباشد که به شرکتها و سازمانهای متعددی مانند ناسا و مایکروسافت و بوئینگ خدمات میدهد! زیرمجموعه شرکت قلعه دیجیتال (Digital Fortress) محسوب میشود.
با بررسی IP Address سایت تا سال ۹۵ میبینیم سروری که به ایران خدمات میداد در انگلیس مستقر بود (شکل زیر):
اما هماکنون و بعد از اعلام این موضوع توسط رسانهها و برخی مراکز، این سایت سرویسدهیاش را در سال ۹۵ برای منطقه ایران در هلند انجام میدهد که این موضوع هم قابلتأمل بود (شکل زیر):
شرکت قلعه دیجیتال به جز امور مرتبط با فناوری اطلاعات و ساخت و ایجاد دیتاسنترها و همچنین نرمافزارهایی مانند تلگرام که همه در خدمت و تحت مدیریت خانواده میری لاشویلی میباشد و به علت قرار گرفتن دفاتر آن در کنار سواحل کشور آمریکا و دسترسی به آبهای آزاد موقعیت مناسبی نیز برای آنان جهت تجارتهای دیگر نیز فراهم آورده است.
مطمئناً هر عقل سلیمی میپذیرفت که پاول دروف، جوانی دانشجو که ویکی (VK) را نیز با سرمایه خانواده لاشویلی راهاندازی کرد نمیتواند بهیکباره صاحب شرکتی به نام قلعه دیجیتال در آمریکا شود و او صرفاً یکمهره دستدوم و نمایشی روی صحنه بیشتر نیست و حتی شخصیتهایی مانند مت گربر یا اکسل نف نیز تنها افرادی امین برای قبول مسئولیتهایی از سوی دستگاههای امنیتی و شخصیتی نظامی – امنیتی مانند مایکل میری لاشویلی با واسطه پسر وی میباشد شخصی که در قامت یکی از بزرگترین رهبران کارتلهای صهیونیستی جهان و فرماندهان عالیرتبه و پدری معنوی در ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی شناخته میشود.
مایکل میری لاشویلی در طول این سالها خود را تا حدی در بین مقامات رژیم صهیونیستی در دنیا مؤثر نشان داده است که نتانیاهو او را اینگونه خطاب کرده است: من بارها در جلسه وزیران و مسئولین کشور بیان کردهام آقای لاشویلی سرمایه بزرگی برای امنیت اسرائیل است و ما شکرگذار این سرمایه هستیم، آقای لاشویلی از برادر به من نزدیکتر است (!) او در همهی مسائل مرتبط با امنیت اسرائیل از اینترنت و فضای مجازی تا کمک به ارتش قهرمان ما و پلیس شهری یک الگو در میان یهودیان ساکن در اسرائیل است! من امروز شخصاً به حضور شما رسیدم که قدردانی خود را از همه زحمات این برادر نزدیک و مهربان بیان کنم!
باید دانست قلعه دیجیتال که پروژهای فوق سری و امنیتی برای سرویسهای جاسوسی – تروریستی دولتهای صهیونیستی قلمداد میشود را نباید موضوعی سطحی در نظر داشت همانطور که اشاره نمودیم، نرمافزار جاسوسی تلگرام در زمانی و با شعاری فریبنده وارد کارزار گشت که گویی حافظ امنیت کاربران اینترنت است و اینچنین بود که با اضافه نمودن تمامی آنچه یک نامکاربری (User) و حتی بالاتر از نیاز وی بدان احتیاج دارد تمامی جذابیت اغواگرایانه خود را بکار بست تا بتواند افراد بیشتری را به خود جلب نماید.
وضعیت فعلی پیامرسان تلگرام
بعد از پناهنده شدن پاول دوروف به آلمان در طی جریان اوکراین، دولت روسیه مجدداً با ایشان رایزنی نموده و ایشان به کشور روسیه برگشته است.
