شاید بتوان گفتمان سازی را مهمترین بخش از طراحی برای یک جامعه دانست . فرض کنیم که توانستیم چیستی یک اندیشه و یک نرم افزار فکری برای یک جامعه را بدرستی تبیین کنیم . حال سوال اساسی اینجاست که چگونه می خواهیم این اندیشه را به دست جامعه برسانیم؟ و چگونه می توان آن را تبدیل به یک باور عمومی و در نتیجه کردمان(رفتار) عمومی کرد؟ پاسخ به همه ی این سوالات در مجموع، در واژه گفتمان سازی قرار دارد.
شاید ساده ترین تعریفی که برای گفتمان سازی می توان گفت ، تعبیر زیبای مقام معظم رهبری (مد ظله) باشد: ” گفتمان يك جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميكنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند.” (بیانات در سومین نشست جلسه راهبردی ۱۳۹۰/۱۰/۱۴)
در واقع می توان گفت که گفتمان سازی و روش و فرآیند آن در هر حوزه ای به نوعی می تواند ارزشی به اندازه خود آن حوزه داشته باشد. کما اینکه در چند سال گذشته امام جامعه حداقل در سه حوزه مهم با تاکید، به ضرورت گفتمان سازی در آنها اشاره کردند:
- الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت
- سبک زندگی
- اقتصاد مقاومتی
حال ما در این مقال می خواهیم ضرورت و تا حدودی روش گفتمان سازی پیرامون نقشه انسان در قرآن را تشریح کنیم.
نکته: پیشنهاد می کنیم قبل از مطالعه این مقاله مبحث نقشه انسان در قرآن استاد(جلسه 241و 242از کلبه کرامت) و یا حداقل مقاله “آیه منظومه شمسی” از سایت باشگاه استراتژیست های جوان را مطالعه بفرمایید.
ضرورت گفتمان سازی پیرامون نقشه انسان در قرآن:
در جامعه سازی و طرح ریزی استراتژیک، باید ابتدا به این سوال پاسخ داد که جامعه برای چه کسی یا چه چیزی قرار است طراحی شود؟ پاسخ این سوال هر چه که باشد تعیین کننده ی خط مشی های شماست . با نگاهی کلان به جامعه سازی غربی خواهیم فهمید که تمام آنچه که غرب نامیده می شود زاییده ی نوع نگاه به انسان است . یکی از مهمترین اسناد برای اثبات این مسئله نگاهی به دانش روان شناسی و تعریف آن از انسان و بعد جامعه سازی مبتنی بر آن در 100 تا 150 سال گذشته است . مثلا اگر فروید دکترینش ، انسان= حیوان غیر قابل اعتماد بود ، نوع جامعه سازی مبتنی بر آن با جامعه سازی مبتنی بر دکترین گالوپ که اساس دکترینش بر نظر سنجی از مردم و به نوعی اعتماد به نظرات مردم بود متفاوت است .
بررسی دقیق تاثیر نگاه به انسان در نوع جامعه سازی را باید در مستند قرن خود دید، مستندی که توسط آدام کورتیس در شبکه BBCتولید شد و پشت پرده ی بسیاری از مسائل پیرامون انسان شناسی و روان شناسی در غرب را نشان داد.
با توجه به هر کدام از نگاه هایی که نسبت به انسان صورت می گیرد عصر و دوره ای بوجود می آید مثلا عصر روابط عمومی ، عصر نظرسنجی و…
و یا مثلا در مستند مهندسی منابع اجتماعی به نقش افرادی مثل واتسون در طراحی نظام آموزش و پروش و در نتیجه کل جامعه غربی اشاره می شود. او به این نتیجه رسیده بود که نیروی محرکه برای ساخت جامعه نه عشق و محبت بلکه ترس و خوف است. که این مسئله نیز زاویه ای دیگر از نقشه وجود انسان است . جالب توجه اینکه در این مستند به مسائل خرد و تکنیکی اشاره می شود مثل زنگ مدرسه که ریشه آن در آزمایشات و دکترین های روان شناسان غربی در مورد انسان نهفته است.
