بشر فطرتاً به دنبال کشف نظم حاکم و تبیین آن در پدیدهها بنا به دلایل متعددی از جمله با هدف پیشبینی امور بوده و اقتصاد و بازار همیشه یکی از عرصههای مورد علاقه انسان برای تسلط بر آن از طریق فهم قوانین و دستکاری آن میباشد. در این راستا نظریهپردازی در اقتصاد و به فرمول درآوردن و پیشبینی حرکتهای آن مورد توجه قرار گرفت.
مروری بر تاریخچه بورس یا بورسبازی (Stock Market)
داستان از ونیز شروع شد جایی که وامدهندگان یهودی وامها را بین یکدیگر تجارت میکردند یعنی یک وامدهنده وام سنگین و پرخطر با بهره بیشتر را با وام دیگری معامله و آن را از وامدهندهاش خریداری میکرد. در سال ۱۳۰۰ یهودیهای ونیز رهبریت تجارت و خرید ضمانتنامه از دیگر بانکها را کسب کردند و در سال ۱۵۳۱ در بلژیک در شهر آنت ورپ حول محور وام فعالیت خود را در تجارت، دولت و حتی بین افراد حقیقی ادامه دادند البته هنوز بازار بورس و سهام به معنای کنونی آن شکل نگرفته بود. در سال ۱۶۰۰ دولتهای آلمان، انگلیس و فرانسه به شرکتهایی که کمپانیهای هند شرقی به نامشان بود امتیاز دادند. کشتیهایی که کالا را از مشرق میآوردند در خطر دزدی دریایی و حوادث دریایی قرار داشتند. برای جلوگیری از خسارت صاحبان کشتی به دنبال سرمایهگذارانی بودند که سرمایه خود را بدهند تا در صورت موفقیتآمیز بودن سفر، سودی از این سرمایه عایدشان شود. وقتی شرکتهای هند شرقی تأسیس یافت روش را تغییر دادند. این شرکتها سهام داشتند و به عنوان سهامدار، سود سهام به جای سود تکتک سفرها را محاسبه میکردند
در سال ۱۷۹۲، ۲۴ تاجر بزرگ نیویورک مخفیانه جلسهای گذاشتند و توافقی را بنام Button Wood امضا کردند که بعدها به نام درخت باتن وود نامیده شد. در این توافقنامه متعهد شدند ضمانتنامهها را فقط بین خود معامله کنند. این ۲۴ نفر چیزی را تأسیس کردند که بعدها NYSE New York Stock Exchange نام گرفت و در خیابان وال شماره ۱۱ واقع کردید.
بورس و علم ریاضی
داستان از ۱۹۰۰ شروع میشود. زمانی که Louis Bachelier لوییس بچلیر، ریاضیدان جوان از ریاضیات برای تبیین حرکت قیمت اموال مورد معاملهشده در بورس پاریس استفاده کرد و آن Brownian motion یعنی حرکت دائم و چپ و راست ذرات موجود در مایع که در نتیجه برخورد مولکولها و یا اتمها به وجود میآید، بود. این نظریه مورد استفاده برخی اقتصاددانان قرن ۲۱ از جمله هری مارکویتز Harry M. Markowitz و ویلیام شارپ William F. Sharpe قرار گرفت و این مفهوم، ابزار هر مشاور و تحلیلگر مالی شد.
Benoit B. Mandelbrot مندل برات مردی که در دهه ۱۹۶۰ به استفاده از منحنی گاوس Gaussian (منحنی توزیع) معروف شد. وی با استفاده از هندسه fractal که از تکرار و مضرب الگو یا شکل هندسی واحدی به دست میآید، توصیف کمیتی از بازار مالی ارائه داد که انقلابی در جهان علم بود.

سؤال اساسی این است که آیا واقعاً میتوان معاملات بورس را به عنوان یک علم کاربردی در نظر گرفت و منحنی خروجیهای آن را ترسیم کرد؟ علیرغم تلاشهای وسیعی که ریاضیدانان برای تحقق این آرزو بکار بستند، نتوانستند نتایج معاملات بورس را با آموزهها و ابداعات و فرمولهای ریاضی تبیین کنند و در نهایت به نظریه رخدادهای تصادفی و غیرقابلپیشبینی رسیدند. این اندیشههای علمگرایانه نمیخواستند یا نمیتوانستند شگردهای آینه و دود (ترفند شعبدهبازان برای فریب مردم) را در اقتصاد و بالأخص در بورس ببینند. شکست در کشف ساختاری در تغییرات قیمتها، محققین را قانع کرد که این تغییرات تصادفی هستند.
بورس و تئوریهای احتمالگرایی در مقابل جبرگرایی
Deterministic versus probabilistic
Laplace لاپلاس، ریاضیدان فرانسوی در مورد احتمالات میگوید: وضعیت حال جهان تحت تأثیر گذشته آن و باعث آینده آن است که یک فرمول را در برمیگیرد و آن حرکت بزرگترین اجسام در کائنات و کوچکترین آن به عنوان اتم است. انیشتین هم قول معروفی دارد: خدا تاس نمیاندازد. البته این دو دانشمند از تئوری احتمالات اجتناب نکردند و از آن برای حل مشکلات استفاده میکردند ولی مندل معتقد بود که دنیای مالی را نمیتوان با قوانین از پیش تعیین شده رام کرد و گذشته و آیندهاش را توصیف نمود. بنابراین رفتار بازار هرگز در چهارچوب تعیین شدهcause-and-effect یعنی «متأثر از گذشته و باعث آینده» قرار نمیگیرد.