حال اینکه رابطه روسیه با اسرائیل در فضای مجازی با توجه به تضاد سیاستهای آنها در موضوعات دیگر، چیست؟ موضوعی است که از تعامل سرویسهای اطلاعاتی این دو کشور از پیامرسان وایبر تاکنون قابلتأمل بوده و از موضوعاتی است که هنوز در پرده ابهام است؟!
چگونه میشود که سرویسهای اطلاعاتی این دو کشور درخصوص سرویس پیامرسان وایبر با هم دارای تعامل باشند (سرویسی که موضوع جاسوسی آن بعد از مدتی برای عموم مردم آشکار شد)؟! و هماکنون نیز با سابقهای که درخصوص پیامرسان تلگرام عنوان شد، میبینیم توانسته این تعامل را با شرکت این پیامرسان ایجاد نماید! واقعاً بین این دو سرویس اطلاعاتی در فضای مجازی چه ارتباطی هست؟!
فلذا تعامل بین سرویسهای اطلاعاتی این دو کشور از مباحث جدی و پنهانی است که همچنان جای سؤال و ابهامات زیادی را فراهم نموده است؟!
مسئولین؛ انتخاب بین غیرت سایبری و دیوث سایبری؟!
سایت خبر ایرانی به نقل از سایت خبری تحلیلی انتخاب در تاریخ ۲۳ دی ۹۴ از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام نمود: تاکنون نیز چندین فهرست از کانالهای نامناسب که فعالیت مغایر با قوانین جمهوری اسلامی ایران داشته و از سوی وزارتخانه به شرکت تلگرام ارسال شده، مسدود شدهاند.
وزیر ارتباطات با اعلام این خبر که با مسئولان شرکت تلگرام درخصوص فعالیت برخی کانالهای تلگرامی مغایر با قوانین در ایران نامهنگاری کرده است، گفت: آنها اعلام کردهاند هر کانالی را که از سوی وزارت ارتباطات ایران اعلام شود، مسدود میکنند.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پایان خاطرنشان کرد: تا کنون نیز چندین فهرست از کانالهای نامناسب که فعالیت مغایر با قوانین جمهوری اسلامی ایران داشته و از سوی وزارتخانه به شرکت تلگرام ارسال شده، مسدود شدهاند.
حال با وضعیت این پیامرسان، میبینیم که در سال گذشته (بهمن ۹۴ که در خبر ۲۰:۳۰ به آن اشاره شد) حذف کانالهای غیراخلاقی را مسئولین نظام رایزنی میکنند تا این سرویس را فیلتر نکنند.
در اینجا باید پرسید، چگونه ما که برای خرید نرمافزارهای کاربردی و مفید، فیلتر هستیم و پشتیبانی برای کشور ایران صورت نمیگیرد به راحتی برخی سرویسها به ما داده میشود و حتی برایمان سایتهای اخلاقی را فیلتر میکنند تا ما در این سایت حضور داشته باشیم؟! آیا بهراستی مشکل ما با این پیامرسانها فقط مسائل اخلاقی است و یا موضوعات دیگری ما را تهدید میکند و زمانی متوجه آن میشویم که دیگر دیر شده است؟!
البته شنیدهها حاکی از این است که در توافق نهایی حذف کانالهای غیر اخلاقی را تلگرام دیگر انجام نمیدهد که با بررسی در این پیامرسان هم میبینیم برخی کانالها هنوز باز است. فلذا باز هم تأکید میگردد مشکل مسائل اخلاقی بخشی از تهدیدات این نوع شبکههاست و آنچه بیشتر از همه مورد تهدید است امنیت و داشتن اطلاعات کاربران ایرانی توسط سرویسهای دشمن است.
گرچه در هفته دوم خردادماه ۹۵ شورای انقلاب فرهنگی راهاندازی پیامرسان داخلی را تصویب و درخصوص پیامرسانهای خارجی هم ضوابطی را مقرر نمود، اما آنچه مهم است باید ببینیم وظیفه مسئولین، سازمانها و رسانهها در این خصوص چیست؟
قبل از تبیین این موضوع ابتدا به تبیین چند واژه میپردازیم و سپس این سؤال را پاسخ میدهیم.