پس می توان برای طراحی جامعه آرمانی یک هسته مرکزی به شکل دایره داشت که از آن و از طریق دروازه های مختلف می رویم تا به جامعه مطلوب خود برسیم. این هسته مرکزی همان نوع نگاه به انسان یا اصطلاحا رویکرد انسان مدار است، که بقیه ی رویکردها از آن خارج می شوند.
در واقع ضرورت گفتمان سازی پیرامون نقشه انسان در قرآن، ضرورتی برای جامعه سازی قرآنی است . متأسفانه مباحثی که تاکنون از جانب بزرگان دین و مفسرین در مورد انسان مطرح شده، علی رغم پر محتوا بودن بسیار پراکنده است . فلذا تلاشی لازم است تا این مطالب با کمک قرآن به یک نظم و انسجامی رسیده و به گونه ای در ذهن انسان مسلمان و حتی غیر مسلمان نقش ببندد که بتواند در هر شبانه روز مختصات وجود خود را دیده و در نتیجه سنجیده عمل کرده تا به تعالی و رشد برسد.
در یک سطح کلان تر، باید تصویری از انسان در اختیار هر استراتژیست مسلمان قرار بگیرد تا برای هر سیستم و نظامی از جامعه که قصد طراحی آنرا دارد بتواند به درستی و دقت، الگو تهیه کند. چرا که هر نظامی در یک جامعه برای پاسخ به یک بخش از این نقشه بوجود آمده است.(مثلا وزارت دفاع که برای تامین امنیت و زدودن خوف در افراد جامعه بوجود آمده اند.)
درست شبیه نقشه ژنوم (DNA) انسان که امروزه در دانش پزشکی، مبنا و الگویی برای طراحی و شبیه سازی انسان یا حیوانی دیگر قرار می گیرد. نقشه انسان در قرآن نیز باید یک چنین ویژگی ای داشته باشد.
نگاهی کلی به مراحل گفتمان سازی حول نقشه انسان در قرآن:
گام اول : شاید بتوان خود تهیه ی نقشه از کلیدواژه های پراکنده قرآنی و مشخص کردن ارتباط تنگاتنگ کلید واژه ها با یکدیگر را گام اول این فرآیند نامید.
بعد از شکل گیری این نقشه تازه مشخص می شود که آنچه که بزرگان و مفسرین مسلمان در طول سالیان متمادی درباره انسان مطرح کرده بودند چه قواره و شمایلی دارد. حال می توان تک تک بخش های وجود انسان را جداگانه دید و آنها را در ادامه فرآیند گفتمان سازی قرار داد.
نکته مهم: باید توجه داشت که عصر گفتمان سازی به نوعی محصول عصر رسانه هاست، عصری که در آن با یک فیلم می توان چهره های متفاوت از تمدن ها ارائه کرد. عصری که در آن هر دستگاه فلسفی ای دیگر در کلاس درس نه، بلکه در یک فیلم یا یک سریال بروز و ظهور پیدا می کند. قبل از اشاره به گام دوم از این فرآیند، به نکته ی مهمی که استاد، شهید مطهری (ره) در ابتدای کتاب انسان کامل، مطرح می کنند اشاره می کنیم:
شناخت انسان کامل از دیدگاه اسلام از دو طریق میسّر است:
- رجوع به کتاب و سنّت و بررسی ویژگیهایی است که این منبع اصیل اسلامی برای انسان کامل برشمردهاند
- رجوع به نمونهها و مصادیق عینی انسان کامل و بررسی سیره و زندگانی و صفات افرادی است که به این درجه از انسانیّت نائل آمده و به عنوان اُسوه و الگو برای کسانی که قصد چنین مقام بلندی را دارند معرّفی شدهاند. ( انسان کامل- ص 12)
در نگاه اندیشکده ای و دانش دکترینولوژی نیز چیزی شبیه بیان استاد مطهری(ره)، وجود دارد و آن اینکه برای شناخت هر حوزه معرفتی ما دو راه کلی داریم :
- بررسی دکترینالیستی : در این روش به تبیین دکترین ها، روش ها و یا اصطلاحا فرمول ها می پردازیم مثلا «إنّ هذا لهو البلاء المبین: همانا این بلاء آشکاری است.» (صافات-106)
- بررسی دکترینریستی: در این روش ما فرمول ها را از طریق الگوها می شناسیم. مثلا برای شناخت دکترین فوق باید سیره ی ابراهیم(ع) را مطالعه کرد تا او را به عنوان تمام کننده ی بلاء ها (بقره – 124) بشناسیم و خود را و جامعه را شبیه او کنیم.
