فیلم ۱۲ مرد خشمگین محصول سال ۱۹۵۷ به کارگردانی سیدنی لومت میباشد که تا امروز یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینماست. بررسی عوامل موفقیت فیلم در پیدا کردن مخاطب با وجود سادگی فیلم بسیار حائز اهمیت است. این فیلم نه از لوکیشنها و جلوههای ویژهی پرخرج بهره میبرد، نه ماجرایی عاشقانه در بیننده تعلیق ایجاد میکند، نه خبری از فم فاتال ها و دیگر شیوههای رایج جلب مخاطب است. بلکه در عین سادگی، از درونمایهای غنی و قدرتمند برخوردار است و همین عامل موفقیت فیلم در طول زمان بوده است. بهطوریکه این فیلم بعد از گذشت بیش از نیمقرن همچنان جزو فیلمهای مطرح و پرطرفدار تاریخ سینماست. بهعبارتدیگر عامل موفقیت این فیلم در طول چند دههی گذشته قدرت محتوایی آن است.
برای جذابیت دادن به یک اثر هنری دو راه وجود دارد:
- استفاده از جاذبهها و زیباییهای حسی
- استفاده از جاذبهها و زیباییهای غیر حسی (عقلی)
قدرت جاذبهها و زیباییهای عقلی برای مردم به مراتب بالاتر از جاذبههای حسی است. این مسئله بهصورت تجربی نیز بارها در استقبال مردم از آثار هنری دیدهشده است. یک نمونهی آن فیلم ۱۲ مرد خشمگین است. همانطور که بیان شد در این فیلم استفاده از هیچیک از جاذبههای مرسوم حسی اعم از جلوههای ویژه، جذابیتهای حسی زنانه و … دیده نمیشود. حتی جالب اینجاست که ۹۰ درصد فیلم در یک اتاق با دکوری بسیار ساده اتفاق میافتد. طراحی لباس برای هنرپیشهها نیز بسیار ساده و یکشکل است. پس رمز موفقیت فیلم در چیست؟ رمز موفقیت فیلم بلاشک در جاذبههای غیر حسی و محتوایی آن نهفته است.
درحالیکه ۱۱ نفر از اعضای هیئتمنصفه معتقدند که متهم ۱۸ ساله باید اعدام شود و مسئله برایشان کاملاً واضح و روشن است، یک نفر از اعضا با چهرهای مطمئن و مصمم نظری مخالف نظر جمع دارد. این فرد – با بازی هِنری فوندا – در طول فیلم سعی در متقاعد کردن جمع دارد و مدام در تلاش است که دلایل و استدلالهای خود را برای جمع توضیح دهد.
ازآنجاکه ازنظر خود مطمئن است، دست از تلاش برنمیدارد و همهی نیروی خود را به کار میگیرد تا ۱۱ نفر دیگر را از حقیقت آگاه کند. تصمیم بر این میشود تا رأیگیری دوباره انجام شود. این بار یک نفر دیگر هم با او همراه میشود؛ اما نه به دلیل متقاعدشدن، بلکه به گفتهی خود به خاطر اینکه فرصتی به او داده باشد. لبخندی به نشانهی امید در چهرهی هِنری فوندا نمایان میشود.
افراد مختلف سعی در منصرف کردن او از مخالفت دارند اما در عزم او خللی ایجاد نمیشود. چرا که اطمینان دارد پسر ۱۸ ساله بیگناه است.
تلاشهای او ادامه مییابد تا جایی که یک نفر دیگر از اعضا هم به او میپیوندد.
درگیر و دار بحث و جدل، یکی از افراد که نمیتواند گناهکاری متهم را به او ثابت کند عصبانی شده و سعی در درگیری دارد که جمع مانع از این کار میشود. در این لحظه آرامش و متانت هِنری فوندا یکی از صحنههای زیبای فیلم را رقم میزند.
این روند ادامه پیدا میکند. توضیحات و دلایل هِنری فوندا برای جمع، عصبانیت و مخالفت شدید مخالفان و اضافه شدن بر تعداد موافقان.