همانطور که در کتاب شریف مجمع البحرین آمده: «دیوث» به مرد بیغیرتی گفته میشود که مردان بیگانه را بر همسرش وارد میکند و این نگاه دین مبین اسلام به اینگونه افراد است و ما نیز در جامعهمان به این موضوع حساس هستیم که عمدتاً به این مسئله فقط پرداخته شده اما این واژه قابلیت بسط و توسعه در موضوعات دیگر را دارد که کمتر به آن پرداخته شده است و از آنجمله میتوان به دیوث سیاسی در بیانات علامه جوادی آملی اشاره نمود.
علامه جوادی آملی به عنوان یکی از اتیمولوژیستها و ترمینولوژیستهای جهان اسلام (ریشهشناس و جریانشناس واژه) در تبیین دیوث سیاسی عنوان داشتند:
«در فرهنگ قرآنی غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل میدهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. کشور غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، با وجود اینهمه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جز سوء مدیریت و در برخی موارد بیغیرتی ندارد… کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور میگشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند»
فلذا ما در این نوشتار به این موضوع (دیاثت سیاسی) نمیخواهیم بپردازیم و موضوع بحث ما نیست اما آنچه که میخواهیم به صورت اجمالی به آن بپردازیم، دیاثت سایبری است با این تفاسیر، دیوث سایبری کسی است که اطلاعات مردم و نظام را به بیگانه بدهد و هیچگونه غیرت در حفظ آنها نداشته باشد را گویند.
دیوث سایبری کسی است که بیگانه را در بستر فضای مجازی به حریم خصوصی مردم و اطلاعات نظام وارد نموده و راضی به این موضوع باشد را گویند فلذا غیرت سایبری به ما میگوید برای حفظ امنیت اخلاقی، فرهنگی، فکری و نظامی کشور باید خود برای حفظ اطلاعات کشورمان برنامه داشته و هزینه کنیم و راضی به استفاده از سرویسهای دشمن نشویم.
حال میبینیم بخشی از کارشناسان و مدیران بدنه فضای سایبر کشور به این موضوع راضی شدهاند که از این سرویسها استفاده شود با تمام شرایطی که قبلاً به آن اشاره شد و فقط برای حساسیتزدائی به دنیال بستن کانالهای اخلاقی آن هستند، درصورتیکه موضوع اصلی، اطلاعات افراد و سازمانهای ماست که اصلاً نمیخواهند به آن توجه نمایند و به اعتقاد ما اینگونه افراد پیادهنظام دشمن، خواسته یا ناخواسته هستند و عملاً از غیرت سایبری به دورند.
اما آنچه که مهم است دولت و رسانهها حداقل ۲ وظیفه را دارند:
یکی اینکه رسانهها و سازمانهای داخلی درخصوص موارد اطلاعرسانیهای خود باید از این شبکهها اجتناب نمایند و به نسخههای داخلی ولو با قابلیت کمتر رو بیاورند و حتی دولت ابلاغ نماید که هیچ یک از مجموعههای دولتی و خصوصی حق استفاده از اینها را ندارند و نباید کارکنان و مراجعهکنندگان خود را مجبور به استفاده از این پیامرسان نمایند و در صورت توجه ننمودن به این موضوع محدودیتها و برخوردهای مناسبی را برای آنها قرار دهند تا به فرهنگسازی این موضوع کمک کند.
دوم دولت نیز در هزینه کرد برای ایجاد و ارتقاء این پیامرسانها اهتمام لازم را داشته باشد تا امنیت مردم به خطر نیافتد. موضوعی که هنوز نه از سوی دولت آنچنان حمایت مناسبی انجام میشود و بدتر از آن میبینیم رسانههای مختلف داخلی حتی رسانه ملی به صورت رسمی اطلاعرسانیهای خود را در کانالهای این جاسوسافزار قرار میدهند و بدتر از آن به صورت گسترده و مکرر آن را تبلیغ میکنند!
