سریال جاده قدیم که ابتدا قرار بود از شبکه دو سیما در رمضان ۹۳ پخش شود. با تغییرات اساسی در خرداد ۹۴ هرشب ساعت 22:10 از شبکه اول سیما در 26 قسمت 40 دقیقهای با کارگردانی بهرام بهرامیان و بازی یکتا ناصر، شهرام حقیقت دوست، حمیدرضا آذرنگ، آنا نعمتی، حسین ملکی، امید روحانی، حبیب دهقان نسب پخش میشود.
داستان سریال جاده قدیم
جاده قدیم داستان طنزی از آغاز زندگی زوجی بهنام نعمت و زینت است. که بعد از ازدواجشان همراه با یک رأس گاو که جهیزیهی زینت خانم است و تنها دارایی آنها میباشد با این وضع به تهران میآیند … ماجرا ازآنجا آغاز میشود که گاوشان در بدو ورود به تهران گم میشود و آنجاست که دردسرهای این زوج شروع میشود. از این نقطه است که خط تعلیق اصلی داستان یعنی جستجو برای یافتن گاو که نقش مهمی در زندگی نعمت و زینت دارد. آغاز میشود تلاشهای زیادی صورت میگیرد. و یک نیروی پلیس هم به داستان اضافه میشود. تا اینکه در ادامه داستان گاو را در خانهای پیدا میکنند. که نیروی پلیس به دلیل جرائم بسیار گستردهتر از جمله قاچاق مواد مخدر آن را تحت نظر دارد. و تلاش نعمت و دوستانش به همراه آن نیروی جزء پلیس برای ورود به خانه نیروی پلیس مبارزه با مواد مخدر را دچار مشکل میکند.
نکته جالب توجه در داستان این سریال تلویزیونی به ظاهر ساده این است. که دو هدف (دغدغه) در فیلم نمایش داده میشود. و مخاطب تا مدت زیادی فکر میکند که دغدغه اصلی داستان گاو است اما در ادامه داستان با مطرحشدن ماجرای خانه تیمی سوداگران مواد مخدر دغدغه بزرگتر افراد دیگری مطرح میشود. در اینجا نعمت و همسرش دغدغهای دارند که گاو گمشدهشان در خانهای قرار دارد که واقعیت دارد اما حقیقت موضوع را که قاچاق مواد مخدر است درک نمیکنند و از آن بیخبرند. آنها در مقابل مأموران واحد مواد مخدر که مخالفاند که آنها وارد خانه شوند تعجب میکنند. چراکه نمیدانند. مأموران واحد مواد مخدر در اینجا نسبت به حقیقت موضوع آگاهاند چیزی که نعمت و همسرش تنها به گاو خودشان و دغدغه کوچک خودشان توجه دارند اصلاً توجهی به دغدغه اصلی ندارند. آنها باید صبر داشته باشند. اما آنها این صبر را که نیازمند یک ظرفیت است ندارند. فقط میخواهند به مسئله کوچکشان برسند اصلاً برایشان عجیب است. که چرا مأموران با رسیدن به دغدغه به ظاهر مشروع و منطقی آنها مخالفاند. و در فیلم نشان داده میشود که ظرفیت نعمت و همسرش محدود است. و توان تحمل مأموران و عملکرد آنها را ندارند.
درواقع میتوان گفت که نعمت نسبت به واقعیت موضوع واقفاند اما نسبت به حقیقت امر واقف نیستند. حال جامعه را تصور کنید که همه افراد آن همچون نعمت و همسرش صبر و تحول و ظرفیت پذیرش حقیقت مسائل را توسط ولی نداشته باشند. اینجاست که مشکل پیش میآید. این دقیقاً شرایط امروز جامعه ما و جامعه بشری است. که مشغول تلاش برای دغدغهای و هدفی هستند که درواقع یک موضوع فرعی است (ورزشهای مختلف، جشنوارههای مختلف ورزشی، سینمایی، تفریحی و…) درحالیکه اینها اصلاً موارد اصلی نیستند بلکه موارد فرعی هستند. و اصلاً متوجه این موضوع هم نیستند و دغدغه اصلی را اصلاً درک نمیکنند.
