مقدمه
«سان تزو»[۱] نام استراتژیست نظامی چینی است که گفته میشود در سال ۵۰۰ قبل از میلاد مسیح زیست میکرده است. کتاب نام آشنایی که به وی نسبت میدهند «هنر جنگ»[۲] نام دارد. این کتاب حاوی یادداشتهای سانتزو و بخشی از تاریخ نظامی چین است.
«هنر جنگ»[۳] امروزه بهعنوان منبع اصلی در دانشکدههای نظامی دنیا مانند وستپوینت تدریس میشود. جالب اینجاست که از یک مقطعی به بعد این کتاب علاوه بر دانشکدههای نظامی جای خود را در آکادمیهای تجاری، بازاریابی، مدیریت، سیاست، اقتصاد و هر حوزهی دیگری که تنازع و خصومت مطرح بود باز کرد.
این کتاب، جنگ نظامی را بهصورت کاملاً عمومی و درعینحال کاربردی مورد بررسی قرار داده و آنچه آن را از بقیه متمایز میکند روشهای سانتزو در مدیریت تنازعات نظامی است. اما دامنه مباحث مطرحشده در کتاب بسیار گسترده است و مواردی چون تاریخ نظامی چین، مدیریت، مبانی فرماندهی، رفتار سازمانی، کنترل و نظارت، ارتباطات، تصمیمگیری، تصمیمسازی، خلاقیت و نوآوری، تنظیم تاکتیک با استراتژی و سوار کردن آن بر منطقه درگیری، انواع تحرکات، طبقهبندی منطقه درگیری، استفاده از اطلاعات، استفاده از حیلههای جنگی، بهکارگیری نیروها را در برمیگیرد.
اینها مواردی است که در این کتاب بهصورت اجمال به آن اشاره شده و اهمیت این مباحث، من را بر آن داشت که مقالهای را به معرفی ابعاد کلی نظریات سانتزو و هنر جنگ اختصاص دهم.
نگاه به نظریات و ابداعات این فرد در حوزه کلی جنگ و بهخصوص جنگ نظامی قطعاً برای ما مفید فایده خواهد بود و ما را در جنگهای آینده ازجمله جنگهای سیاسی-اقتصادی-فرهنگی یاری خواهد کرد. مقاله پیش رو خلاصهای از کتاب هنر جنگ است که به شیوهای متفاوت از مقالات رایج به نگارش درآمده است. امید آن است که راهگشای اندیشه جویان مباحث علوم استراتژیک کشورمان در مخاطرات آینده باشد.
شیوه ارائه مطالب بهصورت موردی است که برگرفته از بندهای هنر جنگ است. با توجه به سبک نگارش کتاب، این شیوه هم موردنظر سانتزو بوده است و هم برای بیان این دست مطالب کارآمد و مفید است.
طرح مبحث
کتاب هنر جنگ به مدت بسیار طولانی فقط در خود کشور چین مورداستفاده بوده است تا اینکه توسط فرانسویها به غرب برده شد. امروزه این کتاب بهعنوان قدیمیترین اثر نظامی جهان شناخته میشود. شایعاتی است که ناپلئون بناپارت در طراحیهای نظامی خود از بندهای این کتاب استفاده کرده و یا ژنرال آیزنهاور در نبردهای جنگ جهانی دوم[۴] از بندهای بهره برده است.
قوانین سانتزو قوانین جنگ است و مهم نیست که در چه میدانی از آن بهره میگیریم بلکه مهم این است که با توجه به نوع میدان درست از آن استفاده کنیم.
داستان ازآنجا آغاز میشود که در سال پانصد قبل از میلاد در شرق چین درگیری بین دو منطقه وو(Wu) و چو(Chu) در حال شکلگیری است. شاه وو که فردی خوشگذران است وقتی خبر حمله چو را میشنود قالب تهی میکند و بیمعطلی یکی از نوابغ نظامی تاریخ، سانتزو را فرامیخواند.
قوای در اختیار وو سی هزار نفر در برابر قوای سیصدهزارنفری چو است. سانتزو به شاه وو اطمینان خاطر میدهد که این سی هزار نفر را آماده نبرد با چو کند ولی شاه وو دل آرام نمیشود و سعی میکند سانتزو را به ورطه امتحان بکشد.
سانتزو فردی است که شاید بتوان گفت برای داشتن استراتژی فلسفه داده است و ادعایی کرده بود که: «میتواند هرکس را جنگجو کند». شاه وو از همین جمله برای امتحان او استفاده میکند و تعدادی از زنان حرمسرایش را فرامیخواند و به سانتزو میگوید طبق ادعایت باید بتوانی این زنان را جنگجو کنی.
سانتزو قبول میکند و در اولین گام آنها را به دودسته با تعداد یکسان تقسیم میکند و برای هر دسته یک سرگروه انتخاب میکند. وی چندین حرکت رزمی به آنها میآموزد و میگوید با صدای طبل بهصورت منظم آن حرکات را انجام دهید.
صدای طبل میآید و زنان شروع به خندیدن میکنند. او میگوید شاید فرمان من نامفهوم است و یا آموزش را درست انجام ندادم و بار دیگر هر دو را تکرار میکند و بازهم زنان بعد از شنیدن صدای طبل میخندند.
سپس سانتزو جملهی معروفی که خیلی از ما آن را شنیدهایم را آنجا برای اولین بار میگوید:
«اگر دستورات واضح نباشد؛ خطای ژنرال است ولی اگر واضح باشد و در اجرای آن عیب باشد؛ این خطای سرباز است و باید مجازات شود»
بعد از گفتن این جمله سر دو سرگروه را از تنشان جدا میکند و سپس دستور میدهد صدای طبلها برای بار سوم نواخته شوند. این بار برخلاف دو بار گذشته هر دو گروه بهصورت منظم شروع به انجام تمرینات میکنند.
این اقدام سانتزو حیرت شاه ایالت وو چین را برمیانگیزد و او را تحسین میکند. بعد از آن اتفاق فرماندهی قوای سیهزارنفری وو به سانتزو داده میشود. یادداشتها و استراتژیهای سانتزو در نبرد با ایالت چو مبنای اصلی کتاب هنر جنگ وی را تشکیل میدهد.
سانتزو با سپاه سیهزارنفری در یک طرف و طرف دیگر فردی وجود دارد به نام نانگوا با ارتشی نزدیک به سیصد هزار نفر که مصمم است خاک وو را ضمیمه سرزمین خود کند. جنگ آغاز میشود و تقابل دو سپاه در نزدیکی چو صورت میگیرد.
سانتزو در اولین قدم برخلاف تصور نانگوا دفاع نمیکند و در چند حمله قوای کناری و ضعیفتر نانگوارا مورد هجوم قرار میدهد. با این کار ترسی در دل قوای نانگوا ریشه میدواند و در اولین یادداشتهای خود مینویسد:
«دشمنتان را بترسانید و سپس حمله کنید زیرا پیروزی بر دشمن ترسانده شده راحتتر از پیروزی بر دشمن شجاع است.»