و اما اگر این اهتمام در دولت و بخشهای مرتبط با فضای مجازی کشور نباشد، این موضوع ممکن است در وضعیت فعلی خطر خاص امنیتی افراد و نظام را تهدید نکند و یا خطراتی مانند موضوعات اخلاقی فقط پاشنه آشیل بخشی از مردم و سازمانهای دولتی باشد؛ اما با ادامه استفاده و قرار دادن اطلاعات توسط مردم و سازمانها در اینگونه سرورها و سایتها در آینده مشکلات امنیتی نیز مسئولین آینده نظام که از بدنه همین جامعه هستند را مورد تهدید و در اصل کل نظام را به خطر خواهد انداخت.
که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم:
استفاده در بحرانهای اجتماعی ازاینگونه شبکهها که با نداشتن مدیریت آن ممکن است به یک فاجعه تبدیل شود و به عنوان نمونه شبکههای اجتماعی فیسبوک و توئیتر در فتنه ۸۸ که راهبری میدانی توسط این شبکهها انجام میشد را میتوان مثال زد.
مسئولین آینده این نظام برخی از همین شهروندان عادی یا دانشجویان و اساتید بوده که در ۱۰،۱۵ و ۲۰ سال آینده پستهای مهم کشور را در اختیار میگیرند فلذا در موضوعات مهم نظام مثلاً تعامل با کشورهای خارجی، قراردادهای مهم، توافقات و مذاکرات سیاسی و اقتصادی کشور، سرویسهای اطلاعاتی از اطلاعات شخصی این افراد در گذشتهشان میتواند با مهندسی اجتماعی و شخصیت شناسی بر روی این افراد به نقاط قوت و ضعف و در نهایت مدیریت فکری، روحی و روانی این افراد بپردازد و یا از خبت و خطای آنها به عنوان گروکشی در مذاکرات استفاده نماید.
حتی از اطلاعات شخصی که در بند قبلی به آن اشاره شد سرویسهای طرف مقابل میتوانند برای جاسوس نمودن اطراف با تکنیک گروکشی استفاده نمایند و در آینده مشکلات مهم امنیتی را ایجاد نمایند.
و …
سؤالات کاربران و راهکارهای پیشنهادی
در اینجا به برخی از نکات و سؤالاتی که مردم عزیزمان مطرح میکنند به صورت خیلی اجمالی و فشرده میپردازیم زیرا برای دادن راهکارهای کاملتر و دقیقتر، خود نوشتار بلندی را نیاز دارد که به صورت جامعتر به آن پرداخته شود اما در این مقاله فرصت آن نبوده و به صورت کاملاً اجمالی به آن میپردازیم.
سؤال اول: حال با شناخت کاربران از وضعیت (بخوانید پشت پردههای) پیامرسانهایی مانند تلگرام، برخی از این کاربران سؤال میکنند که آیا از شبکههای خارجی استفاده نمایند یا خیر؟
برای این سؤال دو راه وجود دارد:
یکی اینکه اگر فرد حتماً لازم است از این پیامرسان استفاده نماید، سیمکارت خود را در یک گوشی جدا قرار داده و موضوعات ارتباطی و تمام دادهها و اطلاعات خود را در گوشی تلفن همراه خود که به اینترنت متصل نیست قرار دهد و یک تبلت یا گوشی یا هر واسط دیگری را برای این پیامرسانها در نظر بگیرد تا در صورت جاسوسی از تبلت یا گوشیتان هیچ اطلاعاتی (مانند کاربران تلفن همراه که شماره خانواده، اقوام، دوستان و همکارانتان میباشند و همچنین دادههای شخصی و خانوادگی و …) از فرد به سرقت نرود. همچنین بر روی دوربین تبلت یا گوشی یک مانع موقت قرار دهید و در نام کاربریتان مشخصات کامل را ننویسید (مشخصات دروغ هم ننویسید) و بیشتر از کانالهای آن و اخباری که میخواهید مطلع شوید فقط استفاده نمایید؛ اما با همه این ملزومات باز هم چون مجبورید گفتگوی دو یا چندنفره داشته باشید همچنان در معرض مهندسی اجتماعی خواهید بود که برای این مشکل هم تا میتوانید فضای سایبر را جای امنی برای گفتگو ندانید و اطلاعات مهمتان را از طریق خطوط ارتباطی تلفن و یا به صورت حضوری (در صورت امکان انجام دهید)
فضای سایبر یک محیط مدرن است که باید رفتار مدرن با آن داشت نه رفتار سنتی
راه دوم اینکه اگر میخواهید از همان گوشی تلفن برای ارتباطات اینترنتی استفاده نمایید از هیچ یک از پیامرسانهای خارجی استفاده ننمایید و از پیامرسانهای داخلی مانند بیسفون، ابرک، ساینا و … استفاده نمایید. لازم به ذکر است که در هیچ صورت اطلاعات شخصی مهم و خانوادگی خود را در گوشی که به اینترنت متصل است قرار ندهید.
