شیخ عمران حسین متولد ۱۹۴۲ در جزیره کارابین ترینیداد، عالم روحانی سنی مذهب و نویسنده کتابهای بسیاری در زمینههای سیاسی، اقتصادی و تاریخی است. از مهمترین آثار او ممنوعیت ربا، اسلام و آینده پول و اورشلیم در قرآن را میتوان برشمرد.
متن زیر یکی از سخنرانیهای شیخ عمران حسین در سال ۲۰۰۴ است که تاریخچه پول در جهان و تبدیل آن به ابزاری برای سیستماتیک و جهانی کردن ربا با رهبریت و نقش اروپا و یهود را توضیح میدهد و همراه با استدلالات قرآنی به تشریح موقعیت مسلمانان در این شرایط و ارائه راهکارهای متناسب با آن پرداخته است.
ربا از منظر اسلام
آخرین آیهای که بر پیامبر نازل شد سوره بقره آیات ۲۷۹، ۲۸۰، ۲۸۱ بود که الله و پیامبرش به کسانی که هنوز در برابر ممنوعیت ربا مقاومت میکنند اعلام جنگ میکند. اگر خدا و پیامبرش در جنگ هستند و ما در خانه خوابیدهایم پس ما یک مشکلی داریم. اگر خدا و پیامبرش در جنگ هستند و ما در جنگ نیستیم پس یک اشکالی در ما هست.
این نشان میدهد که ضرورت دولت اسلامی و جامعه مسلمانان است که برای کنترل قلمروشان باید برای از بین بردن ربا جنگ کنند.
ربا چیست؟ و چرا خداوند سبحان و تعالی این آیه را به عنوان آخرین آیه انتخاب کرد و نازل نمود؟ اولین آیه به آدم علیهالسلام نازل شد. «فَإِمَّا یأْتِینَّکم مِّنِّی هُدًی»1 یعنی در زمانهای مختلف و گهگاه آیاتی از من بر شما نازل خواهد شد. واقعاً هم اینطور شد. تا اینکه آخرین پیامبر آمد و آیات در آخرین کتاب، قرآن نازل شد. حالا در این آخرین کتاب، این آخرین آیه شد. چرا خداوند موضوع ربا را برای آخرین آیه انتخاب کرد؟
پاسخ بسیار روشن در اعلام جنگ با ربا هست. پاسخ این است که چون این بزرگترین خطر در بین همه خطرات است. اگر شما اجازه بدهید که این در باز باشد و سم ربا به شما تزریق شود مفلوج خواهید شد و دشمن شما را میتواند در کنترل خود قرار دهد. نگذارید این در باز باشد. در مقابل ربا مقاومت کنید.
بعدازاینکه این آیه نازل شد ربا در اقتصاد مدینه از بین رفت در این آیه میگوید: «و ان تبتم فلکم روس اموالکم» اگر شما به ربا نزدیک نشوید اجازه دارید به عنوان قرض دهنده اصل مال را برگردانید. در مدینه اینطور بود که قرض دهندگان زندگیشان را با قرض دادن اداره میکردند. من ۲۰۰ دلار به تو میدهم و تو ملزم هستی که ۴۰۰ دلار به من برگردانی. «زمان» مسئول این افزایش است. که امروز این به عنوان بهره یا سود شناخته میشود. بهعبارتدیگر قرض دهندگان بحث میکنند که «زمان» مساوی با «پول» است. خداوند سبحان و تعالی این ربا را یعنی قرض دادن بر اساس بهره را رد میکند. او به صورت زیبایی در سوره نجم آن را رد میکند که میگوید: (اول معنیاش را میگویم بعد آیه را) «اگر نکاشتی، حق نداری برداشت کنی.». کجا گفته شده است؟! آیا چنین آیهای در قرآن هست؟! «محصول را فقط وقتی میتوانی برداشت کنی که آن را کاشته باشی» کجای قرآن آمده؟ در سوره نجم آمده: «لیس للانسان الا ما سعی». انسان بر روی هیچ چیزی حق ندارد به غیر از آنچه که روی آن کار کند (عرق جبین). اگر قرض دهنده قرض بدهد او نکاشته است (سعی نکرده و زحمت نکشیده است) ولی او برداشت محصول میکند. از کجا میفهمیم؟ چون پولش زیاد میشود. خدا میگوید نمیتوانی درو و برداشت کنی مگر اینکه بکاری. بانک برداشت میکند بدون اینکه بکارد. چطور تشریح کنم؟ ساده است «بانک برداشت میکند درحالیکه دیگران میکارند» بانکداران و بانکها زندگی خود را از عرق جبین دیگران تأمین میکنند.