به همین ترتیب بالا به هر بخشی که میرسد نکات آن را یادداشت و ضمیمه کتاب میکند. درواقع هنر جنگ سانتزو مفهومی به نام «جنگ نامتقارن» است. جنگ نامتقارن به این معنا است که در زمین رقابت با دشمن بهمانند او عمل نکنیم. اگر با معیارهای دشمن بخواهیم با او برخورد کنیم قطعاً قافیه را خواهیم باخت.
جنگ نامتقارن در اصطلاح به نبردهایی گفته میشود که طرفهای درگیر در آن از توانایی نظامی یکسانی برخوردار نیستند و برخلاف جنگهای کلاسیک فرمول مشخصی برای موقعیتهای خاص نظامی ندارند بلکه از عملیات گوناگون، معمولاً برای استفاده از عامل غافلگیری در ضربه زدن به دشمن استفاده میکنند.
اقدام نامتقارن برای کشورهای شرقی ناآشنا نیست و در تاریخ نظام ایران در قبل و بعد اسلام نشانههایی از خود باقی گذاشته است. این نوع از مبارزه و برخورد با رقیب و حریف ید طولایی هم در مفاهیم و آموزههای اسلامی مخصوصاً در کلام امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب-علیهالسلام- دارد.
اشخاص دیگری هم اشاراتی به این نوع از جنگ کردهاند. مثلاً فریدمن میگوید ضعفا در مقابل قدرتمندان باید از روشهای نامتقارن استفاده کنند و روشهای انتخابی، به تجزیهوتحلیل طرف ضعیف از نقاط آسیبپذیر طرف قدرتمند بستگی خواهد داشت.
اقدام نامتقارن رویکردیاست که سعی دارد روی هر آنچه ممکن است محاسن و مزایای نسبی یکطرف در مقابل نقاط ضعف نسبی دشمن باشد تمرکز کند.
خود سانتزو اقدام نامتقارن را عمل و عکسالعمل جناح کنشگر در مورد هدف قرار دادن استراتژی جبهه مقابل برخلاف هدف قرار دادن خود جبهه دررسیدن به مزیت نسبی و احیاناً پیروزی میداند. همانطور که بیان شد مولا علی-علیه السلام- بارها در بیانات و پندارهای خویش این رویکرد را ذکر نمودند. به فرض مثال در نهجالبلاغه[۵] فرمودند که:
«دشوار نباشد گریختنی که پس از آن بازگشتنی است و یا عقبنشینی که پس از آن حملهای است»
مدنظر امیرالمومنین-علیهالسلام- به احتمال بسیار زیاد حرکت نامتقارن نسبت به اقدام دشمن در آن شرایط جنگی است که در صورت حملهی دشمن دلیلی بر اقدام متقارن بر او نیست (البته ممکن است به اقتضاء نیاز باشد ولی الزامی نیست). نسبت به شرایط و آمادگی سپاه خودی میتوان استراتژی و تاکتیکهای نامتقارنی را اتخاذ کرد. متن نامه حضرت مبین این نکته است که هیچ اجباری نیست در شرایطی که دشمن قصد حمله دارد شما نیز حالت تهاجم بگیرید و بالعکس. گاهی میتوان تهاجمی بود در عین حالت تدافعی و مقاومت شما خود حالتی تهاجمی است و توان دشمن را درهم میشکند.
در توصیف تاریخ جنگ نامتقارن سخن بسیار و مجال اندک است. همانطور که اشاره شد جنگ نامتقارن قدمتی به درازای تاریخ جنگ دارد و ادبیاتی غنی در ایدئولوژیها و تمدنهای مختلف دارد لذا بر آن شدیم تا برای شناخت بهتر این مقوله به بررسی اولین تئوریسین این جنگ یعنی سانتزو بپردازیم و مختصری در باب رویکرد نامتقارن با معرفی اولین متن استراتژیک ادبیات نظامی شرق و جهان(هنر جنگ) بنویسیم.
خلاصه هنر جنگ
روش جاری این مقاله برای ارائه خلاصه همان روش مدنظر سانتزو در نوشتار هنر جنگ است. درواقع ارائه خلاصه این کتاب در چارچوب این مقاله بهصورت مورد به مورد و در قالب نکات متواتر ارائه میگردد.
توجه شود که تمام موارد زیر نقل به مضمون از گفتار و یادداشتهای سانتزو میباشد که ابتداً به زبان چینی، سپس به لاتین و در ایستگاه آخر به فارسی رسیده است.
ترتیب نکات بیان شده طبق ترتیب خود کتاب هنر جنگ است که به ظاهر دچار مشکل است و در آخر اشارهای به اشکالات کتاب خواهد شد.
هر نکته، شرح مکان و نوشتاری دارد که از حوصله مقاله خارج است. لازم به ذکر است که در خود کتاب هم اشاره چندانی نشده و باید با دیگر اسناد تاریخی شرح مکانی و تاریخی هر بند را مشخص نمود.
وقتی جنگ آغاز میشود و لشکریان چو به سمت وو حرکت میکنند و سانتزو شروع به ایستادگی میکند؛ در قبل و بعد هر نبرد نکات خود را یادداشت میکند. سانتزو پس از حمله اولیه و ایجاد رعب در دل دشمن به حمله و گریز ادامه میدهد و در قدم بعدی به برهم زدن اتحادهای ارتش دشمن با همپیمانان منطقهای آنها میپردازد و ابتکار عمل را در عین عجز دشمن در دست خود میگیرد.
سانتزو با روشهای و ترفندهای خود جنگ را ادامه میدهد و به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا میکند ولی همچنان کثرت دشمن، سپاهیانش را آزار میدهد و سرنوشت مشخصی در انتظارش نیست. برخی از این روشهای سانتزو که متن اصلی مقاله را تشکیل میدهند را در ادامه میخوانیم.
سانتزو مینویسد:
۱. پیروز شدن در جنگ هنر نیست بلکه پیروزی بدون جنگ هنر است. در ادبیات امروز نظامی دنیا شاید بتوان این جمله را توان بازدارندگی هم ترجمه کرد.
۲. تاکتیک همواره بر اساس عملیات دشمن باید طراحی گردد و عملیات دشمن بر اساس اطلاعات و اطلاعات توسط جاسوسان.
۳. سعی کنید که هیچگاه در موقعیت تدافعی قرار نگیرید که این نشانه ضعف است مگر در شرایط خاص مثل اجرای نقشه، فریب، اجرای تاکتیک، اجرای استراتژی و… .
۴. در وقفه بین نبردها مذاکره ابزار حل مشکلات از راه سیاسی نیست بلکه برای کسب اطلاعات از جبهه دشمن(وضعیت دشمن) و خریدن زمان است.
۵. پس از پیروزی بر دشمن هیچگاه به او فرصت ندهید چون ممکن است ورق برگردد.
۶. پیروزی درنبرد به معنای پیروزی در جنگ نیست.