در نهایت آخرین فرد نیز که با تمام وجود به مقصر بودن متهم اعتقاد داشت بیگناهی او را میپذیرد و در نهایت در شرایط روحی و عاطفی خاصی قرار میگیرد و مورد دلجویی هِنری فوندا واقع میشود.
زیباییهایی مثل اراده، تلاش، استقامت و پافشاری برای پیروزی سخن حق و تلاش بیوقفه برای آگاهی بخشی، صبر و متانت در مواجههی با سختیهای میانهی راه و … که به بهترین وجه در این فیلم به تصویر کشیده شده است، همان زیباییها و جذابیتهای عقلی (غیر حسی) فیلم ۱۲ مرد خشمگین است.
نکتهی جالب اینجاست که تمامی این مفاهیم در جایجای اندیشهی اسلامی گنجاندهشده است و گویی این فیلم سعی در به تصویر کشیدن اندیشهی دینی دارد. به عنوان مثال پیروزی عدهی کم بر عدهی زیاد، به دلیل حقانیت سخن و استقامت در راه و پذیرفتن زحمات آن، همان مفهومی است که در آیهی «کَم مِن فِئه قَلیلَه غَلَبَت فِئهً کَثیره» (چه بسیار گروههای قلیل که بر گروههای کثیر پیروز شدهاند) به آن اشارهشده. بالاترین قدرت، حقانیت سخن است. هِنری فوندا که بالاترین سلاح را در اختیار دارد از تعداد و عدهی مخالفینی که در مقابل خود دارد نگرانیای ندارد. استقامت و خسته نشدن هِنری فوندا برای دفاع از سخن حق خود نیز، دقیقاً معادل همان «فَستَقِم کَما اُمِرت» است، آیهای که پیامبر فرمود من را پیر کرد. در جای دیگری از فیلم در مقابل عصبانیت و توهین یکی از افراد بامتانت و صبر در مقابل او سکوت میکند و مطلقاً به مقابلهبهمثل نمیپردازد. امام سجاد (ع) در دعای ۲۰ صحیفهی سجادیه میفرماید: خدایا مرا چنان شخصیتی ببخش و روح مرا چنان استوار ساز که با بدان مقابلهبهمثل نکنم و همچون آنان نباشم.
دلیل موفقیت فیلم ۱۲ مرد خشمگین انطباق محتوایی فیلم با اندیشهی اسلام است. اندیشهای بالاتر و زیباتر از همهی اندیشهها و ایدئولوژیهای بشری که از فطرت انسانها سرچشمه گرفته و نهایتِ آرزوها و خواستههای بشر است. اینکه سیدنی لومت از این مفاهیم اسلامی آگاهی داشته یا خیر را نمیدانیم اما استقبال چشمگیر مردم سراسر دنیا از این فیلم ناشی از انطباق محتوای فیلم با فطرت انسانی است. بهقدری این فیلم توانسته نظر مردم جهان را به خود جلب کند که تا امروز بارها نسخههای جدیدی از روی نسخهی اصلی فیلم ساختهشده است.
نکتهی دیگر آنکه سینمای دینی و پرداختن به مضامین دینی در هنر باید اینگونه صورت پذیرد. اینکه تا نام از سینما و هنر دینی به میان میآید سریعاً ذهنها به سمت نشان دادن نماز و مسجد و … در فیلم برود، یا با نگاه حسی به اسلام سعی داشته باشیم جذابیتهای حسی و ظاهری در دین پیدا کنیم، نگاه سطحی و مخرب به هنر دینی است. همچنین تلاشی محکومبه شکست است. چراکه جذابیت دین عقلی است. همواره حکمای اسلامی هشدار دادهاند که مبادا دچار نگاه حسی به دین شویم. هنر دینی یعنی به تصویر کشیدن زیباییهایی که در اندیشه و سبک زندگی اسلامی وجود دارد که نهایت آمال و آرزوهای بشر است و زیباییهای دین، عقلی است و نه حسی. در شرایط کنونی به تصویر کشیدن زیباییهای حسی زندگی به عادت برای هنرمندان تبدیلشده است و از زیباییهای عقلی ما را دور کرده است.
