بسم الله الرحمن الرحیم
برخی وبسایتهای معلومالحال جهت مقاصد نامشروع خود، عنوان اتهامی استاد عباسی را تحریف کردند. اتهام استاد بر اساس مصاحبهی دادستان محترم نظامی تهران «نشر اکاذیب و فراهم کردن جو بدبینی نسبت به نیروهای مسلح» بوده، در حالی که وبسایت دویچهوله فارسی ورود به مسائل و مناقشات انتخاباتی و سیاسی را دلیل بازداشت اعلام کرده است. جالب آنکه این سایت، ارجاع مطلب خود را به خبرگزاری ایلنا داده است. برخی سایتهای دیگر مانند ایسکانیوز نیز با ارجاع به همان مطلب ایلنا به این مطلب دروغ ضریب دادهاند. در این میان وبسایت اطلاعات روز نیز به اشاعه این مطلب پرداخته است. گفتنی است اطلاق این اتهام دروغین و تحریفشده به استاد توسط این وبسایتها، به بیانات رئیس محترم سازمان قضایی نیروهای مسلح اسناد داده شده است.
بدینوسیله اولاً اتهام ورود به مناقشات سیاسی و انتخاباتی که مورد ادعای وبسایتهای فوقالذکر بودند تکذیب میشود. ثانیاً به دلیل اسناد مطلبی کذب به رئیس محترم سازمان قضایی نیروهای مسلح، انتظار پیگرد قانونی توسط ایشان میرود تا اقتدار این مجموعه حفظ شود. ثالثاً بدیهی است حق پیگرد قانونی و اعاده حیثیت به دلیل انتشار مطالب خلاف واقع توسط وبسایتهای فوقالذکر برای استاد حسن عباسی محفوظ است.
منبع: اندیشکده یقین
Ali Nikookar:
??بازداشت حقش بود…??
✅یکی از معضلات جامعه ی علمی،عدم شکل گیری ساختار نقد در سیر تفکر بومی ایرانیان است که ریشه درعدم تبیین فلسفه نقد به معنای چرایی نقد؟چیستی نقد؟و چگونگی نقد است؟ نقد به ما هو نقد بدون هرگونه جهت و اندیشه ای محصول نسبی گراییست.
?بیش از دویست سال از ورود مسائل جدید و تقابل آن با جامعه ی سنتی ایران اسلامی می گذرد و این شکاف در شکل های مختلف در حوزه های گوناگون بروز و ظهور دارد. می توان تمام پدیدارهای فلسفی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و…را در بستر همین تضاد توصیف کرد.
✅ بطور نمونه، اتفاقات اخیری که گریبان گیر استاد عزیز جناب آقای حسن عباسی شد، جدای از هر گونه تحلیل های سیاسی، اجتماعی، حقوقی و قانونی از روند طی شده در نسبت با برخورد ارتش جمهوری اسلامی با جناب دکتر حسن عباسی عزیز، می توان این پدیده را از وجه اصیل تری مورد ارزیابی قرار داد:
?۱، کوهن در کتاب انقلاب های علمی،یکی از علل تغییر پارادایم های علمی را حل نشدن مسائل جدید و تناقضات درون پارادایمی می نامد.
✅سیستمها در تمام ابعاد علمی مقاومت می کنند، البته نه فقط از بعد علمی بلکه محافظه کاری به معنای منفعت طلبی در شبکه ای از روابط قدرت: سیاسی، اقتصادی، رسانه ای حتی اجتماعی و دانشگاهی شکل می گیرد، و مثال های متعددی از لوازم و اثرات این تغییر پارادایم ها می توان زند، برخورد با جناب دکتر عباسی به عنوان تبیین کننده سیستم فشل مدیریتی جامعه ایران اسلامی، توسط سازمان های مختلف پارادایم حاکم، فارق از هر گونه تایید و رد مواضع ایشان، که جای بحث و فحص دیگری را می طلبد، امری، نه سیاسی و حقوقی،و نه دفاع از حیثیت یک سازمان نظامیست، بلکه مسئله فراتر از این تحلیل های تقلیل گرایانه است، ایشان و امثال ایشان دیر یا زود بدلیل تقابل با شاخه های دیگر پارادایم حاکم، دستگیر خواهند شد و این پدیده ی عجیبی نیست.