حال اگر که به نقشه انسان در قرآن باز گردیم می توان هر دو روش را بررسی کرد. مثلا در حالت و قوه ی خوف و خوفیه(البته در نقشه انسان در قرآن، حالت حزن منتهی به قوه خوفیه می شود، که ما برای تفکیک دقیق تر خود ترس را هم جداگانه بررسی کرده ایم.) گاهی به بررسی دکترین های خوف در قرآن می پردازیم مثل آیه 82 سوره مبارکه انعام :
«الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ : (آري،) آنها که ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرک و ستم نيالودند، ايمني(عدم خوف) تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدايتيافتگانند!»
در اینجا دکترین امنیت که در چند جا مقابل خوف در قرآن است تبیین شده است .
و گاهی برای تبیین اینکه سازوکار خوف (ترسیدن یا نترسیدن) چگونه است، مدل صدر شناسی و خوف شناسی موسی(ع) را بررسی می کنیم آنجا که در (31قصص)فرمود: «وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يعَقِّبْ يا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ»
عصايت را بيفکن!» هنگامي که (عصا را افکند و) ديد همچون ماري با سرعت حرکت ميکند، ترسيد و به عقب برگشت، و حتي پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستي!
در روش دکترینریستی باید بررسی کرد که موسی (ع) برای اینکه جزء آمنین قرار بگیرد و خوفی نداشته باشد سیره عملی او چگونه بوده است؟
خلاصه کلام اینکه ، برای ایجاد گفتمان، خصوصا در زمینه انسان شناسی، باید عرصه های مختلف و کلی جامعه را در نسبت با این موضوع سنجیده و بعد گام به گام به جلو حرکت کنیم. ما برای فهم ساده تر مسئله گفتمان سازی از مدل مطرح شده در بیانات رهبری(مدظله) که بسیار روان تفهیم شده استفاده می کنیم .
ایشان در اولین جلسه راهبردی، جلسه راهبردی با موضوع زن و نیز در بیانات مختلف خود به یک فرآیند ساده اشاره کردند:
- شروع کردن از جامعه نخبگانی و دانشگاهی و ایجاد جوشش فکری در این قشر.
- سرریز کردن گفتمان حاکم بر این قشر در میان مردم و ایجاد گفتمان عمومی.
- اجرایی شدن آن گفتمان توسط دستگاه ها و رفع موانع اجرایی در مجلس و دولت .
- تبدیل شدن آن گفتمان به یک حقیقت نمایان .
حال ما فعلا دو گام از مراحل گفتمان سازی امام جامعه را سر لوحه کار خود قرار می دهیم که به ترتیب کام دوم و سوم طبقه بندی ما خواهد شد.
گام دوم :
باید برای اساتید دانشگاه و دانشجویان مختلف، هم از روش دکترینالیستی و هم به روش دکترینریستی نقشه انسان در قرآن را تبیین وتبدیل به گفتمان کرد . در مرحله دکترینال، همانطور که ذکر شد، باید دکترینهای قرآنی برای ساحات و حالات مختلف انسان را تبیین کرد.
اما در مرحله دکترینریستی اشکالی وجود دارد که با طرح چند دغدغه به آن می پردازیم:
به تعبیر شهید مطهری(ره)در کتاب انسان کامل، الگوی ما برای انسان طراز، علی (ع) است. حال دغدغه اساسی اول این است که :
- ما با کلی گویی و بیان فضایل اهل بیت(علیهم السلام ) نمی توانیم به تنهایی گفتمان انسان طراز قرآنی تولید کنیم، چرا که حتی یک نخبه دانشگاهی نیز تصویر درستی از علی (ع) ندارد و گفتمان شدن یک موضوع هم زمانی است که با تمام وجود لمس شده و بر سر زبان هر قشر از جامعه قرار بگیرد.