باز هم باید تأکید کنم، دو روش فوق ضریب امنیت را بالا میبرد نه اینکه کاملاً امنیت را تأمین کند.
سؤال دوم: حال برخی از افراد که با نظام جمهوری اسلامی نیز زاویه دارند و یا مخالف این نظام هستند، موضوعی را مطرح میکنند که ما نمیخواهیم در پیامرسانهای داخلی با هم ارتباط داشته باشیم و اگر پیامرسانهای خارجی هم با کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و یا رژیم جنایتکار اسرائیل و حتی روسیه همکاری میکنند، باز هم ما به آنها اعتماد میکنیم که اطلاعاتمان را داشته باشند؟!
در اینجا باید سه نکته را مطرح کرد:
یکی اینکه آیا نمیتوان اطلاعات سرویسهایی مانند پیامرسان تلگرام را از این شرکتها که تجاری هستند خریداری و یا با تعامل به اطلاعات این افراد دسترسی پیدا کرد؟! مگر نه این است که مواردی با تعامل با این شرکت کانالهای اخلاقی آن بسته میشد!
دوم اینکه اگر برخی از سرویسهای دیگر مانند وایبر و غیره هم اطلاعاتشان را ندهند آیا امکان حک و نفوذ وجود ندارد؟! در شرایطی که حتی سرویسهای خیلی امنتری مانند گوگل را میتوان هک نمود و اطلاعات کاربران را دزید که این مهم نیز توسط سرویسهای اطلاعاتی در دنیا متداول است.
فلذا درهرصورت پیامرسانهای خارجی نیز برای افراد داخل کشور ناامن است، حال با این شرایط نکته سومی که باید به این افراد گوشزد نماییم این است که آیا این افراد دوست دارند توسط سرویسهای اطلاعاتی مانند موساد، سیا و … مدیریت شوند و عملاً اطلاعات شخصی، خانوادگی و فکری خود را در اختیار این سرویسها قرار دهند و عملاً با این کار کنترل خود را به دست آنها دهند و یا میخواهند افرادی آزاد باشند؟!
در پایان نگارنده چند سؤال را مطرح مینماید:
کشورهای بزرگ که در شعار اقتصادیشان یک اصل اعتقادشان شده که (اگر یک دلار هزینه نمودی باید ۲ دلار از آن کسب نمایی) حال اگر به فرض هم یکی از سر انساندوستی اینگونه شبکههای اجتماعی را با میلیونها دلار راهاندازی نمود. آیا میتوان باز هم اعتماد نمود و اطلاعات خود و دوستان و خانواده خود را در اینگونه شبکهها قرار داد؟
کسانی که حتی کمترین شناخت ممکن را از تاریخ جهان دارند به خوبی میدانند که دشمنان اسلام، مسلمین و مستضعفین جهان جز به نابودی و حذف ملتی که به بردگی و استثمار آنان در نیاید راضی نخواهند شد و حال چه شده است که چنین نرمافزارهایی که میلیونها دلار هزینه ساخت آنها شده است را در اختیار ما قرار داده است؟ آیا میتوان باور کرد که همه اینها قربت الی آ… و از سر انساندوستی میباشد؟!
