اتوپیا و یا همان آرمانشهر در میان تمامی ملل جایگاه ویژهای دارد. بهطوریکه بخشی از هنر و ادبیات هر ملت را شامل میشود. کسی که اتوپیا ترسیم میکند، میخواهد جامعهی آرمانی خود را به تصویر بکشد، آیندهای روشن و به دور از مشکلات. همچنین انتظار داریم با ترسیم اتوپیا، تکاپو و تحرک را در مخاطبان آن ببینیم. حرکت برای رسیدن به آن جامعهی آرمانی.
اما سؤال ما این است، اوّلا انتظاری که از اتوپیا داریم، معقول است؟ ثانیاً اتوپیا چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ آیا فقط رؤیاپردازی است؟
اگر با دقت به فیلمها و انیمیشنهای تولیدی هالیوود و دیگر دستگاههای رسانهای غرب بنگریم متوجه میشویم که بخش عمدهای از این تولیدات فرهنگی، در پایان داستان خود، جامعهای آرمانی را به تصویر میکشند. به روایت سادهتر، جامعهای را میبینیم که در آنهمه چیز خوب است و همه خوشحال و راضی هستند. در آن جامعه، آب هست، غذا هست، هوا هست، خاک هست، محیطزیست هست، مسکن هست، ماشین هست، دوستی هست، تفریح هست، نشاط هست … . در یک کلمه «در آن جامعه همهچیز آرام است». غالب تصویرسازیهایی (Image) که توسط دستگاه فرهنگی غرب تهیه میشود پارامترهای بالا را دارد.
امّا آیا این اتوپیا معقول است؟ آیا این خرافه پردازی نیست؟ آیا این رؤیاپردازیهای بدون مبنا سبب تجاهل انسان نمیشود؟
در طراحی و ترسیم یک اتوپیا باید به سه گزارهی زیر توجه کنیم:
۱) اتوپیا و جامعه آرمانی بشر قرار است در «همین دنیا» باشد. لذا باید شرایط محدود این دنیا را در نظر گرفت.
۲) این اتوپیا قرار است به دست خود «انسان» رقم بخورد.
۳) «هدف زندگی» در ترسیم اتوپیا نقش مؤثری دارد. «درک درست از هدف زندگی» به ما کمک میکند تا آرمانشهری حقیقی ترسیم کنیم، نه اتوپیایی خیالی.
با توجه به این گزارهها، اتوپیای غرب محال و غیرمعقول است، زیرا:
۱) «دنیا» ویژگیهای ثابتی دارد که محال است اتوپیای غربی با ویژگیهای آن، در این دنیا پیاده شود. به همین دلیل اتوپیای غرب رؤیاپردازی است. در اتوپیای غرب قرار است {بهطور خلاصه} همهچیز خوب باشد، درحالیکه دنیا آمیخته با سختیهاست {دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ / نهجالبلاغه خطبه ۲۲۶}}-{لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد/سوره بلد آیه ۴}
۲) انسانی که تمدن غربی در نظر گرفته است، انسانی است که همهچیز را به دور خود میبیند و خود را در مرکز همهچیز میداند. لذا به همین خاطر این انسان به دنبال «رفاه حداکثری» خود حرکت میکند. درحالیکه طراحی زندگی انسان توسط «خالقش» بهگونهای است که مدام باید مورد آزمایش و امتحان قرار گیرد و او باید زلزلههای فراگیر را در تمام زندگی خود تجربه کند و این سنت قاطع خداوند در مورد تمامی بشریت است.{وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبین /سوره عنکبوت آیه ۳}. البته این نگاه غربی دقیقاً از جایی نشأت میگیرد که کسی را بهعنوان «خالق» و «ربّ» برای خود در نظر نمیگیرد.
۳) «هدفگذاری» غرب در مورد زندگی بشر بر محور نگاه اومانیستی است و همین موضوع سبب غیرمعقول شدن تصویر غرب از اتوپیا شده است.