۷. پنج عامل تعیینکننده قدرت طرفین است:
- اصول اخلاقی و نفوذ معنوی بر سربازان
- آسمان(نماد زمان، موقعیت هوا و….)
- زمین(نماد موقعیت مکان مثل فاصلهها، جادهها و….)
- فرماندهی
- ساختار نیروها
۸. جنگ کاملاً به فریب و نیرنگ بستگی دارد. بهعنوانمثال تظاهر به ضعف کنید و در حمله قدرتتان را نشان دهید. یا مثلاً تظاهر بر اختلاف ساختگی در صفوف یاران کنید ولی در عین یکپارچگی قرار داشته باشید.
۹. تظاهر به نداشتن سلاحی کنید که دشمن از آن متأثر است.
۱۰. نقطه قوت را جای نقطهضعف نشان دهید.
۱۱. اگر دشمن از لحاظ فکری متعادل است او را خشمگین کنید.
۱۲. هیچگاه فرصت استراحت به دشمن ندهید و همواره او را در تحرک و نا به سامانی نگهدارید.
۱۳. اگر نیرویهای او متمرکز هستند بین آنها تفرقه اندازید.
۱۴. ابتداً سعی کنید در محاصره قرار نگیرید و اگر قرار گرفتید با تمام قوا(در صورت توان) محاصره کنندگان را به سطوح آورید.
۱۵. زمان، ارزش حیاتی دارد اگر شرایط فراهم بود دشمن را در تنگنای زمانی بگذارید. برای مثال برای دشمن حملهکننده جنگ را به درازا بکشانید.
۱۶. اگر هدف شما تصرف است از خسارت زدن تا جای ممکن پرهیز کنید و اگر هدف تضعیف است با تمام قوا به دشمن ضربه بزنید.
۱۷. سانتزو معتقد است باید نوعی موازنه بین قوا برقرار باشد تا تصمیم حمله و عدم حمله صادر شود. به همین علت وی جدول چگونگی اقدام با نسبت متفاوت را مطرح میکند. البته بدیهی است که اعداد مقدس نیستند و شرایط نیز مورد بررسی باید باشد.
نسبت نیروهای ما به دشمن |
چگونگی اقدام |
ده به یک |
محاصره کنید |
پنج به یک |
حمله کنید |
دو به یک |
تنوع اقدام |
یک به یک |
ادامه یا امتناع با توجه به شرایط |
یک به دو |
عدم درگیری |
۱۸. سه اشتباه یک فرمانده که میتواند منجر به شکست شود:
- از عدم اطاعت سربازان خبر داشته باشد و دستور حمله دهد.
- به مانند پادشاهان با زیرمجموعهی خود برخورد کند.
- در تقسیم سمتها و پستها، صلاحیت افراد را در نظر نگیر که باعث بیاعتمادی و بیانگیزگی میشود.
۱۹. پنج ویژگی جبهه پیروز در جنگ:
- جبهه پیروز میداند که چه زمانی حمله کند.
- جبهه پیروز میداند که چگونه باید تعامل درونسازمانی بین فرماندهان و سربازان ایجاد کند.
- جبهه پیروز با دشمن کینه و با دوست گذشت را انتخاب میکند.(رفتار سازمانی)
- جبهه پیروز همواره آماده درگیری است و هیچگاه غافلگیر نمیشود.
- در جبهه پیروز فرماندهان اجازه دخالت دیگر عالیرتبگان را در حوزه دخالت خود نمیدهند.
۲۰. فرمانده با تدبیر از مشاور بیلیاقت مشاوره نمیگیرد.
۲۱. جنگاوران ابتدا شرایط شکست دشمن را فراهم میکنند و سپس دنبال پیروزی میروند ولی ابلهان اول دنبال پیروزی میروند و سپس شرایط را فراهم میکنند.
۲۲. تصمیمات امروز سرنوشت فردا و پایان جنگ را میسازد پس در تکتک آنها وسواس به خرج دهید.
۲۳. ابتدا در شرایطی قرار بگیرید که شکستتان غیرممکن باشد سپس به دنبال شکست دشمن باشید.
۲۴. آغاز یک جنگ پنج مرحله دارد:
- سنجش
- تخمین
- انجام محاسبات
- بررسی فرصتها و تهدیدات
- امید به پیروزی
۲۵. شناخت منطقه نبرد و جایی که دشمن میتواند آرایش بگیرد اولین موضوع سنجش است.
۲۶. یک رزمنده خوب کسی است که در تصمیمگیری قاطع و در هنگام حمله مخوف همچون رعد بر سر دشمن فرود آید. از خصوصیات رعد این است که هیچگاه قبل از آمدن آن متوجه نمیشویم و بعد از خسارت تازه میفهمیم که رعد آمد. در ادامه چون دختری باکره سربهزیر باشید و وقتی که دشمن رخنهای نشان داد بهسان خرگوشی چابک دست به کار شوید.
۲۷. تصمیم به مانند تیری است که در کمان اراده قرار گرفته و باید بهموقع آزاد شود.
۲۸. نیرویی که در منطقه مستقرشده است منتظر دشمن است اما نیرویی که بعداً به منطقه میرسد الزاماً در شروع جنگ تردید میکند.
۲۹. یک فرمانده هوشیار خواستههایش را به دشمن تحمیل میکند ولی اجازه نمیدهد که دشمن خواستههایش را بر او تحمیل کند.
۳۰. با ضربه به قوای پیشتاز میتوان از شتاب دشمن کاهید.
۳۱. تدارکات و پشتیبانان دشمن را مورد هدف قرار دهید.
۳۲. در منطقهای که قرار است دفاع کنید باید لبالب از مزایای دفاعی باشد و در منطقهای که قرار است حمله کنید بالعکس.
۳۳. ضعف دشمن نقطه عطف شکست وی خواهد بود. این موضوع شامل شما نیز میشود پس خود را قوی کنید.[۶]
۳۴. از ویژگیهای عقبنشینی در صورت لزوم؛ سرعت بیشتر از دشمن است.
۳۵. اگر بخواهیم دشمن را وادار به جنگ کنیم و از موضع دفاعی خارج کنیم باید او را تحریک کنیم.
۳۶. اگر به هر دلیلی قصد رویارویی با دشمن را ندارید برایش مانع زمانی و مکانی ایجاد کنید.
۳۷. با پنهان کردن وضعیت قوای خودی دشمن را مجبور به تقسیم نیروهایش کنید. غلبه به نیروهای دستهدسته شده بسیار آسانتر است از قوای یکپارچه است.
۳۸. از خصوصیات منطقه نبرد برای غافلگیری ناآشنا بودن آن برای دشمن است.
۳۹. در زمین ناشناخته دشمن مجبور است همواره آمادگی خود را حفظ کند و این موضع خستهکننده و فرساینده است.