باز به بیانات مقام معظم رهبری در سالگرد امام راحل خرداد ۹۵ اشاره میکنم و به مردم و مسئولین توجه میدهم که ایشان فرمود:
استقلال فرهنگیبه اعتقاد بنده از همهی اینها مهمتر است. استقلال فرهنگی در این است که سبک زندگیرا، سبک زندگی اسلامی – ایرانی انتخاب بکنیم … امروز نظام سلطه برروی این مسئله دارد کار میکند؛ همین مسئلهی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدیکه وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور. بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نهاینها ابزارهایی هستند که میتوانند مفید واقع بشوند امّا سلطهی دشمن را از اینابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو وتلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت همهمینجور است، فضای مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهایاطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز دراختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطهی فرهنگی دشمن است.
«…. نگاه ایالات متحدهی آمریکا به نظام اسلامی، نگاه نفی موجودیت است؛ این را در طول سالها کاملاً فهمیدیم. البته خودشان میگویند نخیر، تغییر رفتار. تغییر رفتاری که آنها میگویند، اگرچه همیشه هم روی آن پافشاری ندارند، معنایش نفی هویت است. یعنی آن رفتارهای اصلیای که شاخص اسلامی بودن است، باید تغییر پیدا کند. ما هم نگاهمان به آمریکا، نفی موجودیت استکباری آمریکاست؛ و الّا رژیم آمریکا و دولت آمریکا یک کشوری است مثل بقیهی دولتها. استکباری بودن آمریکا، سلطهی جهانی بودن، ابرقدرتی آمریکا، از نظر ما مردود است؛ ما قبول نداریم. پس این شد مخالفت بنیانی.» (*)
کارگروه رصد و بررسی های کفر سازمان یافته توجه شما را به فرماندهان سیاسی ابلیس علیه متعلقات ایمان در گستره جهانی جلب می کند:
«شیوههای برخورد با اسلام و دشمنی با اسلام هم متنوّع [است]؛ انواع و اقسام. مینشینند فکر میکنند، راه پیدا میکنند برای نفوذ کردن، برای ضربه زدن. سالهای اوّل پیروزی انقلاب اسلامی بود که ما اطّلاع پیدا کردیم رژیم صهیونیستی یک جمعیّتی را معیّن کرده است و پول به اینها داده که بنشینند راجع به اسلام و راجع به شیعه فکر کنند، مطالعه کنند، بررسی کنند؛ خب، این مطالعه برای چیست؟ این مطالعه برای این است که ببینند چهجور میشود این عامل عظیم را، این بیداری را، این یقظهی اسلامی را خنثی کرد؛ [اینکه] چهطور میشود به ملّتهای مسلمان که بیدار شدهاند، فهمیدهاند که قدرت دارند، فهمیدهاند میتوانند کار کنند ضربه زد. نشستند پولها خرج کردند. اینکه گفتم، یکیاش بود؛ دهها مرکز و کانون -که بعضی را خبر داریم، بعضی را هم حدس میزنیم- در اروپا، در آمریکا، در رژیم صهیونیستی، در بعضی از کشورهای وابسته و تحت فرمان اینها بهوجود آمد، برای اینکه ببینند راهها چیست. آنوقت شما میبینید ایجاد اختلاف را، ایجاد خشونت را، بدنام کردن اسلام را، تجزیه کردن کشورهای اسلامی را، به جان هم انداختن ملّتهای مسلمان را و به جان هم انداختن آحاد یک ملّت را جزو کارهای لازم خودشان میدانند.»(*)
توجه شما را به ائمهی کفر سازمانیافته و مراکز استراتژیک اشاعه کفر و ضلالت جلب مینماید:
نام مرکز
نام ائمه کفر (فارسی)
نام ائمه کفر (انگلیسی)