روش کلاسیک: لوییس طبیعت و ذات بازار مالی را احتمال گر میدانست. وی میگوید: بازار، حرکتها را پیشبینی نمیکند بلکه احتمالات را در نظر میگیرد و این احتمالات میتواند بهصورت فرمول ریاضی محاسبه شود:
E(Zt+1|Zt, Zt−1,…, Z0) = Zt
در اینجا Zt+1 قیمت آینده، Zt−1,…, Z0 قیمتهای گذشته و Zt قیمت کنونی میباشد. به نظر مندل و لوییس حرکت گاس قیمت «ریسک» را پیشبینی میکند.
روش جدید: افرادی مانند Zipf و Pareto معتقد به قانون قدرت (power-law) در ذات و طبیعت بازار مالی بودند. یعنی ثروت، ثروت بیشتر تولید میکند و ثروت انباشته شده، خود چند برابر میشود؛ بنابراین به اهمیت انباشت ثروت توجه کردند. زیف نتیجه میگیرد که قانون قدرت که درونی و ذاتی بشر است نتیجتاً ذاتی علوم اجتماعی نیز است و در درون دنیای فیزیکی نیز وجود دارد.
تغییر و حرکت سقوطی پرشتاب قیمت پنبه در دهه ۱۹۶۰ اقتصاددانان را متوجه کرد که این تغییر در منحنی گاوس نمیگنجد بنابراین مندل قانون نوح و قانون یوسف (Noah effect، Nile – Joseph effect) را ابداع کرد که نمونه مشخصی از تئوری بی نظمی (chaos theory) شد.
قانون یوسف یعنی قیمتها میل به بالا رفتن دارند تا اینکه تصادفی باشند ولی در نهایت تغییر ناگهانی را به دنبال دارند. قانون نوح یعنی تغییر ناگهانی و غیر منتظره روند تغییرات ثابت زمان یا به عبارتی عدم تداوم وضعیت، درحالیکه در پدیده یوسف میل به تداوم است و موارد تصادفی و اتفاقی کمتر پیش میآید.
این اصطلاحات دینی را مندل یهودی برای تبیین و توجیه نوسانات و تغییرات بورس بکار برد. سقوط شاخصها را پدیده نوح و رشد تدریجی قیمتها را پدیده یوسف یا نیل نامید. وی معتقد بود که همیشه میل به تداوم و میل به تغییر ناگهانی در دو جهت مخالف، سعی در تأثیرگذاری در جهان دارند.
با این وجود اقتصاددانان و ریاضیدانان نتوانستند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ را که هنوز هم ادامه دارد پیشبینی کنند. این نمایانگر آن است که بازار بورس سیر طبیعی را طی نمیکند و مغزها و فکرهایی آن را کنترل و اداره میکنند.
بورس و نظریه قمار
در جهان سه دیدگاه اصلی وجود دارد که یکی فعالیت بورس را قمار و دیگری آن را داد و ستد و معامله و نظر سوم عملیات بورس را شیادی و فریب میداند.
جیمز پاول اقتصاددان دانشگاه برکلی کالیفرنیا معتقد است که تئوری احتمالات (Random Events) ریشه در قمار دارد. هر قمار بازی باور درونی دارد که احتمال وجود دارد و اینکه یک الگوی منظمی هست که فرصت و شانس را به وجود میآورد. مشکل اساسی این است که قمارباز فکر میکند میتواند «احتمال» را شکست دهد و برنده شود. رخدادهای تصادفی مردم را فریب میدهد تا باور کنند که میتوان نتیجه این رخدادها را پیشبینی کرد. مشکل دیگر این است که بشر مستعد است تا الگوها و نظمی را پیدا کند. برخی از مردم این رخدادهای تصادفی را اسرارآمیز میدانند و با ابزار دعا سعی در نفوذ درنتیجه آن دارند. طبق این نظر هر حادثهای دلیلی بر آن مترتب است بنابراین نتیجه حاصل از آن رویداد حاوی پیامی است. برخی نیز معتقد به این رخدادهای تصادفی نیستند و میخواهند راهی برای بردن پیدا کنند البته این افراد درست میگویند که در رخدادهای تصادفی نیروهای فیزیکی و الگوریتمهای ریاضی وجود دارد. تصادف یک مفهوم ریاضی است. البته این بدان معنی نیست که تصادف همان جبر deterministic است و بدون جبر هم نیست. بلکه قابلیت پیشبینی تصادف امری بیربط است. تصادفی یعنی اینکه نتیجه را نمیدانیم. اگرچه در احتمالات جمع همه حالات احتمالی که رخ میدهد ۱۰۰ در صد میشود و هریک از حالات احتمالی درصدی برابر را دارا هستند. البته درک نادرست از احتمالات مشکل قمارباز نیست بلکه استرس و راه فرار برای مقابله با افسردگی بیش از اشکال در بینش است.
وی احتمالات را اینگونه تعریف میکند: احتمالات ارزیابی برنده شدن، تقسیمبر تعداد احتمالات موجود؛ یعنی اگر ۴ بلیت قرعهکشی وجود داشته باشد و هرکس یکی از آن بلیتها را صاحب باشد احتمال برنده شدن هریک از افراد ۲۵ در صد است یعنی یکچهارم. خلاصه اینکه برای وقایع تصادفی مشکل است که تعریفی ارائه داد. رخدادهای تصادفی قابل پیشبینی نیستند بلکه بدون طرح، نامنظم، بیهدف و مجزای از یکدیگر هستند و قانون خاصی برایشان حاکم نیست.
