مقدمه
جنگ شناختی[۱] در سادهترین بیان، منازعهای است که بر سر فتح سرزمینی به اسم «شناخت» در رقیب، حریف و دشمن رخ میدهد. این جنگ به مانند هر جنگ دیگری دارای دکترین، سازمان رزم، سلاح و…. مقتضی خود میباشد. همواره گفته شده است که تکنیکهای مختلف در کنار یک دیگر تاکتیکها را تشکیل میدهند و تاکتیک ها جزوی از استراتژی هستند. در کارکرد استراتژی، تسلط بر تاکتیکها بسیار پر اهمیت است و این قاعده در جنگ شناختی نیز شامل استثنا نمیشود.
تمام ابزارهایی که با آن میتوان شناخت انسان از یک پدیده را مورد تاخت و تاز قرار داد، در جنگ شناختی به عنوان یک سلاح مطرح میشوند. کلاس درس، سخنرانی، فیلم، رسانه و…. همه سلاحهای جنگ شناختی هستند. در این جنگ فرض بر ایجاد ناآگاهی نیست، بلکه صحبت بر سر ایجاد آگاهی، شناخت و آموزه مطلوب خود در پنج لایه خود، شریک، حریف، رقیب و دشمن است که در واقع هدف، کاشت بذر شناخت مد نظر در ذهن و قلب مخاطب است. گاهی نیز ممکن است قصد ایجاد یک شناخت غلط در تفکر و محاسبات طرف مقابل را داشته باشید و یا او در چنین نیتی باشد که در هر دو صورت جهل ایجاد میشود. در واقع جهل عدم شناخت نیست، بلکه شناخت غلط نسبت به یک پدیده را «جهل» میگویند. لذا دشمن همواره در پی کاشت جهل در ذهن شماست و شما مانع آن با جنود عقل میشوید که این تقابل، منازعهای را رغم میزند به نام «جنگ شناختی».[۲]
ما باید در مقابل آفند دشمن در این جنگ، پدافندی[۳] اقدام کنیم اما این بدان معنا نیست که از ذهن و قلب غیر از خود غافل هستیم؛ تاثیر بر شناخت دشمن به دو صورت انجام میشود، یکی بر روی ذهن خواص و یکی بر روی ذهن عوام. در یک جنگ نظامی و یا اقتصادی که گرفتن تصمیمهای همزمان توسط فرماندهان در جریان است، ایجاد شناخت غلط(جهل) از موضوع مورد مناقشه و استعداد خود در ذهن فرماندهان دشمن، همواره در طول تاریخ به عنوان یک اصل شمرده شده که «فریب» نام گرفته است. همچنین تاثیرگذاری بر مخاطبین جامعه خودی و دشمن که روشهای مختلفی دارد، از شایعه گرفته تا آشکار کردن حقیقت سطح عوام را شامل میشود. در واقع باید بین اقدام بر روی ذهن مخاطبان عوام و مخاطبان خواص (فرماندهان دشمن) تمیز قائل شد.
شکل۱- لایههای عرصه شناسی
در این میان جنگ نرم نیز حائز اهمیت میشود و باید نسبت آن را با جنگ شناختی مشخص کرد. نسبت این دو با هم میتوان به ماننده هسته هلو و کلیت هلو تشبیه میماند و در واقع قسمت اعظمی از جنگ شناختی را جنگ نرم تشکیل میدهد.[۴]
شکل۲- نسبت شناسی جنگ شناختی و اندیشه نرم
تعریف جنگ نرم[۵] نبردی است برای تصاحب قلبها و ذهنها با «حب و بغض» و «شک و یقین». بر کسی پوشیده نیست که بخش بزرگی از فرآیند تصرف قلب و مغز در جهان امروز با رسانه صورت میگیرد و شاید بتوان گفت که در این جنگ بی امان، رسانه همان نقشی را بازی میکند که یک توپ جنگی در جنگ نظامی ایفا میکند و به لحاظ اهمیت همان اهمیتی را دارد که توپ دارد و همان کارکردی را دارد که توپ دارد.
