اصولاً منطقه غرب آسیا و خلیجفارس مشخصه یک ناحیه جغرافیایی است. هیچ ناحیه جغرافیایی به تنهایی و در انزوا نمیتواند اهمیت و ارزشی داشته باشد. فقط با ترکیب با عوامل دیگر است که به یک منطقه جغرافیایی معنی و هویت معین میدهد. جغرافیا مجموعهای از عوامل نظیر اندازه، موقعیت، آبوهوا و وضعیت طبیعی محیط همچون کوه، رود و غیره است و این عوامل تأثیر بهسزایی در قدرت ملی دارند.
آشنایی با منطقه خلیجفارس
در تعریف جغرافیایی خلیج عبارت است از پیشرفتگی آب دریا در خشکی است. منطقه خلیجفارس نیز حد واسط بین سرزمین ایران و شبهجزیره عربستان میباشد.
منطقه خلیجفارس شامل جزایر و ۸ کشور حاشیه آن میباشد. این ۸ کشور عبارتاند از ایران، عراق، کویت، عربستان، قطر، بحرین، امارات و عمان.
خلیجفارس از مصب اروندرود که خود از پیوستن کارون و دجله و فرات به وجود آمده تا شبهجزیره مسندم در عمان امتداد و از طریق دریای عمان با اقیانوس هند ارتباط دارد. تنگه هرمز حد فاصل خلیجفارس تا دریای عمان میباشد. در خصوص اهمیت تنگه هرمز برای بقاء و دوام خلیجفارس همینقدر کافی است که اگر خلیجفارس توسط این راه آبی به آبهای آزاد جهان ارتباط نمییافت به صورت مردابی کم آب و شورهزاری خشک درمیآمد.
آشنایی با منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)
منطقهای است که سرزمینهای میان دریای مدیترانه و خلیجفارس را شامل میشود. خاورمیانه بخشی از آفریقا-اوراسیا را یا به طور خاص آسیا شمرده میشود و در برخی موارد جزئی از افریقای شمالی را در برمیگیرد.
تعریف ژئواستراتژی و ژئوپلیتیک
مبتنی بر مقدمه فوق، برای مدیریت منابع ملی در روابط بین الملل نیاز به تدوین استراتژیها و دکترینهایی است که بتواند با کمترین هزینه بتواند بیشترین کارایی را داشته باشد. به همین خاطر ابتدا ژئواستراتژی و ژئوپلیتیک را به دلیل مرتبط بودن با جغرافیا تعریف کرده و سپس به نظریهها میپردازیم.
تعریف ژئواستراتژی
معمولاً ژئواستراتژی را چنین تعریف میکنند: «بهکارگیری استراتژی بر پایه جغرافیا توسط یک دولت» و یا «موقعیت مناسب جغرافیایی که به یک کشور برتری نظامی نسبت به رقیب یا رقبا میدهد»
به سخن دیگر ژئواستراتژی ترکیبی از عوامل ژئوپلیتیک و استراتژیک که مشخصکننده یک حوزه جغرافیایی معین است؛ یعنی آن عوامل جغرافیایی که در یک منطقه وجود دارد قابل استفاده در حوزه استراتژی و ژئوپلیتیک است.
تعریف ژئوپلیتیک
در ادامه به اصطلاح دیگری برمیخوریم با عنوان ژئوپلیتیک که تعاریف متعددی برای آن عرضه شده است. در ژئوپلیتیک رابطه جغرافیا و سیاست و تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست ملل مطالعه میشود. دولتها عموماً با ملاحظه اوضاع جغرافیایی خود سیاستگذاری مینمایند.
نظریات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیک
نظریه سیلاک
سیلاک دریاسالار هخامنشی را میتوان پایهگذار استراتژی دریایی دانست. وی معتقد بود هر کشوری بر سه منطقه کلیدی و استراتژیک یعنی بحرین، عمان و یمن مسلط باشد بر جهان حکومت خواهد کرد. با توجه به همین استراتژی بود که در دوره هخامنشیان، ساسانیان، اشکانیان؛ ایرانیان نیروی دریایی قوی داشتند و بر آبها و سرزمینهای دو طرف خلیجفارس و دریای عمان تسلط داشتند.
تئوری قلب زمین مکیندر
بر اساس تئوری هارتلند هر کس منابع انسانی و فیزیکی اوراسیا واقع بین آلمان و سیبریه مرکزی را در اختیار داشته باشد میتواند جهان را کنترل کند.
در نوشتههای مکیندر که حاصل مطالعات وی در جزئیات روابط جهانی بین قدرت بری و بحری است چند نکته اصلی وجود دارد:
- جزیره جهانی (اروپا، آسیا و آفریقا) هارتلند یا مناطق محوری اوراسیا را که به دریا راه ندارد، محاصره کرده است.
- سرزمینهای ساحلی را که هلال داخلی و یا «هلال مارژینال» نامیده است از قدرتهای دریایی تشکیل شدهاند.
- پایگاههای قدرت جزیرهای متشکل از آمریکای شمالی و جنوبی و همینطور استرالیا را تحت عنوان «هلال جزیرهای» یا «هلال بیرونی» میداند.
بر اساس تصور مزیت و سلطه قدرت بری بر قدرت بحری مکیندر میگوید: کسی که بر اروپای شرقی حکم میراند بر هارتلند سلطه دارد، کسی که بر هارتلند سلطه داشته باشد بر جهان سلطه دارد.