- اگر که ما فقط به مباحث درون گفتمانی ( گفتمان بومی و اسلامی خود) بپردازیم، نگرانی از این اشکال هست که بدون همه جانبه نگری (که لازمه حرکت یک استراتژیست و طراح جامعه است) ، گفتمان سازی کرده که قطعا نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد.
برای رفع این دو اشکال و بنا به اقتضای عصر گفتمان سازی (عصر رسانه)، باید در یک رویکرد انتقادی – رسانه ای به سراغ نقد و بررسی و مطالعه دقیق آثار هنری و رسانه ای شاخص غربی رفته و در یک بررسی تطبیقی، کاراکتر های مختلف و متنوع آنها در زمینه حالات گسترده انسان را بررسی کرده و سپس دکترینهای قرآنی و روایی مقابل آنها را تبیین کرد.
(این فقط به معنی استفاده از سینما و هنر به عنوان ابزار کمک آموزشی نیست، بلکه بررسی عصاره ی نگاه انسان شناختی غربی است که به صورت حسی و به زبان هنری درآمده و تثبیت شده است. )
خروجی این گام، نقد و بررسی فلسفی و حکمی شمار زیادی فیلم و سریال با رویکرد دکترینریستی است که نهایتا به صورت پلت ها و متون مفصل علمی و پایان نامه های دانشگاهی در خواهد آمد.
برای تبیین این روش ، انشاءالله در مقاله های دیگر حتما سازوکار مربوطه را توضیح خواهیم داد.
گام سوم:
برای عوام جامعه، که نیاز به اقناع حسی بیشتری دارند ، طرح مباحث پیچیده در زمینه انسان شناسی قطعا حرکت مطلوبی نخواهد بود. هر چند که می توان به موازات گفتمان سازی دانشگاهی و نخبگانی، در مساجد و پایگاه ها و کانون های فرهنگی هم به روش ساده این مباحث را برای مردم عادی و یا حتی برای کودکان توضیح داد. اما آنچه که باید برای این مرحله انجام گیرد تبدیل متون علمی تولید شده به مستند، فیلم ، سریال، انیمیشن و بازی کامپیوتری است. عوام جامعه باید از مواهب متون علمی تولید شده به زبان خودشان بهره مند شوند.
باید توجه داشت که نیاز نیست سالها صبر کرد و بعد وارد پروسه ساخت آثار رسانه ای شویم، بلکه به موازات تولیدات علمی در فضای نخبگانی بتدریج باید داستان نویسی، طراحی کامیک استریپ و … را مقدمه ساخت آثار بزرگ سینمایی و رسانه ای کرد.
برای روشن شدن این مطلب و مدخلی برای مباحث آینده، اشاره ای به یک مورد مطالعاتی مهم در ساحت صدر انسان خواهیم داشت.
در آمدی بر گفتمان سازی پیرامون خوف ( صدرشناسی از منظر خوف)، با استفاده از سه گانه Batman ، به کارگردانی کریستوفر نولان:
همانطور که قبلا گفته شد، ما باید برای گفتمان سازی نمونه ای عینی را مورد بحث قرار داده و با بررسی آن، مقدمات گفتمان سازی را ایجاد کنیم . فیلم بت من در رده بندی فیلمهایی با موضوع خوف و رجاء (البته بیشتر خوف)، جزء بالاترین رتبه است. حتی اگر نخواهیم به نمرات منتقدین و تماشاگران حرفه ای به این فیلم دقت کنیم، بعد از بررسی این فیلم، خود متوجه خواهیم شد که این فیلم تا چه اندازه ما را در شناخت ابعاد مختلف ترس کمک می کند.
باید این نکته را نیز یادآور شویم ، که وقتی شما مدل فلسفه ترس در بت من را بررسی کرده و بعد مقابل دکترین های خوف در قرآن قرار دهید تازه مشخص می شود که جای کتاب کریم تا چه اندازه در بین سینما گران ما خالی است.