اینجا میرسیم به داستان حضرت خضر (ع) و موسی (ع) که در سوره کهف به آن اشاره شده مطرح میشود:
{[در آنجا] بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت [و موهبت عظیمی] از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم. «۶۵» موسی به او گفت: (آیا از تو پیروی کنم تا ازآنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟) «۶۶» گفت: (تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی! «۶۷» و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! «۶۸» [موسی] گفت: (به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت؛ و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!) «۶۹» [خضر] گفت: (پس اگر میخواهی بهدنبال من بیایی، از هیچچیز مپرس تا خودم [به موقع] آن را برای تو بازگو کنم) «۷۰» آن دو به راه افتادند؛ تا آنکه سوار کشتی شدند، [خضر] کشتی را سوراخ کرد. [موسی] گفت: (آیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی؟! راستی که چه کار بدی انجام دادی!) «۷۱» گفت: (آیا نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی؟!) «۷۲» [موسی] گفت: (مرا به خاطر این فراموشکاریم مؤاخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر!) «۷۳» باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانی را دیدند؛ و او آن نوجوان را کشت. [موسی] گفت: (آیا انسان پاکی را، بیآنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟! بهراستی کار زشتی انجام دادی!) «۷۴» [باز آن مرد عالم] گفت: (آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمیتوانی با من صبر کنی؟!) «۷۵» [موسی] گفت: (بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن؛ [زیرا] از سوی من معذور خواهی بود!) «۷۶» باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریهای رسیدند؛ از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند؛ ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ [با این حال] در آنجا دیواری یافتند که میخواست فروریزد؛ و [آن مرد عالم] آن را برپا داشت. [موسی] گفت: ([لااقل] میخواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!) «۷۷» او گفت: (اینک زمان جدایی من و تو فرارسیده؛ اما بهزودی راز آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی، به تو خبر میدهم. «۷۸» اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند؛ و من خواستم آن را معیوب کنم؛ [چراکه] پشت سرشان پادشاهی [ستمگر] بود که هر کشتی [سالمی] را بهزور میگرفت! «۷۹» و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند؛ و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد! «۸۰» ازاینرو، خواستیم که پروردگارشان بهجای او، فرزندی پاکتر و بامحبتتر به آن دو بدهد! «۸۱» و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن [کارها] را خودسرانه انجام ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!) «۸۲» و از تو درباره (ذو القرنین) میپرسند؛ بگو: (بهزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد) «۸۳»}
هر دو دغدغهای داشتند اما موسی آگاهی نداشت ازآنچه خضر به آن آگاهی دارد. در اینجا دکترین سیاسی ولایی مطرح میشود که البته ظرفیت بالایی میخواهد. تا جایی که پیامبری همچون موسی (ع) هم درجات اعلای ولایتپذیری را برنمیتابد. جملهای معنیدار در اندیشه امام خمینی هست که بسیار قابلتأمل است. احمد آقا فرزند حضرت امام خاطرهای را نقل کردند. میگویند: هر وقت به امام میگفتم فلان موضوع با عقل جور درنمیآید. امام خمینی میگفتند: (هر چیز که با عقل شما جور در نمیآید.) نگویید نیست بگویید شاید من نمیتوانم بفهمم. اینجا باید به چند نکته توجه کرد:
- دکترین سیاسی حضرت خضر (ع) که سیاست ولایی است و لزوم توجه به این دکترین به عنوان مرشد (ترجمه کشورهای عربی از رهبری ایران) که چیزی را میبیند و چیزی را میداند (اهل ذکر است) و میخواهد تو را رشد دهد. که مخاطب نمیداند
- ظرفیتسازی جامعه که اگر این ظرفیت ایجاد شود او رشید شده است. البته این نوع نگاه از منظر حضرت دکترین حضرت خضر (ع) به این فیلم شاید مدنظر سازنده این فیلم نبوده باشد. اما حداقل در برداشت از فیلم یکی از برداشتهایی است. که میتوان از فیلم داشت و تمامی شرایط این برداشت را دارد.