سه شق طرحریزی در سطح تاکتیکی و استراتژیکی روندگرایی، کارکردگرایی و محصولگرایی است که در این نوشتار قصد داریم به بخشی از شق کارکرد رسانه در طرحریزی بپردازیم. برای شناخت کارکرد رسانه در این جنگ، نسبت آن با استراتژی کلی اقدام یک نهاد، نسبت اقدام آن با دیگر سلاحهای درون میدان و همینطور چگونگی به کارگیری آن توسط جنبشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چارهای نداریم جز آنکه گریزی زنیم به کاربرد توپ در میدان جنگ نظامی. با مشخص شدن کاربرد توپ در جنگ نظامی، علت تشبیه رسانه به توپ را بهتر خواهیم فهمید چرا که با بررسی وجه تشابه توپ و رسانه متوجه خواهیم شد که تشابه عجیبی بین توپ جنگی و رسانه وجود دارد و این استعاره بیدلیل نیست که نظام رسانهای را به توپخانه جنگ نرم تشبیه میکنند. بهترین راه شناخت رسانه در جنگ نرم و جنگ شناختی از منظر تاکتیکی مطالعه کارکرد توپ در یک جنگ نظامی واقعی میباشد.
شکل۳- بررسی تشابه توپ و رسانه
توپ در جنگ نظامی، همان رسانه در جنگ شناختی
تاریخچه توپ به دوران باستان برمیگردد و شاید کمی کمتر از تاریخ خود جنگ نظامی قدمت داشته باشد. تاریخچه توپها ابتدا به منجنیقهای قدیمی برمیگردد که رفته رفته با کشف باروت تکامل پیدا میکنند و توپهای ضد قلعه را پدید میآورند و سپس به توپهای برد بلند امروزی و تانکها ختم میشوند.
توپ در ابتدا با این نیت به وجود آمد که بدون درگیری نزدیک از فواصل دور خسارات سنگینی را بر دشمن وارد کنند که بعدها نظامیها فلسفه کلی استفاده از توپ و کارکرد آن در میدان نبرد را سه دلیل دلیل دانستهاند:
- اولا: در صورتی که ما مهاجم باشیم و دشمن در حالت پدافند باشد، تهیه آتش حمایتی به صورت منظم و نامنظم برای سربازان حاضر در صحنه نبرد، باعث برهم ریختن محاسبات دشمن و ایجاد شکاف در آرایش تدافعی آنها نسبت به سربازان میشود. در واقع مهاجمین در زیر آتش حمایت توپخانه قادر به پیشروی خواهند بود.
- ثانیا: هنگامی که ما مدافع باشیم، میتوان هم نیروهای خط شکن و هم نیروهای پشتیبان را زیر فشار سنگینی قرار داد.
- ثالثا: در صورت اینکه دشمن قصد داشته باشد تا آخرین لحظه مقاومت کند، وظیفه شکستن خطتدافعی دشمن و مقاومت آنها را در جنگها به صورت عرف[۶] به یگان توپخانه (یا همان منجنیقهای باستانی) میدهند. آنقدر باید دشمن را زیر آتش توپخانه قرار داد تا مقاومتش درهم شکسته شود.
شکل۴- آتش توپخانه برای شکستن مقاومت دشمن
این فلسفه کلی کاردکرد توپ در جنگ نرم نیز برای رسانه برقرار است. در حالت اول ممکن است گروهی در زمینه اجرایی یا فعالیت انقلابی سعی در نهادینه کردن مسئلهای داشته باشد و یا در تلاش برای عملی کردن یک طرح دولتی باشند. در این دست فعالیتها هر طرحی طبیعتا مخالفانی دارد که یا منافعشان در خطر میافتد، یا مشکل سیاسی دارند و یا به هر دلیل دیگری همراهی نمیکنند و هجمه سنگینی را علیه گروه اجرایی به کار میبندند، برای محقق شدن هدف ترسیم شده توسط گروه نیاز به آتش حمایت رسانهای برای آنان است. در واقع این گروه سرباز کف صحنه نبرد هستند. مثلا جنبشی توسط انقلابیون برای مبارزه با ساختار نظام بانکی تشکیل شده[۷] و این جنبش سعی دارد از بین اساتید و حوزویان یارگیری کند تا بهتر بتواند ربازدایی را بهتر در جامعه رغم بزند اما با مقاومت لیبرالهای حوزه اقتصادی و مالی کشور مواجه میشود. در اینجا باید آتش توپخانه نرم(رسانه) از سرباز کف صحنه(فرد مخالف نظام ربوی) نهایت حمایت را انجام دهد و هرچه در توان دارد بکند تا نیروهای کف صحنه کمترین آسیب را ببینند و پیشروی آنها آسانتر شود.