با دیدن فیلمهایی نظیر ۱۲ مرد خشمگین که به زیبایی تمام آیات قرآن و اندیشهی اسلامی را به تصویر میکشد، دردی کهنه در دل انسان زنده میشود و انسان را به درد دل وامیدارد. کارگردان ایرانی که بیش از هنرمند هر کشوری به منابع غنی دینی دسترسی دارد به دنبال آن است که فیلمی بسازد که جامعه و کشور خود را سیاه نشان میدهد تا شاید موردتوجه جشنوارههای بینالمللی و عمدتاً صهیونیستی قرار بگیرد و ما برای پیدا کردن مصادیق سینمای دینی باید چشم به فیلمساز خارجی داشته باشیم. فیلمساز غیرمسلمان و غیر مطلع از اندیشهی دینی آثاری اینچنین غنی و فاخر تولید میکند و فیلمساز ما … . بههرحال برای رسیدن به سینمای دینی فیلمهایی مثل ۱۲ مرد خشمگین میتوانند الگوی خوبی برای هنرمندان و فیلمسازان دغدغهمند ایرانی و مسلمان باشند.
به عنوان مثال اگر بخواهیم در شرایط فعلی، فیلمی در رابطهی با بیداری اسلامی بسازیم بهترین فیلم، ۱۲ مرد خشمگین است. ملتهایی با عده و قدرت کم در دنیای امروز اما دارای سخن حق. اگر استقامت به خرج دهند هم در کشور خود پیروز خواهند بود و هم میتوانند افراد بیشماری را با خود همراه کنند. مثل تجربهی انقلاب کبیر اسلامی ایران. فیلم ۱۲ مرد خشمگین دقیقاً همین حرف را دارد بیان میکند.
نکتهی دیگر اینکه اگر ما میخواهیم سینمایی داشته باشیم که به خاطر محتوای غنی خود جاذبهی بیشتری برای مردم جهان داشته باشد باید بدانیم که فیلمهای غنی و پرمحتوایی نیز همچون ۱۲ مرد خشمگین و … وجود دارد و با رقیبانی اینچنین قدرتمند باید دستوپنجه نرم کنیم و آثاری قویتر و غنیتر تولید کنیم تا بتوانیم ثابت کنیم اسلام و سینمای اسلامی حرفی بهتر و بالاتر برای گفتن دارد. لذا کاری بسیار عظیم در پیش رو داریم که فهمی عمیق از دین را میطلبد. فهمی که بعضی در نقاط مختلف دنیا تااندازهای به آن دست پیداکردهاند.
16 دیدگاه دربارهٔ «سینمای دینی(۱)؛ معرفی و تحلیل فیلم «دوازده مرد خشمگین»»
از آقای بحرینی برای مطالب ارزنده ای که در سایت ارائه می نمایند تشکر می نمایم.
عرض سلام و ادب
بابت مطلب بسیار خوب شما سپاسگزارم.
نکاتی را که به آن اشاره کرده اید نکات بسیار خوب و روشنی است؛ اما بنده یک سؤال داشتم:
من این فیلم را ندیده ام، اما وقتی تیتر مقاله را دیدم، اول این مطلب به ذهنم رسید که شاید این فیلم با عنوان “۱۲ مرد خشمگین” میخواهد به دوازده امام معصوم شیعه اشاره کند و از آنها یک چهره ی خشمگین و نامطلوب را به ذهن مخاطب القا کند؛ اما وقتی مطلب را مطالعه کردم، برداشت مثبت شما بسیار جالب توجه بود.