از این دیدگاه میتوان نتیجه گرفت که هر رخدادی که تصادفی و بینظم و غیرقابلپیشبینی باشد در حیطه قمار است.
شهید مطهری نیز رخداد تصادفی را امری میداند که تحت ضابطه و نظم نیست. وی در کتاب فلسفه تاریخ مینویسد: انسان به چیزی میگوید «تصادفی» که کلیت ندارد، یعنی تحت ضابطه و قاعده درنمیآید…مثلاً انسان اگر چاه بکند و به آب برسد، این یک امر تصادفی نیست چون دائماً و لااقل اکثر، کندن زمین در یک عمق معین به آب میرسد؛ ولی اگر انسان چاه بکند و به گنج برسد، این را یک امر تصادفی تلقی میکنیم و میگوییم چاه کندیم، تصادفاً به گنج رسیدیم، برای اینکه این یک امر کلی نیست، مخصوص این مورد است؛ یعنی مجموعهای یک سلسله علل و شرایط خاص ایجاب کرد که در اینجا گنجی باشد و یک سلسله علل دیگر ایجاب کرد که شما چاه بکنید و نتیجه آن دو این شد که در اینجا به گنج برسید، ولی چنین رابطهای کلی و دائمی میان کندن چاه و پیدا شدن گنج وجود ندارد؛ چون رابطه کلی وجود ندارد؛ پس ضابطه و قاعده ندارد، نه اینکه علت ندارد؛ پس علت نداشتن یک مطلب است و کلیت نداشتن مطلب دیگر.
همچنین در کتاب بیست گفتار آمده است: اصل واژه «شانس»، فرانسوی و به معنای فرصت است؛ اما در میان مردم شانس عموماً از رویدادی تعبیر میشود که علت آن معلوم نبوده، لذا وقوع آن رویداد به شانس نسبت داده میشود. پس اگر مقصود از شانس تحقق پدیدهای بدون علت است، بیشک در فلسفه اسلامی و بر اساس دلایل قطعی مردود است. البته وی در این کتابها بحث اقتصادی نمیکند و هدفش تعریف مفاهیم احتمال، بینظمی و شانس است.
فقها در مفهوم قمار اختلاف کردهاند: برخی قوام آن را به برد و باخت میدانند و برخی دیگر آن را بدون برد و باخت نیز جزو قمار میدانند. محقق اردبیلی برای قمار مفهوم وسیعی قائل است و آن را حتی بی برد و باخت در زمره قمار میداند.
تعریف قمار:
دو نفر یا دو تیم پولی بگذارند و مسابقهای ترتیب دهند و کل جایزه جمع شده به شخص یا تیم برنده برسد. یعنی جایزه برندهی بازی از بین خود شرکتکنندگان تأمین شود. در این حالت شخص برنده کل جایزه را تصاحب کرده و دیگرانی که در بازی برنده نشدهاند، میبازند. (یعنی چیزی را از دست میدهند.) و یا اینکه با هم قرار بگذارند که جایزه فرد یا تیم برنده را فرد یا تیم بازنده تأمین کند.
به زبان سادهتر قمار عبارت است از قراردادی بین دو یا چند شخص که بازی مخصوصی کنند و هر یک از آنها برنده شد دیگران مال معینی را به او بدهند. قمار به خطر انداخت پول به امید کسب منفعت در جایی است که این امید بر پایه بخت و شانس و تصادف و اتفاقات غیرمطمئن استوار باشد. در قماربازی همواره یک طرف بازنده وجود دارد و طرفین خود را در معرض خطر از دست رفتن مال قرار میدهند. به این ترتیب این بازی و مسابقه مشمول بازی همراه با برد و باخت میشود که حرام است.
مخالفین نظریه قمار بودن بورس استدلال میکنند که اگر سهامی که در بازار بورس خرید و فروش میشود:
- مقدار سهام و قیمت آن مشخص باشد.
- سهام شرکتی باشد که آن شرکت وجود داشته باشد و دارای فعالیت اقتصادی باشد و فعالیت شرکت نیز مشروع و حلال باشد.
- طرف معامله معلوم باشد.
- قدرت بر تحویل دادن سهام یا قیمت آن باشد.
با این شرایط معامله بورس اشکال ندارد و خرید و فروش سهام، قمار حساب نمیشود و سودی که از راه خرید و فروش سهام به دست میآید، حلال است.