ربا دهندگان، امروز در لباسی به نام بانکدار هستند آنها از عرق جبین دیگران زندگی میکنند. این ظلم است که یک نفر خیلی راحت بشیند در یک خانه لوکس کنار دریا و استخر و سوار بنز شود و برای تعطیلات به دیسنی لند برود زمانی که بقیه مردم مثل به سختی مشغول کارند تا آنها نتوانند زندگی کنند. اجازه ندهید این سم ربا وارد شود و کنترل اقتصاد را به دست گیرد. این نخبگان درنده و خونحوار الآن کنترل را به دست گرفتهاند و خون مردم را میمکند. وقتی اقتصاد بر مبنای ربا باشد ثروتمندان ثروتمندتر میشوند و مردم فقیرتر و فقیرتر.
خداوند سبحان و تعالی به این ربا پاسخ میدهد و یک متدلوژی را بکار میبرد که مرحله به مرحله توضیح میدهد و از پروسه مرحلهای استفاده میکند تا ربا را از بین ببرد. در اولین مرحله او موضوع را تعلیم میدهد. اولین آیه در این خصوص قبل از هجرت به مدینه در سوره روم نازل شد. در ابتدا زبان نرم است ولی به اندازه کافی شدید و محکم است که ما را بیدار کند تا بفهمیم این موضوع چقدر مهم است. میگوید: «و ما ءاتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عندالله»2. تو سرمایهگذاری میکنی به عنوان معامله ربا که شاید سرمایهات اضافه شود البته «با سرمایه دیگران» یعنی با هزینه دیگران. ولی نزد خدا افزایش پیدا نمیکند. خدا از این ناخشنود است. و ما ءاتیتم من زکوه تریدون وجه الله این آیه در مکه است که زکوه یک صدقه و اعانه داوطلبانه بود. وقتی این اعانه را میدهید به دنبال خشنودی خدا هستید. «و اولئک هم المضعفون»، این معامله منتهی میشود به افزایش چند برابر به دست خدا. بنابراین خدا شروع به تعلیم موضوع ممنوعیت ربا از طریق تقابل بین ربا و صدقه (اعانه) میکند. او ربا را رد میکند ولی صدقه را تأیید میکند. ابتدا ببینیم چه تقابلی بین ربا و صدقه وجود دارد؟ تا به ما کمک کند که بفهمیم ربا چیست؟ من سه الی چهار ماه صرف کردم و سرتاسر نیویورک را رانندگی کردم و این سؤال را از خود میپرسیدم. تا اینکه خداوند سبحان و تعالی با رحمانیت خود عاقبت به من علت را فهماند. چه تقابلی بین ربا و صدقه وجود دارد؟
جواب این است که در یک عمل کامل صدقه دادن، نه مثل آنکه فرانسه به اندونزی داد و نه بهصورت کمک امپریالیسم بلکه یک عمل کامل اعانه، شما میدهید و هیچچیز پس نمیگیرید. این صدقه است. «انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا».3 این صدقه است. وقتی ما طعام میدهیم و بخشش میکنیم برای رضای خدا میدهیم. ما دنبال آن نیستیم که برگشتی از جانب شما باشد ما حتی نمیخواهیم که سپاس خود را ابراز کنی. این صدقه است. عمل کامل ربا کاملاً مخالف این است. در یک صدقه واقعی شما میدهید و هیچچیز نمیگیرید ولی در ربا شما میگیرید و هیچچیز نمیدهید. وقتی این را فهمیدیم حال در مکه آماده میشویم تا وارد مدینه شویم.
فرق معاملات تجاری با ربا
در ذات معاملات ربا امکان «ضرر» کردن حذف شده است و قرض دهنده را از ضرر مصون میکند. بنابراین ربا واجد شرایط تجارت نیست. «لَا یکونَ دُولَةً بَینَ ٱلْأَغْنِیآءِ مِنکمْ».4 ثروت فقط بین اغنیا نباید گردش کند. خداوند میخواهد که ثروت از طریق اقتصاد به گردش درآید. یعنی ثروتمند میتواند فقیر شود و فقیر شانس ثروتمند شدن داشته باشد. یک روز برای من یک روز برای تو.
چطور این گردش صورت میگیرد؟ با کارکرد دولت؟ هر دولتی که بخواهد این کار را بکند فساد در اقتصاد ایجاد میشود. پس چه کسی ثروت را منتشر میکند؟ الرزاق. «وَ ٱللَّـهُ یرْزُقُ مَن یشَآءُ به غیر حِسَابٍ».4 چهطور انجام میدهد؟ از طریق بازار. وقتی معاملات تجاری انجام میدهیم «ریسک» را میپذیریم. از زمانی که ما در ریسک را باز میکنیم حالا خداوند میتواند از فردی بگیرد و به دیگران بدهد. خداوند میگوید این در را نبندید. وقتی این در بسته باشد، وامدهندگان از «ضرر» مصون نگاه داشته میشوند. اقتصاد بر مبنای ربا این میشود که ثروت در اقتصاد به گردش درنیاید. اقتصاد اکنون در دنیا صد درصد از این نوع اقتصاد است که آن را بهترین مدل میدانند.