ژئوپلیتیک هاوس هافر
کارل هاوس هافر یک ژنرال، جغرافیدان، زمینشناس و تاریخنگار بود که مکتب ژئوپلیتیک آلمان را توسعه داد. هاوس و پیروانش در موسسه مطالعاتی مونیخ ضمن مطالعه علل شکست آلمان در جنگ جهانی اول به دنبال یافتن راههای موفقیت ارتش آلمان در آینده بودند. یافتههای این گروه بعداً موردتوجه و استناد هیتلر قرار گرفت که تبلور آن را میتوان در توجیه «فضای حیاتی» مشاهده نمود. اساس استراتژی وی بر این اصل قرار داشت که دشمن اصلی قدرت بری در آینده انگلستان است. پس باید کشورهایی که به صورت زنجیرهای وضعیت قدرت بری در اوراسیا دارند متحد شوند و برای این منظور اتحاد بین آلمان و روسیه و ژاپن ضروری است و در نهایت ژاپن بهوسیله اتحاد با ایالاتمتحده جنوب و جنوب شرق، میتواند امنیت آسیا را تأمین کند.
اصول اساسی ژئوپلیتیک هاوس هافر عبارتاند از:
- اهداف نظامی دولت نیاز به سیاست اقتصاد خودکفا دارد.
- نژاد برتر آلمانی صلح جهانی را با تسلط بر جهان به ارمغان میآورد و بنابراین باید فضای حیاتی موردنیاز آلمان به وی داده شود.
- فرمانروایی آلمان باید ابتدا به همه سرزمینهایی که زبان، نژاد یا علائق اقتصادی آن آلمان است و سپس بر همه جهان گسترش یابد.
- سلطه آلمان بر جزیره آفریقا-اوراسیا را میتوان با فائق آمدن بر قدرت دریایی از طریق گسترش در خشکی کامل کرد.
- همه مرزهای سرزمینی برای نقطه شروع جنگ مهم هستند و بر اساس منافع آلمان میتوانند تغییر کنند.
تئوری ریملند اسپایکمن
نیکولاس اسپایکمن مسئول انستیتو مطالعات بینالمللی و استاد روابط بینالملل دانشگاه یال بود. اسپایکمن ژئوپلیتیک را بر اساس عوامل جغرافیایی آن توصیف کرد. وی عقده داشت، مطالعه موقعیت جغرافیایی یک کشور در جهان، با سیاست خارجی آن کشور توافق اساسی دارد. تئوری وی بر ریملند اروپا، خاورمیانه، آفریقا، آسیای جنوبی و شرق دور به عنوان کلید امنیت ایالاتمتحده اشاره دارد. اسپایکمن معتقد بود که آمریکا باید:
- مسئولیت نهایی هر یک از این دولتها را برای حفظ امنیت خود بپذیرد.
- بر موازنه قوا تأکید کند.
- نیرو و توان آمریکا را برای ایجاد و حفظ چنین موازنه قوا به کار گیرد.
اسپایکمن ناحیه حاشیهای یا ریملند را مهمتر از هارتلند میدانست. ریملند منطقهای بین هارتلند و دریای حاشیه آن را در برمیگیرد. ناحیه حاشیه به خصوص تمام قاره اروپا به جز روسیه و نیز آسیای صغیر، عربستان، عراق، ایران، افغانستان، هند، آسیای جنوب شرقی، چین، کره و سیبری شرقی را شامل میشود. تمام این سرزمینها یک منطقه بزرگ حائل بین قدرتهای بری و بحری محسوب میشود. وی فرضیه خود را چنین عنوان کرد: «هر کس ناحیه حاشیهای را کنترل کند حاکم اوراسیاست و چنین کسی سرنوشت دنیا را رقم خواهد زد». از دیدگاه وی سواحل ایران در منطقه خلیجفارس و تنگه هرمز در منطقه ریملند واقع شده است.
تئوری دریایی ماهان
آلفرد تیر ماهان فارغالتحصیل آکادمی دریایی آمریکا، چهل سال از عمر خود را در نیروی دریایی این کشور گذرانید و از سال ۱۸۸۶ تا سال ۱۹۰۶ که با درجه دریاسالاری بازنشسته شد مسئولیت دانشگاه جنگ نیروی دریایی ایالاتمتحده را به عهده داشت. وی بیش از هر فرد دیگری به قدرت دریایی و استراتژی آن اهمیت داد، بهطوریکه خط و مشی نیروی دریایی آمریکا امروزه متأثر از نظرات وی میباشد. سه اثر عمده وی در این زمینه عبارتاند از:
الف) تأثیر قدرت دریایی بر تاریخ (The influence of sea power upon history)
ب) تأثیر قدرت دریایی بر انقلاب و امپراتوری فرانسه (The influence of sea power upon the French revelation and empire)
ج) زندگی نلسون (The life of nelson)
بر اساس تجزیهوتحلیل قدرت دریایی بریتانیا و تاریخ دریایی جهان، ماهان توانست شش عامل را که قدرت دریایی تا حد زیادی به آن بستگی دارد را تشخیص دهد این عوامل عبارتاند از:
- موقعیت جغرافیایی
- ویژگیهای طبیعی
- طول ساحل و وسعت قلمرو
- جمعیت
- خصوصیات ملی
- خط و مشی حکومت و رهبران سیاسی
وی در سالهای پایانی قرن ۱۹، به جغرافیای سیاسی آسیا توجه خاصی داشت. وی استراتژی روسیه را در آسیای جنوبی، ورود به سواحل اقیانوس هند از طریق ایران و افغانستان میدانست.
منابع:
کتاب خلیجفارس و مسائل آن نوشته دکتر همایون الهی
کتاب ژئوپلیتیک نوشته دکتر عزت اله عزتی
کتاب استراتژی بزرگ اصول و رویهها نوشته جان ام کالینز و ترجمه کوروش بایندر
نوشته آقای سید رحمانی