۴۰. اگر دشمن را در چهار جناح در جنگهای کلاسیک متصور شوید حتماً بدانید که اگر جلو را تقویت کند عقب تضعیف و اگر چپ را تقویت کند راست تضعیف میشود.[۷]
۴۱. البته جلوه دادن جبههجلو(برای مثال) که نقطه قوت است بهعنوان نقطهضعف هنر فریب[۸] در جنگ است.
۴۲. دانستن زمان-مکان حمله دشمن باعث میشود با مبادرت بجنگید.
۴۳. در صورت غافلگیری دیگر طرفین سپاه توان کمکرسانی به هم را نخواهند داشت.
۴۴. با دقت دشمن را با خود مقایسه کنید.
۴۵. برای ایجاد یک شرایط تاکتیکی مناسب بهترین روش پنهان نگهداشتن تاکتیکها است.
۴۶. در هنگام نبرد تاکتیکها نمایان میشود ولی آنچه ناپیداست استراتژی میباشد.
۴۷. هیچگاه از یک تاکتیک، دو بار استفاده نکنید.
۴۸. نقطهضعف خود را بپوشانید.
۴۹. راه اجتناب از تقابل با نقطه قوت دشمن ضربه زدن به نقطهضعف او میباشد.
۵۰. شرایط جنگ بهمانند آب است و هیچگاه وضعیت ثابتی ندارد.
۵۱. مشکل تاکتیکی زمانی آغاز میشود که دشمن هر گزارهای را بهدرستی بر سر جای خود قرار داده است.
۵۲. اگر در زمین دشمن هستیم از راهنما محل استفاده کنید.
۵۳. در هنگام حمله بهمانند طوفان و به هنگام دفاع چون کوهی باشید.
۵۴. بعد از تصرف منطقه جدید برای امنیت آن، هر بخش را به افسری بدهید.
۵۵. قبل از حرکت شرایط را بسنجید و مهارت برگشت یا ادامه مسیر را کسب کنید.
۵۶. سپاه هنگامی متحد و یکپارچه میگردد هنگامیکه:
- شجاعترین افراد بهتنهایی جرئت پیشروی را نداشته باشند.
- ترسوترین آنها بهتنهایی جرئت عقبنشینی را نداشته باشند.
۵۷. روحیه سربازان در هر دو جبهه چهار حالت دارد:
در صبح |
روحیه بیشترین حد است. |
در ظهر |
روحیه کمی سست است. |
در عصر |
روحیه پایین است. |
در شب |
منتظر برگشتن هستند. |
۵۸. به دشمن بالای بلندی هیچگاه حمله نکنید.
۵۹. همیشه سعی کنید بالا مستقر شوید.
۶۰. دشمن متظاهر به گریز را حتی اگر آرام حرکت میکند دنبال نکنید.[۹]
۶۱. اگر فریب دشمن را فهمیدید حتماً بدل بزنید و مطمئن شوید که دیگر از این قسمت حملهای نمیشود.
۶۲. به دشمن در حال فرار به سرزمین خود حمله نکنید.
۶۳. به نیروهای کمکی قبل از الحاق به قوای اصلی حمله کنید.
۶۴. هیچگاه دشمن را بهصورت صددرصدی محاصره نکنید زیرا زمانی که دیگر راه گریزی نداشته باشد با تمام توان خود میجنگد و خسارت شما زیاد میشود. دشمن را بهمانند نعل اسبی محاصره کنید و قسمت باز نعل در کنترل شما باشد و فقط در هنگام تردید به فرار آن را باز نگهدارید.
۶۵. در مکان صعبالعبور به هیچوجه اردو نزنید چون دشمن ارتباط شمارا با دیگران قطع میکند و راه گریزی نیست.
۶۶. اگر به هر دلیلی از نیروها جداشدهاید هیچگاه توقف نکنید.
۶۷. اگر محاصره شدید از حیلههای جنگی استفاده کنید. مثل مذاکره و یا عقبنشینی و…..
۶۸. فرمانده آگاه با تغییر تاکتیک نیروهای تحت امرش را بهخوبی رهبری میکند.
۶۹. محکمترین ضربه خود را به ضعیفترین نقطه دشمن بزنید.
۷۰. پنج اشتباه یک فرمانده:
- بیپروایی در محاسبات
- ترسویی
- خلقوخوی تند که باعث آزردگی میشود.
- مهربانی و احترام بیشازحد.
- نگرانی بیشازحد برای نیروهای تحت امر که باعث تشویش شخص خود فرمانده میشود.
۷۱. از رودخانه فاصله بگیرید.
۷۲. زمانی که دشمن در حال عبور از رودخانه است به آن حمله نکنید. زیرا ضربه سنگینی نمیتوانید بزنید.
۷۳. برای مواجه با دشمن برخلاف جریان آب حرکت نکنید.
۷۴. در صورت ناآشنایی با زمین؛ مناطق روشن را به تاریک ترجیح دهید.
۷۵. زمین سفت و خشک برای اردو زدن مناسب است. میتوانید از امراض طبیعی تا حدودی محفوظ باشید.
۷۶. سعی کنید در پشت شما کوه و در جلوی شما قوای دشمن قرار گیرند زیرا دیگر احتمال غافلگیری از پشت کم میشود.
۷۷. در هوای طوفانی از رودخانه عبور نکنید.
۷۸. از مناطق صعبالعبور بهسرعت عبور کنید و آنها را در پشت خود در هنگام مواجهه با دشمن قرار دهید. احتمال غافلگیری کمتر است. در این حالت نه وضعیت غافلگیری از عقب را دارید و نه محاصره صد در صد از طرفین.[۱۰]
۷۹. اگر در حوالی اردوی شما حوضچههای بزرگ و مناطق پوشیده از گیاهان بلند وجود دارد وضعیت خوبی برای کمین دشمن است.
۸۰. اگر محل اردوگاه دشمن بهراحتی قابلدسترسی است نیرنگی در کار است.[۱۱]
۸۱. تکان خوردن شاخ و برگها نشانه حرکت دشمن است.
۸۲. ظهور چند تابلو نمایانگر این است که دشمن که قصد جلب حواسمان به نقطهای دلخواه را دارد.
۸۳. پرواز دستهجمعی پرندگان نشانگر وجود کمین دشمن است.
۸۴. رسیدن چارپایان گویای حمله ناگهانی است.
۸۵. اگر ستونی از خاک به هوا برخاست بدانید ارابهها در حال پیشروی هستند.
۸۶. گردوخاک کوتاه ولی در سطح وسیع نشانگر پیشروی پیادهنظام است.
۸۷. گردوغبار کم نشان از زدن چادر دارد.
۸۸. آرامش در اردوی دشمن نشانه قصد حمله است.
۸۹. اینکه دشمن نزدیک است و در سکوت است باید برای شما شکبرانگیز باشد.
۹۰. گفتگو از صلح بدون سوگند نظامی نشانگر یک توطئه است.
۹۱. هرگاه از نفرات دشمن تعدادی در پیشروی و تعدادی در حال عقبنشینی بودند یا حملهای در کار نیست و یا فریب برای تحریک ما است پس دنبال نشانههای دیگر باشد.