برخی مجادله میکنند که خداوند بهرههای سرسامآور را حرام کرده مثل کارتهای اعتباری با ۲۵ درصد بهره ولی سودهای منطقی و کم را ممنوع نکرده است. حضرت محمد (ص) میگوید اگر به فردی وام میدهید و او به شما غذایی تعارف کرد، نخورید چون آن ربا است مگر اینکه او قبل از قرض دادن این نوع تعارفات را میکرده، در این صورت میتوانید بخورید. یا اگر او سوار بر مرکب یا بقولی ماشین تویوتا کمری را تعارف کرد سوار نشوید چون ربا است مگر اینکه قبلاً این تعارف را میکرده در این صورت میتوانید سوار شوید. این نشان میدهد که اگر ربا زیاد یا کم باشد ۲۵ درصد یا ۱ درصد، محمد (ص) آن را حرام کرده است. وقتی او آن را حرام کرده شما نباید تلاش برای حلال بودنش بکنید.
اگر شما از فردی که میوههایش را وارد بازار نکرده و نمیداند قیمت بازار چند است به قیمت ارزانتری خریداری کنید این رب است. آمریکاییها اصطلاح خوبی دارندRipping off : یعنی کلاهبرداری است و معامله بر اساس تقلب صورت گرفته. این ربا بزرگترین کلاهبرداری است که از زمان آدم علیهالسلام اتفاق افتاده و هم اکنون در زندگی فلاکتبار ما رخ میدهد. درحالیکه علمای روحانی ما مشغول خوردن هستند. فکر میکنم خشم خدا در مورد این امت داغ و جوشان باشد.
سنت پیامبر فقط ریش گذاشتن نیست بلکه «پول» هم سنت است. بله «پول». چه نوع پولی پیامبر استفاده میکردند؟ بر اساس احادیث شش مورد بوده: طلا، نقره، گندم، جو، خرما، نمک که به عنوان پول استفاده میشد و اشتراک همه اینها در این بود که ارزش آنها در خودشان بود. همهشان ارزش ذاتی و درونی «Intrensic» داشتند.
روزی بلال بسته خرمای اعلایی را جلوی پیامبر گرفت و به او تعارف کرد و پیامبر پرسید از کجا آوردهای؟ گفت ۲ بسته خرمای معمولی داشتم و آنها را در بازار با این بسته عوض کردم. پیامبر در پاسخ گفت: بلال این کار ربا است. درحالیکه در آن زمان رسم بود که یک شتر را با چند شتر معاوضه میکردند و ربا قلمداد نمیشد. چرا؟ چون شتر پول حساب نمیشد ولی خرما پول است. اگر من برای یک ماه کار کنم و یک بز را به عنوان حقوق به من بدهند، در خانه همسرم بپرسد حقوقت کو؟ بگویم در راه مرد! یا بروم پیش رییس و بگویم مشکلی برای حقوقم پیش آمده، حقوقم مریض شده! بنابراین حیوانات را نمیشود به عنوان پول به حساب آورد.
پول کاغذی چه زمانی به وجود آمد؟
زمانی مسیحیان اروپا علیه ربا جنگ میکردند. در حقیقت یکی از بهترین کتابها در مورد ربا توسط شیخ بریتانیایی نوشته شده، ویلیام شکسپیر. وی در کتابش به نام« Merchant of Venice تاجر ونیز» به جنگ مسیحیان اروپا علیه ربا اشاره کرده است. کتاب دیگری هم هست به نامRiligion and the rise of capitalism نوشته. R. W. Tawney من مطالعه این کتاب را در دارالعلوم اجباری خواهم کرد. تونی مبارزه مسیحیان اروپا علیه ربا را ضبط و ثبت کرده است. وقتی انقلاب فرانسه اتفاق افتاد کمر کلیسای مسیحی در اروپای غربی شکسته شد و در زمان انقلاب بلشویک، کلیسای مسیحیت در اروپای شرقی و روسیه درهم شکست و یهود خوشحال شد برای اینکه مسیحیت قرنها با یهودیت مبارزه میکرد و اجازه نمیداد ربا صورت بگیرد درحالیکه یهود همیشه دوست داشت بر مبنای سود قرض دهد. آنها تورات را تغییر دادند و آن را بازنویسی کردند. توراتی که از طرف خدا نازل شده بود ربا را حرام کرده بود ولی آنها ربا را بین یهودیان حرام ولی بیرون از یهود جایز شمردند.