نکته دیگر اینکه این گونه بررسی، فوق العاده در افزایش میدان دید ، حول موضوع انسان شناسی (صدرشناسی ) به ما کمک می کند. ما بعد از بررسی دقیق فیلم بت من و نیز تدبر در قرآن کریم، نمایی کلی از ترس را ترسیم کرده که البته همان طور که قبلا بیان شد، بت من کاراکتری برای ملموس کردن ترس شناسی است، اما محوریت مباحث با قرآن کریم و روایات است.
برای بررسی های دقیق تر باید کتاب های فلسفه و سینما مثل batman and philosophyرا نیز مطالعه کرد تا به درک عمیق تری از موضوع مد نظر خود رسیده و نیز مخاطب دانشگاهی به علمی بودن مباحث یقین پیدا کند . ما برای نمونه به یکی از مباحث کتاب بت من و فلسفه اشاره می کنیم:
در صفحه ی 190 از این کتاب مبحثی مطرح می شود تحت عنوان بت من، شوالیهی نهایت(کمال) تسلیم .
در این قسمت ابتدا مقایسه ای با محوریت دکترین کیرکه گورد(تسلیم بدلی برای ایمان ) ما بین بوروس وین، کاراکتر نقش بت من، با حضرت ابراهیم (ع) از نظر میزان تسلیم بودن در مقابل تکلیف و ماموریت صورت می گیرد. اینکه بوروس وین در مسیر خود سازی می رود تا مثل ابراهیم(ع) شود . او از انجام وظایف وحشتناکش می ترسید و در ابتدای مسیر به اصالت و برتری پوچی اعتقاد داشت ، اما تسلیم شد و ماموریت خود را بدرستی انجام داد.
سپس آمده است:
ذیل این عنوان بحث مفصلی و نیز کلیدواژه های بسیار زیادی درباره انسان شناسی و ترس شناسی مطرح می شود از قبیل :
- کلید واژه تسلیم (معادل صدر تسلیم شده) (Resignation)
- کلید واژه های ترس ،حزن و درد(dreadfull(وحشتناک),fear,pain,neurotic,( scarred : زخمی )….,
- مهندسی شخصیت و مهندسی ترس و درد (Externalizing and organizing,internalize,regain)
- تبدیل ، شکل دهی مجددو انتقال ترس و درد (convert,transform,reshape)
- درمان ترس و درد (therapeutic)
- هنر ترسیدن (artistic)
- خلاقیت و ترس (creations)
- و….
و نکته ی پایانی اینکه، مطالب فوق درست مثل سایر مطالعات اندیشکده ای مدام به صورت پویا و فعال در حال بسط و گسترش است. بعنوان مثال نمایی که از ابعاد ترس ملاحظه شد تنها بخش کوچکی از آن چیزی است که باید باشد .
به اعتقاد ما و همه ی کسانی که با این دست مطالعات اندیشکده ای با محوریت قرآن آشنایی دارند برای هر کدام از ابعاد ترس، نیاز به تیم تحقیقاتی مجزا وجود دارد . و ما فعلا در مبانی و پایه های این بحث به سر می بریم .
انشاءالله در مقالات دیگر، مبحث صدر شناسی(خوف شناسی ) با رویکرد گفتمان ساز رسانه ای را بیشتر شرح وبسط خواهیم داد.
آقای عبدالله غفاری
با اشتیاق تمام، منتظر شماره های بعدی این مقاله هستم.
بسیار عالی کار کرده بودین.
هرچند برای فهم دقیقش، چند بار همه اش رو مطالعه کردم. و هنوز هم حتی فکر میکنم بسیاری از نکاتش رو متوجه نشدم.
اگر بشه لطف کنید و همونطور که خودتون هم فرمودین، بیشتر مراحل کارتون رو توضیح بدید، که برای ما هم در مطالعات و تحقیقات خودمون راه گشا باشه، ممنون میشم.
بسیار کار خوبی کرده بودین که به شماره ی جلسات کلبه، که مقدمه ی بحثتون بود اشاره کرده بودین. خواستم ازتون خواهش کنم که علاوه بر این مقدمه، اگر در طی مراحل مقاله تون هم اشاره ای به جلسات کلبه بود، شماره های اونو هم در حد کفایت در بخش پی نوشت اشاره بفرمایین که ما بتونیم دقیق تر بشیم.