با این حال هنوز برایم سؤال است که چرا از عدد ۱۲ استفاده شده و آیا این استفاده امری اتفاقی است یا نه؟
و اینکه در آخر نفر دوازدهم موفق میشود بقیه را قانع کند، یعنی یازده نفر را قانع کند که اشتباه میکرده اند؛ هم امری اتفاقی است؟
و یا میتوان برداشت دیگری از این داستان کرد؟!
با سلام
۱۲ نفر بودن به این دلیل است که این ها هیءت منصفه ی دادگاه هستند و در کشورهای غربی هیءت منصفه ی دادگاه از ۱۲ نفر تشکیل می شود.
به نظرم نباید هر تشابهی را دلیل بر انطباق با مسایل دینی دانست چون ممکن است دچار توهم شویم و هر چیزی را به مسایل دینی خودمان نسبت دهیم. با این نگاه، بی نهایت تفسیر می توان از هر حرفی و هر فیلمی داشت. منظور شما از این که یک نفر بقیه را متقاعد می کند این است که مثلا این یک نفر – بلا تشبیه – امام زمان است و راه بقیه ی امامان را غلط می داند و … ؟؟
هرچه به این حرف شما و فیلم دقت می کنم ربطی بین ۱۲ امام با این ۱۲ عضو هیءت منصفه نمیبینم.
این که فرمودید یک نفر بقیه را متقاعد میکند اتفاقی است یا خیر؟ نخیر، اتفاقی نیست بلکه پیام اصلی داستان است؛ یعنی اگر حرفت حق است، ولو یکه و تنها هستی، مقاومت کن و با صبر و حوصله دیگران را مطلع کن و بدان که فطرت حق طلب دیگران آن ها را حول حقیقت، مجتمع خواهد کرد.
نکته ی اصلی مد نظر بنده آن است که این فیلم در ” نوع بیان ” آیات و روایاتی که ذکر شد و مساله ی استقامت برای سخن حق و … یک شاهکار است و اگر فیلم را ببینید بر این گفته ی حقیر صحه خواهید گذاشت. بنابراین از این زاویه – یعنی ” نوع بیان ” مطالب ذکر شده – می توان آن را دینی تلقی کرد و الگو گرفت و بسیار فیلم قابل توجهیست. حالا اگر این فیلم در لایه های بعدی حرفی ضد دینی، صهیونیستی و … دارد، آن حرف ها مد نظر بنده نیست.
در پایان پیشنهاد می کنم حتما نسخه ی اول این فیلم که محصول سال ۱۹۵۷ است را دانلود کرده و مشاهده کنید چرا که زبان تصویر بسیار گویاتر است و به قول معروف:
شنیدن کی بود مانند دیدن
عرض سلام و ادب خدمت همه ی بزرگواران و خدمت جناب آقای بحرینی
از توضیحات شما سپاسگزارم.
البته بنده فقط نکته ای را که به ذهنم رسیده بود، عرض کردم و از حضورتان سؤال پرسیدم؛ و این به معنی این نبود که صرفا با این دید به فیلم ها نگاه میکنم.
بازهم از پاسخ شما و از وقتی که اختصاص دادید، متشکرم.
به این متن امتیاز کامل دادم، اما در جامعه ی اسلامی ما چه مقدار از مطالبی که در این فیلم در مورد عدم پیش داوری و قضاوت از روی خشم تاکید شده رعایت می شود؟ مسئله این است،
از نکات جالب دیگر که نویسنده ی فیلم (ریجینالد رز) در فیلم گنجانده آن است که یکی از اعضای هیءت منصفه با بازی لی جی کاب، شخصی است که پسرش از او سرپیچی می کند در نتیجه نسبت به بچه ها موضع منفی دارد.
اد بگلی هم که گاراژ دار است و انسان نژادپرستی است.
جک واردن هم که شغلش فروشندگی است می خواهد جلسه زودتر تمام شود تا به تماشای بازی بیس بال برسد.
یکی دیگر از اعضا چون متهم هم وطن او نیست تصور می کند پس حتما گناهکار است.