حالا با انقلاب فرانسه و بلشویک اقتصاد بر اساس ربا برای اولین بار ظهور کرد. در اروپا بانک بیش از وام و سود اقدام کرد یعنی شروع به صدور کاغذ به عنوان پول کرد. اروپا با ارسال ارتش و با شمشیر بر تمامی دنیای غیر اروپایی غلبه کرد درحالیکه به اسلام ایراد میگیرند که با شمشیر گسترش یافت. و اولین و مهمترین کاری که انجام دادند از بین بردن «پول واقعی» و جایگزین کردن آن با «پول کاغذی» بود و به آن دست یافتند، چون عالمان روحانی اسلام مشغول خوردن حلوا بودند.
وقتی اروپا کلونیها و مستعمرات خود را پس میداد، مصر را به محمد نقیب و جمال عبدالناصر، اندونزی را به احمد سوکارنو و مالزی را به عبدالرحمن و پاکستان را به محمد علی جناح و … مردم به شادی و رقص و پایکوبی و زدن طبل پرداختند که ما حالا چیزی داریم به نام «استقلال» و «مستقل» شدیم، اروپا پشت دیوار داشت به آنها میخندید: نگاهشان کن مثل خفاش کور هستند. اروپا مستعمرات را آزاد نمیکرد مگر اینکه مطمئن شود که سیستم مالی جدید جایگزین خواهد گردید و پول کاغذی جایگزین پول واقعی میشود.
در ابتدا وقتی پول کاغذی معرفی شد قابل تبدیل به طلا بود. در ایالات متحده آمریکا تا سال ۱۹۲۰ شما میتوانستید اسکناس ۲۰ دلاری را به هر بانکی ببرید و یک اونس طلا بگیرید. اگر کسی بخواهد سرتان را ببرد احمق نیست که چاقو را نشانتان بدهد آن را مخفی میکند تا نزدیک شوید. بنابراین آن پول را در هر بانکی با طلا معاوضه میکردند و روی اسکناسهایشان چاپ کردند In God We Trust: یعنی ما وقتی به شما قول میدهیم که ۲۰ دلاری مساوی با یک اونس طلاست، حرف ما مانند حرف خدا محکم و استوار است. ولی در ۱۹۳۳ چیزی عجیب اتفاق افتاد که باید موجب میشد عالمان دینی اسلام دست از خوردن حلوا بکشند و آن اینکه عمو سام ورشکست شد. حدس بزنید عمو سام چه کار کرد؟ در ۱۹۳۳ همه آمریکاییها را از نگهداشتن طلا ممنوع کرد. همه باید طلاها را پس میدادند، نه طلاهای زینتی بلکه سکهها و شمشهای طلا را. دولت هم در ازای آن کاغذ داد و چون In God We Trust باید به عمو سام که کلامش مانند کلام خداست اعتماد کنید، همه مردم آمریکا طلاهایشان را به دولت آمریکا دادند. اگر بعد از مدت تعیین شده کسی را با طلا میگرفتند، ده هزار دلار جریمه و ۶ ماه حبس در برداشت. وقتی دولت تمام طلاها را جمع کرد، قول خود را زیر پا گذاشت و قیمت طلا را تغییر داد از ۲۰ دلار برای هر اونس طلا به ۳۵ دلار در ازای هر اونس طلا. صبح که مردم از خواب بیدار شدند متوجه شدند که دولت خودشان سرشان کلاه گذاشته است. بعد عمو سام گفت بهتر است سریع بیایید طلاهایتان را بخرید تا قیمت دوباره تغییر نکرده. مردم مجبور به خرید طلاهایشان شدند و تقریباً نیمی از ثروت مردم را بالا کشیدند. پیامبر فرموده که این معامله بر اساس تقلب است. سودی که حق نداشتی آن را برداری و آن را ربا نامید.