منم از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم همچون شما خوب و دقیق و حساب شده کار کنم و موضوع مطالعاتی خودمو پیش ببرم.
با سلام و خسته نباشید خدمت شما،
ممنون از لطف و نظرات سازندتون . انشاءالله در شماره های بعدی حتما آدرس ها رو تا اونجایی که بتونم برا بچه ها میذارم . راستش اگر بخوام غایت این کار رو و هدف اصلیش رو خدمتتون بگم حداقل تغییر ژانر وحشت در سینماست و تحول عظیمی در حوزه ی روانشناسی و همین طور فلسفه ی ترس، فلذا کار بسیار دشوار و پیچیده ای هست که انشاءالله افرادی که مثل شما هم علاقه مند هستند بتونن کمک کنن تا این بحث مسیر خودش رو به فضل خدا و به درستی پیش بگیره . یا علی
با سلام! فقط میخواستم خدمت نویسنده محترم بگم دو گانه خوف و رجا از دو گانه خوف و امن متمایز است زیرا ثنویت نخست در رده ثنویت مفهومی متضاد متلازم اما ثنویت دوم در رده ثنویت مفهومی متباین می باشد که دیگر مربوط به صدر نیست و در قلب جای می گیرد همانگونه که کفر و ایمان در قلب جای می گیرد از این رو خوف نصیب کافر و امن نصیب مومن می گردد و اساسا امن چیزی جز بن مایه ی ایمان نیست. به امید این که در مقالات بعدی خود نظر بنده را نیز تاثیر و بسط دهید.
با سلام و خسته نباشید خدمت پسر روشن آب، ممنون از توجه و لطفتون . بله بنده هم کاملا صحبت شما رو تایید می کنم و همونطور که در مقاله عرض کردم ما هنوز وارد مباحث اصلی ترس نشدیم. فقط یک نکته رو خدمت شما بگم بحثی رو در ابعاد ترس که پلتش رو مشاهده فرمودید کار کردیم نسبت شناسی ساحات دیگر با صدر و خوف که شاید نکته شما هم در این مطلب بگنجه، اینکه ایا جایگاه این امن در قلب هست یا اینکه تاثیر ان از قلب و ایمان ناشی می شود و نیز همه ی این حالات چه نسبتی با شغاف و فواد برقرار می کنند که بسیار مسئله پیچیده ای هست که فقط با غور در دکترین های ترس در قرآن می توان به جواب نزدیک شد.
انشاءالله در شماره های آینده ضمن شرح و تبیین ابعاد ترس حتما از نظرات دلسوزانه و عمیق شما هم استفاده خواهیم کرد. انشاءالله یا علی
سلام .عنوان بحث و نگاهتان خوبست اما متاسفانه علم زده شده اید خیلی تئوریزه حرکت می کنید .من در زمینه موارد مشابه کار می کنم و دنبال مباحث انسان طراز بودم که مقاله و سایت شما را دیدم …خیلی دست به عصا راه می روید .من ساده تر نگاه می کنم و جوابهایم را پیدا می کنم . واقعا می خواهید مباحث قرآنی را با الگوی بت من کار کنید!! آیا در جهان چیزی عظیم تر و تصویری تر و کامل تر از قرآن وجود دارد؟متاسفم.
علیکم السلام
البته نظر نویسنده در پاسخ به نظر شما نافذ است، اما به عنوان یک خواننده باید گفت که در این مقاله تلاش بر این بوده است که ساحت های وجودی انسان از نظر قرآن کریم شناسایی و بررسی شوند و بر طبق آن تک تک ساحت های وجودی مورد تربیت قرار گیرند تا انسان طراز محقق شود. ضمنا در این مقاله بتمن به عنوان الگوی قرآنی معرفی نشده است بلکه سه گانه ی بتمن به عنوان یک عنصر فرهنگی در زمینه تقویت ساحت صدر از منظر خوف مورد بررسی قرار گرفته است، در پایان لازم به ذکر است که مطالب این سایت به علت عمق آنها بدون مطالعه دقیق نه تنها موجب کج فهمی می شود بلکه باعث زدگی از این نوع تفکر نیز خواهد شد.