یکی از دیالوگ های زیبای هنری فوندا:
خیلی سخته که عقاید شخصی رو در چنین مواقعی دور نگه داشت……. هر وقت باهاش مواجه می شید عقاید شخصی حقیقت رو محو می کنه…….
سلام بر دوست عزیزم آقای بحرینی
نکاتی که به نظر نظر بنده رسید خدمت شما عرض کنم، در خصوص “نگارش متن” بود. به نظرم لازمه برای انسجام متن، آیات و روایات رو که در متن اشاره کردید با ذکر مرجع روایات و نشانی سوره در پاورقی بیان کنید. همچنین لازمه بر استفاده از بعضی علایم نگارشی فارسی تأکید بیشتری داشته باشید. مثلا در جمله “با دیدن فیلمهایی نظیر ۱۲ مرد خشمگین که به زیبایی تمام آیات قرآن و اندیشهی اسلامی را به تصویر میکشد”، لازم بود بعد از “تمام” از ویرگول استفاده شود. چون منِ مخاطب، بار اول اینجوری خوندم : “… به زیبایی، از تمام آیات قرآن و …” ! و نکته آخر اینکه با تقسیم بندی متن به قطعات کوچکتر و انتخاب زیرعنوان برای هر بخش، شاکله ی متن مرتب تر و منسجم تر می شود و فهم مطلب راحت تر اتفاق می افتد. برای مثال مناسب بود قطعه زیر در ابتدای مقاله بیاید:
“برای جذابیت دادن به یک اثر هنری دو راه وجود دارد:
استفاده از جاذبهها و زیباییهای حسی
استفاده از جاذبهها و زیباییهای غیر حسی (عقلی)
قدرت جاذبهها و زیباییهای عقلی برای مردم به مراتب بالاتر از جاذبههای حسی است. این مسئله بهصورت تجربی نیز بارها در استقبال مردم از آثار هنری دیدهشده است. یک نمونهی آن فیلم ۱۲ مرد خشمگین است. همانطور که بیان شد در این فیلم استفاده از هیچیک از جاذبههای مرسوم حسی اعم از جلوههای ویژه، جذابیتهای حسی زنانه و … دیده نمیشود. حتی جالب اینجاست که ۹۰ درصد فیلم در یک اتاق با دکوری بسیار ساده اتفاق میافتد. طراحی لباس برای هنرپیشهها نیز بسیار ساده و یکشکل است. پس رمز موفقیت فیلم در چیست؟ رمز موفقیت فیلم بلاشک در جاذبههای غیر حسی و محتوایی آن نهفته است.”
نیز، مناسب بود پاراگراف اول مقاله، در ابتدای زیرعنوان “معرفی فیلم” ، یعنی در ادامه قطعه ی بالا گنجانده شود.
البته من فیلم رو ندیدم اما تحلیل محتوایی شما بسیار زیبا بود، خصوصا نقل قول آخر شما از هنری فوندا به دلم نشست:
خیلی سخته که عقاید شخصی رو در چنین مواقعی دور نگه داشت……. هر وقت باهاش مواجه می شید عقاید شخصی حقیقت رو محو می کنه…….
با آرزوی توفیق روزافزون
یا علی مدد
سلام حسین عزیز
ممنونم از حسن نظرت
بعضی از نکاتی که گفتی خوب بود و سعی می کنم از این به بعد در نوشته هایم رعایت کنم
یا علی
سلام مجدد
یک مساله را میخواستم به دوستانی که رای ” بسیار بد ” داده اند عرض کنم.
در ابتدا تشکر میکنم که مرا از نظرتان مطلع ساختید.
اما ممکن است بعضی به این دلیل این مطلب را نپسندیده باشند که چرا یک فیلم آمریکایی را مصداق فیلم دینی معرفی کنیم. واقعیت آن است که این فیلم تا حد زیادی منطبق با تفکر دینی است و مصداق و مثال خوبی است. ما باید بدانیم که در دنیا این گونه فیلم ها نیز وجود دارد و اگر میخواهیم از طریق هنر ثابت کنیم که تفکر اسلامی برترین اندیشه است کار دشواری در پیش داریم. رقیبانی این گونه قدرتمند در میدان حضور دارند و کار به آسانی و بدون زحمت بسیار میسر نیست. می بایست آن قدر در فهم دین عمیق شویم و آن قدر به بیان هنری مسلط باشیم تا برتری هنر اسلامی را به جهانیان نشان دهیم.