با توجه به اینکه به عملیات بورس، «بازی» اطلاق و واژه «بورسبازی» برای آن بکار برده میشود. در ایران نیز ما با دو دیدگاه در مورد پدیده بورس مواجه هستیم. یک نظر بورس و خرید و فروش سهام را با احراز شرایط (تأکید میشود که در صورت احراز شرایط)، بیع و جایز میشمارد و نظر دوم آن را قمار و حرام میداند. به عنوان نمونه شهید سید محمدباقر صدر در کتاب «اقتصادنا» بورسبازی را مجاز نمیداند و تجارت را شعبهای از تولید میداند و معتقد است سودی که از خرید و فروش به دست میآید باید نتیجه خدمتی باشد که تاجر آن را تولید میکند و صرف نقل و انتقال ملکیت بدون تولید خدمت، مجوز سود بردن نمیباشد.* بنابراین ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که آیا بورس بیع است؟
برخی افراد معاملات بورس را در ذیل بیع تعریف میکنند و از آن به عنوان خرید و فروش به منظور کسب سود و منفعت یاد میکنند تا حکم به حلیت آن دهند. مدافعین بورس میگویند: معاملات بورسبازی از آنجا که در قالب عقد بیع صورت میگیرد و تمامی جوانب معاملات در آن وجود دارد از لحاظ شرعی مانعی ندارد. البته این گروه معتقدند که برخی جنبههای بورسبازی به شرح زیر مشروع نیست و درآمد کسب شده از آن بابت قابل تملک نمیباشد:
- دستکاری قیمت سهام و سوق دادن قیمت به سوی قیمت ناعادلانه
- جهل در معاملات سهام
- غرر در معاملات سهام، غرر را از لحاظ لغوی به معنی فریب دادن و تطمیع به باطل است. غرر (به فتح اول و دوم) واژهای است عربی و دارای معانی گوناگون است. در لغت به معنای غفلت و خطر و فریب و خدعه و … و بعضی آن را به عنوان جهل و جهل توأم با خطر بکار میبرند. در برخی از فرهنگهای لغت فارسی، غرر به معنای «هلاکت» «خطر» و «فریب خوردن» آمده است.
شهید اول در کتاب «قواعد»، غرر را چنین تعریف کرده است: غرر در لغت چیزی است که ظاهری محبوب و پسندیده و باطنی ناپسند داشته باشد. برخی از فقیهان درباره بیع غرری چنین بیان داشتهاند: معاملهای که در آن خطر باشد، معامله غرری محسوب میشود و خطر هم عبارت است از احتمال ضرری که از نظر عقلا قابل اجتناب است. - تبانی در معاملات سهام
- اشاعه کذب و ارائه اطلاعات غلط و گمراهکننده
- انجام معاملات صوری و دستکاری ناعادلانه بازار
- معاملات مبتنی بر اطلاعات داخلی در صورتی که موجب غبن طرف مقابل شود.
ابراهیم رزاقی کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است که سرمایهگذاری در بورس یعنی قمار. وی میگوید: سرمایهگذاری در بورس ایران در شرایط فعلی یکجور قمار است. یک عده میبرند و یک عده میبازند. ولی نکته مهم این است که فضایی به وجود میآید که کسی وارد بخش تولید نمیشود. 100 هزار میلیارد تومان نقدینگی بخش خصوصی حال حاضر کشور است. اگر این رقم وارد بخش تولید میشد، الآن ایران در 7 یا 8 سال یک کشور صنعتی میشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا سرمایهگذاران ما در تولید سرمایهگذاری نمیکنند، میگوید: برای اینکه زحمت دارد و سودش نیز کمتر است. آنطرف اما نه زحمتی هست، سود هم بالاست. اینگونه مطرح شده بود که انتظار داریم 50 میلیون ایرانی سهام خریداری کنند. این پول مردم کجا میرود و چه نظارتی هست که این پول جمع شده در تولید خرج شود؟ اگر این رقمها زودتر از این به تولید میرفت، یک نفر فقیر در کشور نداشتیم و یک نفر بیکار نبود. چون بورس مانند موج بالا و پایین میرود اگر رونقی هم باشد موقتی خواهد بود. هر وقت بورس به کف میرسد خیلی از همان پولدارها میآیند و این سهامهای کف قیمت را میخرند و چون از آینده مطلع هستند، آن را ذخیره میکنند تا در آینده وقتی بالا رفت، آن را استفاده میکنند.
لازم است خاطرنشان شود که علما به حرمت بازار فارکس فتوا دادهاند. بازار فارکس بازاری است که در آن ارزهای مختلف (ریال، دلار، یورو، پوند، ین، دینار و…) معامله میشوند. در این بازار یک ارز را توسط ارز دیگری معامله میکنند و کسی که قصد معامله دارد اگر احساس کند که ارزش ارزی در حال افزایش است آن ارز را خریداری میکند و هنگامیکه ارزش آن افزایش یافت به فروش آن میپردازد و یا ارز گران را فروخته و پس از ارزان شدن مجدداً خریداری میکند و از این راه سود میبرد و مراجع عظام تقلید حکم بر غیرشرعی بودن معاملات بازار فاکس داده و آن را صوری، فاقد شرایط شرعیّه معاملات دانسته و جایز نمیدانند.
بورس نه تابع علم ریاضی است نه احتمالات، نه بیع است نه قمار
بورس را نمیتوان بدون آگاهی از پدیده «اطلاعات سری و درونی» یا همان Insider Information شناخت. این اطلاعات از طریق کسانی که ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگ با شرکتهایی که در لیست بازار بورس قرار دارند، به دست میآید که ظاهراً غیرقانونی است.
تفاوت قمار با بورس در این است که در قماربازی هیچ تضمینی برای بُرد وجود ندارد و همهچیز بر اساس شانس است درحالیکه در بورس سرمایهگذاران و خریداران سهام از ابزاری استفاده میکنند که ریسک آنها را کم میکند و آن اطلاعات سری است که بقیه مردم فاقد آن هستند. به عنوان نمونه در سال ۲۰۰۱ مارتا استوارت به اطلاعات سری شرکت ImClone دسترسی پیدا کرد. خبر مهم اینکه این شرکت، دارویی تولید کرده بود که قرار بود اف دی ای (FDA) سازمان نظارت بر خوراک و دارو در امریکا به آن مجوز دهد که در نهایت موجب صعود ارزش سهام شرکت میشد. نمونههای دیگری از این نوع کلاهبرداری در بازار بورس را میتوانید در اینجا بیابید.