تصاویر
سِمَت
نماد مرکز
اندیشکده بروکینگز Brookings Institution
استروب تالبوت
Strobe Talbott
استروب تالبوت
President of the Brookings Institution
اندیشکده بروکینگز
اندیشکده (مؤسسه) واشنگتن Washington Institute
رابرت ساتلوف
Robert Satloff
رابرت ساتلوف
Executive Director of the Washington Institute
اندیشکده واشنگتن
اندیشکده شورای آتلانتیک Atlantic Council
فردریک کمپ
Frederick Kempe
فردریک کمپ
President and Chief Executive Officer of the Atlantic Council
اندیشکده شورای آتلانتیک
اندیشکده رند RAND Corporation
مایکل ریچ
Michael Rich
مایکل ریچ
President and Chief Executive Officer of the RAND Corporation
اندیشکده رند
شورای روابط خارجی آمریکا Council on Foreign Relations
ریچارد هاس
Richard Haass
ریچارد هاس
President of the Council on Foreign Relations
شورای روابط خارجی آمریکا
اندیشکده بنیاد هریتِیج Heritage Foundation
جیم دِ مینت
Jim DeMint
جیم دِ مینت
President of The Heritage Foundation
اندیشکده بنیاد هریتِیج
اندیشکده استراتفور Stratfor global intelligence
شیا مورنز
Shea Morenz
شیا مورنز
President and Chief Executive Officer of the Stratfor
اندیشکده استراتفور
اندیشکده امریکن پراگرس Center for American Progress
نیرا تاندن
Neera Tanden
نیرا تاندن
President of Center for American Progress
اندیشکده امریکن پراگرس
کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل (آیپک) American Israel Public Affairs Committee
رابرت کوهن
Robert Cohen
رابرت کوهن
President of the American Israel Public Affairs Committee
چامسکی در مصاحبه اختصاصی با پایگاه اینترنتی «اکتیویزم مونیخ» در ۱۹ فروردین ۱۳۹۵ گفت: یکی از عوامل اصلی بحران در سوریه و عراق چیزی است که پاتریک کاکبرن، از خبرنگاران برجسته منطقه، آن را «وهابیسازی» اسلام سنی مینامد که هم به لحاظ مالی و هم از جنبه دکترین، از عربستان سعودی نشأت میگیرد، دکترینهای افراطگرایی، تندرویی، سلفی-وهابی از دل عربستان سعودی بیرون میآیند.
این فیلسوف آمریکایی افزود عربستان سعودی این دکترینها را نه تنها با پول بلکه به کمک مفتیها، مکتبخانهها، و ابزارهای فراوان دیگر در سراسر منطقه گسترش میدهد.
چامسکی در ادامه داعش و سایر گروههای تروریستی در سوریه را محصول دکترینهای افراطگرایی عربستان سعودی دانست و گفت: یکی از شاخههای القاعده، یعنی جبهه النصره در سوریه است و در تعهداتش با داعش فرقی ندارد و این شاخه آشکارا بهوسیله عربستان سعودی و سایر کشورهای (عربی) حوزه خلیج (فارس) و ترکیه و به طور غیرمستقیم آمریکا حمایت میشود و این گروه مسئول بخشی از خرابیهای منطقه است.
این تحلیلگر و فیلسوف سیاسی عامل دوم بحرانهای سوریه و عراق را تهاجم آمریکا و انگلیس به کشور عراق معرفی کرد و گفت: عامل دیگر بحران منطقه، تهاجم آمریکا و انگلیس به عراق بود که مانند پتک بر سر این کشور فرود آمد و اثرات وحشتناکی بر جای گذاشت و صدها هزار نفر کشته شدند و بخش زیادی از این کشور نابود شد و گذشته از همه اینها، باعث ایجاد نبردی فرقهگرایانه شد که تا کنون بیسابقه است و وضعیت این نبرد با شکنجه و تروریسم و سایر اقدامات شرورانه بدتر و بدتر شد.