چرا این اتفاق افتاد؟ به خاطر تفاوت بین پول واقعی و پول کاغذی. ارزش پول واقعی درون آن است. یک کسی این را به سعودیها که میخواهند اسلام را به دنیا یاد بدهند آموزش دهد. تعریف پول کاغذی این است که ارزش پول داخل آن نیست بنابراین ارزش آن قابل تغییر است. هر زمان که ارزش تغییر میکند به سمت پایین میرود. چه اتفاقی میافتد وقتی ارزش پول پایین میآید؟ اول اینکه انتقال وسیع ثروت از توده مردم به دولت عمو سام سرازیر میشود. دومین چیزی که اتفاق میافتد این است: من حقوقم را به طلا میگیرم و میتوانم با آن یک شتر بخرم. میبرم منزل میگذارم زیر بالش، ۵ سال بعد از زیر بالش درمیآورم هنوز میتوانم آن شتر را بخرم. بعد از ده سال باز هم میتوانم آن شتر را بخرم. ولی حالا اگر حقوقم را با پول کاغذی دریافت کنم که میتوانم با آن یک شتر بخرم میبرم منزل میگذارم زیر بالش، چند سال بعد که از زیر بالش درمیآورم دیگر نمیتوانم آن شتر را بخرم حالا فقط میتوانم یک الاغ بخرم. واقعاً احساس خریت میکنم چون یک کسی سرم کلاه گذاشته. چند سال بعد دیگر نمیتوانم الاغ بخرم فقط میتوانم یک بز بخرم و چند سال بعد آن بز را هم نمیتوانم بخرم فقط میتوانم یک مرغ بخرم. پول من کجا رفت؟ اگر بتوانید به این سؤال جواب دهید که پول کجا رفت و چه کسی پولت را برداشت و چطور آن را برداشت؟ بازی آنها را متوجه میشوید.
در آمریکا یک عالم اسلامی اینگونه میاندیشید و او را کشتند. آن مرد مالکوم ایکس بود. او از الازهر دکترا نداشت ولی بهتر از هر شیخی مینگریست. مفتیهای ممتاز اسلام باید اعلام کنند که این پول کاغذی حرام است. مردم ما الآن در زندان فقر فلاکت باری هستند. حضرت محمد (ص) میفرماید: «کادالفقر ان یقولون کفرا.» این فقر میتواند مردم را به کفر بکشاند که در برخی نقاط دنیا اینگونه شده اما مفتیها هنوز نمیتوانند بفهمند که این پول کاغذی، ربا و حرام است.
ما باید در سال ۱۹۳۳ بیدار میشدیم ولی نشدیم. بنابراین در سال ۱۹۴۴ انتهای جنگ جهانی دوم، سیستم را با ایجاد سیستم پول بینالمللی International Monetary System یکجا و متمرکز کردند که از توافق Bretton Woods در نیویورک بیرون آمد. هر دارالعلومی باید مطالعه توافقنامه برتون وودز را اجباری کند تا اقتصاد پولی امروز را بفهمیم و ربا را متوجه شویم. برتون وودز گفت دیگر پول کاغذی قابل تبدیل به طلا نیست. فقط یک پول کاغذی انتخاب میشود که با طلا مبادله شود، بقیه پولهای کاغذی نه. و دلار آمریکا را انتخاب کردند بنابراین فقط دلار آمریکایی قابل تبدیل به طلاست نه استرلینگ، نه روپیه و نه دلار استرالیایی. این یک انفجار بزرگ در یکپارچگی پول بود. تصمیم دوم برتون وودز این بود که تنها دولت (بانک مرکزی) میتواند این پول را به طلا تبدیل کند نه مردم عادی. بنابراین ۹۹ درصد کلیت سیستم، یکپارچگی را از دست دادند و فقط یک درصد ماند ولی علمای اسلام هنوز دارند میخورند.
دولتها و بانکهای مرکزی با دلارهای آمریکایی میتوانند بروند پیش عمو سام و طلا بخرند. از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۱ هیچکس این کار را نکرد. جنگ ویتنام که در اواخر دهه ۱۹۶۰ اتفاق افتاد، عمو سام مقادیر زیادی پول کاغذی چاپ کرد تا بودجه جنگ را تأمین کند ولی طلا نداشت که پشتوانه پولهای چاپیاش باشد بنابراین در سپتامبر ۱۹۷۱ دولت بریتانیا با ۳ بیلیون دلار از آمریکا تقاضای طلا کرد. عمو سام فهمید که بازی تمام شده است چون بعد از بریتانیا سعودی و بعد کویت در صف خواهند بود و صف طویلی از دولتها و بانکهای مرکزی تشکیل خواهد شد. بنابراین ریچارد نیکسون در کمپ دیوید گفت ما دیگر قولمان را نگه نمیداریم و دیگر پول کاغذی را با طلا معاوضه نمیکنیم در نتیجه از سپتامبر ۱۹۷۱ لینک و ارتباط بین پول کاغذی با طلا قطع شد.
هر کس پول را در کنترل داشته باشد میتواند جهان را کنترل کند. بدون حاکمیت بر پول نمیتوان بر دنیا حاکمیت داشت. اولین کار جایگزین کردن پول با پول کاغذی بود بعد تبدیل پول به طلا و سپس قطع ارتباط پول با طلا که ارزش پول پایین و پایینتر میرود و قیمتها بالا میرود. ارزش حقوقها پایین میآید که به آن «بردگی دستمزد» میگویند. وقتی فردی زندانی بردگی دستمزد شد حالا میتوان آنها را در کنترل داشت و حکمرانی کرد. امیدوارم کسی این درس را به یاسر عرفات بدهد.