نمونه برای حالت دوم میتوان مخالفت فضای رسانهای کشور با تصویب سند ۲۰۳۰ را مثال زد. حریف در این نمونه قصد تصویب و اجرایی کردن سند ۲۰۳۰ را داشت اما جبهه انقلاب با پاتک سنگین توپخانه نرم خود مانع از تک دشمن در این مقطع خاص شد. آری مشکلات آموزش و پروش بسیار است و برای مرتفع کردن آنها نیاز به استراتژی میباشد اما باید پذیرفت که توپخانه نرم نقش تاکتیکی خود را به خوبی ایفا کرد.
در حالت سوم شرایطی است که یک طرف در حالت مقاومت به سر میبرد و طرف دیگر سعی در شکستن مقاومت دارد. مثال روز این مطلب، تنش و تشنج ایجاد شده بر سر مسئله حجاب است که بخش انقلابی نظام در حالتی تدافعی است و سعی دارد در برابر گسترش بیحجابی مقاومت کند ولی توپخانه رسانهای دشمن با تمام قوا سعی بر شکستن مقاومت نظام در برابر تحمیل بیحجابی دارد. طبق فلسفه سوم، توپ آنقدر بر سر مسئله حجاب، حکومت و اسلام را باید بکوبند تا این مقاومت اجتماعی-اسلامی درهم شکسته شود. بعد از فتح سنگر حجاب به سوی دیگری حرکت خواهند کرد و قطعا گلولههای دیگر توپ نرم خود را سمتی دیگر نشانهگیری خواهند کرد.
برای فهم بهتر این موضوع که چطور با آتش مداوم یک توپ یا با پرتاپ پی در پی منجنیق مقاومت یک گروه شکسته میشود، چهل دقیقه پایانی فیلم سینمایی «سپهر پادشاهی[۸]» ساخته ریدلی اسکات[۹] را مشاهده بفرمایید. این فیلم در قالب مباحث ایدئولوژی و استراتژیک است اما چهل دقیقه پایانی از آموزههای تاکتیکی خوبی برخوردار است.
شکل۵- آتش مدام توپخانه در فیلم سینمایی «سپهر پادشاهی»
یکی دیگر از ویژگیهای توپ که آنرا از دیگر صلاحها متمایز میکند؛ عمل ویرانگر آن از فاصله دور بدون درگیری نیروهاست. این ویژگی شامل رسانههم میشود که بدون دخالت مستقیم در امور تصمیمی و اجرایی در هر بخشی جداگانه ماهیت اثرگذاری و تخریبی دارد. در واقع همانگونه که یک ساختار توپخانهای قابل توجه، بدون اینکه سه کارکرد خود در کنار اجزای دیگر در جنگ یعنی شکستن مقاومت دشمن، تهیه آتش حمایت و اختلال در خط تهاجم دشمن را ایفا کند به تنهایی عامل قدرت محسوب میشود و عامل قدرت همیشه میتواند برای دشمن بازدارنده باشد. ساختار رسانهای قدرتمند نیز دقیقا همینکار را میکند و عامل قدرت است. گاهی اوقات نیز توپ تاثیر ویژهای بر تحولات میدان نبرد نمیگذارد ولی وجود آن موجب تضعیف روانی آنان است.