سایت lovethetruth.com دلایل مخالفت با بورس را چنین توضیح میدهد: در کتاب Wall Street Gang نوشته Richard Ney به سال ۱۹۷۴ (تقریباً همان زمانی که مندل سعی در به فرمول درآوردن تغییر قیمتها در بورس داشت) آمده است که بیشتر سرمایهگذاران در بورس زیان میبینند و این زیان نتیجه اجتنابناپذیر جهلشان از دنیای نامرئی بورس است. گروه داخل در بورس مصونیت در مقابل الزامات قانونی و جرائمی که باید متوجه آنها باشد پیدا کردهاند. در بازار بورس قیمت واقعی وجود ندارد.
نویسنده آنگاه میپرسد آیا برای خرید یک گالن شیر ۱۰۰ دلار میدهید؟ والاستریت به مردم یاد داده است که قیمت وحشتناکی را برای خرید سهام بپردازند چون یکی گفته که این معامله خوبی است. اگر دقیق نگاه کنید این سهام ارزشی برای بازار بورس ندارد. یعنی اگر شما همه سهام بورس را بخرید میفهمید که ارزش کل آنها کمتر از یک درصد قیمتی است که مردم در واقع برای آن پرداخت میکنند. به عبارت دیگر شما «هیچ» را میخرید.
در ادامه آورده است: این طمعکاران، خدانشناسان و کلاهبرداران والاستریت مخصوصاً صاحبان بانکها سیستم آینه و دود (از فنون شعبدهبازی) را سالهاست که درست کردهاند و یک سری گزارشات اقتصادی و دولتی را برای ارزش سهام دستکاری میکنند. مجرمان والاستریت از اخبار استفاده میکنند تا قربانیانشان را فریب دهند. والاستریت یک روز میگوید شاخص بورس پایین رفت چون جنگ عراق بیش از آنچه انتظار میرفت طول خواهد کشید. روز دیگر میگوید شاخص بورس بالا رفت چون صدام گم شده است و احتمال مرگ او میرود. مسخره است که فکر کنیم مردم آنقدر احمق باشند که این دروغها را باور کنند. فکر میکنید رسانهها اطلاعاتشان را در مورد بازار بورس از کجا به دست میآورند؟ از شیادان بورس. قانون بورس والاستریت ساده است: مردمی که والاستریت را کنترل میکنند دست به هر کاری میزنند تا ۹۵٪ مردم پول خود را از دست بدهند. بارها مشاهده شده است که بدون هیچ رخداد یا خبری قیمت سهامی صعود آسمانی کرد و یا سهام شرکت خوب و معتبری حتی با وجود اخبار خوب سقوط کرد
کتاب دیگر ریچارد «جنگل والاستریت» نام دارد. وی با مستندات نشان داده است که چطور بازار بورس تقلب است و توسط هنرمندان کنترل میشود و نمونههایی آورده است که قیمت سهامی با وجود اخبار بد سیر صعودی داشته است. بازار بورس مثل حبابی است که یک روز خواهد ترکید. روزی خواهد رسید که دلارهای آمریکایی بیارزش شده و بر اثر وزش باد در خیابانها پراکنده شوند. طلا و کالا ارزش واقعی دارد ولی بورس نه. من گوشت را لمس میکنم و میخورم ولی بورس را نه. بورس ابداع بشر است. درست است که فردی بنام Warren Buffet بیلیونها دلار روی سهام کوکاکولا به دست آورد ولی در مقابل هر Buffet دهها هزار نفر که میخواستند از این طریق پولدار شوند خانواده و زندگی و شغل و پولشان را از دست دادند. بازار بورس از داخل کنترل میشود. مَثل معروفی است که میگوید دو راه برای ثروتمند شدن وجود دارد: یکی اینکه هر آنچه میخواهی داشته باشی یا اینکه هر آنچه که داری بخواهی.
با توجه به این حقایق آشکار، بورس یعنی فریب مردم و دستکاری اطلاعات برای بالا و پایین آوردن قیمتها. در والاستریت اطلاعات نقش بسزایی دارد که اصطلاحاً به آن insider information میگویند و افرادی که صاحب این اطلاعات در مورد سهام هستند سودهای کلانی به جیب میزنند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بورس باوجود احراز چنین شرایطی حتی قمار هم نیست یعنی برد و باخت در بورس در عرصه شانس و تصادف یا احتمال به وقوع نمیپیوندد بلکه همانطور که قبلاً اشاره شد ترفند آینه و دود در صحنه بکار گرفته میشود تا صحنهگردانان به منفعت برسند و فقط بهت و حیرت نصیب دیگران گردد.