در سراسر دنیا نه تنها ثروت با این پول کاغذی که ربا است در اقتصاد نمیگردد و در چرخش نیست بلکه بدتر از آن. نه تنها ثروتمند همیشه ثروتمند باقی میماند بلکه بدتر از آن. نه تنها فقیران همیشه در فقر خواهند بود بلکه بدتر از آن. حالا ثروتمند، فاسد و پلید شده است و فقیر توسط سفیدپوستانی که هر یکشنبه به کلیسا میروند به عسرت و تنگدستی شدید دچار شدهاند.
میدانید وضعیت کنونی اندونزی چیست؟ درحالیکه ما نشستهایم و در حال خوردن حلوا هستیم! میدانید سه سال پیش چه بر سر روپیه اندونزی آمد؟ اندونزی یک کشور عظیم تولید کننده نفت است و زمینهای بسیار حاصلخیزی دارد. اندونزی جمعیت پرانرژی بزرگی دارد. همچنین دارای مواد معدنی بیشماری است. هیچ دلیلی ندارد که اندونزی یک کشور فقیری باشد و IMF گفته که اندونزی یک اقتصاد سالمی دارد. ناگهان روپیه اندونزی توسط الیتهای درنده خونخوار مراکز بانکی در سراسر دنیا مورد حمله قرار گرفت و روپیه اندونزی سقوط کرد. ۸۰۰۰ روپیه اندونزی که با یک دلار برابری میکرد. در عرض یک هفته هر ۲۰۰۰۰ روپیه برابر با یک دلار شد. در پروسه پایین آوردن ارزش پول اندونزی، آنها قادر خواهند بود که بیش از نیمی از ثروت اندونزی را بالا بکشند. نیمی از اندونزی بهطور اتوماتیک و فوراً به زیرخط فقر رفتند. حدس بزنید خط فقر چند بود؟ ۲۹ دلار در ماه. چون ما کاغذ را به عنوان پول پذیرفتیم.
در مورد ترکیه همین اتفاق افتاد و هنوز علما دارند حلوا میخورند. اکثر توده مردم ترکیه مسلمان هستند و درآمد کشاورزی دارند و در روستا زندگی میکنند ولی به شدت به زیر فقر کشیده شدند و دیگر ظرفیت مقاومت ندارند و حالا ارتش ترکیه با اسراییل پیمان دفاعی میبندد. همان ارتش عثمانی که اروپا از آن میترسید و میلرزید. فکرمی کنید امروز یک ترکیهای جوان چه کار میکند؟ در پمپبنزینی در آمریکا کار میکند که شیفت ۱۲ ساعته هست و مثل سگ باید کار کند و دستمزد سگی بگیرد. این به خاطر ربا است که به اینجا رسیدیم. وقتی فردا بیاید و نتوانی با حقوقت همان مرغ را بخری فقط میتوانی به عنوان کاغذ دیواری از پول کاغذی استفاده کنی. بهعبارتدیگر ما سقوط کامل این سیستم پولی بینالمللی را پیشبینی میکنیم.
چرا دلار آمریکا سقوط نکرده است چون طلا در این سطح قیمت بهطور مصنوعی نگاه داشته شده است. ولی وقتی پول کاغذی در دنیا سقوط کند، پلاستیک که همان پول الکترونیکی است جایگزین میشود و بانکها از این پلاستیکها که بهصورت ویزا کارت و مستر کارتهای اعتباری است استفاده میکنند. بنابراین دولتها دیگر فرصت اینکه از کاغذ، اسکناس درست کنند نخواهند داشت. حالا بانکها بهطور رسمی پول را در کنترل دارند. یهود هم کنترل بانکها را در دست دارد. ما در مورد بنی اسراییل صحبت نمیکنیم بلکه درباره یهودیان اروپایی که سیستم بانکی را در دنیا در دست دارند حرف میزنیم. اسراییل نمیتواند دولت حاکم در دنیا باشد مگر اینکه پولهای دنیا را در کنترل داشته باشد. اسراییل هرگز کنترل پولهای دنیا را در دست نخواهد داشت اگر ما درها را بر روی ربا باز نمیکردیم. حالا این جزای اعمالمان است که توجه نکردیم.