گفته میشود در جنگ جهانی اول هفتاد درصد تلفات میدانهای نبرد ناشی از توپ بوده است. در واقع در این جنگ، توپ برای اولین بار در ابعاد تعیین کننده استفاده میشد و این نرخ آتش بود که میتوانست ورق را برگرداند. از نیمه جنگ یعنی حدود سال۱۹۱۶ با پیچیدهتر شدن جنگ و تغییر مداوم میدان نبرد، قابلیت جابهجا شدن توپ، متناسب با ظرفیت جنگ بسیار مهم شد. یک توپ باید میتوانست در زمانی تعیین شده از میدانی به میدان دیگر انتقال پیدا کند.
همچنین این سلاح برای اولین بار بر روی ناوهای جنگی مستقر شدند که با استفاده از اطلاعات هواپیماهای گشتی، خشکی را از دریا مورد اصابت گلولههای توپ قرار میدادند.
سه مولفه برتر بودن یک توپ که به صورت حرفهای در جنگ جهانی اول مطرح شد و بعد از آن هم سعی کردند که به بهبود آن بپردازند عبارتند از:
- «برد توپ »
- «نرخ آتش» که خود شامل دقت شلیک و توان شلیک یا همان میزان تخریب است. در واقع به مجموع دقت شلیک و میزان قدرت تخریب یک توپ، نرخ آتش آن گفته میشود.
- قابلیت «جابهجایی» و انعطاف در انتقال از میدانی به میدان دیگر
برای مقایسه توپها و میزان برتری آنها از این سه ویژگی استفاده میکردند که هر سه عامل، میزان کارآیی و توانمندی یک توپ را نشان میدهد. البته چینش توپها در کنار هم بحث دیگری است که در استراتژی استفاده از توپ باید بحث شود.
این سه عامل در رسانه نیز تعیین کننده هستند:
- برد یک رسانه در فضای احتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. مهم است که بدانیم یک رسانه و یا یک شخص رسانهای چقدر در بین اقشار مختلف جامعه برد روانی دارد و میتواند جریان ساز شود.
- نرخ آتش یک رسانه در جنگ روانی باید مشخص شود. وقتی صحبت از نرخ آتش میشود، بیان دو مسئله را مدنظر داریم؛ دقت شلیک و میزان تخریب. باید معلوم شود که یک رسانه اولا در انتشار یک موضوع، چقدر دقت شلیک دارد و آیا ویژگیهای هدفگیری را رعایت میکند یا خیر؟ و ثانیا مسئله دیگر میزان تاثیرگذاری پیامهای ارسال شده از طرف رسانه است. باید مشخص شود پیامی که ارسال شده شامل کدام یک از لایههای عملیات روانی بود و آیا قدرت ترغیب و تخریب مناسب را داشته است یا نه؟
- قابلیت جابهجایی در اینجا یک بحث تاکتیکی است[۱۰] و منظور جابهجایی فیزیکی توپ است. جایهجایی یک رسانه از میدانی به میدان دیگر و قابلیت انعطاف پذیر بودن آن بسیار مهم است. به فرض تغییر آماجی یک رسانه از میدان سیاسی به میدان اقتصادی در هنگام وقوع منازعه اقتصادی جزو قابلیت جابهجایی رسانه محسوب میشود. این که خدمه یک رسانه به مانند خدمه یک توپ آماده تغییر میدان نبرد باشند بسیار مهم است. از خصوصیات جنگهای مدرن نظامی و غیر نظامی انعطاف پذیر بودن همراه با قابلیت جابهجاییست.
کار گروهی و تیمی الزام یک عملکرد خوب توپ و یک توپخانه قوی است، چیزی که در رسانه جزو واجبات است. وجود یک ساختار قوی[۱۱] در مدیریت رسانه است که بسیار پر اهمیت میباشد. وظیفه تیم توپخانه، تشخیص هدف، انتقال اطلاعات و شلیک مناسب است. اگر خدمه توپ خوب آموزش ندیده باشند، آن توپ نمیتواند ماموریت خود را به درستی به پایان برساند.