این داستان کوتاه تعریف روشنتری از بورس و قانونمندی حاکم بر بازار بورس، ارائه میدهد:
یکی بود یکی نبود… . در یک روستایی سر و کله مردی پیدا شد و اعلام کرد که هرکس میمون دارد به قیمت ۱۰ دلار از او میخرد . روستاییان دیدند که در محل زندگی آنها پر از میمون است و میتوانند از این راه پولدار شوند بنابراین به جنگل رفتند و شروع به شکار میمون کردند و مرد هزار تا میمون را به قیمت هر یک ۱۰ دلار از آنها خرید. میمونها کم شدند و روستاییان هم دیگر از شکار دست کشیدند. در این موقع مرد اعلام کرد که میمونها را به قیمت ۲۰ دلار خریداری خواهد کرد. روستاییان مجدداً شروع به جمعآوری میمونها کردند و فروختند در نتیجه میمونها در جنگل کمیابتر شدند و روستاییان نیز به مزارعشان بازگشتند . مرد قیمت را بالاتر برد و به ۲۵ دلار برای هر میمون رساند. طمع روستاییان آنها را دوباره به جنگل کشاند و هر جا تک میمونی را میدیدند میگرفتند و به مرد میفروختند. این بار مرد قیمت را به ۵۰ دلار رساند و گفت که برای کاری باید به شهر برود و دستیارش میمونها را از شما خواهد خرید و رفت . دستیار به روستاییان گفت که من این میمونهایی که مرد در این قفس نگاه داشته به قیمت ۳۵ دلار به شما میفروشم و وقتی مرد آمد شما به قیمت ۵۰ دلار به او خواهید فروخت. روستاییان تمام پساندازهایشان را دادند و تمام میمونها را خریدند. از آن زمان به بعد دیگر نه مرد را دیدند و نه دستیارش را فقط میمونها بودند که از همهجا بالا میرفتند.
این است واقعیت بازار بورس. آیا در آن چیزی جز جهل، غرر، خطر، دستکاری در قیمت، تبانی در معامله، ارائه اطلاعات غلط و انجام معامله صوری میبینید؟
منابع:
*صدر، سید محمدباقر،«اقتصادنا»، مکتبة الاعلام الاسلامی، 1375، ص558 ص 645
http://www-f1.ijs.si/~rudi/sola/FinancialMarkets.pdf
http://www.investopedia.com/articles/07/stock-exchange-history.asp
www.problemgambling.ca/EN/Documents/HPG%20Probabilty%20Final.pdf
http://zakhireh.co.ir/?part=article&inc=article&id=94
مرگ بر بورس و بانک
سلام . آقا خواهشا بخش دانلود مقاله هارو فعال کنید .
من هر کاری می کنم نمی تونم مقالات رو به صورت pdf ذخیره کنم لطفا یه امکانی به سایت اضافه کنید که بشه.
به زودی ان شاء الله
اشتباه اول:
نگارنده چیزی در مورد تفاوت های بورس ایران و بازار های مالی امریکا نمی داند.
______________________________________________________________________
اشتباه دوم:
==> “…. با این وجود اقتصاددانان و ریاضیدانان نتوانستند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ را که هنوز هم ادامه دارد پیشبینی کنند. این نمایانگر آن است که بازار بورس سیر طبیعی را طی نمیکند و مغزها و فکرهایی آن را کنترل و اداره میکنند.”
نتیجه گیری اشتباه
______________________________________________________________________
اشتباه سوم:
==> “…. قمار به خطر انداخت پول به امید کسب منفعت در جایی است که این امید بر پایه بخت و شانس و تصادف و اتفاقات غیرمطمئن استوار باشد.”
تعریف اشتباه و تعمیم اشتباه.
______________________________________________________________________
مقاله بسیار بسیار قوی بود (از نظر بنده که چند سال است تحلیلگر بازار سرمایه هستم و به شدت مشتاق اینم که بدانم باگ این سیستم کجاست اما به جواب نمی رسم) اما مشکلش این بود که نگارنده طوری روند مقاله رو طی کرده که به نتیجه گیری دلخواه برسه.
شما احتمالا به قضیه نگاه ارزشی ندارید که اشتباه برداشت میکنید. روش شناسی قمار و روش شناسی بورس کجاش با هم فرق داره؟ جز اینکه در بورس، به جز قمار، کلاهبرداری هم صورت میگیره البته.
نمیدونم چرا واقعا جوونهایی که استراتژیست هستن و اینهمه مقاله و مطلب باارزش ازشون رو این سایت دیدم اینقدر با خامی و بدون هیچ شناخت و تجزیه و تحلیلی راجع به همه چیز نظر میدن ؟جدا از افرادی که شاگردان دکترعباسی عزیز هستند بعیده ؟
نمیدونم این مطلب رو شخص نوشته یا کار گروهی بوده ؟ ولی به هرحال روی سخنم مستقیما بانویسنده مطلب هست که برادر من دوست عزیز تمام حرفات درنقد و بطلان بورس به خصوص بورس ایران به کنار و بنده نه تنها تایید نمی کنم که باهمین سواد کمم معتقدم برمنکرش لعنت ! اما دوست عزیز چرا و باچه سندی شما بازار فارکس رو از طرف مراجع حرام اعلام میکنی ؟ در حضور همه عرض می کنم شما سند محکمه پسند ارائه بده که ثابت کنه مراجع حکم به حرام بودن بازار فارکس دادن بنده هم سندمو ارائه میدم که ببینی برعکس جایز هستش ! چرا به خاطر یه قاتل همه دنیا رو قاتل میبینی ؟ اگه قراربود نعوذبالله خدا هم اینجوری حکم می کرد که دیگه کسی به بهشت نمی رفت! نه دوست عزیز نه بزرگوار .. اینجور که شما میبینی دنیا کارنمی کنه … دنیا یه خالق داره که بهش میگیم رب ! مربی و تربیت کننده ای که مو به درزش نمیره ! خدایی که پیشش به تعبیر درست و به جای شما چیزی به اسم قمار معنا نداره ولی این تصادف و همینجور یهوویی هم که شما تفسیر می کنی بازارهای دنیا حرکت می کنن هم زائیده تخیل شماست !!! چون اولا تو این دنیا هیچ چیز تصادفی نیست !!! دوما اگر تصادف بود هیچ وقت امیرالمومنین در نهج البلاغه نمی فرمودن : برآنچه که واقع شده با آنچه که واقع نشده برهان بیاور و بابررسی وقوع یافته ها پیش بینی (!) کن واقعه ها را .. چرا که امور جهان همانند هم هستند !!!
