در دوران جنگ سرد و رویارویی دو ایدئولوژی لیبرالیسم و مارکسیسم، کشور آمریکا در سیاست خارجی خود، فروپاشی کشور شوروی را چشمانداز خود قرار داده بود و برای رسیدن به این هدف در استراتژیهای کلان خود، انطباق دو حوزه چشمانداز (vision) و مأموریت (mission) را هدفگذاری کرده بود. پس از ۳۰ سال تلاش، فاصله بین چشمانداز و مأموریت را از گپ فزاینده به وضعیت انطباق کامل و موازی یعنی رابطه مسالمتآمیز و صلحجویانه با شوروی رسانید. پسازآن شوروی از حوزه ایدئولوژیک به سطح استراتژیک پیش رفت و فضای دوقطبی جنگ سرد ازمیانرفته و در آخر لیبرالیسم و سرمایهگذاری کوتاه نیامده و تفکر مارکسیسم نابود شد. سوسیالیستها چون دست از حوزه ایدئولوژیک خود برداشته بودند، در مقابل آمریکا زانو زدند.
در آن دوران، انقلاب اسلامی ایران همسو با شعارها و آرمانهای مردم، با الگو گیری از شعار «لا اله الا الله»، فریاد نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی را در جهان و از پی آن پرچم و علم ایدئولوژی اسلام با رویکرد خمینیسم را در جهان برافراشت. این تفکر، استکبارستیزی را به عنوان محور فعالیتهای خود در عرصه بینالمللی، در دستور کار قرارداد. در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ گروهی از «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»، سفارت ایالاتمتحده آمریکا در تهران را اشغال کرده و دیپلماتهای حاضر در ساختمان را به گروگان گرفتند. این اقدام به حدی حائز اهمیت بود که امام خمینی (ره) آن را انقلاب دوم نامید. از آن روز روابط ایران و آمریکا به صورت فزایندهای رو به سیاهی رفت. دیگر بحث بر سر مسائل جزئی و کوچک نبود، بلکه تفاوتهای ایدئولوژیک دو نظام لیبرال و اسلام در قالب دو کشور ایران و آمریکا پا به عرصه نبرد گذاشت.
کشمکشها در روابط خارجی این دو کشور تا جایی پیش رفت که پس از پیروزی دولت یازدهم در انتخابات ریاست جمهوری، فصل تازهای در روابط خارجی این دو کشور شروع شد. پس از اجازه رهبری معظم انقلاب در تغییر رویکرد سیاست خارجی و ارائه دکترین نرمش قهرمانانه، انقلاب اسلامی ایران در یک چرخش تاکتیکی اجازه داد، روابط آمریکا با ایران تنها بر سر موضوع هستهای انعطافی پیدا کند و پس از توافقات، دوباره به حالت سابق خود بازگردد.
اما در این میان نباید فراموش کرد که با وجود به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای و توافق کشورهای ۱+۵ و جمهوری اسلامی ایران بر سر ابعاد موضوع هستهای و تحریمها؛ همچنان نبرد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و چه دیگر مستکبران عالم پابرجاست. لذا استفاده از واژگان «دوران پساتوافق» و «روابط نو در سیاست خارجی» در استراتژی کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که الزاماً برخواسته از مبانی تفکر استکبارستیز و عدالتخواه دین مبین اسلام است، جایگاهی ندارد.
اصل ۱۵۲ قانون اساسی دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به زیبایی تبیین کرده است: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.»
امام راحل به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، همه بدبختیها را از وجود آمریکا میدانستند و چهار عنوان ویژه به آمریکا دادهاند:
و یک جمله مهم هم فرمودهاند که رابطه ما با آمریکا رابطه گرگومیش است؛ یعنی امام (ره) راه را برای همیشه در روابط استراتژیک بین ایران و آمریکا بستهاند، ممکن است مناسبات تاکتیکی وجود داشته باشد، اما هیچگاه به آن سطح نخواهد رسید.
یک مسلمان واقعی با بهکارگیری واژه «اللهاکبر» تنها برای خداوند متعال مقام کبریایی قائل است. ازاینرو، مقام استکباری خاص باریتعالی است و هر آنکس که روی زمین خود را در این مقام فرض کند، منفور خواهد بود. آمریکا در دنیای مدرن، مبتنی بر اندیشه داروینیسم، با ابزار حقوق و سیاست، خود را در جایگاه فرمانروایی دنیا، میبیند و همچون شیری که بر جنگلی ریاست کند، جوهره وجودی خود را در استکبار قرار داده است.
بیشک کلام حضرت حق بهترین راهنمای ما در روابط خود در سیاستهای خارجی خواهد بود. خداوند متعال در قرآن کریم در آیه ۱۲۰ سوره مبارکه بقره میفرماید: «وَلَن تَرضی عَنک الیهودُ وَلَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی.»
لیبرالیست از موضع اعتقادی خود هرگز پایین نمیآید. آمریکا امروز به عنوان نماد ایدئولوژی لیبرال، با جمهوری اسلامی ایران که داعیهدار تفکر اسلام ناب محمدی است، در حال ستیزه است. او میخواهد ما را از سطح ایدئولوژی به سطح استراتژیک آورده و در این سطح به زمین بزند؛ اما هوشیاری جوانان انقلابی این مرزوبوم، اجازه نخواهد داد که آرزوی خیالی آنان لباس واقعیت بپوشد.
در دیدار رهبری با دانشجویان در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۹۴، «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» سؤالی بود که یکی از دانشجویان مطرح کرد. رهبر انقلاب در پاسخ تأکید کردند: مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز آمریکا کاملترین مصداق استکبار است. ایشان افزودند: به مسئولین مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف آمریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولین ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. رهبر انقلاب تأکید کردند: مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.
یک پاسخ به «استکبارستیزی، شاخصه کلیدی سیاست خارجی انقلاب اسلامی ایران»
به نظر من بعد از جریانات مذاکرات و خوشحالی ایران از این مذاکرات احساسی که بین مردم انقلابی دنیا نسبت به این ایران بود تغییر میکنه و از اون ایران انقلابی و دست نیافتنی و غیرقابل مذاکره و رک، تبدیل به ایرانی شد که میتونه بر سر مواضع و منافع خودش با دشمن خونی خودش و دشمن خونی بیش از نیمی از کشور ها و ملت های روی زمین مذاکره کنه.
به نظرم بعد از شنیدن خبرهای مذاکرات و خوشحالیِ هم ایران و هم امریکا از این توافق اعتماد مستضعفین جهان نسبت به ایران کاهش خواهد یافت.
همه به عربستان اعتراض می کردیم که چرا با امریکایی که از اسرائیل که فلسطین رو اشغال کرده حمایت می کنه.
اما حالا خود ایران میره پشت میز مذاکرات و باهاشون میگه و میخنده و ـ در ذهن اون مردم ـ از پشت به مستعضفین جهان خنجر میزنه و بر سر منافع خودش از شعارهای خودش کوتاه میاد.
این ایران دیگه سخت میتونه اعتباری که داشت رو به دست بیاره.و این از جام زهر هم بد تره.