۹۲. زمانی که سربازان به سلاحهایشان تکیه زدهاند نشان از گرسنگی آنهاست.
۹۳. اگر دشمن توان به دست آوردن امتیازی را دارد ولی به دست نمیآورد:
- یا وامانده است.
- یا نقشهای دارد.
- یا نمیداند این امتیاز را میتواند کسب کند.
- یا برایش کارساز نیست.
۹۴. اگر جاسوسان خبر آوردند که در بین نفرات دشمن نارضایتی زیاد دیده میشود نشان از فرماندهی ضعیف و یا یک مشکل بزرگ دارد.
۹۵. اگر از گرفتن پرچم سر باز میزنند نشان از شورشی بزرگ دارد.[۱۲]
۹۶. اگر بهآرامی در گوش هم صحبت میکنند نشان از اختلاف بین آنهاست.
۹۷. دادن پاداشهای پست به افسران نشان از اتمام منابع دارد.
۹۸. تعداد مجازات زیاد در یک دوره زمانی نشان از سطح بالای نارضایتیها دارد.
۱۰۰. اگر فرستادههای دشمن بهسوی شما آرام ایستادند و از کلمات مؤدبانه و بی جسارتی استفاده کردند به شرایط دشمن شک کنید.
۱۰۱. کسی که احتیاط و دوراندیشی ندارد و دشمن را ضعیف میشمارد محکوم به شکست است.
۱۰۲. اگر سربازان قبل از نافرمانی مجازات شوند دیگر قابلاستفاده نخواهند بود و اگر بعد از نافرمانی مجازات نشوند بازهم دیگر فرمان شما اثری ندارد.
۱۰۳. بهعنوان قدم اول باید با سربازان با احترام برخورد کرد ضمن اینکه تحت یک نظم و انضباط سخت و آهنین هستند. این عامل مهم مدیریت قواست.
۱۰۴. اگر فرمانده نشان دهد که بر نیروهایش اعتماد دارد و همواره در اجرای قوانین پافشاری کند متقابلاً از طرف نیروهایش چنین خواهد شد.
۱۰۵. شش نوع منطقه برای نبرد از منظر تاکتیکی:
نام منطقه |
توضیحات |
منطقه قابلدسترسی |
منطقهای که بهراحتی برای نیروهای خود و دشمن قابلدسترسی است. با توجه به چنین شرایطی باید قبل از دشمن منطق مرتفع و آفتابگیر را تسخیر کرد. |
منطقه پیچیده |
منطقهای که متروکشده ولی تسخیر مجدد آن بسیار سخت است. |
منطقه دفع الوقت کردن |
منطقهای که هیچ طرف آن قابل اشغال با اولین حمله نیست. باید حواسمان به وضعیت نیروها قبل از حمله باشد. |
منطقه دارای کورهراهها |
اگر متوجه شدید که در توانتان نیست که چنین منطقهای را اشغال کنید در موضع دفاعی منتظر حرکت دشمن باشید. |
منطقه مرتفع با شیب تند |
این مناطق باید در هر حملهای اولویت شما باشد و در هر نبرد مورد استفاده قرار گیرد. |
منطقه دور از دشمن |
اگر قوای برابر دارید و دور از دشمن هستید بهتر است آغازگر حمله نباشید. |
۱۰۶. شش اشتباه که ممکن است دامنگیر نیروها شود:
نام اشتباه |
توضیحات |
فرار |
در وضعیتی که دونیروی متنازع برابر هستند ترس و فرار بدترین آفتهاست. |
نافرمانی |
اگر سربازان عادی ازنظر جسمی و فکری از افسران مافوق خود قویتر بودند نتیجه طبیعی آن نافرمانی است. |
ازهمپاشیدگی |
اگر افسران بسیار قوی و سربازان بسیار ضعیف بهگونهای که توان همراهی با آنان را نداشته باشند ازهمپاشیدگی رخ میدهد. |
تخریب قوا |
زمانی که افسران تصمیماتی که نیاز به اجازه فرمانده ردهبالا هست را بهصورت فردی در شرایط عادی اتخاذ میکنند.[۱۳] |
عدم سازماندهی |
۱- هر کس سر جای خودش نباشد. ۲- هرکس وظیفه خود را نداند. ۳- دستورات شفاف نباشد. ۴- هماهنگی نباشد. ۵- اختیارات مشخص نباشد.
|
آشوب در حمله |
زمانی که فرمانده قادر نیست توان نیروهای دشمن را تخمین بزند و صفوف نیروهای خود را سازماندهی کند. |
۱۰۷. حالت تردید و دوبهشکی بهمانند موریانه نیروها و سرمایه را میجود.
۱۰۸. فرماندهی که بر ترس از عواقب شکست غلبه میکند قدرت مانور دارد.
۱۰۹. به سربازان بهمانند فرزندان خود بنگرید. آنها نیز تا پای جان با شما خواهند بود.
۱۱۰. اگر:
خود را بشناسید |
دشمن را هم بشناسید |
پیروزید |
خود را بشناسید |
دشمن را نشناسید |
مشخص نیست.(احتمال پیروزی ۵۰%) |
خود را نشناسید |
دشمن را بشناسید |
مشخص نیست.(احتمال پیروزی ۵۰%) |
خود را نشناسید |
دشمن را نشناسید |
شکست خواهید خورد. |
۱۱۱. انواع نهگانه میدان نبرد از منظر استراتژیکی:
شماره |
نام نوع میدان |
توضیحات |
دستورالعمل |
۱ |
پراکنده |
میدانی که حاکم در داخل سرزمین خود مشغول نبرد است. |
جنگ نکنید. |
۲ |
بیثبات |
میدانی که حاکم پیشروی کمعمقی در داخل سرزمین دشمن دارد. |
توقف نکنید. |
۳ |
استراتژیک |
میدانی که اشغال آن موقعیتهای فراوانی را برای ما ایجاد میکند. |
حمله نکنید. |
۴ |
باز |
میدانی که برای هر دو طرف متخاصم امکان حرکت وجود دارد. |
راه دشمن را نبندید. |
۵ |
کانونی |
میدانی که مرکز چند ایالت دیگر است و کسی که آن را تصاحب کند گویی کل آن سرزمین را تصاحب کرده است. |
تمام نیروها را در یکجا متمرکز کنید. |
۶ |
سخت و خطیر |
میدانی که تا قلب سرزمین دشمن پیشروی دارد و در بین راه قلعه و استحکامات زیادی را دارد. |
از دشمن غنائم برای ادامه مسیر بگیرید. |
۷ |
مشکل |
میدانی که شامل موانع طبیعی زیاد مانند کوهها، جنگلها، مردابها و…. است. |
از راه بلدان استفاده کنید. |
۸ |
حلقوی(احاطهشده) |
میدانی که از تنگهها، کوهها و گردنههای زیادی تشکیلشده و برای عبور از آن لاجرم باید مسیرهای پیچدرپیچ و طولانیای را پشت سر گذاشت. |
حیله جنگی به کار ببرید. |
۹ |
مرگ |
میدانی که راه برگشتی ندارد و فقط اگر با بیشترین شهامت و کمترین ترس بجنگیم[۱۴] پیروز خواهیم بود.[۱۵] |
تا پای جان بجنگید.[۱۶] |
۱۱۲. همواره آنانی که بهعنوان رهبران جنگی ماهر شناخته میشوند خوب میدانند که چگونه مابین صفوف دشمن، فاصله بیندازند و تدارکات دشمن را دچار مشکل کنند. آنها نیز مانع پیوستن نیروهای تازهنفس میشوند.