نه میخوام از خودم تعریف کنم و نه خودمو تودنیا عددی به حساب میارم ولی شمایی که به علم فارکس اعتقاد نداری و برعکس کلاه برداری میدونی بیا همین بغل یه سایتی بهت نشون بدم که کمتر از 40 – 50 تا تریدرفارکس ایرانی نشون بدم که اف ایکس سی ام آمریکا رو با اونهمه دادار دودور به زانو درآوردن !!! با سندومدرک هم نشونت میدم که ببینی فارکس بازار نیست فارکس علم مطق هستش که الانم آدرس نمیدم چون می خوام ببینم چقدر این نویسنده عزیز شهامت داره ! و منتظرم …
و منتظرم که یه بار دیگه به خودم ثابت بشه که راهم و درسایی که از فارکس گرفتم درست بوده و اگه نشه بازهم درحضورهمه باشهامت و بعد از 8 – 9 سال کار اعتراف میکنم که اشتباه کردم و برای همیشه این کارو میذارم کنار ..!
سالهایی که تو شب وروزش زجر بود و بدبختی و نکبت و استرس … سالهایی که پشت این کامپیوتر همه خواب بودن و من پشت این کامپیوتر حتی خون از دماغم می اومد و براش جونمو حتی دادم …
میدونی چرا این علم و این همه بدبختی ؟ چرا علم فارکس و نکبت ؟ …چون فارغ از هر مافیا و رانت و نقدی که به این بازار و بقیه بازارهای بورس دنیا وارده و منم به توان دو تایید می کنم یه موجود دیگه ای تو وجودم بود که وسوسه می کرد طمع کن و طمع کن …!!!
و سالها طمع کردم و طمع و همین علم و همین بازار به قول شما تصادفی بهم گفت غلط کردی غلط !!
نه برادر من قانون خدا مثه آسمونش همه جا یکیه .. هرجاپای طمع و حرص آدمی به میون بیاد قانون خدا حکم خدا رو اجرا می کنه و براش فرقی هم نداره که همه برن به جهنم یا همه به بهشت !!!
چون سنت خدا تغییر ناپذیره !! و زمانی که اینو فهمیدم و تسلیم خواست خدا شدم که قناعت کنم و شاکرباشم اونجا علم فارکس برام شد بازارفارکس !!! سند بدم ؟
یا نه بازم اسنادو بذاریم برا بعدا بذار نشونه بدم .. نشونه میدم برا استراتژیست هایی که بنده بگم الف اونا میگن ی !
خدا همیشه یکیه ! چه این دنیا چه در هر عالم و هر زمان و هرمکانی ! پس دو هم ضربدر دو همیشه چهارتاست چه غرب زمین که آمریکاست چه شرق زمین که ژاپنه ! درنتیجه عددپی هم همیشه پیوت پوینت دنیاست و شاهکار مسلمان ایرانی نامی به اسم غیاث الدین جمشید کاشانی میشه که امروز غرب و شرق دنیا دارن به اسم خودشون ثبتش میکنن !!!
همون ژاپنیای چشم بادومی که با همون اعداد کلیدی 9 و 26 و 52 یه اندیکاتور و یه الگوی تحلیلی ارائه دادن که مال ماست و کسی قدرشو نمیدونه …. و همون آنگلاساکسونایی که فرقی نداره انگلیسیش با آمریکاییش که مثلا با خاصیت عدد 17 بورس های اس پی 500 و نزدک و داوجونز رو دستکاری میکنن که بتونن با بالا وپایین کردن ارزش دلار و پوند این توهم رو به معامله گرای دنیا القا کنن که 17 و 35 جادوی دنیای غربیاست !!!
همین 35 که از جمع 9 با 26 بدست میاد و همون 17 که از تفریق این دو !!
چی میگم نه ؟ چرت و پرت میگم ؟ یا بازم بگم ؟ باشه بازم میگم …
همون 17 که هرمسلمونی تو شبانه روز باید 17 رکعت نماز بخونه و 9 رکعتش توی تاریکی هست … همون 17 که بعد از 17 سال دو حزب کنگره آمریکا همین چندماه پیش زدن تو سرهم و سر 17 امین روز باهم آشتی کردن !!! همون 17 که اگه 17 روز ارتش آمریکا بودجه نظامی رو قورت نده دیگه هیچی فقیر تو دنیا نمی مونه !!!
ولش کن غربیا رو بیا تو ایران… همون 17 که بابک زنجانی میگه در سن 17 سالگیش روزانه 17 میلیارد میگرفته که روزی 17 میلیون براش میمونده و الان هم 17 هزار پرسنل تو دنیا داره !!!
همون 17 که 17ام کاترین اشتون میاد برای اولین بار میاد تو ایران … همون 17 ام که محمدجوادظریف به دنیا میاد …
همون 17 که پاپ رهبرکاتولیک های دنیا چندماه پیش اعتراف میکنه تو سن 17 سالگیش دوست دختر داشته …!
