
یکی از ویژگیهای مهم بزرگانمان (همچون علامه مصباح) در تبیین مباحث عقلی و استدلالی، توضیح دقیق بدیهیات و کلیدواژههای هر بحث است. چرا که گهگاه نزاع و جدل در یک بحث، نه بر سر روش اندیشیدن و استدلالات، که براثر فهم غیر یکسان از بدیهیات و کلیدواژههای آن مبحث است.
لذا ضروری است قبل از ورود به بحث، کلیدواژهها را مشخص کنیم. اما ازآنجاکه این نوشتار، سعی در پرداختن به روح حاکم بر تئوری سیستمها دارد، لذا تعاریف دقیق کلیدواژههای زیر را از جلسه تدریس رویکرد نظام مدار استاد عباسی (جلسات ۱۹۲و۱۹۳ کلبه کرامت) پیگیری فرمایید. اندیشیدن به پرسشهای زیر، شما را به فهم دقیق اصول بحث، هدایت خواهد نمود:
- تعریف سیستم با توجه به نگرش اسلامی-حکمی چیست؟
- ایراد اساسی که بر تعریف رایج سیستم وارد است (ارتباط معنادار میان اجزا)، چیست؟ چرا نباید ارتباطات، مبنای طرحریزی یک سیستم قرار گیرد؟
- تفاوت order و discipline، به عنوان مفاهیمی که در نتیجه یک طرح سیستماتیک حاصل میشود چیست؟
- انواع سیستمهایی که در طرحریزی میتوان از آنها بهره برد، کدامند؟
- عرصه شناسی، به عنوان یک پارامتر مهم در برنامهریزی استراتژیک، به چه معناست؟
اما اصل بحث؛
با فرض اینکه به پرسشهای بالا پاسخ درخور داده شد و مفاهیم اولیه بحث، دقیق و واضح، تبیین شد، حال میتوانیم دست به یک بررسی تطبیقی بزنیم و روح حاکم بر تئوری سیستمها را از منظر دینی و غیر دینی (سکولار) بررسی کنیم.
بنمایه تئوری سیستمها در نگرش سکولار (true & veritas)
اگر به درخت فلسفه، به عنوان بنمایهی تفکر فلاسفه مغرب زمین برگردیم، درمییابیم که ریشه درخت فلسفه اعتباری است[۱]. یعنی سه بنیان اندیشه فلاسفه غرب (لوگوس یا کلمه؛ کمیت یا عدد؛ کیفیت یا شیمی) بر زمین سست اعتباریات استوار است. اعتباریات، مفاهیمی هستند که جعل میشوند، نه خلق؛ لذا خطاپذیرند و غیرقابلاعتماد.
بنابراین آنچه که فلاسفه غربی، پایههای اندیشیدنشان را بر آن بنانهادهاند اصیل نیست. در واقع بر اصولی صحه گذاشتهاند و آنان را به عنوان واقعیات پذیرفتهاند، حالآنکه این اصول، بر اساس مفاهیم اعتباری است؛ از آنجا هم که مفهوم اعتباری، واسطهای بین حقیقت و ذهن آدمی است تا بتوان با تمسک بدان، به سمت درک حقیقت رفت، لذا قابل خدشه است. البته ذکر شود که مقصود ما این نیست که هر مفهوم اعتباری باطل است؛ اما میتوان گفت لااقل مفاهیم اعتباری ظرفیت نشان دادن کل حقیقت را ندارند.
از همین روست که وقتی در اندیشه غربی به قضیهای true میگوییم، یا veritas (صحه گذاشتن بر چیزی)؛ اصلاً نمیتوان با قاطعیت از حقیقت بودن آن اطمینان حاصل کرد.
نتیجه میانی تئوری سیستمهای سکولار (justice)
پس از بررسی ریشه درخت فلسفه که به عنوان بنمایه اندیشه فلاسفه غرب مطرح است، نوبت به بررسی ثمرهی این اندیشه میرسد. شاخ و برگ این اندیشه که از چنان ریشهای تغذیه میکند، همان نتایج حاصل از این دستگاه فکری است.
درستی نتیجه یا سزای چنین اندیشهای، همارز قدرت و قوام اصول فکری است که اساس اندیشیدن واقعشده است. میدانیم که اگر صحت، مخدوش باشد، سزا هم مخدوش خواهد شد. از طرفی آنچه ما به عنوان صحت در این مدل پذیرفتیم (true & veritas) بسیار مناقشه پذیر است، لذا سزا (justice) ی چنین اندیشهای هم به همان میزان مخدوش و مناقشه پذیر.
نمود خارجی تئوری سیستمهای سکولار (order & discipline)
همواره هر طرح سیستماتیکی، نهایتاً بایستی به یک خروجی سیستماتیک منتج شود. یعنی بنا به فراخور جامعه هدف، و نیز هدف سیستم، اعضای جامعه بایستی رفتاری بر مبنای اصول حاکم بر طرح سیستم بروز دهند.
برای تقریب به ذهن مثالی ذکر میکنم. یقیناً همه شما بازی دومینو را دیدهاید. به فراخور چینشی که برای مهرهها انجام میشود، در اثر اولین ضربه به مهره نخست، سایر مهرهها بهصورت کاملاً منظم و منطبق بر طراحی قبلی، میافتند. لذا هدف طرح که افتادن منظم مهرهها بود، محقق میشود. اگر مهرههای دومینو را جامعه و نحوه چینش مهرهها را سیستم در نظر بگیریم، افتادن منظم مهرهها را میتوان مثالی از عملکرد منظم جامعه بر اساس تئوری سیستم طرحریزی شده در نظر گرفت.

این عملکرد منظم در جامعه، خواه بر اساس یک نظم درونی و ذاتی (order) است و گاه بر اساس یک نظم دیکته شده از بیرون (discipline). سیستم، نقش همان نظام را ایفا میکند که خواهان شکلدهی به نظم جامعه (انتظام جامعه) است.
پرواضح است که بنا به استدلال قبل، این نظم هم که برگرفته از بنیانهای فکری سست و غیرقابلاعتماد است، دارای ارزش نیست.
روح توحیدی تئوری سیستمها
اگر ظرف تئوری سیستمها را که شامل سه مرحلهی بنیان فکری، سزای این نوع اندیشه و نمود خارجی سیستم است، در نظر بگیریم و به معارف غنی دینی رجوع کنیم، به سه گزارهی
- حق (برای تحقق بنیان فکری)،
- عدل (به عنوان سزای اندیشهی حقیقت محور)،
- نظم (با تعریف دینی خاص خود) و حسن، به عنوان نمود زیبا و شایستهی اینگونه طرحریزی سیستمی

خواهیم رسید. بررسی کلیدواژههای حق، عدل، نظم و حسن، جستاری دقیق را در متون روایی و فقهی میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است؛ اما سرنخی است، برای اندیشمندان دینی، تا با تحلیل و تبیین آنها، بتوانند روح سکولار حاکم بر تئوری سیستمها را استحاله کنند و این ظرف فکری (تئوری سیستمها) را به نفع جبهه حق، مصادره به مطلوب نمایند، انشاءالله.
پینوشت:
[۱] مقصود از اعتبار، مفهوم مقابل اصالت است.