۱۱۳. زمانی که نیروهای دشمن وحشتزده هستند نباید گذاشت به هم ملحق شوند چون ارتباط آنها با یکدیگر امکان دارد از ترس و دلهره آنها بکاهد. در این شرایط اگر امکان داشت حتماً پیشروی کنید.
۱۱۴. در طراحی نقشه جنگ باید برای هر مرحله در صورت شکست یک طرح جایگزین آماده کرد که قابلیت اجرای آن برای ادامه کار باشد.
۱۱۵. سرعت عمل جوهره جنگ است. از عدم آمادگی دشمن بهره ببرید و به نقاطی که انتظارش را ندارد حمله کنید.
۱۱۶. هرچه بیشتر در خاک دشمن پیشروی داشتید همبستگی بیشتری پیدا میکنید.
۱۱۷. «شای جان»[۱۷] نام ماری در کوههای چین است که سانتزو از نحوه برخورد او با حیوان مهاجم ایده رفتار شای جان یا به عبارت امروزی دکترین شای جان مطرح میکند.
او میگوید:
که اگر به دمش ضربه بزنید او با سرش حمله میکند؛ اگر ضربه به سرش بزنید او با دمش هجوم میآورد و اگر به وسط بدنش آسیب بزنید او با سر و دم به شما حمله میکند.
سانتزو معتقد است که یک ارتش نیز میتواند بهمانند این مار عمل کند. یگانهای مختلف نیروی زمینی، دریایی و… نیز اینچنین هستند.[۱۸]
۱۱۸. یک فرمانده ماهر گونهای ارتشش را فرماندهی میکند که انگار در حال هدایت یک نفر است. فرمانده باید بسیار کمحرف و رازنگهدار باشد. او باید افسران و سربازان را گوشبهفرمان و از پیبردن به نقشهها و طرحهای اصلی بازدارد؛ باید با نقشه و طرحهای دروغین آنها را در بیخبری و گیجی نگه دارد.[۱۹]
۱۱۹. زمانی که سربازان در محاصره باشند تمرد نمیکنند و زمانی که خطر را حس کنند کاملاً گوشبهفرمان خواهند بود.
۱۲۰. از نیت متحد خود نیز آگاه شوید.
۱۲۱. سربازان باید فقط کردار شما را ببینند و نه از نقشههایتان آگاه باشند.
۱۲۲. هیچگاه نگذارید سربازان از وضعیت بحرانی و اوضاع بد، بویی ببرند.
۱۲۳. با استدلال احمقانه بهمنظور شکست دشمن خود را به دام او نیفکنیم.
۱۲۴. با هجوم سنگین به جناحین دشمن، او را از حملههای اصلی و فرعی دیگر بازدارید.[۲۰]
۱۲۵. پنج راه برای حمله با آتش وجود دارد:
الف- آتش زدن نیروهای دشمن در داخل اردوگاهشان
ب- آتش زدن مخازن
پ- آتش زدن وسایل سفر
ت- آتش زدن زرادخانه
ث- استفاده از کرههای پوشالی آتش در هنگام حمله[۲۱]
۱۲۶. در هنگام حمله با آتش پنج احتمال امکان دارد به وجود آید. آنها را مد نظر داشته باشید:
الف- پس از حمله، بلافاصله آتش دشمن به کار افتد؛ آماده باشید.
ب- پس از حمله، دشمن هیچگونه عکسالعملی نشان ندهد که در این صورت ادامه ندهید و اوضاع را برسی کنید.[۲۲]
پ- هنگامیکه شعلههای آتش بالا گرفت در صورت امکان دستور حمله را صادر کنید.
ت- در مکانی که از آتش استفاده میکنید از عدم پخش آن توسط باد و کشیده شدن به داخل نیروهای خود اطمینان حاصل کنید.
ث- بادی که در صبح میوزد طولانیتر است از بادی که در شب میورزد.[۲۳]
۱۲۷. یک فرمانده خوشفکر به فکر توسعه منابع است.
۱۲۸. اگر پیشروی نیاز است حتماً این کار را انجام دهید. در واقع با تسخیر چیزی که برای دشمن ارزشمند است بر او پیشی بگیرید حتی اگر به آن نیاز نداشته باشید.
۱۲۹. خشم ممکن است زمانی به شادمانی تبدیل شود. آزردگی نیز ممکن است روزی به رضایت تبدیل شود. اما همانطور که مرده زنده نمیشود پادشاه شکستخورده هیچگاه نمیتواند به گذشته برگردد و پیروز شود.
۱۳۰. آنچه فرمانده را از مردم عادی متمایز میکند پیشبینی وقایعی است که اتفاق میافتد و دیدن آنچه که مردم نمیبینند است. پیشبینی از دل و جرئت به دست نمیآید بلکه از تجربه و محاسبات به دست میآید.
۱۳۱. پنج دسته جاسوس وجود دارد:
شماره |
انواع جاسوسان |
وضعیت و وظیفه آنها |
۱ |
جاسوسان بومی |
جاسوسانی هستند که تبعه کشور دشمن هستند. |
۲ |
جاسوسان درونی |
مأموران رسمی نظام حاکمیتی کشور دشمن هستند. |
۳ |
جاسوسان دوجانبه |
جاسوسان خودی که با دشمن ارتباط برقرار میکنند و یا جاسوسان دشمن که با ما ارتباط برقرار میکنند. |
۴ |
جاسوسان قابلمصرف |
پیچیدهترین نوع جاسوسان این نوع میباشند که زیرمجموعه دوجانبهها هستند. جاسوسانی که اطلاعات فاش شده غلط ما را در هنگام اسیری به دشمن میدهند و محاسبات او را بر هم میزنند. |
۵ |
جاسوسان فعال |
جاسوسانی که در ارتش و قرارگاه دشمن هستند و ذیقیمتترین اطلاعات را برای ما میآورند و بههیچوجه قابلمقایسه با انواع دیگر نیستند. |
۱۳۲. زمانی که قرار است عملیاتی انجام شود مثل تسخیر مکانی یا ترور فردی اغلب لازم است نام آجودان، محافظان، دژبانان، نگهبانان فرمانده را به دست آوریم. آنانی که از سپاه دشمن حاضر به جاسوسی هستند را باید به روشهای مختلف پیدا و اغنائشان کنیم.