پول واقعی در عصر امام زمان (عج)
در حدیث است که در آخرالزمان دجال که یک موجود است (نه سیستم) یک یهودی است که در اورشلیم بر دنیا حکمفرمایی میکند و در همان زمان امام مهدی ظهور میکند و حضرت مسیح هم به پایین میآید. در حدیثی است که پیامبر فرمود: زمین ستونهایی از طلا و نقره را از دل خود به خارج بیرون میاندازد و دیگر پولهای تقلبی با پولهای واقعی نمیتوانند رقابت کنند و سیستم پولی بینالمللی و الکترونیک سقوط میکند. در حدیث است که امام مهدی ثروت را پخش و بین مردم تقسیم میکند. چه چیز را؟ دلار آمریکایی را؟ این پولهای کاغذی را؟ نه بلکه پول واقعی یعنی طلا و نقره را. بنابراین تا وقتی که در دام این اقتصاد جهانی قرار داشته باشی فقیرتر و فقیرتر میشوی و ایمانت را از دست میدهی. تنها راهی که میتوانی از آن فرار کنی قطع ارتباط از اقتصاد جهانی است. پیامبر فرموده است: زمانی خواهد آمد که قادر نخواهی بود که حتی یک نفر را پیدا کنی که ربا مصرف نکند. به نظر من آن زمان، هماکنون است. پیامبر فرموده است: زمانی فرا خواهد رسید که انسان برای اینکه ایمان و مذهبش را حفظ کند باید به کوهها پناهنده شود و با خودش گوسفند و بز ببرد. بنابراین پیشنهاد من این است که ارتباط خود را با این شهرهای بیخدا و ظلمهای اقتصادیاش قطع کنید. دنبال زمینی که آب داشته باشد بگردید که ارزان است و یک روستای مسلمانان بسازید. ما الآن داریم در اندونزی این روستا را میسازیم. خانههایی با بامبو که بسیار ارزان و در حدود ۲۰۰۰ دلار هزینه ساخت آن است. غذا را خود تولید میکنیم که در حقیقت امنیت به وجود میآوریم. ما در این روستا میکرو مارکت داریم. شما نمیتوانید ربا را از ماکرو مارکت بردارید. در این میکرو مارکت شما ارزش واقعی عرق جبین خود را خواهی داشت. من از روستاییان اندونزی در جزیره «جوا» سؤال کردم اگر طلا و نقره به اندازه کافی نداشته باشیم تا به عنوان پول از آن استفاده کنیم چه چیزی را بکار ببریم؟ جواب صحیح آنها این بود که برنج. سؤال بعدی من این بود که چه مشکلی پیش خواهد آمد اگر از برنج به عنوان پول استفاده کنیم؟ پاسخ این است که دولت اندونزی کنترل قیمت برنج را در دست دارد و قیمت را به بازار تحمیل میکند. آیا این کار حلال است یا حرام؟
شخصی پیش پیامبر آمد و گفت قیمت را ثابت نگهدار چون قیمتها در بازار خیلی بالاست. پیامبر گفت نه. او برای دومین و سومین بار آمد ولی جواب پیامبر باز هم منفی بود. این نشان میدهد اسلام یک بازار کاملاً آزاد و عادلانه به دنیا معرفی میکند که قیمت کنترل نمیشود. آخرین بازار آزاد و عادلانه، بازار دولت عثمانی بود. محققان یک دانشگاهی در نیویورک که غیرمسلمان هستند پس از تحقیق اعلام کردند که آخرین بازار آزاد و عادلانه جهان در دولت اسلامی عثمانی بود.
وضعیت بانکهای اسلامی کنونی
اگر از ده نفر مسلمان ۶ نفر آنها از وام بانکی استفاده کنند و ۴ نفرشان مقاومت کنند سعی خواهند کرد که آن ۴ نفر را نیز به دست آورند. چطور؟ با بانک اسلامی. بانک اسلامی ۹ برابر و از در پشتی ربا میدهد. مثلاً در اسلام معمول و قاعده معاملات تجاری، معاملات نقدی است و معاملات اعتباری که مدتزمان پرداخت دارد یک استثنا در این قاعده است. بنابراین قیمت بازار همیشه قیمت نقدی است. قیمت خانهای صدهزار دلار است و من پول خرید خانه را ندارم. بانک اسلامی میگوید اشکالی ندارد ما خانه را به قیمت صد هزار دلار میخریم و به تو به قیمت ۴۰۰ هزار دلار میفروشیم. چی شد؟ چرا باید به این قیمت از بانک بخرم؟ چون نقد نمیخری. معامله اعتباری انجام میشود بنابراین بانک به من ۴۰۰ هزار دلار میدهد و در مدت ۲۰ سال به من وقت میدهد که آن را بپردازم. چرا این ۳۰۰ هزار دلار اضافی را باید بپردازم؟ فقط یک جواب صادقانه به این سؤال وجود دارد. بقیه جوابها را باید به زبالهدان انداخت. تنها دلیلی که من باید ۳۰۰ هزار دلار اضافی را پرداخت کنم این است که به من ۲۰ سال مهلت داده شده. این تنها دلیل است. و این ربا است. اما بانک اسلامی میگوید: «پولی قرض داده نمیشود. این مرابحه است و خریدار و فروشنده در قیمت توافق میکنند.» نه این مرابحه نیست. این ربا از در پشتی است و الآن در تمام دنیا بانکهای اسلامی این را مرابحه و معامله حلال اعلام میکنند. آنها شمارا از در جلویی وارد نمیکنند بلکه از در پشتی وارد میکنند.