یک توپ معمولی چهار الی پنج خدمه دارد، که یک نفر ارشد نفرات دیگر است و رئیس توپ نام دارد. رئیس توپ کسی است که امور نشانهگیری، پخش اطلاعات و صدور فرمان شلیک را بر عهده دارد. اگر اشتباهی هم رخ دهد بر گردن رئیس توپ میباشد. رسانه نیز رئیسی دارد که هر سه مسئولیت بالا را بر دوش میکشد.[۱۲]
تصویر۷- خدمه توپخانه
حالت خاص نبرد با توپ
حالتی خاص هم در نبرد توپخانهای وجود دارد و آن جنگ توپخانهها باهم است. گاهی پیش میآید که توپخانه ها به طور مستقیم با هم درگیر نبرد میشوند و هم دیگر را هدف میگیرند. دیگر هدفگیری سربازان مطرح نیست بلکه از کار انداختن توپخانه دشمن مد نظر است. با این کار به نوعی سعی میکنند دشمن را از نظر آتش حمایتی خلع سلاح کنند. در رسانه بسیار مرسوم است که رسانهای به رسانهی دیگر حمله کند و سعی در بیاعتبار کردن آن در دید مخاطب داشته باشد. برای مثال، بارها سعی کردهاند اخبار سیما را مورد هجوم قرار بدهند و از حیز انتفاع ساقط بکنند. اگر به دانستههای ذهنی خود مراجعه کنید، قطعا نمونههای بیشتری را خواهید یافت.
نتیجه
بهترین راه برای شناخت کارکرد رسانه و جایگاه آن در یک جنگ روانی تمام عیار، مطالعه و تطبیق کارکرد یک سلاح تاکتیکی در میدان جنگ نظامی است که بهترین و شبیهترین سلاحها به رسانه، توپ است. هر چه بیشتر بر روی توپ و منجنیق متمرکز شوید، کارکرد تاکتیکی و نه استراتژیکی رسانه را بهتر خواهید شناخت.
در این یاداشت کوتاه سعی شد به بررسی این شباهتها پرداخته شود. قطعا نکات زیادی هستند که به آنها اشاره نشد و از حوصلهی این پست خارج بود. لذا جهت آشنایی بیشتر با این موضوع و کمک به طوفان فکری، پیشنهاد میشود که قسمت سوم سری مستند «دانش جنگ افزارها» با موضوع آشنایی با توپ است که پیوست این مطلب ارائه خواهد شد مورد توجه قرار گیرد.
ویدئو۱- دانش جنگافزارها- بخش دوم؛ توپهای جنگی (منبع ویدئو: تخته سفید)
امید است که این یادداشت مورد توجه خوانندگان قرار گرفته باشد.
پینوشت:
[۱] cognitive war
[۲] در این جنگ عقل و جهل لشکریانی دارند که امام صادق-علیه السلام- در حدیث عقل و جهل بدان پرداختند.
[۳] پدآفندی=پاد آفندی=ضد آفندی=ضد تهاجمی=تدافعی/ واژه پاد در کنار هر واژهای که قرار بگیر ضد آن را معنا میدهد، مثلا پاد زهر، به معنای ضد زهر یا خنثی کننده زهر است و منظور از پدافند در مقابل جهل، رویکرد دفاعی در مقابل نقش بستن جهل در ذهن مخاطب است.
[۴] استاد حسن عباسی
[۵] Pentagon 1990: Software the battle for hard and minde
[۶] راههای دیگری مثل نفوذ از درون و یا فریب تاکتیکی و… بیان شده است ولی به صورت معمول از توپخانه استفاده میکنند که البته کم ریسکتر هم میباشد.
[۷] نهضت مبارزه با ربا
[۸] Kingdom.of.Heaven
[۹] Ridley Scott
[۱۰] اگر استراتژیک نگاه میکردیم، میتوانستیم به رویژن در استراتژی تعبیر کنیم.
[۱۱] منظور ساختار سیستمی با تعریف ارتباط معنادار اعضاء که در یک کل، در نسبت با محیط خدمات(کارکرد) ارائه میکنند. چهار مولفه؛ اجزا، ارتباط معنادارشان، بستر سیستم و کارکرد آن ویژگی اصلی ساختار سیستماتیک است.
[۱۲] اینجا هم اگر استراتژیک به پدیده نگاه کنیم تعبیرات بهتری نسیبمان میشود.