۱۳۳. هدف نهایی از بهکارگیری جاسوسان کسب اطلاعات برای انجام عملیات است. به بیان بهتر جاسوسان دوجانبه حمال اطلاعات فوق استراتژیک در هر نبردی هستند.
نکات تکمیلی
۱۳۴. ضربه زدن به دشمن از قاعده خاصی پیروی نمیکند و اقتضایی است.
۱۳۵. همیشه از اطراف دشمنتان عقلا و اشخاص صاحبنظر را دور کنید تا در تصمیمگیری دچار ضعف تحلیل شود. ضمن سعی کنید تا پس از ارتباط با خائنان اداره امور را دچار اختلال کنید.
۱۳۶. به جاسوس بگویید که با فریبکاری و رفتار مزورانه وزیران را از حاکم دور کند.
۱۳۷. از طریق زنان به آنها نفوذ[۲۴] کنید.
۱۳۸. از آفتهای فرماندهی و جاسوسی تردید است که بسیار کمرشکن میباشد.
۱۳۹. فرمانده و جاسوسی که به شهرت خود وابسته است به هیچچیز دیگری توجه نمیکند.
۱۴۰. هنگامی که اطلاعات استراتژیک به راحتی در اختیار جاسوسان قرار میگیرد به صحت آن شک کنید.
۱۴۱. هنگامی که نیمی از افراد دشمن در حال پیشروی و نیمی دیگر در حال عقبنشینی هستند دشمن در پی به دام انداختن شماست.
۱۴۲. هنگامی که پرندگان به بالای اردوگاه دشمن پرواز میکنند نشان از خالی بودن اردوگاه است.
۱۴۳. زمینی که برای هر دوطرف به یک انداز مساعد است، زمین کلیدی و یا به عبارتی زمین استراتژیک نامیده میشود. زمینکلیدی زمین است که در صورت تصاحب هر طرف به طرف دیگر ضربه سختی وارد میشود و اصطلاحاً بازی با جمع صفر است.
۱۴۴. فرآیند تصمیم[۲۵] فرمانده پس از اتخاذ برگشتناپذیر است.[۲۶]تصمیم خوب تصمیمی است که پس از عبور از آن و مرور دوباره با خود بگوییم که اگر بازهم به آن موقعیت برگردم همان تصمیم را میگیرم.
۱۴۵. هیچگاه در حالت ایستا بیارتباط با دیگر اردوهای خودی نباشید.
۱۴۶. استاد حسن عباسی: یکی از تواناییهای یک مدیر و فرمانده خوب ایجاد یکپارچگی در دو عنصر تابمندی و توانمندیست. توان نیروی در لحظه و تاب قدرت استقامت و به تعبیری آستانه تحمل است.
۱۴۷. شکست ائتلاف به هر طریقی هنر سیاستمدار، فرمانده، مدیر و استراتژیست است. گاهی قدرت بالای شما و وابستگی دیگری به هر طریقی مانع اتحاد او با دشمن میشود لذا نباید از این حربه غافلگیر شد. اگر از همپیمانی دوستان خود مطمئن نباشیم آینده حکومت را در حمله به خطر میاندازیم. به بیان بهتر در محاسبات خود دچار اختلال نشوید.
۱۴۸. اگر ریسک نکنید هیچگاه پیروز نخواهید شد.
۱۴۹. در صورت وسعت قلمرو و کاهش احتمال جنگ میتوانید از کلونیهای نظامی-کشاورزی استفاده کرد. در هنگام صلح مشغول به کشاورزی باشند و در هنگام جنگ آماده خدمت و هر دو این کارها در کنار مرز خطر صورت بگیرد.[۲۷]
۱۵۰. هیچگاه در امور حیاتی با بازرس سیاسی مشورت نشود و گزارشی هم از امور مهم داده نشود.
سانتزو در پایان درگیری آخرین ترفندهای خود را به کار میبرد و دشمن را ابتدا فریب، سپس محاصره و نهایت شکست کامل میدهد.
وی ابتدا قوای خود را به دو دسته تقسیم میکند و دسته اول را راهی پایتخت چو میکند. نانگوا فرمانده ارتش چو به گمان آنکه تمام ارتش سانتزو در پی تسخیر شهر هستند سریعاً پی آنها حرکت میکند. این همان چیزی است که تزو مد نظر داشت و با نیم دیگری از قوای خود در طرفین ارتش چو آرایش میگیرد و را غافلگیر میکند و اینگونه کتاب هنر جنگ و نبردی که درگیر آن بود را پایان میدهد.

نتیجه
۱۵۰ نکتهای که از منظر سانتزو بیان شد و مبانی کتاب هنر جنگ وی را تشکیل میدهد چکیده کتاب وی است که امروزه در دست عموم قرار دارد. گفته میشود که این کتاب شامل ۱۳ فصل است که بخشهای از آن تحریفشده است. به اعتقاد بعضیها نیز بندهای آن فقط یادداشتهای وی نیست بلکه نظریات افراد دیگر هم در آن مطرحشده است. مطالعه این نکات اولین گام برای شناخت تاریخ جنگ عموماً و جنگ نامتقارن خصوصاً است.
نکته قابلتأمل دیگر این است که کتاب از ۱۳ فصل بیشتر است و اطلاعات دیگری هم در باب جنگ از نظر سانتزو وجود دارد که نیاز به تحقیق و پژوهش بیشتری در کتب تاریخی جنگ دارد اما این ۱۳ فصل مطرحشده بهقرار زیر است:
- تدابیر و طرح
- هزینههای جنگ
- حمله با استفاده از حیلههای جنگی
- وضعیت تاکتیکی
- بهکارگیری نیروها
- نقاط قوت و ضعف
- قدرت مانور ارتش
- تغییر تاکتیکها
- تحرکات نظامی
- طبقهبندی منطقه نبرد
- مناطق نهگانه
- حمله با آتش
- استفاده از جاسوسان
تقدم و تأخر این فصلها با اصول رایج امروزی در تناقض است و استفاده از آنها بر عهده فرمانده در هر حوزه منازعهای میباشد چه زمین اقتصادی و نبرد بر تسخیر بازار باشد و چه زمین سایبری و نبرد بر سر اطلاعات، ارتباطات و کنترل باشد.
طرحریزی یک عملیات نظامی مدرن و البته تمامعیار بهطور عادی بین یک تا دو سال زمان میبرد ولی این زمان به زیر یک سال هم، امکان کاهش دارد. مثلاً ژنرال گیاپ فرمانده ارتش ویتنام در اواخر جنگ ویتنام بزرگترین عملیات آن جنگ که به عملیاتTET ۲۸ معروف بود و بهنوعی یک رکورد محسوب میشد را در نه ماه طراحی کرد و یا زمانی که صرف شد برای عملیاتهای ما[۲۹] در دوران دفاع مقدس بین یکونیم تا دو سال بود. لذا استفاده از بندهای این کتاب و طرحریزی یک عملیات نظامی تمامعیار به همراه اصول دیگر جنگ حداقل ظرف یک سال زمان میبرد و عجله کار را سختتر میکند. درمجموع هنگام استفاده از بندهای سانتزو در هر حوزهای که فعالیت میکنید از عنصر زمان نیز غافل نشوید.