بر این اساس باید گفت: غرب در شناخت واقعبینانه از مفهوم اتوپیا دچار اشتباه شده و دو گزاره مهم ذکرشده را در ترسیم آن در نظر نگرفته است. به همین دلیل بهجای ترسیم آیندهی معقول، در انیمیشنها و فیلمهای خود فقط رؤیاپردازی میکند. البته باید در مورد قدرت تصویرسازی (Image) غربی انصاف داشت و گفت که قدرت هنری غرب آنقدر بالاست که رؤیاپردازیهای خود را حقیقی نشان میدهد.
اگرچه ممکن است در الفاظ فلاسفه یونان با واژگانی زیبا و آرمانی روبهرو شویم، امّا حقیقت آرمانشهر تمدن غرب چیزی است که مشاهده میشود و خودشان به آن اقرار دارند. برای مثال در نمودار (Trends and Technology time line 2010) پیشبینیهای آنها برای سالهای آینده بهوضوح سیر سقوطی این تمدن را نشان میدهد.
تفرّد گرایی، پیری، بحران اقتصادی و بدهی، تغییرات محیطزیست و … تنها نمونهای از نشانههای بیپاسخ بودن این تمدن در مورد ایجاد آرمانشهر است. پس انتظار ایجاد آرمانشهر از این تمدن نابجا است.
به نظر میرسد از این زاویه، باید تعریفی مجدّد و البته کاملتر، از اتوپیا مطرح کرد. تعریفی که علاوه بر معرفی دنیایی آرمانی و سرشار از عدالت، با ویژگیهای حقیقی «دنیا» و فطرت «انسان» سازگار باشد. این نگاه جدید باید «دنیای محدود» و «انسان مورد آزمایش» را در نظر بگیرد. بدین ترتیب تعریفی معقول از اتوپیا را خواهیم داشت.
همهی ادیان الهی نگاهی روشن به آیندهی دنیا دارند. در میان ادیان الهی، اسلام و در میان مذاهب اسلامی، تشیّع واضحترین، کاملترین و معقولترین نگاه به آینده را داراست.
– نگاه تشیّع واضح است چون گزارههای متعددی پیرامون چگونگی آن آرمانشهر از سوی ائمه اثنی عشر مطرحشده است.
– کاملترین است چون گزارههای متعدّد مطرحشده توسط معصومین علیهمالسلام با یکدیگر هیچ تناقضی ندارند.
– معقولترین است چون ویژگیهای «دنیا» و «انسان» در آن دیدهشده است.
آرمانشهر تشیع، دوران پس از ظهور حضرت حجت ارواحنا فداه است که به روایت دیگر میتوان گفت: {مدینهی فاضلهی تشیع، حکومتِ قوانینِ اسلام ناب محمّدی به رهبری ولی الهی است.} این آرمانشهر بر اساس گزارههای ذکرشده معقولترین است زیرا:
– شناخت ائمهی معصومین بهعنوان طراحان آرمانشهر شیعه، از مقولهی «دنیا» و «انسان»، شناختی کامل و منطبق بر حقیقت است. در این آرمانشهر اگرچه همهچیز مطلوب است، اما این به معنای نبود مشکلات نیست. در دوران پس از ظهور هم آزمونها و امتحانات الهی وجود دارد که «انسان پس از ظهور» باید آنها را پشت سر بگذارد.
– آرمانشهر شیعه با توجه به نگاه صحیح و کامل ائمه معصومین و قرآن در مورد «هدف» زندگی طراحیشده است. در اتوپیای غربی هدف زندگی، رسیدن به «رفاه» است درحالیکه در نگاه شیعه، آرمانشهری ترسیمشده است که هدف زندگی در آن «سعادت دنیا و آخرت» و «کسب رضای خالق» است.