متد مشهور دیگری برای پنهان کردن ربا وجود دارد و آن Lease (اجاره) است که ربا در درون قرارداد اجاره نهاده شده است. یعنی قیمت آن چیزی که مورد اجاره واقع شده است با سود در درون خود تعیین میشود. به دام این نوع ربا هم نیفتید.
پیامبر (ص) ۴ نفر را مورد لعن قرارداد: ربا گیرنده، ربا دهنده، ثبت کننده معامله و دو شاهد (یا میتوان ضامن نامید). هر چهار نفر اینها بهطور مساوی گناهکار هستند. مجازات ربا گیرنده چیست؟ در آخرین آیه آمده است: «وفَأُولَـئِک أَصْحَـابُ ٱلنَّارِ هُمْ فیها خَـالِدُونَ» برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود. پیامبر میفرماید گناه فردی که هرماه چک میکشد و سود ماهانه پرداخت میکند به اندازه ربا دهنده است و آن کسی که در بانک کار میکند و این معاملات را ثبت میکند گناه او برابر است با کسی که ربا میگیرد. آن کسی که شاهد یا ضامن این معاملات است همانند کسی است که ربا میگیرد و ربا میدهد. چون گناه یکی است پس مجازات هم یکسان است. همه وارد جهنم میشوند و در آن جاودانه میمانند.
مرابطون درباره ربا و پول کاغذی کارهای خوبی کردهاند و آنها سکههای طلا و نقره ضرب میکنند و میخواهند روستای مسلمانان تأسیس کنند و پول واقعی و دینار اسلامی را به جریان بیندازند (۶) اشکالی که ما در این سیستم پیدا کردیم همان اشکالی است که در ابتدای سیستم اروپایی آغاز شد یعنی ما دینار واقعی را استفاده نخواهیم کرد بلکه یک رسید بهجای دینار میدهیم و تمام دینار دریک محل مرکزی نگهداری خواهد شد که باید هزینه نگهداری را بپردازیم. من با این مخالفم. در بازار من، هر شخصی پولش باید در جیب خودش باشد.
پینوشت:
۱- سوره بقره، آیه ۳۸
۲- سوره روم، آیه ۳۹
۳- سوره انسان، آیه ۹
۴- سوره حشر، آیه ۷
۵- سوره بقره، آیه ۲۱۲
۶- بهکارگیری دینار طلا توسط سازمان بینالمللی مرابطون که در سال ۱۹۸۳ تأسیس شد، آغاز گردید و اولین سکه دینار را در سال ۱۹۹۲ ضرب کرد. این سازمان صاحب شرکت E-Dirhams Limited نیز هست شرکتی که بهطور الکترونیکی دینار طلا را مبادله میکند. بهکارگیری دینار طلا از مدل ایالت کلانتان (Kelantan) در مالزی اقتباس شده که سکههای طلا به نام «دینار طلای کلانتان» و سکههای نقره به نام «نقره درهم کلانتان» نامیده میشود. برگرفته از مقاله عوامل تأثیرگذار بر پذیرش پول طلا در استان آچه Aceh در اندونزی:
http://www.mim.org.my/wp-content/uploads/2016/08/Pages-from-MMRJan-Jun2016Vol51NO1-Factor-Influencing-public-acceptance-of-gold-dinar-as-money-in-aceh-page-49-66-.pdf
خیلی علی بود
لطف نماید کتابهای استاد عمران حسین را ترجمه و به خدمت اهل اسلام قراردهید.
باسلام درس کارآفرینی و مدیریت کسب وکار را در دانشگاه تدریس می کنم و تاکید دارم که بر سود حلال و اینکه ربا باید از سیستم مالی کشور حذف شود البته از دیدگاه ها و مقالات شما استفاده می کنم که حلال بفرمایید.
سلام علیکم
از اینکه محتوای سایت به عزیزان انقلابی برای اصلاح ساختار های غلط کمک می کند، خوشحالیم.
اگر بتوایند خودتان هم در این زمینه تولیدات فکری خود را در قالب مقاله آماده کنید میتوانیم آن را در سایت منتشر کنیم.
باسلام انشاالله تلاش خواهم کرد تز دکترایم را با کمک و مدد شما عزیزان در حوزه معرفت اسلامی ارائه دهم.