همون 17 که 17 ام پاپ منصوب میشه … همون 17 ام که آنگلامرکل تا 2017 هست و اونم چندماه پیش عکسش دراومد که تو 17 سالگیش مشغول خوش خدمتی به ارتش نازی بوده ..
بازم از ماهیت این 17 شیطانی بگم تا بدونی تودنیا ریسک و شانس و قمار نداریم و اگر هست فقط زاییده توهم آدمهاست و نه حقیقت ؟؟
یا میخوای برات از ماهیت خدایی و خدایی گرایی این 17 جادویی بگم تا باور کنی غیاث الدین ها چه زجری کشیدن که ما نکشیم و تو جهل نمونیم ؟
همون 17 ام که شهید مصطفی احمدی روشن به دنیا اومد …
و تا دلت بخواد از این 17 ها …….
دوستمون در کامنت قبلی فرمودن مرگ بر بورس و بانک … که منم مرگ بر بانک رو موافقم و در پاسخ به جوابشون به مرگ بر بورس همینقدر عرض کنم :
قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ !!! مرگ برانسان، چقدر حق پوش و ناسپاس است !!!
سوره عبس آیه 17
سوال شرعی:
آیا بازار فارکس، که در آن معاملات ارز و طلا و موارد مشابه انجام میشود، از لحاظ شرعی جایز هست؟
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی)
مبادله ارزى با ارز دیگر که همجنس هم نیستند چنانچه منع قانونى در میان نباشد اشکال ندارد و سود حاصله نیز حلال است ولى اعتبار دادن کارگزاران به سرمایه معاملهگر اگر به عنوان قرض دادن به معاملهگر باشد که قهراً همراه با دریافت سود است، در این صورت چنین معاملهاى از طرف کارگزار براى معاملهگر صورت شرعى ندارد
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی)
حضرت آیت الله اجازه ورود در چنین معاملاتى را نمیدهند
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی)
از آنجایی که معامله در بازار مذکور صوری است و لذا معاملات واقعه در آن صحیح نمیباشد
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی)
با توجّه به اینکه فارکس شرایط شرعیّه معاملات را ندارد جایز نیست
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی)
بازار فارکس و معاملات آن صورت شرعی ندارد
منبع: http://islamquest.net/fa/archive/question/fa7782
با سلام و پوزش از تاخیر در پاسخ به نظرmsh 1990
۱- در این مطلب به پدیده بورس به طور اعم پرداخته شده و بورس ایران به طور اخص، قانونمندی و مدل نوینی را که جدای از سیستم حاکم بر بورس در جهان باشد ارائه نمی کند.
۲- این دو گزاره مکمل یکدیگر هستند. طلایه داران و دانشمندان علم ریاضی و اقتصاد زمان خود نتوانستند شوک اقتصادی سال ۲۰۰۸ را پیش بینی کنند. این نشان می دهد که بازار بورس علمی نیست و نمی توان تغییرات آن را در قالب فرمولها تبیین نمود نتیجتا عملکرد پشت پرده مغزها و فکرهای طماع و متقلب دخیل در بورس عیان شد که از آن به کلاهبرداری (SCAM) یاد می کنند.
طبق مطالعات FINRA Investor Education Foundation در سال ۲۰۱۳، ۸۰ درصد شرکت کنندگان در بازار بورس با پیشنهادات کلاهبردارانه دربورس شرکت کردند که ۱۱ درصد آنها قسمت اعظم سرمایه شان را با این پیشنهادات مزورانه از دست دادند. جالب اینکه بیشتر این قربانیان از اینکه به بازی گرفته شده اند بی خبرند و گمان می کنند که انتخاب بدی در خرید stock داشته اند.
این نشان می دهد کسانی هستند که می توانند بر این سرمایه ها کنترل داشته باشند ولی یادمان باشد که کلاهبرداران به منافغ فردی و راههای نفوذ در سیستم می اندیشند و نمی توانند و یا نمی خواهند به کل سیستم بورس که با جامعه در هم تنیده شده است اشراف داشته باشند یا برای نجات سیستم ایثار و از خود گذشتگی پیشه کنند. از اینجهت به طور غیر قابل پیش بینی (چه برای کلاهبرداران و چه برای علم گرایان) اقتصاد به زمین می خورد.
برای اطلاع از تاریخچه کلاهبرداران درشت در بازار بورس، لینکهای زیر توصیه می شود
http://www.zerohedge.com/news/2015-03-18/biggest-stock-market-scams-history-%E2%80%93-part-i
http://www.marketoracle.co.uk/Article48038.html
۳- در تعریف قمار، هم از نظرات اندیشمندان غربی استفاده شده و هم دیدگاهها و تعاریفی که اندیشمندان جامعه اسلامی ارائه کرده اند بیان شده است. اگر قرائت دیگری از تعریف قمار وجود دارد خوب است هنگام ارائه نظر مطرح گردد.
۴- در این نوشته سعی شده که وقایع و تغییرات بورس از دیدگاه علم گرایان، نظریه پردازان جبر و احتمالات و طرفداران اندیشه قمار در بورس مورد بررسی و تبیین قرار گیرد و پاسخی برای خروجی های متفاوت معاملات بازار بورس یافت شود که در نهایت ما را به بن بستی که خود اذعان دارند آدرس دادند.