?۲،مسئله صحت حکم بازداشت یا عدم بازداشت نیست، هرچند باید اهتمام ویژه ای نسبت به سلامتی ایشان داشته باشیم، مسئله زندانی بودن هر گونه تفکر و آزاد اندیشی در مقابل فضای حاکم است، بدنه ی اصلی پارادایم حاکم به مثابه تارهای عنکبوت، زندانی بس عظیم تر برای هر گونه دگراندیشی شکل داده است، زندانی ماندن یا نماندن ایشان تغییری در مسئله ی اختلاف برافکن، یعنی، طرحی نو در انداختن در سایه ی احیای تفکر ایرانی اسلامی نمی کند.
?۳،هر متفکری دارای نقاط ضعف و قوتی است و نمی توان تفکر را از منظر مطلق انگارانه دید،اساسا در فلسفه زبان مکاتبی هستند که معانی مفاهیم در چهارچوب های زبانی را طیفی می دانند نه صفر و صدی، اینکه یک سازمان در احیای حیثیت خود اقدام به چنین شکواییه می کند ریشه در همین نگاه در جامعه ی ایرانیست.
?۴،اینکه هر انتقاد یا تمسخر از هر بخش و سازمان و صنفی، مثل نظامی ها، دکترها، وکیل ها و روحانی ها و…منجرب به چالش های مختلف می شود خود موضوع پیچیده در تاریخ است،اما وجه اشتراک همه این ها، بی هویتی حاکم بر افراد،مشاغل،سازمان ها و مناصب حکومتی اداری و… است به عبارت دیگر امروز ارتشی ها، معلم ها،مدیرها، روحانی ها و… یا از هویتهای اصیل خود غافل هستند یا هویت های گذشته آن ها پاسخ گو به مسائل جدید نیست.سوال این است ارتش هویت اصلی خود را در چه می یابد؟ آن روح معنا بخش در وجود این صنوف مختلف چیست؟
✅ بدون تزریق این جوهر معنا بخش به تمام شقوق جامعه ی ایرانی ما شاهد اشاعه بوی تعفن گرفته اجساد، ساختارها، سازمان ها و تمام اصناف و افراد و…خواهیم بود.
?۶،شاید با ذکر مثالی بتوان نقشه ی هوایی از وضعیت دهشتناک جامعه ایرانی را به تصویر کشید، سریالی طنزی واقعیت موجوده، جامعه ی پزشکی ما را بدلیل اصالت پول و درآمد بودن نسبت به درمان بیمار، مورد طعنه و طنز قرار می دهد، در واکنش،جامعه ی پزشکی این انتقادات را با هویت خود قیاس می کند و ادعای حیثیت می کند که به پزشکان توهین شده است چراکه ما پزشکان هویتمان درمان است نه حقوق، سوالی که شکل می گیرد پس چرا در عمل اینچنین نیستند؟ اینجاست که خلا معنا و هویت خود را در قالب اصالت حقوق نمایان می کند.
✅تمام ارگان ها، سازمان ها،وزارت خانه ها، صنوف، جای جای شقوق حاکمیتی نظام اسلامی در ابعاد اجتماعی و فردی به مثابه نسبت پزشک و هویت داشته و هویت از کف داده آن اینچنین وضعیتی را دارند.کوس رسوایی بی هویتی ساختارها و سازمان ها و وزارت خانه ها و علوم و افراد و…ما را وارد تقابل بسیار سختتر و خشونت بارتری خواهد کرد، پیچ تاریخی احیا یا عدم احیای این هویت اصیل است.
✅ نسل گذشته رسالت خود را انجام داده یعنی همین نمایان کردن بی هویتی ها، اینکه شخصی همچون جناب دکتر سختی بازداشتگاه را در مقام معلمی رنج کشید به تن می خرد نشان از امید ایشان به خودآگاهی نسل های سوم و چهارم برای احیای تفکر اسلامی ایرانیست.
?ان شاالله هرچه زودتر با تدابیر عزیزان ارتشی ایشان آزاد شوند.
✅علی نیکوکار