وی افزود بحران عراق در حال «تکه پاره کردن» این کشور و کل منطقه است و به سوریه و جاهای دیگر هم کشیده شده است.
نوآم چامسکی همچنین در مصاحبه خود به بحران آوارگان اشاره کرد و سیاستهای آلمان و آمریکا در خاورمیانه را بخشی از دلایل اصلی آن دانست. البته او تصریح کرد آلمان در مقایسه با آمریکا، نقش بسیار کمتری دارد.
او گفت: من از آلمان حمایت نمیکنم ولی در وهله نخست، سیاستهای آمریکا و در وهله بعد سیاستهای انگلیس و فرانسه هستند که بر بحران آوارگان دامن زدهاند.
در بحث تخریب لیبی، این زبانشناس برجسته بینالمللی گفت جنگ لیبی نیز تأثیرات وحشتناکی بر منطقه گذاشت و بحران آوارگان را تشدید کرد.
چامسکی گفت: این زیردریائیهای کلاس دلفین که آلمان به اسرائیل میدهد فوراً در اسرائیل به سلاح هستهای مجهز میشوند و این کار برای دفاع از اسرائیل صورت نمیگیرد. این زیردریائیهای هستهای برای حمله در نظر گرفته میشوند و به همین دلیل است که این زیردریاییها در اسرائیل قرار دارند. ما میدانیم در کوتاهمدت هدف حمله آنها چیست: حمله به ایران در خلیج (فارس). این تهدیدی وحشتناک نه تنها برای ایرانیها، بلکه برای کل دنیاست.
این پروفسور آمریکایی افزود: اسرائیل دارای یک دکترین رسمی است؛ آنها میگویند در صورت تمایل مختارند به ایران حمله کنند، به علاوه، اسرائیل درگیر آنچه که پنتاگون جنگ با ایران توصیف میکند است و خود آمریکا هم همینطور.
چامسکی ضمن انتقاد از آمریکا و رژیم صهیونیستی گفت: وزارت دفاع آمریکا میگوید جنگ سایبری نوعی اقدام جنگی است و ناتو نیز با آنها موافق است و حملات سایبری را تهاجم تلقی میکند که میتوان با نیروی نظامی به آنها پاسخ داد، ولی زمانی که خود آمریکا و اسرائیل علیه ایران حمله سایبری انجام میدهند، با افتخار مسئولیت آن را به گردن میگیرند.
او افزود: آنها زمانی که با حملات سایبری اقدامات خرابکارانه علیه ایران انجام میدهند به آن افتخار میکنند، درحالیکه این هم نوعی جنگ است. کشتن دانشمندان هستهای ایران، احتمالاً کار اسرائیل است، البته ما مطمئن نیستیم.
این فیلسوف و تحلیلگر سیاسی همچنین ارسال زیردریایی مجهز به سلاح هستهای به رژیم صهیونیستی در این برهه از زمان را «اقدام ماجراجویانه افراطی» خواند.
[box type=”info” bg=”#” color=”#” border=”#” radius=”4″]مطلب حاضر برگرفته از سخنان استاد حسن عباسی در جلسه ۴۲۶ کرسی نظریهپردازی کلبه کرامت با عنوان «جنگ جهانی چهارم(۵)؛ صهیونیستهای مسلمان» در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ است که در قالب مقاله تنظیم شده است.[/box]
یکی از سازوکارهای تحلیلهای استراتژیک از سوی هر استراتژیستی این است که در طول ادوار مختلف برای مسائل و موارد بحث خودش پرونده تشکیل بدهد و به صورت دورهای به آنها بپردازد، ازاینجهت برای استراتژیستها هیچ تحول فرهنگی، تحول سیاسی، تحول اجتماعی، تحول اقتصادی و … تمامشدنی نیست.