فیلم زندگی شگفتانگیز (It’s a wonderful life) محصول سال ۱۹۴۶ و به کارگردانی فرانک کاپرا، یکی از فیلمهای برتر و شناختهشدهی تاریخ سینماست. جذابیتها و ماجراهای جالب و دیدنی فیلم، مخاطب را تا پایان محو تماشای خود میکند.
داستان فیلم در یک شهر رقم میخورد که شخصی سرمایهدار به نام هنری پاتر تمامی ارگانها و مؤسسات داخل شهر را در کنترل خود دارد بهجز یک موسسهی وام مسکن که از پدرِ جورج به جورج (شخصیت اصلی داستان با بازی جیمز استوارت) به ارث رسیده است. جورج که همانند پدرش انسانی آزاده و مردمدوست است، تن به زورگوییها و سلطهطلبیهای پاتر نمیدهد. پاتر او را تحتفشار میگذارد، از هر روشی اعم از تهدید یا تطمیع استفاده میکند اما موفق نمیشود جورج را وادار کند که تن به ذلت و سلطهطلبیهای او بدهد.
در طول داستان جورج با سختیهای متعددی مواجه میشود و فراز و نشیبهای زندگی او تعلیقی فوقالعاده رقم میزند و بیننده را با خود همراه میکند. یکی از این فراز و نشیبها روزی است که تا ساعت ۶ مهلت دارد که بدهیهایش به مردم را بپردازد و الا موسسهاش توقیف خواهد شد. همسر جورج که میداند جورج آه در بساط ندارد، با خوشحالی مبلغی پول که پسانداز آنها برای شروع زندگی مشترکشان بوده را نشان میدهد و میگوید میتوانیم با این پول بدهیهایمان را به مردم تصفیه کنیم.
جورج که چارهی دیگری ندارد قبول میکند و شروع میکند به پرداخت پولها به مردم. بدهیها پرداخت میشود و جورج و همکارانش از خوشحالی سر از پا نمیشناسند.
به باقیماندهی پولشان نگاه میکنند و جالب اینجاست که ۲ دلار بیشتر برایشان باقی نمانده و یکی از زیباترین سکانسهای فیلم رقم میخورد: همگی خوشحال از اینکه ۲ دلار از پولشان باقی مانده و هنوز ورشکست نشدهاند. جورج که فراموش کرده تمامی پولی که برای شروع زندگی مشترک در اختیار داشته را برای جلوگیری از ورشکستگی موسسهاش هزینه کرده به دلارها نگاه میکند و میگوید: ” این دلار مادر و این دلار پدر است. باید آنها را داخل گاوصندوق قرار دهیم تا بچهدار شوند و پولدار شویم “. همه با خوشحالی به طرف گاوصندوق حرکت میکنند و دلارها را درون گاوصندوق قرار میدهند.
یکی از نکات جالب توجه فیلم آن است که جورج که خود موسسهی وام مسکن دارد، خانهای ندارد و همسرش با سلیقه و اشتیاق خاصی خرابهای را تزیین و آماده کرده است و درحالیکه شام را آماده کرده از جورج استقبال میکند.
در این بین پاتر که از تهدید و فشار نسبت به جورج نتیجهای نمیگیرد به تطمیع روی میآورد. به او وعدهی خانه در بهترین نقطهی شهر، حقوق بالا و انواع و اقسام پیشنهادهای مادی را میدهد به شرطی که جورج دست از استقامت و ایستادگی بردارد. جورج وسوسه میشود و با خود فکر میکند که با این شرایط چقدر از سختیهای زندگیاش کاسته خواهد شد و ره صدساله را یکشبه طی خواهد نمود. جالب اینجاست که قبول میکند و با پاتر دست میدهد.
اما لحظهای بعد، دست خود را نگاه میکند و پشیمان میشود که با چنین انسانی دست داده و پیمان بسته است. به او میگوید که حاضر است همهی سختیها را تحمل کند و تن به چنین ذلتی ندهد و اتاق را ترک میکند.
در قسمتهای پایانی فیلم مردم شهر همگی یکصدا برای جورج دعا میکنند چون قرار است به خاطر کسری بودجه او را بازداشت کنند. لحظاتی زیبا رقم میخورد و خداوند فرشتهای را برای کمک به جورج میفرستد. جورج ابتدا باور نمیکند که آن شخص، فرشته و از سوی خداوند باشد. به او میگوید اگر تو حقیقتاً از طرف خدا برای کمک به من فرستاده شدهای کاری کن که تمام زندگی من به عقب برگردد. ایکاش اصلاً به دنیا نیامده بودم. فرشته آرزوی او را برآورده میکند و جورج به داخل شهر بازمیگردد و دیگر هیچکس حتی همسرش او را نمیشناسد و میبیند که تمامی کارهایی را که در طول زندگیاش انجام داده بود محو شدهاند. این وضعیت برایش قابل تحمل نیست و دوباره پیش فرشته بازمیگردد و از او میخواهد همهچیز را به حالت اول بازگرداند. جورج که حالا قدر زندگیاش را میداند همهچیز، حتی کاستیها، برایش زیبا جلوه میکنند و لحظاتی بینظیر در فیلم رقم میخورد. تمام کاستیها و مشکلاتی که روزی به نظرش سخت میآمد و باعث شده بود که از زندگی خودش متنفر باشد، حالا لذتبخش مینمود و حتی این بخش از زندگی خود را با تمام وجود دوست دارد. در فیلم زندگی شگفتانگیز، این دقایق از فیلم به بهترین وجهی ساخته و پرداخته شدهاند.
سکانس پایانی فیلم نیز از سکانسهای فوقالعاده زیبای فیلم است که تمامی مردم هرچه پول دارند برای کمک به جورج با خود میآورند. کودکی قلکش را میآورد و همه هر چه در توان دارند به جورج کمک میکنند. بر روی میز مقابل جورج مقدار زیادی دلار، و همه خوشحال از اینکه جورج به زندان نمیرود. مردمدوستی جورج باعث میشود که در روز سختی مردم به کمکش بیایند و او به ثروتمندترین فرد شهر تبدیل میشود.
فیلم زندگی شگفتانگیز در واقع فیلمی است که تفکر مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد. میتوان به جای پاتر، آمریکا را تصور کرد و به جای جورج، ایران را. درست است که مقاومت در برابر قدرتهای مادی سختیها و فشارهایی را به همراه دارد اما پیروزی و نتیجهی آن به قدری دلنشین و زیبا خواهد بود که آن سختیها و مرارتها دیگر به چشم نخواهند آمد.
به امید تولید فیلمهایی مانند زندگی شگفتانگیز در سینمای ایران.
نوشته آقای محمد بحرینی
2 دیدگاه دربارهٔ «سینمای دینی (۳)؛ معرفی و تحلیل فیلم «زندگی شگفتانگیز»»
سلام،تحلیل فیلم Interstellar 2014 رو هم بزارید لطفا.
اینکه مشد نقد
داستان فیلم تعریف کردی
ولی ممنونم که باز نوشتی
امیدوارم دفعات بعد بهتر بنویسید.
با تشکر