در تصویرسازیهای غرب “Image” پیرامون جامعهی مدنیِ آرمانی، اتوپیا بهگونهای ترسیمشده که گویا در آن «دنیای آرمانی» همهچیز مهیاست و «انسان» که در محور همهچیز است، نشسته است و با یک اشاره، خواستههایش فراهم میشود. امّا ازآنجاییکه آرمانشهر شیعه، منطقی و معقول طراحیشده، ازاینجهت با اتوپیای غرب تفاوت عمده دارد. مثلاً کسی نباید انتظار داشته باشد در آرمانشهر پس از ظهور، کار و تلاش و سختیهای روزمرهی زندگی نداشته باشد. حتی با استظهار در میان روایات معصومین مشخص میشود که فعالیت و تلاش برای آبادی دنیا در دوران پس از ظهور بیش از دوران قبل از ظهور خواهد بود.
در حدیثی از «معلّی بن خُنَیس» آمده است: با امام صادق علیهالسلام در مورد خاندان فلانی (بنیعباس) گفتوگو میکردم و گفتم: ایکاش این امر (حکومت) در اختیار شما بود، آنگاه چه زندگی دلنشینی داشتیم «لَوْ کَانَ هَذَا إِلَیْکُمْ لَعِشْنَا مَعَکُم!» ناگهان امام صادق علیهالسلام فرمودند: «هَیْهَاتَ یَا مُعَلَّى أَمَا وَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ ذَاکَ مَا کَانَ إِلَّا سِیَاسَهَ اللَّیْلِ وَ سِیَاحَهَ النَّهَارِ … هیهات ای معلّی، هرگز چنین نیست که فکر میکنی، به خدا قسم اگر اینگونه بود که این امر به ما میرسید کار ما اینگونه بود که شبانه به تدبیر و سیاست میپرداختیم و صبحگاهان به امور و کارهای مردم میرسیدیم … {کافی ج ۱ ص ۴۱۰}»
سخنی که امام صادق علیهالسلام در پاسخ به معلّی بن خُنَیس مطرح میکنند نمایی است منطقی از آرمانشهر حکومت اسلامی امام معصوم، طرحی منطبق بر ویژگیهای دنیا و خصوصیات انسان.
درنتیجهی گزارههای مطرحشده، آرمانشهر شیعه در مقایسه با اتوپیای غرب زیباترین، کاملترین و معقولترین تصویری است که تنها یک رؤیاپردازی نیست، بلکه آیندهای است واقعشدنی.
سلام
از مطلبتون متشکرم
اما اگر بررسی های قرآنی و روایی را به مطلب اضافه می کردید می توانستید تبیین دقیق تری از موضوع داشته باشید.
به عنوان مثال می توان تبیین را در سطوح زیر انجام داد.
۱- در سطح افراد: مثلا ویژگی های افراد در تقوا، ایمان، علم و…
۲- در سطح جامعه
۳- در سطح حکومت، ویژگی های حاکم، سیستم حکومتی
اگر بخواید به موضوع بپردازید به اندازه چند پایان نامه می توان به آن اختصاص داد
البته اتوپیای شیعه همان هجر است که در کلاس هم تبیین شده است.
با سلام، در حالی که تشیع در قالب نظریع حکومت اسلامی و تحقق اجرایی آن که جمهوری اسلامی ایران می باشد در حال اجرای حکومتی مبتنی برنظریه سعادت انسانی است (انشالله با هدایت منحرفین داخلی و یا سرکوب آنها و استفاده از نیروهای مخلص امام زمانی در سیستم دولتی و حکومتی)
این تشکیک در اتوپیای شیعه و تفکر اینکه خواهد شد یا نه!!! بسیار ساده انگارانه و دور از حضور باشگاه استراتژیک می باشد!!
آنقدر در تحلیل اسباب بازی ها و برنامه کودک ها دقیق شده اید که مسائل گیرامونی واضح داخلی خودمان را بی توجه شده اید!!!
امید موفقیت برایتان آرزومندم