فیلم های اینچنینی باز هم وجود دارد که در ادامه ارایه خواهد شد که به خصوص در مورد ۳ فیلم ” ۱۲ مرد خشمگین “، ” پدر خوانده ” و ” زندگی شگفت انگیز ” بنده معتقدم که اساسی ترین حرف های انقلاب ما در آن ها بیان می شود و نمی توان آن ها را به این دلیل که مثلا افراد در فیلم کراوات میزنند یا دلایلی از این دست از نام دینی محروم ساخت.
ای کاش این ۳ فیلم را ما می ساختیم.
اما تفکر دینی و معارف بی پایان آن، آن قدر ظرفیت دارد که بی نهایت نکته و موضوع جدید می توان از دل آن بیرون کشید و برتری این اندیشه را به جهانیان به عینه ثابت کرد.
ان شا الله
مطلب خوبی بود
متشکر
راستی یک سوال هم از اقای بحرینی دارم، شما مخالفت دکتر عباسی با هنر را چگونه توجیه می کنید؟ تا جایی که من می دانم ایشان تخیل را مضموم می پندارند، در تخیل به جای اوبژه ما با تصاویر سرکار داریم و هنر هم محصول تخیل هست که بدین ترییب هنر هم چندان جایگاه خوبی ندارد، می خواستم بدانم نظر شما در این مورد چیست؟ فکر کنم توی کلبه کرامت تو قسمت زنای ذهنی هست که این مطلب رو دیدم، جاهای دیگه هم حتما با تفضیل بیشتر هست.
اشتباه گفتید.
آن چه که دکتر عباسی میگویند این است که اسلام با توهم مخالف است. ذات هنر، تخیل است یعنی شما چیزی در دنیای مجازی خلق میکنید. اگر با تخیل مخالف باشیم لاجرم با اصل هنر هم باید مخالف باشیم. آن چه که ایشان می گویند این است که تخیل می تواند یا به توهم بینجامد یا به تعقل. تخیلی مطلوب است که به تعقل منتهی شود. یعنی شما با استفاده از تخیل، مخاطب را به تعقل بیشتر دعوت کنید و نه او را به توهم، غفلت، اغوا و … بیندازید. به عنوان مثال مولانا در داستان فیل و کوران که یک داستان تخیلی است شما را به تعقل وا می دارد و شما را به حقایق مهمی متوجه می کند. و صدها مثال دیگر.
اها ، ببخشید اخه من کلبه رو کامل ندیدم همش رو. اگر اینجوری باشه قابله قبوله. اخه تو اون جلساتی که من دیدم ایشون نگفتن که تخیل میتونه کسی رو به تعقل تشویق کنه یا برسونه و هیچ مثال مثبتی هم نزدند. به هر حال ممنون.
در جلسه ی ۳۲۰ اشاره ی کوتاهی می کنن
با تشکر از آقای بحرینی به زاویه دید خوبشون
و در جواب آقا امیر باید بگم مطالبی که در جلسات کلبه تعلیم میشود در آینده تکمیل و تعمیق می شود.استاد میفرمایند تخیل همه جا مذموم نیست،بلکه تخیل را هم مثل تفکر باید با عقل مهار کرد،(مثال عقل مانند دهنه است،که اسب را مهار میکند)ما اجازه نداریم هر تخیلی بکنیم،تخیلی ممدوح است که ذیل عقل باشد.
به امام خامنه ای گفتند شهید آوینی گفته:سینما اسب چموش است
آقا فرمود:تا کی سوار این اسب باشد!
یک دنیا ممنون بابت توضیحات.