در پایان از خداوند تمنا داریم که درنبرد حق و باطل منت گذارد و ما را در جبهه حق قرار دهد و با الطافش یاریگرمان باشد. امید آن است که این دست مقالات و یادداشتهای استراتژیک و نظامی بازوی کمکی باشد برای رزمندگان ایران اسلامی در هر حوزه نبردی که امروز وجود دارد و یا سالهای آینده درگیر آن خواهیم بود.
پینوشت:
[۱] Sun Tzu
[۲] Art of War
[۳] همانطور که از نام این کتاب مشخص است جنگیدن یک هنر تلقی شده است و به مانند استعدادی در افراد وجود دارد. همانگونه که نقاشی استعدادی در افراد است که با آموزش پرورش پیدا میکند سانتزو به جنگ نیز چنین نگاهی دارد. بسیاری نیز چنین نگاهی به سیاست و مدیریت دارند.
[۴] ۱۹۳۸-۱۹۴۵
[۵] نامه ۱۶
[۶] جمله «خود را قوی کنید» بارها در بیانات رهبر انقلاب اسلامی خود را نشان داده است.
[۷] اسکندر مقدونی در دستورالعملی که امروزه به او نسبت داده میشود برای فرماندهانش اینگونه مینویسد:
«فرماندهانی که تجربه کمی دارند سعی میکنند از تمام نقاط محافظت کنند درحالیکه فرماندهان باتجربه از منطقهای که احتمال بیشتری برای حمله دارند دفاع میکنند. آنان راضی به یک شکست جزئی میشوند تا به پیروزی بزرگ دست یابند. یک فرمانده باتجربه نباید با یک حمله ساده فریب بخورد.»
[۸] برای آشنایی بیشتر با شگردهای فریب به چهار سری بررسی فریب در سایت کدآمایی به لینکهای زیر مراجعه فرمایید:
- http://www.kadamaei.ir//جلسه-۱-عملیات-فریب
- http://www.kadamaei.ir/عملیات-فریب-آمریکا-علیه-ایران/
- http://www.kadamaei.ir//عملیات-فریب-چگونه-شوروی-را-فروپاشاند؟
- http://www.kadamaei.ir//بزرگترین-فریب-سخت-تاریخ
[۹] ووشی: در هوای بارانی تا نابودی دشمن را تعقیب کنید و هنگام محاصره پس از پیروزی تعقیب نکنید.
[۱۰] در حمله یک به ده بهترین جا تنگه است و یک به صد گردنه میباشد.
[۱۱] مارشال شاپوشنیکف رئیس اسبق ستاد کل ارتش سرخ: شرط مقدماتی در پیروزی تهیه جامع و کامل شرایط در اردوی دشمن است.
در گذشته بر دست داشتن بیرق سپاه افتخاری بود که نصیب سربازان میشد و بر افراز بودن آن نشانی بر اقتدار سپاه بود.[۱۲]
[۱۳] استاد جنگ کسی است که در پی برهم زدن ارتباط مقامات بالا و پایین درآید.
[۱۴] اینکه گفته شد منتظر عبور دشمن از رودخانه باشید برای زمانی است که دشمن به قصد زمین مرگ نیامده باشد ولی اگر دشمن به قصد زمین مرگ از رودخانه در حال عبور بود از همان ابتدا حمله کنید.
[۱۵] افراد را بدون آنکه در جریان باشند در زمین مرگ قرار دهید تا به بهترین نحو بجنگند.
[۱۶] مدلی که جبلالطارق از آن برای فتح اسپانیا استفاده کرد و همینطور روشی است که ژنرال آیزنهاور در نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم از آن بهره جست.
[۱۷] Shuai-Jan
[۱۸] این نوع برخورد امروز در به نام مدیریت هولوگرافیک مشهور است.
[۱۹] هندرسون در کتابStonbewall Jackson میگوید که دردسر بسیار بزرگ جکسون پنهان نگهداشتن طرحها و نقشههایش بود.
[۲۰] اجرای عملی این بند را در فیلم سینمایی صخره سرخ که انقراض یکی از امپراطوریهای بعد از سانتزو به فرماندهی سائو سائو را نشان میدهد را میتوانید مشاهده کنید.
[۲۱] به مانند آن کرههایی که در فیلم سینمایی تروی و سریال ایرانی مختار از آن استفاده شد.
[۲۲] اگر آرام بودند ممکن است نیرنگی در کار باشد.
[۲۳] در آغاز حمله به قوای سائو سائو در فیلم صخره سرخ از این روش استفاده شد.
[۲۴] نمونه امروزی این نوع رفتار رابطه جنسی وزیر امور خارجه اسرائیل با امیر قطر بود.
[۲۵] زمانی که صحبت از فرآیند میشود منظور سلسله اقداماتی است که عدم اجرای هرکدام اختلال جدی بر روند اجرای دیگری میگذارد. تصمیمگیری در سادهترین تعریف خود عبارت است از: «انتخاب درست یک راه از میان راههای دیگر». اجرای این تعریف در قالب یک فرآیند خود شامل شش مرحله است:
- تشخیص مشکل
- یافتن راهحل ممکن برای مشکل
- انتخاب معیار برای سنجش راهحلهای ارائه شده
- تعیین نتایج از سنجش راهحلها
- ارزیابی نتایج سنجش
- انتخاب راهحل مناسب
طی این شش مرحله را نوعی تصمیمگیری ساده به حساب میآوریم.
[۲۶] استاد حسن عباسی در جلسه یک کلبه کرامت: هنگامیکه تصمیم گرفته میشود عواقب هم لاجرم در پی آن هستند. تصمیم بر وزن تسلیم است و به تعبیری تصمیمگیرنده تسلیم عواقب تصمیم است. پیامدهای تصمیم گریبانگیر یک مدیر خواهد بود.
[۲۷] روشی که روسها استفاده کردند که منجر به تصرف سیبری شد.
[۲۸] این عملیات در اولین روز سال جدید بود که در آن آتشبسی از قبل طراحیشده از طریق مذاکره شکل گرفت و شرایط کاملاً غافلگیرانه به وجود آورد بهطوریکه در صد نقطه حملات پیوسته نظامی انجام شد که ارتش آمریکا به فرماندهی وستمورلند را در حیرت فروبرد.
[۲۹] انواع والفجرها
2 دیدگاه دربارهٔ «هنر جنگ»
سلام علیکم
مورد ۷۵ لطفا امراض را به عوارض طبیعی مکتوب نمایید.
سلام میگم امام خمینی رو هم یه برسی بزنید ببنید شخصیتش کدوم شخصیت روانشناسی هست و استراتژی اقتصادی و سیاسی کدوم هست.